دانش آموزان استثنایی

تأثیر دانش و اطلاعات در ایجاد طرز فکر مثبت نسبت به افراد عقب مانده ذهنی

موفقیت برنامه‏های خارج ساختن افراد عقب مانده ذهنی از مؤسسه‏های نگهداری آنان،به عوامل چندی از جمله طرز فکر و نگرش مثبت افراد جامعه بستگی دارد.دراین تحقیق اثر دانش و اطلاعات،در مورد عقب‏ماندگیهای ذهنی،درایجاد طرز فکر مثبت‏ مورد بررسی قرار گرفته است.

آزمودنیهای این تحقیق ۴۱ نفر از دانشجویانی بودند که درشته‏ انتخابی آنها گرایش کودکان استثنایی بود.طرز فکر این افراد درباره‏ افراد عقب مانده،بوسیله پرسشنامه یکسانی دوباره مورد بررسی قرار گرفته است.یکبار قبل از انتخاب گرایش کودکان استثنایی(پیش‏ آزمون)و بار دیگر در پایان آخرین نیمسال تحصیلی(پس‏آزمون). نتیجه آزمون t در این تحقیق مبین این است که داشتن اطلاعات در زمینه عقب‏ماندگی ذهنی می‏تواند در ایجاد طرز فکر مثبت نسبت به‏ افراد عقب‏مانده ذهنی مؤثر باشد.

 

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » بهار ۱۳۷۳ – شماره ۳۷ (از صفحه ۶۵ تا ۸۰)
عنوان مقاله: تأثیر دانش و اطلاعات در ایجاد طرز فکر مثبت نسبت به افراد عقب مانده ذهنی (۱۶ صفحه)
نویسنده : ملک پور، مختار
چکیده :
کلمات کلیدی :

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۶۵)


تأثیر دانش و اطلاعات در ایجاد طرز فکر مثبت‏ نسبت به افراد عقب مانده ذهنی

نوشته:دکتر مختار ملک‏پور

معرفی مقاله

موفقیت برنامه‏های خارج ساختن افراد عقب مانده ذهنی از مؤسسه‏های نگهداری آنان،به عوامل چندی از جمله طرز فکر و نگرش مثبت افراد جامعه بستگی دارد.دراین تحقیق اثر دانش و اطلاعات،در مورد عقب‏ماندگیهای ذهنی،درایجاد طرز فکر مثبت‏ مورد بررسی قرار گرفته است.

آزمودنیهای این تحقیق ۴۱ نفر از دانشجویانی بودند که درشته‏ انتخابی آنها گرایش کودکان استثنایی بود.طرز فکر این افراد درباره‏ افراد عقب مانده،بوسیله پرسشنامه یکسانی دوباره مورد بررسی قرار گرفته است.یکبار قبل از انتخاب گرایش کودکان استثنایی(پیش‏ آزمون)و بار دیگر در پایان آخرین نیمسال تحصیلی(پس‏آزمون). نتیجه آزمون t در این تحقیق مبین این است که داشتن اطلاعات در زمینه عقب‏ماندگی ذهنی می‏تواند در ایجاد طرز فکر مثبت نسبت به‏ افراد عقب‏مانده ذهنی مؤثر باشد.

این مقاله را آقای دکتر مختار ملک‏پور عضو هیأت علمی‏ دانشگاه علوم تربیتی دانشگاه اصفهان در اختیار فصلنامه قرار داده است که به این وسیله از ایشان سپاسگزاری می‏گردد.

«فصلنامه»

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۶۶)


مقدمه

امروز،تعلیم و تربیت و توانبخشی افراد استثنایی از جمله عقب‏ماندگان ذهنی،در بسیاری از کشورهای دنیا،در مرحله‏ای از تغییر و تحوّل است.جامعه ایران نیز نمی‏تواند از این روند مستثنی باشد.چنین به نظر می‏آید که برنامه‏های تعلیم و تربیت جاری کشور پاسخگوی نیازهای آموزشی و توانبخشی بسیاری از افراد عقب مانده ذهنی ایران نباشد. مؤسسات مملو از افراد عقب مانده ذهنی و جداسازی آنها،خود دلیلی بر این ادعا است.طبق‏ آمار سازمانهای بهزیستی استان اصفهان،جمعیت این استان در سال ۱۳۷۰ بالغ بر ۳۸۰۰۰۰۰ نفر بوده که از این تعداد حدود ۲۷۰۰۰۰ نفر دارای معلولیت جسم و ذهنی می‏باشند.(۱)

یکی از تحولات نهضتهای اخیر در رابطه با افراد استثنایی،طبیعی‏سازی و خارج‏سازی‏۱از مؤسسه است.بدین معنی که پاره‏ای از افراد عقب مانده ذهنی پس از کسب‏ مهارتهایی در زمینه نحوهء ادارهء خود،از مؤسسه خارج می‏شوند و در جامعه به زندگی ادامه‏ می‏دهند.خارج‏سازی افراد عقب مانده ذهنی از مؤسسه و راه یافتن آنها به جامعه،مستلزم‏ وجود یک جوّ مناسب بویژه طرز فکر حثبت جامعه نسبت به آنها می‏باشد.

خارج‏سازی از مؤسسه:

شواهد تحقیقی بسیاری بیانگر اثرات منفی مؤسسه در زمینه‏های مختلف رشد از جمله‏ کاهش فعالیتهای هوشی،ایجاد اختلالات رفتاری و شخصیتی و نیز برچسب یا انک‏ می‏باشد.

در یک تحقیق توسط تیزارد(۱۹۶۴)۲،مطالعات انجام شده،در خصوص کودکان‏ عقب مانده ذهنی در انگلستان،مورد بررسی قرار گرفت.در این تحقیق،اثرات زیان‏آور مؤسسه روی این کودکان،مورد تأکید قرار گرفت.کودکان عقب مانده ذهنی که در مؤسسه‏ نگهداری می‏شدند،در مقایسه با کودکان عقب مانده ذهنی که در خانه به سر می‏بردند، به‏خصوص در زمینه‏های تکلّمی و هوش کلامی با توانایی ضعیف‏تری عمل می‏کردند. همچنین در این تحقیق نشان داده شده است که،هر قدر کودک مدت زمان بیشتری را در مؤسسه گذرانده باشد در این تواناییها ضعیف‏تر می‏گردد.(۲)

روزن و باکستر(۱۹۷۱)۳،اختلالات شخصیتی و رفتاری ۲۰۰ فرد عقب مانده ذهنی‏ ساکن در مؤسسه را مورد مطالعه قرار دادند.نقایص مشاهده شده عبارت بودند از:الف- اعتماد به نفس و رفتارهای انگیزشی کم،ب-ناتوانی شرطی شده،ج-حالت تسلیم و

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۶۷)


رضایت،د-رفتارهای نامناسب اجتماعی.(۳).

در یک مطالعه دیگر توسط مک میلان(۱۹۷۷)۴،کودکان مبتلا به سندرم دان‏۵که در خانه و مؤسسه پرورش یافته بودند در رابطه با توانایی هوشی و حرکتی مورد مقایسه قرار گرفتند.نتیجه مطالعه نشان داد،کودکانی که در خانه پرورش یافته بودند در زمینه هوشی‏ نسبت به کودکانی که در مؤسسه بسربرده بودند برتری داشتند(۴).این در حالی بود که از نظر حرکتی تفاوت چندانی میان دو گروه مشاهده نشده بود.

به‏طور خلاصه،می‏توان چنین نتیجه گرفت که مؤسسه علی‏رغم اینکه می‏تواند دارای‏ جنبه‏های نستبا مثبت باشد،به‏خصوص هنگامی که وضعیت و جو خانه جهت رشد و پرورش‏ کودک مساعد نیست،اما از جنبه‏های منفی بسیاری برخوردار است.برای مثال،بسیاری از مؤسسات نگهداری،از هیچگونه برنامه آموزشی برخوردار نبوده و هیچگونه آگاهی نسبت‏ به آینده و وضعیت کودک در اختیار والدین قرار نداده و والدین را در برنامه‏ریزی برای‏ کودک مشارکت نمی‏دادند.از طرفی در مؤسسه،کودک عقب مانده ذهنی داری الگوی‏ مناسبی برای تقلید رفتار نیست؛لذا ناگزیر به تقلید از الگوهایی است که اگر در وضعیت‏ بدتری نباشند،پیشرفته‏تر از او نیز نمی‏باشند.

در پاسخ به مسایل و مشکلاتی که مؤسسات نگهداری برای کودکان و والدین آنان به‏ وجود می‏آورند و نیز باتوجه به پیشرفتهایی که در زمینه روشهای توانبخشی به وجود آمده است و نیز رعایت حقوق افراد عقب مانده ذهنی در داشتن زندگی با حداقل امکانات‏ طبیعی،راه حلی که در حال حاضر به منظور کاهش اثرات زیان‏آور مؤسسه و بهبود بخشیدن‏ به وضعیت زندگی افراد عقب مانده ذهنی وجود دارد،خارج ساختن این افراد از مؤسسه و قرار دادن آنان در جامعه می‏باشد.

طبیعی‏سازی

خارج ساختن افراد مقب مانده ذهنی از مؤسسه و قرار گرفتن در جامعه،مستلزم داشتن‏ پاره‏ای از مهارتهای اجتماعی و شغلی است.این امر از طریق طبیعی‏سازی‏۶فرد عقب مانده‏ ذهنی میسر می‏گردد.

ولفنر برگر(۱۹۷۲)۷،طبیعی‏سازی را چنین تعریف می‏کند:

استفاده از امکاناتی که در حد ممکن جنبه طبیعی داشته باشد تا بدین ترتیب،رفتار و خصوصیاتی را که در حد ممکن با فرمهای اجتماعی مطابقت دارند،به وجود آورد و حفظ

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۶۸)


نماید.(۵)

طبیعی‏سازی را نیز می‏توان فرایند به وجود آوردن فرصتهایی دانست که از طریق آن‏ کسب مهارتهایی از قبیل مراقبت از خود،مراقبت از متعلقات شخصی و شایستگی نسبی در تعاملات اجتماعی روزانه با افراد معلول و غیر معلول،میسر می‏گردد.

ازآنجاکه پذیرش فرد عقب مانده ذهنی را در جامعه،نقش موثری در موقعیت برنامه‏ خارج‏سازی او از مؤسسه دارد،لذا مشخص ساختن نحوه نگرش و طرز فکر افراد جامعه و نیز شناسایی عواملی که در ایجاد نگرش مثبت نسبت به افراد عقب مانده ذهنی دارند،حائز اهمیت می‏باشند.

همراه با روند ادغام‏سازی،طرز فکر افراد عادی نسبت به افراد عقب مانده ذهنی به‏ عنوان یک موضوع اساسی تلقی می‏شود(گات لیب و کورمن،۱۹۷۵)۸می‏گویند:

حرکت اخیر در جهت ادغام‏سازی اجتماعی افراد عقب مانده ذهنی،دریچه امیدی است‏ که به روی این افراد گشوده شده است.به‏هرحال،خارج‏سازی افراد عقب مانده ذهنی از مؤسسه،ممکن است در اثر عدم پذیرش این افراد از طرف جامعه،در معرض خطر قرار گیرد.(۶)

به منظور آنکه خارج‏سازی از مؤسسه توأم با موفقیت باشد لازم است عوامل چندی را مورد مطالعه و تحقیق قرار داد،که از آن جمله طرز فکر و نگرش افراد جامعه نسبت به افراد عقب مانده ذهنی است.(هارواسی میووهورن ۹۱۹۷۵،دونالدسون ۱۹۸۰)۱۰(۷)و(۸)

اسکریتک،زیگلرو لازار(۱۹۷۵)،تأکید می‏کنند که طرز فکر منفی نسبت به افراد معلول بیش از معلولیت فرد،برای او زیان‏بار است.(۹)

باتوجه به مطالب فوق،می‏توان چنین نتیجه گرفت که بررسی و احتمالا تغییر دادن طرز فکر جامعه در جهت مثبت،نسبت به افراد عقب مانده ذهنی،از اهم موضوعات در روند خارج‏سازی از مؤسسه می‏باشد.

احتمالا یکی از راههای عملی در تغییر دادن این طرز فکر،اطلاع‏رسانی و داشتن دانش‏ و اطلاعات در مورد افراد عقب مانده ذهنی است.

اعتقاد بر این است که داشتن اطلاعات در مورد افراد عقب مانده ذهنی،موجب طرز فکر مثبت نسبت به این افراد می‏شود.فارن تینو(۱۹۸۷)۱۲،اثر یک برنامه آموزشی کوتاه مدت‏ ضمن خدمت را به‏عنوان وسیله‏ای برای بهبود بخشیدن به طرز فکر معلمان کلاسهای معمولی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۶۹)


نسبت به کودکان عقب‏مانده ذهنی،مورد بررسی قرار داد.این برنامه شامل چهار جلسه‏ کلاسهای آموزشی ظرف مدت دو ماه بود.نتایج این مطالعه نشان داد که این برنامه می‏تواند در بهبود بخشیدن به طرز فکر،اثر مثبت داشته باشد(۱۰).همچنین،لین(۱۹۷۶)۱۳،نشان‏ داد که داشتن زمینه در تعلیم و تربیت ویژه،می‏تواند به کم کردن تعصب منفی نسبت به‏ کودکان استثنایی کمک نماید.(۱۱)

پاین و موری(۱۹۷۴)۱۴،و کرافت(۱۹۷۳)۱۵،دریافتند که فقدان اطلاعات و دانش‏ در زمینه تعلیم و تربیت ویژه،عامل اصلی ترس افراد در پذیرش کودکان استثنایی و تعصب‏ منفی نسبت به آنان است.(۱۲)و(۱۳)

باتوجه به اهمیت دانش و اطلاعات در مورد افراد عقب مانده ذهنی و تأثیری که این‏ اطلاعات می‏تواند در ایجاد نگرش و طرز فکر مثبت داشته باشد و اینکه طرز فکر مثبت‏ موجب پذیرش بهتر فرد عقب مانده ذهنی در جامعه می‏گردد،لذا هدف این تحقیق،بررسی‏ اثر دانش و اطلاعات در نحوهء نگرش و طرز فکر گروهی از دانشجویان نسبت به افراد عقب مانده ذهنی می‏باشد تا چنانچه این اثر مثبت باشد،آنگاه نسبت به تعمیم آن به سایر افراد اقدام شود.

فرض تحقیق مبنی بر این است که داشتن اطلاعات و دانش در مورد عقب‏ماندگیهای‏ ذهنی دارای اثر مثبت در طرز فکر است.

روش(متدلوژی)

آزمودنیها

آزمودنیهای اولیه این تحقیق،شامل ۱۱۰ نفر از دانشجویان نیمسال سوم رشته‏ روانشناسی بودند که در این نیمسال و نیمسالهای قبل از آن،هیچگونه واحد درسی در زمینه‏ کودکان استثنایی به‏ویژه عقب‏ماندگیهای ذهنی اخذ نکرده بودند.حداقل سن آنان ۲۰ و حد اکثر ۳۶ سال با میانگین ۹۹/۲۳ سال بود.تمامی این ۱۱۰ نفر در پیش‏آزمون‏۱۶شرکت‏ کردند،از این تعداد،۴۱ نفر وارد گرایش روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی شده‏ بودند که در نیمسال هشتم یعنی آخرین نیمسال،پس‏آزمون‏۱۷،در مورد آنان انجام شد. بنابراین،تعداد کل آزمودنیهای مورد تحقیق در این مطالعه جمعا ۴۱ نفر را شامل می‏شود. از این تعداد ۱۷ نفر دانشجوی مرد و ۲۴ نفر دانشجوی زن بودند.این دانشجویان حدود ۲۰

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۰)


واحد درس در زمینه عقب‏ماندگیهای ذهنی انتخاب کرده بودند.

وسیله جمع‏آوری اطلاعات

به منظور بررسی طرز فکر نسبت به افراد عقب مانده ذهنی،باتوجه به آگاهی محقق از مسایل افراد عقب مانده ذهنی،یک پرسشنامه طرز فکر ساخته شد.این پرسشنامه دارای ۳۰ سئوال و هر سئوال دارای چهار گزینه به صورت کاملا مخالفم،مخالفم،موافقم و کاملا موافقم بود.سئوالات پرسشنامه به صورت مثبت و منفی در نظر گرفته شده بود. جوابهای کاملا مخالفم،مخالفم،موافقم و کاملا موافقم در هر سئوال منفی به ترتیب ۴،۳، ۲،و ۱ و در سؤال مثبت به ترتیب ۱،۲،۳ و ۴ می‏باشد.

برای تعیین ضریب اعتبار این پرسشنامه از روش دو نیمه کردن سئوالات استفاده شد. بدین معنی که نتایج سئوالات شماره‏های فرد با نتایج سئوالات شماره‏های زوج مقایسه‏ گردید.ضریب اعتبار بدست آمده با استفاده از فرمول ضریب همبستگی اسپیر من عبارت‏ بود از ۷۹%.این عدد نشان می‏دهد که اعتبار پرسشنامه در حد قابل‏قبول می‏باشد.ضمنا کلیه سئوالات مورد تجزیه و تحلیل‏۱۸قرار گرفته و ضریب اعتبار هریک از سئوالات در جدول شماره ۱ ارائه شده است.همانگونه که در جدول مشاهده می‏شود سئوالات شماره‏ ۱،۲،۵،۱۳،۲۱ و ۲۳ از ضریب اعتباری کمتری برخوردار بوده که توصیه می‏شود از این‏ سئوالات در صورت استفاده از این پرسشنامه جهت انجام تحقیقات بعدی،صرف‏نظر شده‏ و یا محتوای آنها مورد تجدیدنظر قرار گیرد.جهت آشنایی با پرسشنامه طرز فکر،به‏ ضمیمه شماره ۱ مراجعه شود.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۱)


جدول شماره ۱-نتایج تجزیه و تحلیل سئوالات پرسشنامه‏ طرز فکر نسبت به افراد عقب مانده ذهنی

(به تصویر صفحه مراجعه شود)

روش جمع‏آوری اطلاعات

تعداد ۱۱۰ پرسشنامه طرز فکر میان ۱۱۰ نفر از دانشجویان رشته روانشناسی در نیمسال سوم توزیع گردید و از آنان خواسته شد هر سئوال را به دقت خوانده و احساس‏ واقعی خود را در مورد هر سئوال با انتخاب یکی از جوابهای چهارگانه به وسیله علامت در خانه مربوطه بیان نمایند.در پایان،تمامی ۱۱۰ پرسشنامه که به‏طور کامل جواب داده شده‏ بودند،عودت داده شد.سپس در نیمسال هشتم،یعنی بعد از گذشت دو سال،۴۱ نفر از دانشجویان که به حکم قرعه وارد گرایش روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی شده‏ بودند و در اینمدت ۲۰ واحد درس در زمینه عقب‏ماندگیهای ذهنی انتخاب نموده بودند،

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۲)


مجددا به وسیله همان پرسشنامه،مورد آزمایش قرار گرفتند.به کلیه این پرسشنامه‏ها به‏طور کامل جواب داده شده بود.

روش آماری

جهت آزمودن فرض تحقیق مبنی بر اینکه داشتن دانش و اطلاعات در خصوص‏ عقب‏ماندگیهای ذهنی می‏تواند در ایجاد طرز فکر مثبت نسبت به افراد عقب مانده ذهنی‏ تاثیر داشته باشد،از آزمون t برای دو میانگین وابسته استفاده شد(ملک‏پور،۱۳۷۱).(۱۴)

نتایج

به منظور آزمودن فرض تحقیق مبنی بر اینکه داشتن دانش و اطلاعات در خصوص‏ عقب‏ماندگیهای ذهنی می‏تواند در ایجاد طرز فکر مثبت نسبت به افراد عقب مانده ذهنی اثر داشته باشد از آزمون t برای دو میانگین وابسته استفاده شد.

نتیجه آزمون این فرض نشان داد که چون t بدست آمده(۸۸/۴)بزرگتر از t جدول‏ (۶۸/۱)در سطح ۵%می‏باشد،لذا با ۹۵%اطمینان می‏توان گفت که تفاوت معنی‏داری‏ میان دو میانگین نمرات پیش‏آزمون و پس‏آزمون وجود دارد.به عبارت دیگر می‏توان‏ چنین نتیجه گرفت که داشتن دانش و اطلاعات در مورد عقب‏ماندگیهای ذهنی می‏تواند در ایجاد طرز فکر مثبت نسبت به افراد عقب مانده ذهنی اثر داشته باشد.

نتایج مربوط به این فرض و نیز سایر اطلاعات آماری در جدول شماره ۲ آمده است.

جدول شماره ۲-نتایج مربوط به فرض تحقیق

(به تصویر صفحه مراجعه شود) P>0/05 *

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۳)


بحث

همانگونه که ملاحظه شد فرض تحقیق مبنی بر اینکه داشتن دانش و اطلاعات در خصوص عقب‏ماندگیهای ذهنی می‏تواند در ایجاد طرز فکر مثبت نسبت به افراد عقب مانده‏ ذهنی اثر مثبت داشته باشد،مورد تایید قرار گرفت.

احتمالا یکی از دلایلی که فرض تحقیق مورد تأیید قرار گرفت این است که اصولا آشنایی با مطالب و اطلاعات در مورد مسایل انسانی می‏تواند نکات مبهم را روشن سازد که‏ این امر به نوبه خود در تغییر نگرش فرد تاثیر می‏گذارد.

هنگامی که فرد با موضوعی آشنا نباشد،سعی می‏کند با احتیاط با آن برخورد نماید و احتمالا رفتار اجتنابی داشته باشد.اما هنگامی که با آن آشنا شده و در رابطه با آن‏ اطلاعاتی را به دست آورد و از کم و کیف آن مطلع گردد،این احتمال قوت می‏گیرد که در نگرش خود تجدیدنظر کرده و با دیدی غیرمتعصبانه با آن برخورد کند.این امر در مورد عقب‏ماندگیهای ذهنی نیز صادق است.یعنی آشنایی با مطالب مربوط به عقب‏ماندگیهای‏ ذهنی و شناخت خصوصیات و ویژگیهای این افراد،این عقیده غلط رایج که باید از افراد عقب مانده ذهنی دوری جست را از اذهان دور می‏سازد.صحت این موضوع در تحقیقات‏ انجام شده توسط پاین و موری(۱۹۷۴)،لین(۱۹۷۶)و کرافت(۱۹۷۳)نیز مشخص شده‏ است.

باتوجه به نتیجه به‏دست آمده،می‏توان چنین اظهار داشت که در اجرای برنامه‏ خارج‏سازی از مؤسسه و طبیعی‏سازی،یکی از راههایی را که می‏توان در ایجاد طرز فکر مثبت در افراد جامعه در نظر گرفت،موضوع اطلاع‏رسانی و آشنا کردن افراد جامعه با افراد معلول از جمله عقب‏ماندگان ذهنی است.

به‏هرحال،باید توجه داشت که مؤسسه نیز می‏تواند دارای جنبه‏های مفید نیز باشد.برای‏ مثال،افراد عقب مانده ذهنی شدید و عمیق را که احتمالا دارای مشکلات عمده فیزیکی و فیزیولوژی هستند،نمی‏توان از مؤسسه خارج ساخت و مؤسسه می‏تواند در جهت ارائه‏ نگهداری به این گروه،محل مناسبی باشد.

قابل ذکر است که خارج شدن از مؤسسه بدان معنی نیست که رابطه فرد عقب مانده ذهنی‏ با مؤسسه به‏طور کلی قطع شود.هرگاه که فرد عقب مانده ذهنی دارای مشکل باشد و مؤسسه‏ بتواند در کمک به رفع این مشکل اقدام کند،فرد می‏تواند از این کمک بهره‏مند شود.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۴)


باتوجه به نتیجه تحقیق مبنی بر اینکه داشتن اطلاعات و دانش در زمینه عقب‏ماندگیهای‏ ذهنی می‏تواند در تغییر دادن طرز فکر و نگرش در جهت مثبت نسبت به افراد عقب مانده‏ ذهنی اثر داشته باشد،به نظر می‏آید باید در این زمینه کار بیشتری انجام شود.به این معنی که‏ دست‏اندرکاران امور توان‏بخشی افراد عقب مانده ذهنی باید در امر اطلاع‏رسانی سعی‏ بیشتری بنمایند.

ضمیمه شماره ۱ پرسشنامه طرز فکر

سئوالاتی که در این پرسشنامه آمده در رابطه با طرز فکر شما نسبت به افراد عقب مانده‏ ذهنی است.خواهشمند است صادقانه یکی از چهار جوابی را که در مقابل هر سؤال آمده و با احساس و اعتقاد شما متناسب است انتخاب و در داخل خانه مربوطه علامت((به تصویر صفحه مراجعه شود))منظور نمایید.

جوابهای شما کاملا محرمانه بوده و در پایان تحیقیق،کلیه پرسشنامه‏ها از میان خواهند رفت.

با تشکر

سن:/جنس:/نام و نام خانوادگی:

۱-عقب‏ماندگی ذهنی جنون نیست.

۲-همینکه فرد عقب مانده ذهنی باشد،او همیشه‏ همینگونه خواهد بود.

۳-اکثر مردم دوست ندارند در مورد افراد عقب مانده‏ ذهنی صحبت کنند.

۴-ارزش انسان به سن نیست که او چقدر باهوش‏ باشد.

۵-افراد عقب مانده ذهنی قادر نیستند به تنهایی زندگی‏ کرده و از خود مراقبت نمایند.

(به تصویر صفحه مراجعه شود)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۵)


۶-اکثر افراد عقب مانده ذهنی می‏توانند نوعی شغل که‏ در مقابل آن دستمزدی دریافت کنند،داشته باشند.

۷-نباید بسیاری از افراد عقب مانده ذهنی را در مراکز،نگهداری کرد.

۸-لازم نیست به فرد عقب مانده ذهنی،در هر کاری، کمک نمود.

۹-فرد عقب مانده ذهنی باید بتواند با فردی در مورد احساسات و مشکلات خود صحبت کند.

۱۰-کودکان عقب مانده ذهنی باید بتوانند با کودکان‏ غیر عقب مانده ذهنی بازی کنند.

۱۱-در سر کار،فرد عقب مانده ذهنی قادر نیست مانند فر غیر عقب مانده دستورالعملهای کارفرما را دنبال‏ کند.

۱۲-اگر فرد عقب مانده ذهنی به همسایگی من نقل‏ مکان نماید هیچگونه اعتراضی ندارم.

۱۳-افراد طبیعی برای افراد عقب مانده ذهنی احساس‏ تأسف می‏کنند.

۱۴-اگر فردی عقب مانده ذهنی باشد،کودک او نیز عقب مانده ذهنی خواهد شد.

۱۵-من به برادر یا خواهرم این اجازه را می‏دهم تا دعوت به جشن تولد یک کودک عقب مانده ذهنی را بپذیرد.

۱۶-اولیاء مدارس نباید هیچگونه کودک عقب مانده‏ ذهنی را با کودکان عادی در یک کلاس هنری قرار دهند،زیرا این امر ممکن است مشکلاتی را بوجود آورد.

(به تصویر صفحه مراجعه شود)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۶)


۱۷-من حاضر نیستم با یک کودک عقب مانده ذهنی‏ برای صرف غذا به رستورانی بروم که در آنجا مرا می‏شناسند.

۱۸-قانون باید صریحا اولیاء مدارس عادی را ملزم به‏ تشکیل حداقل یک کلاس جهت کودکان عقب مانده‏ ذهنی نماید.

۱۹-تا زمانی که کودکان عقب مانده ذهنی قادر نباشند مانند کودکان عادی رفتار کنند،نباید آنها را در کنار کودکان عادی قرار داد.

۲۰-من ترجیح می‏دهم با کودکان عقب مانده ذهنی در یک استخر شنا نکنم.

۲۱-سرپرست یک مدرسه اگر حاضر به دایر کردن‏ یک کلاس مخصوص کودکان عقب مانده ذهنی نباشد، نباید حق اداره کردن مدرسه را داشته باشد.

۲۲-من حاضر هستم تا فرزندم دوستان نزدیک‏ عقب مانده ذهنی داشته باشد.

۲۳-اولیاء زمینهای بازی(ورزشی)این حق را دارند تا اجازه استفاده از وسایل بازی را به هرکس که مایل‏ باشند بدهند،حتی اگر منظور از این عمل نپذیرفتن‏ بچه‏های عقب مانده ذهنی باشد.

۲۴-بسیاری از کودکان عقب مانده ذهنی به جای سعی‏ در یادگیری دروس خود وقت را در کلاس با بازی‏ کردن می‏گذرانند.

۲۵-چنانچه شانس و فرصت پیشرفت به کودکان‏ عقب مانده ذهنی داده شود،آنان نشان خواهند داد که‏ می‏توانند افرادی قابل احترام و با شخصیت باشند.

(به تصویر صفحه مراجعه شود)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۷)


۲۶-من ترجیح می‏دهم افراد عقب مانده ذهنی را همراه با دوستان غیر عقب مانده به مهمانی شام دعوت‏ نکنم.

۲۷-اگر من مدیر یک مدرسه بودم،از اینکه بمن‏ می‏گفتند باید کودکان عقب مانده ذهنی را در کلاس‏ مخصوص آنها در مدرسه خود بپذیرم رنجیده خاطر می‏شدم.

۲۸-اگر من مالک بودم،مستأجران خانه‏هایم را از بین‏ خانواده‏هایی انتخاب می‏کردم که کودک عقب مانده‏ ذهنی نداشته باشند.

۲۹-اگر فرزند من دعوت می‏شد تا با یک گروه از کودکان عقب مانده ذهنی و عادی به پیک‏نیک برود، من اجازه رفتن را به او نمی‏دادم.

۳۰-بنگاههای معاملات ملکی باید ملزم باشند تا به‏ خانواده‏هایی که دارای کودکان عقب مانده ذهنی‏ هستند خانه‏های استیجاری را نشان دهند حتی اگر برخلاف میل مالک باشد.

(به تصویر صفحه مراجعه شود)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۸)


پی‏نوشتها

(۱)- Normalization and Deinstitutionalization

(۲)- Tizard

(۳)- Rosen and Boxter

(۴)- Macmillan

(۵)- Down’Syndrome

(۶)-منظور از طبیعی‏سازی،طبیعی ساختن فرد عقب مانده ذهنی نیست،بلکه منظور هرچه بیشتر نزدیک ساختن او به طرف‏ زندگی طبیعی است.

(۷)- Walfensberger

(۸)- Gottlich and corman

(۹)- Harasymiw and Horn

(۱۰)- Donald son

(۱۱)- Skrict,Sigler and lazar

(۱۲)- Farentino

(۱۳)- Lane

(۱۴)- Payne and murry

(۱۵)- Kraft

(۱۶)- Pretest

(۱۷)- Posttest

(۱۸)- Item analysis

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۷۹)


منابع:

۱-سازمان بهزیستی استان اصفهان،پیشگیری از معلولیت‏ها.ویژه‏نامه هفته بهزیستی،شماره ۱۳،۱۳۷۱.

۲- Tizard,J.Community services for the mentally handicapped.London:Oxtord . University Press,1964

۳- Rosen,M,and Baxter,D.Prediction of community adjustment.American Journal of . Mental Deficiency,1972,77 111-112

۴-. Macmillan,D.L.Issues and trends in special education Mental retardation,1977

۵-. Wolfensberger,W.Normalization:the principle of Normalization in human services . National Institude on Mental Retardation,1972

۶-. Gottlieb,J.,and Corman,L.,Public attitudes toward mentally retarded children . American Journal of Mental deficiency.1975,80,22-80

۷- Harasymiw,S,J.,and Horn,M.D.Integration of handicapped children.Its effect on . teacher attitudes.Education.1975,96,153-158

۸-. Donaldson,J Changing attitudes toward handicapped persons.Exccptional Children . 1980,46,504-513

۹- Skrtic,T.M.,Sigler,G.R.and Lazar,A.L.Att???des of male and female trainable mentally retarded toward the handicapped.Journal for Special Education of the Mentally . Retarded.1975,11,171-174

۱۰- Forentino,M.J.Effects of short-term inservice education programs on regular classroom teacher’s attitudes toward mainstrcaming.Dissertation Abstract International,1978, . 220-221

۱۱- Lane,P.Evaluative statements by prespevtive teachers as a function of ethic and . retardation lables.bissertation Abstract International,1976,37

۱۲-. Payne,R.,and Murry,C.principal’s attitudes toward integration of the handicapped . Exceptional child.1974,41,123-125

۱۳- Kraft,A.Down with most special education classes Academic therapy,1973,8,207- . 216

۱۴-ملک‏پور،دکتر مختار،راهنمای عملی طرح‏های پژوهشی،انتشارات بامداد،اصفهان،۱۳۷۰.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۳۷ (صفحه ۸۰)


(به تصویر صفحه مراجعه شود)

پایان مقاله

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا