فشار روانی در کلاسهای طبقه بندی شده
جدول شمارهء ۵-خلاصهء اطلاعات ANOVA سبکهای تبیینی در رویدادهای منفی برای سه گروه در پایهء سوم
(به تصویر صفحه مراجعه شود) باتوجه به نتایج حاصل از این دو گروه دانشآموزان میتوان گفت که پس از گذشت سه سال تحصیل در کلاسهای طبقهبندی شده،این افراد موفقیتهای خود را به عوامل بیرونی نسبت داده و سهم خود را در این زمینه ناچیز دانستهاند.از پرسشنامهء نظرخواهی دانشآموزان نیز نتیجه گرفته شد که این دانشآموزان در تبیین علل موفقیتهای دانشآموزان
«قوی»،سهم معلّمان باتجربه،امکانات آموزشی و…را برجستهتر از تواناییهای دانشآموزان معرفی کردهاند.
تحقیقات مربوط به ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان با برچسبهای«قوی»،«سرآمد»، «برگزیده»و امثال آن نشان میدهد که این قبیل دانشآموزان ترسها و نگرانیهای متفاوتی د رمقایسه با دانشآموزان عادی دارند و نسبت به آیندهء خود بیشتر احساس درماندگی میکنند.(۶)
همانطور که قبلا گفته شد در کلاسهای«قوی»رقابت شدیدی حاکم است.به نظر میرسد که در جو رقابتی شدید،حتی افرادی که عزتنفس بالایی دارند به انتقاد از خود و منش خویش میپردازند و تصورتی که از تواناییهای خود دارند،خدشهدار میشود.از سوی دیگر موفقیت یک ارزیابی ذهنی است ولی محیط میتواند شرایط مناسبی برای رشد ارزیابیهای منطقی بهوجود آورد.جان گاردنر در اثری تحت عنوان«برگزیدگان»بر این عقیده است که در صورتیکه رقابت از حد بگذرد،دانشآموزان بیشتر به نگهداری موقعیت نسبی خود در کلاس میاندیشند تا اینکه عملکرد واقعی خود را نشان دهند.
در پایهء سوم،تفاوت میانگینهای مربوط به تبیین رویدادهای منفی،معنیدار نیست.
یعنی دانشآموزان دو گروه«قوی»و«ضعیف»در تبیین رویدادهای ناخوشایند و نسبت دادن آن به خود با یکدیگر تفاوتی ندارند،این نتایج نیز با یافتههای تحقیقاتی مربوط به این گروه دانشآموزان هماهنگ است.یعنی بهطور مشخص،تفاوتی با گروه«ضعیف» در تبیین رویدادهای منفی و نسبت دادن آنها به خود یا دیگران ندارند.در حالیکه اگر طبقهبندی زمینهء رشد این دانشآموزان را فراهم کرده بود باید در این مورد با گروه «ضعیف»تفاوت میداشتند.
به منظور آزمون فرضیه دوم از روش همبستگی«پیرسون»استفاده به این منظور از یکسو همبستگی نمرات حاصل از تبیین رویدادهای مثبت با نمرات حاصل از پرسشنامهء عزتنفس(بدون تفکیک به بخشهای دهگانه)محاسبه شد و از سوی دیگر همبستگی بین این نمرات با عامل G در پرسشنامهء عزتنفس محاسبه گردید.جدول شماره ۶-اطلاعات حاصل از محاسبات ضریب همبستگی برای سبکهای تبیینی و عزتنفس و همچنین سبکهای تبیینی و عامل G در دانشآموزان گروه قوی و ضعیف سه پایهء تحصیلی مدرسه موردنظر را نشان میدهد.
جدول شماره ۶-همبستگی بین سبکهای تبیینی و نمرات کل دانشآموزان در پرسشنامهء عزتنفس و عامل G در آن پرسشنامه را نشان میدهد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) همبستگیهای موجود در جدول شماره ۶ مؤید فرضیه دوم تحقیق است.همانطور که مشاهده میشود،همبستگی منفی بین نمرات سبکهای تبیینی و نمرات حاصل از پرسشنامهء عزتنفس در کلاسهای دوم قابل تأمل است.بهطوریکه نتایج حاصل از مقیاس L نشان میدهد،کلاسهای دوم به میزان معنیداری،جوابها را بر مبنای افکار و احساسات غیرواقعی خود تنظیم کردهاند که نتایج مربوط به آن دریافتههای تکمیلی تحقیق خواهد آمد.به این ترتیب شاید بتوان رابطهء منفی بین عزتنفس و سبکهای تبیینی در کلاس دوم را باتوجه به این واقعیت تبیین کرد.
مجموعه تدابیری که برای بررسی فرضیه سوم اندیشیده شده بود(ازجمله مصاحبه با معلمان،مشاهده کلاسهای آنها،نظرخواهی از دانشآموزان و اولیاء آنها)مؤید این است که نظر معلمان تحتتأثیر طبقهبندی قرار گرفته و نحوهء برخورد و انتظارات آنها به زیان دانشآموزان ضعیف است.
یافتههای حاصل از پرسشنامههای تکمیل شده توسط دانشآموزان در زمینهء طبقهبندی نشان میدهد که اکثریت دانشآموزان کلاسهای ضعیف(۹۴%)با این طبقهبندی موافق نبوده و معتقد بودند که در نتیجهء این وضع،بیشتر امکانات مدرسه در خدمت دانشآموزان قوی قرار گرفته است.آنها همچنین بر این باور بودند که مدیر و معلمان بیشتر توجه خود را به دانشآموزان قوی معطوف کرده و توجه چندانی به آنها نمیکنند.از اظهارنظرهای
دانشآموزان نیز میتوان دریافت که شاگردان ضعیف خواهان پایاندادن به انزوای خود هستند،زیرا وجود این طبقهبندی موجب شده است تا دانشآموزان کلاسهای قوی علاقهای به دوستی با این دانشآموزان نشان ندهند.
دانشآموزان کلاسهای«قوی»با این طبقهبندی موافق بودند(۷۰%)و خود نیز اذعان داشتند که بیش از سایرین مورد توجه مدیر و معلمان قرار میگیرند.لازم به ذکر است که عدهای از دانشآموزان کلاسهای قوی(۳۰%)نیز با طبقهبندی مخالف بودند.
اکثریت قریب به اتفاق معلمان(۹۹%)نیز با این طبقهبندی مخالف بوده و کسانی که از این طبقهبندی حمایت میکردند نیز راحتی و آسایش خود در کلاس را دلیل این حمایت اعلام نمودند.بهطور کلی،بیشتر دانشآموزان،معلمان و والدین آنها،خواهان آن بودند که دانشآموزان بهطور تصادفی و فارغ از هرگونه طبقهبندی قبلی در درون کلاسها قرار گیرند.
یافتههای تکمیلی
۱-تحلیل واریانس یک متغیره نشان داد که بین کلاسهای پایهء اول در سه گروه قوی، ضعیف و شاهد در مقیاس F (بعد خانوادگی آزمون عزتنفس)،در سطح ۵%>P تفاوت معنیداری وجود دارد.در این تحلیل ۵%>P و ۱۱۸ و ۲-fd و ۷۵/۵-F محاسبه شده است.آزمون توکی نشان میدهد که این تفاوت مربوط به دو گروه قوی و ضعیف است.
خلاصهء محاسبات انجام شده در تحلیل واریانس یک متغیره در مورد تفاوت میانگینهای سه گروه پایهء اول در مقیاس F در جدول شمارهء ۷ آمده است.
جدول شمارهء ۷-خلاصهء اطلاعات ANOVA مقیاس F در آزمون عزتنفس سه گروه مورد مطالعهء پایهء اول
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
باتوجه به نتایج بالا میتوان گفت که دانشآموزان گروه ضعیف پایهء اول در بعد خانوادگی ارزشیابی ضعیفی از خود دارند.شاید بتوان این ارزشیابی منفی را به طبقهبندی شدن در کلاسهای ضعیف ارتباط داد.
۲-تفاوت میانگینهای کلاسهای پایه دوم در سه گروه قوی،ضعیف و شاهد در نمرات عزتنفس در سطح ۵%>P معنیدار است.در این تحلیل ۰۵/۰>P و ۱۳۱ و ۲-fd و ۱۸/۳-F محاسبه شده است.
جدول شماره ۸-خلاصهء اطلاعات ANOVA عزتنفس برای سه گروه موردنظر در پایهء دوم
(به تصویر صفحه مراجعه شود) عزتنفس در کلاسهای پایهء دوم در گروه قوی پائین آمده که میتواند نشانگر ارزشیابی ضعیف این گروه نسبت به ویژگیهای خود باشد.آزمون توکی نیز این تفاوت را به دو گروه قوی و ضعیف نسبت میدهد.برای روشنشدن بیشتر این نکته میانگین دو گروه ذکر میشود.(۴۶-?X)برای گروه قوی و(۶۹/۴۹-?X)برای گروه ضعیف.
جدول شمارهء ۹-خلاصه اطلاعات ANOVA آزمون عزتنفس (مقیاس L )در سه گروه مورد بررسی در پایهء دوم
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
نمرات بالای دانشآموزان کلاس دوم در مقیاس L (جوابهای غیرواقعی یا دروغسنج) نشان میدهد که دانشآموزان گروه ضعیف در این پایه بیشتر تلاش میکنند تا احساس واقعی خود را بیان نکنند.
۴-تفاوت میانگینهای کلاسهای پایهء دوم در مقیاس A (عزت نفس تحصیلی)در سطح ۵%>P معنیدار است.در این تحلیل،۵%>P و ۱۲۹ و ۲-fd و ۷/۸-F محاسبه شده است.
جدول شمارهء ۱۰-خلاصه اطلاعات ANOVA در مقیاس عزتنفس (مقیاس A )در سه گروه مورد مطالعه در پایهء دوم
(به تصویر صفحه مراجعه شود) باتوجه به اینکه دانشآموزان گروه قوی از نظر تحصیلی موفقیت دارند،در عزتنفس تحصیلی در مقایسه با گروه ضعیف به ارزیابی مثبتتری از خود دستیافتهاند.ولی میانگین گروه شاهد نشان میدهد که در کلاسهای عادی نیز عزت نفس تحصیلی رشد میکند.میانگینهای سه گروه میتواند مقایسهء جالبی از عزتنفس تحصیلی بین گروههای موردنظر را نشان دهد.
کلاس قوی(۰۶/۹-X)،کلاس ضعیف(۶۱/۸-X)و کلاس شاهد(۴۱/۱۰-X).
۵-بین میانگین کلاسهای پایهء سوم در مقیاس L (جوابهای غیرواقعی یا دروغسنج) آزمون عزتنفس،تفاوت معنیداری در سطح ۰۵/۰>P وجود دارد.در این تحلیل ۰۵/۰>P و ۱۳۰ و ۲-fd و ۱۱/۳-F محاسبه شده است.
جدول شماره ۱۱-خلاصهء اطلاعات ANOVA برای آزمون عزتنفس (مقیاس L در سه گروه مورد بررسی پایهء سوم
(به تصویر صفحه مراجعه شود) آزمون توکی این تفاوت را به دو گروه قوی و ضعیف نسبت میدهد.میانگین گروه قوی بزرگتر از گروه ضعیف است.یعنی در پایهء سوم نیز دانشآموزان قوی تلاش میکنند غیراز آنچه که واقعا احساس میکنند،جواب دهند و خود را مطلوب جلوه دهند.نتایج حاصل از جداول مربوط به اطلاعات تکمیلی جنههای منفی طبقهبندی را در ابعاد خانوادگی، تحصیلی و…به وضوح نشان میدهد و نیازی به تبیین ندارد.
تفسیر و بحث
نتایج این تحقیق بیانگر این است که طبقهبندی دانشآموزان و استفاده از برچسبهای «توانا»و«ناتوان»،دانشآموزان را در تبیین«مناسب»از رویدادهای زندگی خود دچار اشکال کرده است(به جز بخشی از آنها).یعنی دانشآموزان با قرار گرفتن در برابر شرایط غیرقابل کنترل به مرور به این نتیجه رسیدهاند که در کنترل موفقیتها و شکستهای خود نقشی نداشتهاند.این نتایج با یافتههای تحقیقاتی متعددی در این زمینه هماهنگ است.(۱۳)
شاید تفاوتهای فردی وسوابق موفقیتها و شکستهای دانشآموزان نیز بتواند در تفسیر نتایج مربوط به کلاسهای دوم مورد توجه قرار گیرد.تحقیقات دانیر و دوک نیز با نتایج حاصل از فرضیهء اوّل مطابقت دارد.این محققان نشان دادهاند که دانشآموزان درمانده، موفقیت خود را نشانهای از توانایی خویش به حساب نمیآورند،بلکه بیشتر آنرا به عوامل بیرونی و اوضاع و احوال و شرایط محیطی نسبت میدهند.
سبکهای تبیینی درماندگی آموختهشده و ارتباط آن با عزتنفس نیز با یافتههای
تحقیقات آبرامسون و همکاران منطبق است.تحقیقات این مؤلفان نشان میدهد که ارزیابیهای منفی و غیرمنطقی از تواناییهای خویش و باور به نقش عوامل بیرونی در کنترل موقعیتها و سرزنش خود پس از شکست،خدشهدار شدن عزتنفس را به دنبال خواهد داشت و افراد دزمانده از عزتنفس پایینتری در مقایسه با افراد غیردرمانده برخوردار خواهند بود.(۳)
از طرف دیگر،باتوجه به تحقیقات باندورا،سوابق موفقیت و شکستهای فرد باعث احساس کارآمدی و توانمندی در وی میشود.این احساس کارآمدی و توانایی در بالا رفتن عزتنفس نیز مؤثر است.به علاوه مشاهدهء الگوهای موفق نیز یکی دیگر از نکات مورد تأکید در یافتههای باندورا است.به این ترتیب،یکی از معایب طبقهبندی دانشآموزان ضعیف این است که امکان مشاهدهء الگوهای موفق و فرصت یادگیری از آنها را از دست میدهند.(۱۳)
همینطور،تحقیقاتی که در زمینهء ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان با برچسبهای «توانا»،«برگزیده»،«باهوش»،«قوی»و امثال آن انجام شده است،نشان میدهد که این برچسبها میتواند بر سازگاری و رشد روانشناختی دانشآموزان تأثیر منفی داشته و ارتباط آنها با گروه همسالان دچار اختلال کند.(۱۴)یافتههای تکمیلی تحقیق حاضر نیز مؤیّد همین یافتههاست و از ارتباط اجتماعی محدود گروههای«ضعیف»و«قوی»با یکدیگر حکایت دارد.
از سوی دیگر،کلیهء تحقیقات موجود در زمینهء تأثیر انتظار معلم نیز مؤید همان نتایجی است که در آزمون فرضیه سوم به دست آمد.به عبارت دیگر،وقتی معلم با این برداشت به کلاس میرود تا با دانشآموزان ضعیف سروکار داشته باشد،نحوهء برخورد و رفتار او تحت تأثیر انتظارات خاص وی قرار میگیرد.(۱۵ و ۱۶)
محدودیتهای تحقیق
۱-فقدان منابع و اطلاعات تحقیقی در زمینهء طبقهبندس در ایران.
۲-فقدان منابع و اطلاعات تحقیقی در زمینهء سبکهای تبیینی در ایران.
۳-جو فشار موجود در مدرسه.
۴-محدود بودن تحقیق به دو مدرسهء دخترانه.
پیشنهادات و توصیهها
«راهحلهای عاری از هرگونه تبعیض میتواند راه تعلیم و تربیت را هموار کند.»
پیشنهادات تحقیق در چهار بخش تنظیم شده است:۱)سخنی با مسئولان.
۲)پیشنهادهایی به مدیران.۳)پیشنهادهایی به معلمان.۴)و پیشنهادهایی به محققان جهت تحقیقات آینده.
سخنی با مسؤولان
تردیدی نیست که تفاوتهای دانشآموزان در ابعاد مختلف ذهنی،عاطفی،اجتماعی و حتی رغبتها و انگیزهها و آموختههای قبلی…اجتنابناپذیر است ولی باید با تفاوتهای فردی به نحوی انسانی و عاقلانه برخورد کرد.سؤالاتی که در این زمینه مطرح میشود از اینقرارند:
-اولویت برتر آموزش و پرورش کدام است؟پرورش نخبگانی اندک یا شکوفا کردن استعدادها و رشد همهجانبهء اکثریت دانشآموزان؟
-آیا انتخابهایی که صرفا بر معدل و محفوظات تکیه دارد،قادر به تأمین بعد نازل نیازهای جامعه خواهد بود؟
-آیا دانشآموزان با معدل بالا همان نخبگانی هستند که جامعه در جستجوی آنهاست؟
-باتوجه به یافتههای تحقیق حاضر،پیشنهاد مشخص این است که برنامههای آموزشی تربیت معلم و ضمن خدمت باید دربرگیرندهء آخرین یافتههای روانشناسی بوده و برابعاد ذیل تأکید داشته باشد:
۱-تأثیر انتظار معلم و استفادهء از آن در جهت رشد اکثریت دانشآموزان و مقاومت در برابر احساسات تبعیضآمیز.
۲-مفهوم«خود»و اهمیت آن در رشد و شکوفایی شخصیت.
۳-سبکهای تبیینی درماندگی آموختهشده و بیتفاوتی نسبت به یادگیری و پیشرفت.
۴-شناخت همهجانبهء رشد و شخصیت دانشآموزان.
«هرگونه روشی که حتی گروه قلیلی از دانشآموزان را به احساس حقارت برساند مردود است.»
سخنی با مدیران
-معدل نه کاملا معتبر است و نه آنقدر مهّم.بسیاری از تواناییهای دانشآموزان در قالب معدل نمیگنجد و مورد بیتوجهی قرار میگیرد.
-مدرسه باید به جای جاودانه کردن محرومیتها و تفاوتهایی که بعضی از دانشآموزان در هنگام ورود به مدرسه با خود میآورند و یا به دلیل شرایط خاص اجتماعی و خانوادگی، در ضمن تحصیل از آن رنج میبرند،بر آن محرومیتها و تفاوتها فایق آیند.بیشتر درماندگیهای انسان حاصل عدم کفایت اجتماعی و طرد اوست.
-به جای کسب شهرت از طریق گزینش سختگیرانه یا گروهبندی دانشآموزان در کلاسهای ویژه،مدرسه باید مواد،برنامهها و روشهای خود را براساس احتیاجات دانشآموزان مختلف تنظیم کند؛به نحوی که اکثریت دانشآموزان به سطح مطلوبی از عملکرد دست یابند و احساس موفقیت کنند.
-مدرسه بهتر است بر مشکلات یادگیری تمرکز کند تا بر دانشآموزانی که به آنها عنوانهای «قوی»،«ضعیف»و…داده میشود.
-مدرسه برای دانشآموزان است،نه دانشآموزان برای مدرسه.بد نیست از نظرات آنها نیز در مورد چگونگی ادارهء مدرسه مطلع شویم!
توصیهها و پیشنهادهایی به معلمان
-با تمرکز بر توانایی به جای تأکید بر ضعفها و ناتواناییها،میتوان از درماندگی جلوگیری کرد.
-در مواردی که اکثریت دانشآموزان مشکل دارند،به آموزشهای گروهی متوسل شوید تا شکستها و موفقیتها در گروه حل شود.
-دانشآموزان را باید با راههای مختلف کنترل محیط و رویدادها آشنا کنید.
-از درجهء مطلوبیت اهدافی که دانشآموزان به آن دست نیافتهاند،بکاهید و آنها را به سوی اهداف قابل وصول رهنمون شوید.
-تفسیر مجددی از جهان،رویدادها،تواناییهای انسان و حتی تواناییهای خود دانشآموزان برای آنها فراهم کنید.
-مراقب تأثیر انتظار خود از دانشآموزان مختلف باشید و آگاهانه از آن در جهت مثبت و
بهبود کارآیی همهء دانشآموزان استفاده کنید.
-به دانشآموزان بیاموزید که شکستهای خود را حاصل عدم تلاش بدانند،نه عدم توانایی خود.
-رقابت با خود را جانشین رقابت با دیگران کنید و پیشرفت دانشآموزان را با خود آنها مقایسه کنید.
-به دانشآموزان کمک کنید تا مسئولیت رفتار خویش را بپذیرند.در نتیجه،هنگامی که با مانعی برخورد کردند و نتایج دلخواه به دست نیامد،به جای سرزنش خود،با ارزیابی درست موقعیت،درصدد رفع اشکال برآیند.
-دانشآموزان را از شکنجهء حفظ کردن برهانید،تأکید را برفهم و درک آنها بگذارید. تا نسبت به خویشتن و محیط ارزیابی درستی پیدا کنند.
-متوجهء محرومیتهای بعضی از دانشآموزان باشید و تلاش در جهت رفع محرومیت داشته باشید.
توصیههایی برای پژوهشهای بعدی
۱-انجام تحقیقات همهجانبهء کمی و کیفی در زمینهء تأثیرات طبقهبندی در ابعاد اجتماعی و روانشناختی.
۲-تحقیق در سطح دبیرستان و دبستان برای بررسی فشار روانی حاصل از طبقهبندی.
۳-شیوههای تربیتی خانواده و تأثیر آن در سبکهای تبیینی.
۴-مقایسهء سبکهای تبیینی در مدارس طبقهبندی شدهء پسرانه و دخترانه.
۵-تحقیق در زمینهء اضطراب و سازگاری دانشآموزان در مدارس طبقهبندیشده.
زیرنویسها:
(۱)-. Helplessness Attributional style .
(۲)- Selingman
(۳)- Gardner
(۴)- Coleman
(۵)- Gallagher
(۶)- Galbraith
(۷)- Diener,Dweck
(۸)- Attributional style Questionaire
(۹)- Bandura
منابع انگلیسی
(۱)-پروین،لارنس،۱۹۸۹″روانشناسی شخصیت:نظریه و تحقیق”.ترجمه محمد جعفر جوادی و پروین کدیور،تهران،رسا، ۱۳۷۲.
(۲)-. Seligman,M.E.P.Helplessness,San francisco:Freeman,1975
(۳)- Abramson,I-y.,Seligman,Martin E.P.and Teasdale,J.D.Learned Helplessness in Humans:Critique and Reformulation-Journal of Abnormal Psychology,vol.87,1978,PP . 49-74
(۴)- Abramson,I.yn,y;Metalsky,Gerald I.and Alloy,Lauren B.Helplessness Depression:A . theory-Based subtype of Depression.Psychological Rcvicw,vol.96mno.2,1989.PP.358-372
(۵)-. Minuchin PP.and shapiro,E.k.The School as a context for Social Development,In,P.H Mussen and E.M.He therington(cds),Handbook of child psychology,(vol.4):Personality . and Social Development(4 th cd.),Newyork:Willey,1983
(۶)-. Gallagher,J.Teaching The Gifted Child(3ed ed)Aliyn and Bacon:Boston,1985
(۷)- Rosenthal,R.and Jacobson,I-Pygmalion in the Classroom:Teacher expectation and . Pupils’Intellectual Heetual development.Newyork:Holt,Rinehart and winston,1968
(۸)-شوون،ری.سرآمدها.ترجمه محمود میناکاری،چاپ دوم،تهران،مرکز نشر دانشگاهی،۱۳۶۸.
(به تصویر صفحه مراجعه شود)
پایان مقاله