به نظر میرسد که حفظکردن و به خاطرسپردن مواد و ابزار و قواعد نگارشی بدون توجه به تمرین و فعالیتهای عملی، باعث بروز چنین مشکلی شده است. چنان که گفتهاند: «برای مهارت یافتن در «نوشتن» سه شرط لازم است: استعداد، شناخت مواد و ابزار و قواعد کاربرد آنها، و کارورزی. استعداد هرچند فطری است، به پرورش نیاز دارد. پیدا است اگر درس و مشق در کار باشد، موهبت خدادادی هم زودتر به فعل میرسد، هم مستقیمتر.»
بنابراین، باید بکوشیم و در تدریس از شیوهای استفاده کنیم که دانشآموز از راه تجربه و فعالیت یاد بگیرد، نه از راه حفظکردن و به خاطرسپردن.
علل ضعف و ناتوانی دانشآموزان در مهارتهای عملی
۱ـ یکنواختی تدریس (آن هم به ویژه در شیوه سنتی) و فعالنبودن دانشآموزان در کلاس.
۲ـ تکیه دانشآموزان به معلم و کتاب درسی به عنوان تنها منابع یادگیری.
۳ـ استفاده نکردن معلم از سایر منابع یادگیری. شایسته است با توسعه منابع یادگیری به تکمیل و تقویت محتوای برنامههای درسی بپردازیم.
۴ـ تکیه و تأکید دانشآموزان بر حفظ مطالب نگارشی بدون کارورزی و تمرین و پژوهش.
۵ ـ تعییننکردن تکالیف مکمل و مرتبط با درسهای نگارشی.
۶ ـ توجه کافینداشتن به تکالیف دانشآموزان و نقد و بررسی دقیق و مستمرنکردن و نیز پیگیری هدفمند تکالیف و نوشتههای آنان.
۷ـ آشنانبودن دانشآموزان با اهداف کلی و جزئی هر درس نگارشی. دانشآموزان نمیدانند هدف از خواندن این درس چیست؟ با یادگرفتن این درس به چه مهارتهایی دست مییابند و این مهارتها چه تأثیری بر زندگی آنان دارد؟ در حالی که آگاهی از این اهداف در دانشآموزان ایجاد انگیزه میکند.
۸ ـ دانشآموزان در «نوشتن» ضعیفاند چون اهل مطالعه غیردرسی نیستند. تا آنها به مطالعه عادت نکنند و با شیوههای درست مطالعه آشنا نشوند و محتوای فکری خود را برای نگارش درست و مفید پرورش ندهند، نمیتوانند خوب بنویسند. حتی اگر روشهای درستنویسی را بدانند.
۹ـ کلاس درس نگارش با کتابخانه ارتباط و پیوند منطقی ندارد. «مشکل اصلی این است که در نظام آموزشی ما کتابخانه مدرسه، جایگاه تعریفشدهای ندارد؛ یعنی بود و نبود آن صدمهای به روش آموزش و نظام آموزشی ما نمیزند. کتابخانه مدرسه در حکم آزمایشگاه زبان فارسی است. پس هر چه مجهزتر و فعالتر باشد، نگارش و تولیدات ادبی که در حکم آزمایشهای آن آزمایشگاه هستند، بهتر و دقیقتر آفریده خواهند شد.
۱۰ ـ در ارزشیابیهای درس زبانفارسی، خلاقیت و آفرینش انواع نوشتهها و به طور کلی مهارتهای عملی، نمره بسیار اندکی دارد.
براین اساس، گاهی دانشآموز از پرداختن به آن صرفنظر میکند و به حفظ سایر درسها میپردازد.
۱۱ـ عدم نظارت و دقیق والدین بر برنامهریزی، کیفیت عملکرد و نحوه یادگیری دانشآموزان. بیشتر اولیا فقط به گرفتن نمره بالاتر میاندیشند، نه به یادگیری.
بنابراین، آموزش درسهای نگارشی اولاً باید با فعالیتهای عملی همراه باشد تا دانشآموزان به مهارتهای لازم دست یابند. دوم این که باید شیوههای تدریس به صورت کارگاهی بنا نهاده شوند تا دانشآموز در کلاس به همه فعالیتها پاسخ دهد.
تقویت مهارتها با مطالعه غیردرسی
مطالعه غیردرسی، دامنه یادگیری را گستردهتر و جولانگاه ذهن دانشآموزان را برای درک بهتر درسهای نگارشی پویاتر و پرتحرکتر میکند. بر این اساس، باید توجه داشت که دانشآموزان را فقط به مطالعه درسهای نگارشی و انجامدادن خودآزماییهای آنها مقیدکردن، مطلوب نیست. چون «محتوای درسی به خودی خود هدف نیست. بلکه وسیلهای است که توسط آن، دانشآموزان میتوانند دانش خود را گسترش بدهند و آنچه را در اطرافشان وجود دارد، درک کنند. بنابراین لازم است ما، معلمان، اولیا و دانشآموزان به مطالعه غیردرسی نگرش درست و مثبتی داشته باشیم و بدانیم که:
۱ـ مطالعه غیردرسی به معنی مطالعه هر کتابی نیست. ما مجاز نیستیم هر کتابی را بخوانیم. عمر انسان کوتاه و فرصتها گذرنده و کتابها بیشمارند. ما باید چگونه خواندن و چه خواندن را یاد بگیریم تا هنر کتاب خواندن و هنر هر کتابی نخواندن را بیاموزیم.
۲ـ مطالعه غیردرسی برای تکمیل و غنیسازی محتوای درسهای نگارشی و نیز رفع نواقص و کاستیهای احتمالی اینگونه درسها است. به عبارت دیگر، مطالعه غیردرسی، برای دانشآموزان، در اصل نوعی مطالعه تکمیلی بر اساس درونمایه درسها است که باید برای تعمق یادگیری و تقویت مهارتهای نگارشی از آن به خوبی استفاده شود.
۳ـ کتابخانه یک واحد آموزشی فعال و نیز مرکز یادگیری و منابع اطلاعاتی ما در مدرسه است که نقش بسیار مهمی در تقویت مهارتهای عملی درسهای نگارشی دارد. پس شایسته است که معلم به عنوان محور اساسی آموزش، تفکر سنتی برنامه درسی مبتنی بر تمایز مطالعه درسی را از مطالعه غیردرسی کنار بگذارد و بین یادگیری داخل کلاس و خارج از کلاس مرزی قائل نشود. «برای بسیاری از معلمان، کتاب درسی در زندگی حرفهایشان حکم همه چیز را دارد و این جای تأسف دارد. چون کتاب درسی اگر به طور صحیح مورداستفاده قرار بگیرد، فقط یکی از وسایل آموزشی است.
کتاب درسی میتواند زمینه مناسبی برای تهیه فعالیتهای یادگیری جالب و منظم (مثل بحث، پژوهش و فعالیتهای تحقیقی) که نیاز به تفکر انتقادی بیشتر و فرایندهای ذهنی عالیتری دارند، باشد.»در تدریس درسهای نگارشی باید به گونهای عمل کند که دانشآموز اطلاعاتی به مطالعه غیردرسی احساس نیاز کنند. او باید با شیوههای گوناگون و مناسب، مطالعه غیردرسی را مکمل درسهای نگارشی دانشآموزان خود کند تا روند تدریسش تسهیل شود و دانشآموزانش فعال، جستوجوگر و خلاّق بار بیایند.
در بستر یادگیری مشارکتی و فعال
ما میخواهیم محیط آموزشی به صورتی باشد که نه فقط موجب کسب دانش شود، بلک موجب خلق دانش بشود. زمانی این خواسته به حقیقت میپیوندد که دانشآموزان خود درگیر یادگیری باشند. آنها باید قادر باشند که دانشها را پردازش کنند، نه این که فقط اطلاعات را پیدا یا حفظ کنند. بنابراین، شایسته است ما در تدریس درسهای نگارشی از شیوهای استفاده کنیم که اعتماد به نفس، خلاقیت، روحیه پژوهش و نگــارش را در دانــشآموزان تقویت کند. در این صورت، دانشآموز ضمن برخورداری از ذهنی خلاّق و پویا، توانایی درک و خلق آثار ادبی و نگارشی را خواهد داشت.
شیوهای که دانشآموز در بحثها و فعالیتهای کلاس و پاسخ به خودآزماییها و تکالیف نگارشی درگیر و شریک شود، به یادگیری علاقه پیدا کند و به طور خودجوش و درونی بکوشد تا بیاموزد.
با اجرای شیوههای آموزش فعال و مشارکتی به همراه توسعه منابع یادگیری، درسهای نگارشی غنیتر و پربارتر، دانشآموزان فعالتر و کوشاتر، انگیزهها بیشتر و قویتر، استعدادها شکوفاتر و خلاقتر و فعالیتها بیشتر و جهتدارتر میشود؛ بهگونهای که دانشآموزان درسهای نگارشی را به طور عملی یاد میگیرند و خلاق و آفرینشگر بار میآیند و به نتایج و فواید فراوانی دست مییابند که عبارتاند از:
* تعمیق فرایند یاددهی و یادگیری درسهای نگارشی. به دانشآموزان کمک میشود تا در کنار عمل، بیاموزند و یاد بگیرند، خود تجربه کنند و از تجربههای دیگران، بهخصوص همسالان خود، بهره ببرند.
* توسعه منابع یادگیری از کتاب درسی و معلم به سایر منابع و نیز تکمیل و تقویت محتوای برنامههای درسی.
* شاد و بانشاطبودن کلاس درسهای نگارشی و لذتبخش بودن یادگیری.
* افزایش فعالیت دانشآموزان.
* افزایش رقابت سالم و مثبت در کارها و فعالیتها و نیز بین گروهها.
* ایجاد روحیه مسئولیتپذیری و تقویت آن.
* تقویت ارتباط عاطفی با احترام متقابل به یکدیگر و ارزش قائلشدن برای نظرهای دیگران.
* تقویت قدرت بیان، و ایجاد اعتمادبهنفس به خصوص در افراد کمرو و خجالتی و تقویت آن.
* برانگیختن حس تعاون، همکاری، همفکری و دوستی و نیز تقسیم عادلانه کارها و فعالیتها در میان دانشآموزان از طریق تبادلنظر.
* افزایش آگاهی و تقویت قدرت خلاقیت و ابتکار.
* تقویت و فعالکردن قوه تفکر، انتقاد و فراهم شدن فرصت برای ارزیابی خود.
* تقویت روابط اجتماعی به منظور انتقال افکار و اندیشههای خود به دیگران و همکاری و بــحث بــا دیگران و نیز بیان انتقادها و پیشنهادهای سازنده و مفید.
* ایجاد انگیزه و به مشارکت واداشتن دانشآموزان بیتوجه و بیحال.
* تعمیق بینش و پایهریزی تفکر دانشآموزان و جلوگیری از سطحینگری و ارزیابینکردن یافتهها و اندیشههای دیگران.
* و سرانجام، از همه مهمتر، کسب و تقویت تواناییها و مهارتهای لازم به منظور به کارگیری مطلوب آموختههای ذهنی و نظری قواعد و مواد درسهای نگارشی. با اجرای این شیوه، یاددهی و یادگیری و مواد درسهای نگارشی را تا حدود زیادی میتوان به سرانجامی مطلوب رساند.
منابع
۱ـ دادار، نصراله؛ وضعیت کتابخانههای مدارس، کتاب سروش (کتاب و جامعه)، انتشارات سروش، دوره اول سال ۱۳۷۷.
۲ـ سمیعی گیلانی، احمد؛ آیین نگارش، چ۴، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۰.
۳ـ سنگری، محمدرضا؛ «یادداشت سردبیر»، مجله رشد زبان و ادب فارسی، دوره پانزدهم، شماره ۵۶.
۴ـ سیف، علیاکبر؛ روشهای یادگیری و مطالعه، چ۲، نشر دوران، ۱۳۷۹.
۵ـ فرجاد، محمدعلی؛ اصول برنامهریزی آموزشی و درسی، چ۱، انتشارات الهام، ۱۳۷۴.
۶ ـ فهندژ، محبوبه؛ یادگیری پژوهش محور، چ۲، انتشارات سروش هدایت، ۱۳۸۴.
۷ ـ کالاهان، جوزفاف، کلارک، لئونارداچ، آموزش در دوره متوسطه، مترجم: جواد طهوریان، چ۴، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵.
۸ ـ هژبر، منیرالسادات؛ «راهبردهای ارزشیابی از نوشتههای دانشآموزی». مجله رشد زبان و ادب فارسی، دوره بیستم، شماره یک.