پرورش هوش در دوران پیش از دبستان
هر جامعهای با توجه به شرایط (نیازها، امکانات، تواناییها) و نوع فرهنگی که برآن حکمفرماست، همچنین با عنایت به اصل تفاوتهای فردی (علایق، توانایی و ضعفها، نیازهای کودکان) میتواند بستر مناسبی برای شناسایی استعدادها و ضعفها ـ از همان دوره پیش از دبستان ـ فراهم آورد و در ارتقاء آگاهی والدین و آموزش کودکان نقش اساسی داشته باشد.
بنا براین هوش تعریف واحدی ندارد اما عناصری از هوش مورد توافق غالب پژوهشگراناند.
اسپیرمن در نظریه دو عاملی (۱۹۲۷) خود هوش را دارای دو بخش میداند:
۱. یک عامل کلی(g) که معرف یک توانایی کلی است و زیربنای همه رفتارهای هوشمندانه به حساب می آید .
۲. یک یا چند عامل اختصاصی(s) که نشاندهنده تواناییهای اختصاصی است.
گیج و برلاینر (۱۹۹۲) نیز عناصرهوش را به سه دسته تقسیم کردهاند:
۱. توانایی پرداختن به امور انتزاعی؛ منظور این است که افراد باهوش بیشتر با امور انتزاعی سروکار دارند تا امور عینی
۲. توانایی حل مسئله؛ یعنی توانایی پرداختن به موقعیتهای جدید، نه فقط دادن پاسخ مشخص به موقعیتهای آشنا
۳. توانایی یادگیری، ازجمله انتزاعیات موجود درکلمات یا سایر نمادها و نیزتوانایی استفاده از آنها .
اما هاوارد گاردنر (۱۹۸۳) به گونهای نسبتاً ظریفتر به مقوله هوش نگریسته است! گاردنر در زمینه هوش نظریهای با عنوان کثرت هوش (هوشهای چندگانه) را مطرح کرده که منشأ بازنگری در رویکرد تعلیموتربیت شده است. او در این نظریه هفت و سپس در تجدید نظرهای بعدی هشت و نه نوع استعداد را در افراد شناسایی کرده است که عبارتاند از: هوش زبانی، ریاضی ـ منطقی، موسیقیایی، درونفردی، میانفردی، فضایی، جسمی، طبیعتگرایی، و وجودگرایی.
گاردنر معتقد است که در میان افراد از نظر هوشهای مختلف، تفاوت وجود دارد؛ مثلاً فردی ممکن است دریک زمینه هوشی بسیار توانا باشد ولی در زمینههایی از هوش چندان توانمند نباشد. بنابراین، استعدادها و توانایی را میتوان در قالب فعالیتهای برنامهریزی شده از همان دوران کودکی به نحوی مطلوب شناسایی کرد و سپس پرورش
داد.
در خلال فعالیتها یا بازیهای کودکان در دوران پیش از دوره دبستان میتوان نقاط ضعف و قوت را شناسایی کرد و در جهت رفع ضعفها و تقویت قوتها با روشهای جذاب و متنوع عمل کرد.
*پرورش هوشهای چندگانه
هوش کلامی: توانایی کاربرد درست واژهها و عبارات بهصورت گفتاری و نوشتاری است. توانایی اصلی در هوش زبانی، درک و دریافت زبان، برقراری ارتباط و فهم معانی از طریق کلام است.
برای پرورش هوش زبانی کودک، فعالیتهایی چون تمرین یا اجرای نمایش (نمایش عروسکی و… )، ایفای نقشهای گوناگون، گوش دادن به داستان و قصه (از۵ دقیقه تا۲۰ دقیقه به تناسب سن)، بیان کردن وقایعی از داستان یا تعریف یک قسمت یا خلاصهای از داستان متناسب با شرایط سنی کودک، شنیدن دکلمه و شعر، شعرخوانی، تعریف طنز یا معما و توصیف طبیعت یا اشیا با همان زبان ساده، گفتوگو یا صحبت کردن درباره مفاهیمی چون مشاغل، رنگها، زمان (روزها، هفتهها، ماهها و فصلها و ….)، مفاهیم ریاضی (پیشنیاز)، دما (گرم و سرد و…)، مفاهیم محیطی (محیط فیزیکی، محیط طبیعی و محیط اجتماعی) لازم و ضروری است.
هوش ریاضی ـ منطقی: توانایی استفاده درست از اعداد یا ارقام و بیان استدلال منطقی و درست در طبقهبندی، استنباط، تعمیم، محاسبه است.
در دوره پیش از دبستان، کودک از طرق گوناگون باید مفاهیمی همچون بالا ـ پایین، چپ ـ راست، زیر ـ رو، جلو ـ عقب، بزرگ ـ کوچک ـ هم اندازه، بیشتر ـ کمتر ، سبک ـ سنگین و تعداد اعضای بدن را درک کند. فعالیتهایی از جمله تکمیل پازل، تصاویر و عکسهای جالب، بازی با مکعبها، مهرهها، لگو، استفاده از اعداد در تصاویر و نقاشیهای بامزه، ردیف کردن یا طبقهبندی اشیاء پیرامون، راه رفتن روی خطوط مختلف، استفاده از خط، نقطه و اشکال ساده هندسی و غیرهندسی جهت ترسیم تصاویربرای تقویت هوش ریاضی ـ منطقی بسیار ثمربخش هستند.
هوش موسیقیایی: حساسیت نسبت به صداها و ضرب آهنگهای محیط زندگی، درک الگوهای موسیقایی، تشخیص اصوات و در سطوح بالاتر تولید موسیقی یا آهنگسازی یا نتگذاری (درک و دریافت الگوهای صدا ، خلق و تبادل معانی از طریق صدا)است.
انجام دادن فعالیتهایی در جهت پرورش هوش موسیقیایی مانند: گوش کردن به صداهای اطراف و تشخیص آنها (سیدی یا فیلم)، آشنایی با سازها، تئاتر موزیکال، توجه کردن به صداهای طبیعی (حیوانات و…) یا غیرطبیعی (بوق ماشین و…)، تمرین سرود یا شعر خواندن همراه با آهنگ، انواع بازیها از جمله بازی یک کلاغ و چهل کلاغ .
هوش درونفردی: شناخت دقیق فرد از خویشتن، علایق و تمایلات، کشف توانمندیها و نقاط ضعف خود در زمینههای مختلف که در قالب فعالیتها و بازیها سریع و درک از خود و اینکه بدانیم چه کسی هستیم، چه کاری میتوانیم انجام دهیم و چه کارهایی را نمیتوانیم انجام دهیم ازجنبه های هوش درون فردی است.
گاردنر و چاکلی معتقدند که انسانها معمولاً خیلی زود جذب افرادی باهوش درون فردی میشوند؛ چون تکلیفشان با خود معلوم است، میدانند از عهده چه کارهایی برمیآیند و چه کارهایی را نمیتوانند انجام دهند و هنگامی که به کمک نیاز دارند باید به چه کسی مراجعه کنند.هوش درونفردی به افراد این توانایی را میدهد که یک الگوی ذهنی بسازند؛ با استفاده از این الگو راه خود را پیدا کنند.همچنین هوش درونفردی توانایی تشخیص احساسات، روحیات و اهداف خود و نیز پیشبینی واکنش خود نسبت به کارهای آینده را شامل میشود. کودکان معمولاً از میان ابزارهای متنوع پیرامون، بیشتر به سوی وسایل مورد علاقه خود سوق مییابند و بد نیست بزرگترها به این نکته عنایت داشته باشند.
هوش میان فردی یا اجتماعی: توانایی درک احساسات و حالات روحی دیگران که مستلزم شناخت و درک حالات چهره وصداها، ایماها و اشارات است.
تماشای حرکات پانتومیم و تماشای فیلم و تئاتر، ارتباطات خانوادگی بیشتر، و نیز بازیهای جمعی و گروهی نقش مؤثری در پرورش هوش بینفردی دارند.
هوش فضایی: این نوع هوش، توانایی درک پدیدههای بصری است. توانایی در زمینههای دریافت و تبدیل اطلاعات سهبعدی و بصری در ذهن، خلق مجدد تصاویر با استفاده از حافظه، درک و مشاهده حساس و دقیق از دنیای بصری و هنرهای تجسمی، تولید اطلاعات بصری و کارهای
هنری. اگر کسی هوش تجسمی قوی داشته باشد و به هنر هم علاقهمند باشد میتواند مجسمهساز یا نقاش یا معمار شود و به همین ترتیب، اگر متمایل به مطالعه علوم باشد، علم تشریح او را جذب میکند.
در دوره پیش از دبستان فعالیتهایی مانند ساختن جورچینها، تشخیص جهتها، دستکاری اسباب بازیها، حجمسازی با کاغذ مچاله، شکلسازی با تا کردن کاغذ یا مقوا یا کاغذهای حلقه شده، خمیربازی یا حجمسازی با گل رس از اهمیت ویژهای برای تقویت هوش فضایی برخور
دارند.
هوش جسمی ـ حرکتی: شامل توانایی بهرهگیری از کل بدن یا بخشهایی از آن برای بیان افکار و احساسات است و مهارتهای فیزیکی خاص از جمله تعادل، هماهنگی، قدرت و سرعت و انعطافپذیری است.
برای پرورش هوش در دوران پیش از دبستان بایدحرکات ورزشی، کنترل بدنی، حرکات خلاق (مثل واکنش به موسیقی) مورد توجه قرار گیرند. بازی با توپ، طناببازی، لیلی و درست کردن توپ با مچاله کردن کاغذ یا روزنامه و بازی با آن و نیز اجرای حرکات موزون از مواردی هستند که میتوان نام برد .
هوش طبیعت گرایانه: مهارت در شناخت و طبقهبندی گونههای مختلف گیاهان، جانوران و محیط فردی یا سایر پدیدهها مثل تشکیل ابرها و توانایی تشخیص موجودات زنده از غیرزنده، توانایی درک دنیای طبیعی و کارکردن در آن به شکل مؤثر هوش طبیعت گرایانه شامل می شود و به افراد این فرصت رامیدهد که به تفاوتهای اجزاء مختلف پی ببرند و از آنها استفاده کنند. این هوش برای الگوسازی از طبیعت هم بهکار میآید.
وقتی فضای پیرامون، خوب مشاهده شود یا بهطور دقیق مورد بررسی و تفحص قرار گیرد، طبقهبندیهای موجود در طبیعت نیز نمایان میگردد و علم به دنیای طبیعی افزون میشود.
تمرکز در شباهت و تفاوت برگها، تقلید صداهایی مثل رعد و برق، باران و…، درست کردن کاردستی با صدفها، دانه میوهها (هستهها)، حبوبات، انواع برگهای پاییزی یا سبز، پوست میوهها (پوستهها) و شکلسازی با سنگها یا تزیین آنها، شکلسازی با موادطبیعی، طبقهبندی انواع دانهها، میوهها، برگها و… درست کردن سبزه عید و کاشتن دانه و گل و مراقبت از گیاهان یا حیوانات (گربه؛ جوجه و..)، تماشای فیلمهای مستند حیوانات وگیاهان، تماشای زیباییهای طبیعت و لذت بردن از آن و توصیفش از دیگر جنبه های هوش طبیعت گرایانه است.
هوش وجودگرا:شامل توجه انسان به مسائل زندگی غایی/ کیستی انسان، معنای زندگی، مرگ و مفاهیمی مانند آنها یا به عبارتی توانایی درک مفهوم زندگی، انسانیت و بهطورکلی فلسفه مرگ وزندگی است .
معمولاً کودک در سنین قبل از دبستان کنجکاو و پرسشگر میشود و بسیار پرسش میکند. نحوه پاسخگویی یا هدایت نیز اهمیت ویژهای دارد و میتواند نقطه عطف و زمینهساز نوع نگرش وی باشد.
بهطورکلی، کودکان باید در طول روز در معرض طرحها یا فعالیتهایی قرار گیرند که به ایجاد و توسعه توانایی آنها کمک میکند.
گاردنر و استرنبرگ معتقدند که هوش در فرهنگهای مختلف به شکلهای متفاوتی ظاهر میشود؛ برای مثال، در فرهنگ آمریکا هوش فضایی احتمالاً در مجسمهسازی، هندسه، نقاشی و از این قبیل نشان داده میشود اما در میان مردم کیکویو در کشور کنیا این هوش ممکن است در توانایی اشخاص در تشخیص دادن حیوانات مختلف و شناسایی دامهای خود از میان دامهای کسان دیگر انعکاس
یابد.
بهطور کلی، هوش دارای ابعاد مختلف است و هر شخص توانایی و استعداد خاص خود را دارد که باید در جهت صحیح هدایت شود.
منابع
۱. گروه مؤلفان. (۱۳۸۵). راهنمای هنر دوره ابتدایی. انتشارات مدرسه .
۲. آقازاده، محرم. (۱۳۹۳). کاربرد هوشهای چندگانه در کلاس درس. نشر مرآت.
۳. سیف، علیاکبر. (۱۳۸۳). روانشناسی پرورشی. تهران: نشر آگاه.
۴. Gardner‘ H .And checkley , k(1997) .The first seven and eighth:A conversaition with Gardner Educational leader ship, 55(1),8-13 5
. gardner.h. 1983 . Frame of mind The theory of multiple in tein telligences .new york: basic boo
۶. Gage ,N.L.&Berliner , D.c. 1984-1992. Educational psychology (3rd and 5th ed.).Hopewell,N.J:Houghton Milflin .
به نقل از فصلنامه رشد آموزش پیش دبستانی -شهریور ۹۷