خاطرات وتجربه های آموزشی

فرشته به من آموخت (خاطره)

پروانه فراهانی

اوّلین سال خدمتم در آموزش و پرورش،به سمت آموزگار در یکی از روستاهای شهرستان ملایر مشغول کار شدم.براساس علاقهء وافرم به کلاس اول، ابلاغ این کلاس را از اداره دریافت کردم و به محل کارم رفتم.

بعد از آشنایی با همکاران و مدیر و معاون مدرسه،فهرستی از اسامی‏ دانش‏آموزان از معاون گرفتم.او مرا به‏ دانش‏آموزان معرفی کرد.وقتی وارد کلاس شدم با آن همه شوق و علاقه، اضطراب زیادی تمام وجودم را گرفت.از خودم می‏پرسیدم که آیا از عهدهء این کار برخواهم آمد؟در همان لحظات،چشمان‏ زیبای شاگردانم مرا دلباختهء خود کرد. کم‏کم اضطراب را از خود دور کردم.با دیدن چشمان معصومی که در مقابل خود می‏دیدم،احساس عجیبی به من دست داده‏ بود.احساسی که با خود آرامش می‏آورد.

 

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله رشد معلم » بهمن ۱۳۸۰ – شماره ۱۶۳ (از صفحه ۱۳ تا ۱۳)
عنوان مقاله: فرهنگی، هنری: فرشته به من آموخت (خاطره) (۱ صفحه)
نویسنده : فراهانی، پروانه
چکیده :
کلمات کلیدی :

رشد معلم » شماره ۱۶۳ (صفحه ۱۳)


فرشته به من آموخت

پروانه فراهانی

اوّلین سال خدمتم در آموزش و پرورش،به سمت آموزگار در یکی از روستاهای شهرستان ملایر مشغول کار شدم.براساس علاقهء وافرم به کلاس اول، ابلاغ این کلاس را از اداره دریافت کردم و به محل کارم رفتم.

بعد از آشنایی با همکاران و مدیر و معاون مدرسه،فهرستی از اسامی‏ دانش‏آموزان از معاون گرفتم.او مرا به‏ دانش‏آموزان معرفی کرد.وقتی وارد کلاس شدم با آن همه شوق و علاقه، اضطراب زیادی تمام وجودم را گرفت.از خودم می‏پرسیدم که آیا از عهدهء این کار برخواهم آمد؟در همان لحظات،چشمان‏ زیبای شاگردانم مرا دلباختهء خود کرد. کم‏کم اضطراب را از خود دور کردم.با دیدن چشمان معصومی که در مقابل خود می‏دیدم،احساس عجیبی به من دست داده‏ بود.احساسی که با خود آرامش می‏آورد.

بعد از رفتن معاون مدرسه کارم را با نام‏ خدا شروع کردم.دوباره خودم را معرفی‏ کردم و از آنها خواستم پای تخته بیایند و به‏ صدای بلند خود را معرفی کنند.تعداد حاضران در کلاس،با فهرست مطابقت‏ نداشت.دانش‏آموزی به نام(فرشته)در کلاس نبود.از کنار این موضوع به سادگی‏ گذشتم و سپس یک داستان شیرین تعریف‏ کردم.زنگ تفریح آخر،مدیر مدرسه از من‏ سؤوال کرد آیا طبق فهرست،همه حاضر بودند؟گفتم:«خیر دانش‏آموزی به نام‏ فرشته حاضر نبود.»او بلند شد،کنار پنجره رفت و با دست،به دانش‏آموزی‏ اشاره کرد که کنار دیوار تک و تنها ایستاده‏ بود و با کسی صحبت نمی‏کرد.مدیر گفت:«این همان دانش‏آموز غایب‏ شماست.»گفتم:«از نظر جثه بزرگ‏تر از سایرین به نظر می‏آید.او با تأیید حرف من‏ گفت که امسال سال سوم است که فرشته‏ در کلاس اول درس می‏خواند.سپس‏ افزود که باید با او مدارا کنی.چون از نظر ذهنی و یادگیری بی‏نهایت ضعیف است.

با کنجکاوی از دفتر بیرون آمدم و به‏ طرف او رفتم سلام کردم،دستی به موهای‏ ژولیده و نامرتبش کشیدم و خواستم اسمش‏ را بگوید.جسورانه دستم را کنار زد و با خشم از من دور شد.زنگ تفریح که تمام‏ شد،همه به کلاس رفتند.ولی فرشته در حیاط مدرسه ماند.مدیر مدرسه که شاهد ماجرا بود،گفت:«سعی کن از مدرسه فرار نکند.چون خیلی یاغی است؛از این حرف‏ خوشم نیامد به طرف او رفتم و گفتم: «فرشته همه بچّه‏ها در کلاس منتظر من و تو هستند.نمی‏خواهی با من به کلاس‏ بیایی؟»مستخدم مدرسه که از او شناخت‏ کافی داشت،گفت:خانم،وقت خودت‏ را تلف نکن.این آدم بشو نیست.»اما من‏ بی‏توجه به حرف‏های او دست فرشته را گرفتم و با نارضایتی به کلاس بردم.از آن‏جا که قد بلند بود،او را در آخر کلاس‏ نشاندم.بچّه‏ها از من خواستند که دوباره‏ برای آنها قصّه بگویم.چون روز اول بود، به خواست آنها توجه کردم و شروع به قصه‏ گفتم کردم که ناگهان صدای گریه‏ دانش‏آموزی توجهم را به خود جلب کرد. وقتی به او نگاه کردم،با دست فرشته را نشان داد و گفت:«خانم،او با مداد نوک تیزش به گونهء من زد.»فرشته را در میز جلو نشاندم.ولی هرچه با او حرف زدم، جواب نداد و فقط گریه کرد.

راجع به فرشته با مدیر مدرسه حرف زدم‏ و پدرش را خواستم و از او در مورد فرشته‏ سؤوالاتی کردم.او گفت:«بعد از مردن‏ مادرش،فرشته مریض شد.شاید این‏ رفتارها بر اثر همان بیماری باشد.»ولی بعد از پی‏گیری‏های بسیار،متوجه شدم پردهء گوش فرشته بر اثر کتک نامادری پاره شده‏ است.چندین بار،نامادری را خواستم و خواهش کردم که به خاطر خدا،به فرشته‏ بیشتر اهمیت بدهد و او را حمام کند. بعضی روزها خودم موهای او را شانه‏ می‏زدم.به او یاد دادم که خودش‏ لباس‏هایش را بشوید حتی در خانه به‏ نامادری کمک کند.از این طریق،رابطهء او با نامادری مستحکم شد.روزی نامادری‏ به مدرسه آمد و با خوشحالی از رفتار فرشته‏ در منزل اظهار رضایت کرد.فرشته هم‏ شاداب شده بود و تمیز و مرتب به مدرسه‏ می‏آمد و از نظر هوش هیچ کم و کسری‏ نداشت.

برای خرید سمعک با پدرش صحبت‏ کردم.سرانجام،پول سمعک تهیه گردید و به دستور پزشک فرشته سمعک‏دار شد. او را مبصر کلاس کردم.ثلث دوم و سوم‏ با معدل ۲۰ قبول شد و این ثابت کرد که‏ اذّیت و آزار رساندن او به دیگران،در اثر بی‏توجهی‏هایی بود که در خانه و مدرسه به‏ او می‏شد.

در اولین سال خدمتم،فرشته به من‏ آموخت که:

۱-در کلاس به سادگی از کنار هر موضوعی نگذرم.

۲-برای شناخت و حل مشکلات‏ دانش‏آموزان،ثمربخش باشم.

۳-به دانش‏آموز احترام بگذارم.زیرا احترام به شخصیت او،که استعدادهای‏ نهفته را بیدار و نمایان می‏کند و شرایط را برای رشد او فراهم می‏آورد.

۴-فقر و تنگدستی در یادگیری تأثیر دارد.

۵-با درست پیمودن راه حقیقت و دانستن چگونگی ابراز محبت،می‏توان دل‏ انسانی را نرم کرد.

۶-شناسایی معایب جسمی و روحی‏ دانش‏آموزان در شروع کار،وظیفهء معلم‏ است.

۷-ارتباط مکاتبه‏ای یا حضوری با اولیا از کارهای مهم هر معلم است.

۸-محکم قدم برداشتن در راه خیر، راهی که سرچشمه نور خداوندی در آن تا ابد پرتو افشانی کند،به معلم نیرو می‏دهد.

پایان مقاله

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا