تبعیض یاعدالت؟!
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: ۸۵درصد دانشجوهای کشور، به صورت پولی تحصیل میکنند و بیشتر آنها ثروتمند و از شهرهای بزرگ هستند، درحالی که براساس اصل ۳۰قانون اساسی، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره تامین کند و وسایل تحصیلات عالی را تا حد خودکفایی کشور بهطور رایگان فراهم کند.
به گزارش ایسنا، سید مجید حسینی در نشستی با عنوان «تبعیضات در دانشگاههای پولی چگونه برطرف میشود» که در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: صحبت کردن درباره تبعیضهای آموزشی منجر میشود تا صداهای نشنیده به جایی رسد.
من سخنگویی برای صداهای نشنیده و ضعیف موجود در جامعه هستم. در جامعه ایران گمان میکنیم گزارههای موجود چون وجود مافیا آموزشی، کنکور و… طبیعی است .
وی افزود: در جامعه ایران قرار بود همه افراد از شرایط برابر برخوردار شوند. در سال ۱۳۵۷همه با هم برابر بودند، اما امروز بعضی افراد برتری نسبت به دیگران دارند. باید توجه داشت که بدترین نوع آزادی، آزادی رویاپردازی است. اینکه پیوسته در حال رویاسازی باشیم، اما اجازه نداشته باشیم رویاهایمان را محقق کنیم، پرسش اینجاست که چرا نمیشود در ایران این رویاها تحقق یابد؟
حسینی ادامه داد: شرایط امروز جامعه بهگونهای شده که افراد با کنکور دادن و قبولی در دانشگاه باز هم به جایی نمیرسند. جامعه اکنون ایران به گونهای شده که ۸۵درصد دانشجوهای کشور، به صورت پولی تحصیل میکنند و بیشتر آنها ثروتمند و از شهرهای بزرگ هستند. این درحالیست که براساس اصل ۳۰قانون اساسی، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره تامین کند و وسایل تحصیلات عالی را تا حد خودکفایی کشور بهطور رایگان فراهم کند.
وی با بیان اینکه «گویا اصل ۳۰قانون اساسی محرمانه است؛ چراکه ۸۵درصد دانشجویان کشور، پولی هستند» تصریح کرد: براساس تبصرههای دیگر چون خدمات بیمهای، درمانی و … برای مردم ایران رایگان است نیز عملی نشده است. درواقع رفع تبعیضهای ناروا از اساسیترین وظیفه دولت است. پرسش اینجاست که اگر استعدادی داشته باشیم آیا تبعیض اجازه میدهد استعدادهایمان را به نتیجه برسانیم؟ چطور میشود از تعداد هشت نفر المپیاد زیست کشور هفت نفرشان تهرانی بودهاند؟
حسینی با بیان اینکه «چرا درمان رایگان نیست، چرا در کشور تبعیض وجود دارد؟» بیان کرد: یک گزاره عمومی در روانشناسی تربیت وجود دارد که اگر فرد فقیر به دنیا آمد دست خودش نیست و اگر فقیر از دنیا برود تقصیر خود فرد است. اما باید بدانیم که این گزاره اشتباه است، اگر فردی فقیر از دنیا برود دست خودش نبوده؛ چراکه شانس رسیدن به جایی را نداشتند.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اشاره به ایجاد تبعیضهای آموزشی از سال ۱۳۶۸بیان کرد: از سال ۱۳۶۸به بعد سیاستهای تبعیض در ایران آغاز شد، حال آنکه تا پیش از آن، در دهه ۶۰همه با هم برابر بودند. از سال ۱۳۶۸به بعد یک عده وارد دولت شدند و اعلام کردند دولت پولی ندارد تا به ملت بدهد و مردم خودشان وارد کار شوند. سوال اینجاست چرا در آن زمان کسی نپرسید دولت چطور زمینهای بسیاری را با قیمت پایین به برخی
دانشگاه ها میدهد؟
وی افزود: چطور شد که دولت این همه زمین را در اختیار مدارس غیرانتفاعی آقازادهها قرار داده است؟ ساده است تا درک کنیم چه میزان کشور دارای پول است، ۴۶۰هزار میلیارد تومان پول دولت ایران است. اگر تقسیم به ۸۰میلیون نفر جمعیت کشور شود پول آموزش، درمان و مسکن تامین میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: تمامی این شرایط به این دلیل است که دولت، مسئول اداره خود و کارمندانش است. دولت مدرن، مسئول آموزش، درمان و مسکن مردم خود است. هیچ دولتی در دنیا از این مسئولیت شانه خالی نمیکند به جز کشور ایران. برای نمونه ۱۰درصد مدارس ایران خصوصی است و در آمریکا نیز ۱۰درصد مدارس خصوصی هستند که تنها در این زمینه به سطح کشور آمریکا رسیدهایم.
حسینی افزود: برای نمونه تعداد ۲۸۰مدرسه غیرانتفاعی در منطقه دو تهران وجود دارد. بر اساس قانون، در مناطق محروم کشور بایستی با همکاری مردم مدرسه ساخته شود. پرسش اینجاست که منطقه دو تهران، منطقهای محروم است؟ در این منطقه ۶بیمارستان فوق تخصصی وجود دارد که همگی خصوصی هستند و منابعش هم مربوط به مردم
است.
وی با اشاره به آغاز فعالیت دانشگاه آزاد در سال ۱۳۶۲توضیح داد: زمانی که دانشگاه آزاد در سال ۱۳۶۲فعالیت خود را آغاز کرد، ۱۰۰درصد دانشجویان کشور در دانشگاههای دولتی و بهصورت رایگان تحصیل میکردند حال آنکه امروز ۸۵درصد دانشجویان در دانشگاههای پولی تحصیل میکنند. باید توجه داشت که دولت ایران پول دارد، اما متعلق به مردم نیست. دلیل که دولت درباره خصوصیسازی مطرح میکند این است که هرچه دولت بزرگتر باشد، فساد درون آن، بیشتر میشود.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه «بودجه آموزش و پرورش ۳۶هزار میلیارد تومان و بودجه آموزش عالی ۱۳هزار میلیارد تومان است» تشریح کرد: روی هم رفته میزان بودجه این دو نهاد آموزشی، ۵میلیارد دلار است. این درحالی است که پول در کشور وجود دارد، اما متعلق به آموزش مردم نیست. باید توجه داشت که ایران، کشور محرومی نیست، ایران دارای منابع بسیار است، اما این منابع به درستی توزیع نمیشود. پرسشی که مطرح میشود، این است که اگر پول نداریم، چگونه ۲۵هزار میلیارد تومان مگامال در شهر تهران ساخته میشود، و پرسش دیگر این است که این امکانات چرا باید در شهر تهران باشد؟ مگر مردم دیگر شهرها امکانات
نمی خواهند!
*درآمدهای هنگفت موسسات تست زنی
وی خاطرنشان کرد: اصلیترین پرسش امروز جوانان این است که اگر چند سال پشت کنکور باشم و هزینه زیادی را برای کتابهای کمک درسی چون گاج و قلمچی کنم، شانسی برای به دست آوردن موقعیت اجتماعی و کار دارند؟ این مؤسسات آموزشی، ۱۰۰۰میلیارد تومان کتاب چاپ میکنند و براساس برآوردها هر صفحه کتابهای تست، ۲۲هزار تومان قیمت ارزش دارد، این درحالیست که کتابی که یک استاد دانشگاه مینویسد تنها ۱۱هزار تومان در ایران می ارزد. علت این است که کتابهای تستی که حکم زباله را دارد، امید و ترس را در دلها میکارد.
براساس آمارها ۶۴۰هزار نفر ماهیانه یک میلیون تومان به مؤسسههای کنکور پرداخت میکنند.
حسینی با اشاره به فاقد مؤلف بودن کتابهای تست کنکوری اظهار کرد: نکته مهم در مورد کتابهای تست کنکوری، این است که فاقد مولف هستند؛ چراکه کتاب نباید تبدیل به ارزش علمی و فردی شود، بلکه باید کاسبی ایجاد کند.
*۵۷۶میلیارد تومان؛ درآمد تلویزیون
وی ادامه داد: از سویی دیگر مطابق با بررسیها به صورت ماهیانه در رسانه ملی ۱۳برنامه مرتبط با کنکور پخش میشود، با بررسی تعرفههای تلویزیون، درآمد این رسانه ملی از پخش برنامههای مرتبط با کنکور ۵۷۶میلیارد تومان است، یعنی این مؤسسات روزانه ۲و نیم میلیارد تومان به تلویزیون پرداخت میکنند.
پرسش اینجاست که چه کسی این میزان پول را به مؤسسات آموزشی پرداخت میکند؟ و چرا تلویزیون ایران بایستی این برنامهها را پخش کند؟ استدلال رسانه ملی این است به دلیل نداشتن پول این کار صورت میگیرد بنابراین مردم باید فرش زیرپایشان را بفروشند و پول آموزش را پرداخت کنند.این استاد دانشگاه با بیان اینکه «تفکری که پشت این شرایط وجود دارد، تفکر تبعیض است» توضیح داد: امروز باید به قیمت توسعه یک عده، آدمها له شوند، درواقع به قیمت آبادی تهران، تربتجام و تربت حیدریه له شوند.
در مدرسهای که ۱۵هزار متری است و دارای سونا، جکوزی و اتاق ضبط است. با چنین امکاناتی، مشخص است که دانشآموزان آن به موفقیتهایی دست یابند اما پرسش اصلی این است، که آیا همه بچهها این شانس را برای موفقیت دارند؟
حسینی گفت: از سال ۱۳۶۸تبعیضات میان قشرهای گوناگون جامعه به نام توسعه ایجاد شد. پرسش اینجاست که آیا ساختن بیمارستان خصوصی در شمال شهر توسعه است؟ ساخت این بیمارستانها تنها با هدف تولید پول برای طبقات بالا بود. درواقع هیچ راهی برای برگرداندن استعدادهای افراد جز برداشتن تبعیضها وجود ندارد. در گذشته کنکور، محلی از عدالت بود، اما امروز دیگر این گونه
نیست.
*وجود ۱۹نوع سهمیه برای ورود به دانشگاهها
وی با بیان اینکه «چرا فرزندان اعضای هیئت علمی باید اجازه داشته باشند، اگر در منطقهای محروم قبول شدند به دانشگاه تهران منتقل شوند» ادامه داد: جامعه دانشگاهی ایران ۸۰هزار هیات علمی دارد، اگر هر کدام از آنها دو فرزند داشته باشند، به ۱۶۰هزار نفر اجازه داده میشود در بهترین دانشگاههای کشور تحصیل کنند.
۱۹نوع سهمیه در کنکور داریم. در برخی ظرفیتهای دانشگاهی ۵۰درصد سهمیه وجود دارد، دومین نکته سهمیههای بیدلیلی است که راه پیشرفت طبقات محروم را بسته است. در تمام کشورها تنها عامل ارتقای طبقات محروم، آموزش است.عضو هیات علمی دانشگاه خاطرنشان کرد: از کلاس اول برای بچهها تست خواندن را درونی میکنند. در کتابهای تألیف شده توسط آموزش و پرورش در کلاس اول، تمرینهای درسی دانشآموزان را حذف میکنند تا کتاب کمک درسی بگیرند. با چنین کتابهای درسی تالیف شده توسط آموزش و پرورش دانشآموزان نمیتوانند در کنکور یا آزمونهای دیگر قبول شوند.
پرسش اینجاست که چگونه ۱۰روز پس از انتشار کتابهای درسی کتابهای کنکور آن در بازار توزیع میشود؟ و چگونه ۱۰روزه ۲۰۰هزار جلد کتاب کمک درسی چاپ میشود؟ معلوم است که این مؤسسات در محتوای کتابهای درسی نقش داشتهاند .
وی با بیان اینکه «عدم خلاقیت دانشآموزان از مدرسه آغاز میشود» خاطرنشان کرد: براساس پژوهشهای انجام شده بین محتوای اصلی دروس مدرسهای سه کشور ایران، چین و آلمان محتوای درسی بررسی شده محتوای اصلی کتابهای آلمان، تولید پیشرفت است، پیوسته به دانشآموزان خلاقیت و تلاش کردن را میآموزد. دانشآموزان ایرانی فاقد خلاقیت هستند. امروز اروپا جز آلمان نیست چرا؟ چون در کتابهای مدرسه ابتدایی آلمان بیان میشود که فرد تولیدگر است و باید تلاش کند. حال آنکه مشخصه اصلی محتوای کتابهای درسی ایران آموزش تقلید است.
*خروج سالیانه ۴۵هزار فارغالتحصیل از ایران
عضو هیات علمی دانشگاه تهران تشریح کرد: محتوای اصلی کتابهای درسی چین، همدلی و همکاری است و تنها مسئولان آموزش و پرورش ایران است که متوجه نشدند باید بر این ملاکها در کتابهای درسی تأکید کنند. در ماههای اخیر سال جاری هر ماه ۵هزار مدرک دانشگاهی ترجمه شده است و در سال، ۴۵هزار نفر از کشور خارج میشوند؛ چراکه کشور برای آنها مناسب نیست. درواقع بدین معناست که ۴۵هزار میلیارد تومان از کشور خارج شده است؛ چراکه فارغالتحصیلان ما حاضر نیستند، بجنگند تا شرایط کشور را تغییر دهند.
حسینی با اشاره به عدم مهارت و خلاقیت دانشآموزان ایرانی افزود: حاصل شرایط این است که وقتی فرد به مرحله کنکور میرسد نه کاری کرده و نه خلاقیت و مهارت دارد. حتی زمانی که کنکور را پشت سر گذاشت میبیند داشتن مدرک هیچ نتیجهای برای وی در بر ندارد. ما یک نسل را با تب مهندسی سوزاندیم، درسال جاری فارغالتحصیل مهندسی ایران بیش از ۳۲۰هزار نفر است این درحالیست که تعداد فارغ التحصیلان مهندسی ما برابرآمریکا است با توجه به این که دور مالی اقتصاد ایران ۱۴میلیارد دلار و دور مالی اقتصاد آمریکا، ۱۹تریلیارد دلار
است.
*نظام آموزشی ایران، رویاکُش است
وی افزود: نظام آموزشی ایران، رویاکش است. دانشجو زمانی که به کنکور ارشد و دکتری میرسد، گمان میکند لحظه رستگاری است، درحالی که نظام سهمیه بندی جلوی پیشرفت او را میگیرد. مشکل این است که از لحظه اول با ایجاد تبعیضها شرایط را خراب کردیم و اگر کنکور هم برداشته شود، وضعیت بدتر خواهد شد.
باید شرایط را از مدرسه اصلاح کرد. انجام اقداماتی چون حذف مشق شب که تنها مختص کلاسهای زیر ۱۸نفر و غیرانتفاعیها است راه به جایی نخواهد برد. استعداد نیاز به وجود شرایط دارد همه میپرسند استعدادهایمان را چگونه کشف کنیم؟ درواقع استعداد کشف کردنی نیست، بلکه ساختنی است. کالیز میگوید استعداد سه بعد دارد، نخستین آن علاقه است. چگونه میشود که ۶۴۰هزار نفر علاقهمند به رشته پزشکی باشند.
عضو هات علمی دانشگاه تهران ادامه داد: درواقع نظام آموزشی ایران، یک نسل را با مهندسی سوزانده است و نسل حاضر را هم با تب پزشکی میسوزاند. درواقع ما از همان ابتدا علایق اشتباهی را برای دانشآموزان درونی کردهایم و افراد متوجه نشدند که گفتمان اجتماعی این علاقه را برای آنها به وجود آورده است. علایق از طریق دیگران برای ما ساخته میشود.
از آنجا که یک پزشک دارای شأن و جایگاه اجتماعی است، گمان میکنیم که به پزشک شدن علاقه داریم، حال آنکه همه آدمها شأن اجتماعی دوست دارند. پرسش اینجاست که چرا افراد علاقه زیادی به آتشنشان یا معلم شدن ندارند؟ درواقع به این دلیل است که معنایی اجتماعی پشت این شغلها نیست. در بسیاری از مواقع علایق افراد، از عقدههای دیگران در ما تجلی پیدا میکند اینکه پدری همیشه دوست داشته پزشک شود و چون نتوانسته به رویای خود دست یابد از فرزند خود میخواهد این رویا را تحقق بخشد.
حسینی با با بیان اینکه «اگر در ایران فرزندانمان کار کنند، امری نامطلوب محسوب میشود» اظهار کرد: پس از علایق، دومین بعد شرایط است که در بسیاری از مواقع با وضعیت ما همخوانی ندارد. اگر شرایط فراهم باشد و علاقه خود را به درستی درک کنیم و استعدادهایمان نیز مبتنی بر علاقه باشد ممکن است به موفقیت دست یابیم. درواقع استعداد، حاصل علاقه، شرایط و ظرفیت های فردی است.
وی افزود: نباید استانداردسازی وارد آموزش مدرسه و دانشگاه شود درواقع استانداردسازی موجب نابودی استعدادها میشود. براساس دادههای به دست آمده فارغالتحصیلان پسر تنها ۵۵درصد شغل دارند و فارغالتحصیلان دختر ۴۵درصد دارای شغل هستند. باید بدانیم که تک تک مردم استعداد دارند و فقط شرایط شکوفایی برای آنها وجود ندارد و تنها راه ایجاد شرایط شکوفایی استعدادها رفع تبعیض و جنگیدن برای عدالت است. دوباتن در کتاب اضطراب موقعیت خود، درباره عشق به جهان و دو اتفاق تولید شده آن توضیح میدهد. انسانهایی هستند که همه چیز را بدست می آورند و افرادی هیچ چیز بدست نمیآورند، پرسش اینجاست که چرا برخی همه چیز بدست می آورند وبرخی شکست مطلق میخورند؟
حسینی ادامه داد: شکست این افراد به نظر دوباتن، وجود نظم آهنین است، اینکه باید شایستگان پیشرفت کنند. بنابراین تنها کسانی که رابطه، امکانات و… دارند پیشرفت خواهند داشت.
وجود چنین نظمی موجب میشود که اگرچه در قدیم، فقر، فخر محسوب میشد، اما امروز فقر، شرم محسوب شده و فرد شرمنده است. فردی که پول ندارد، آدم بازندهای است و آدم بازنده دراین نظم جایی ندارد. درواقع انباشت سرمایه در جهان سبب شده که عدهای بازنده شوند و مقصر، ساختاری است که قوانین آن راعدالت تولید نکرده است.
وی خاطرنشان کرد: سنتی در یونان به نام سنت تراژیک وجود داشته است. این سنت تراژیک در یونان بلند کردن صدای بازنده ها به دیگران بود. به من میگویند حرف زدن من چه فایده دارد. حرف زدن من تراژدی و صدای نشنیدهها را بلند کردن
است. آنهایی که مدرسه خصوصی نمیروند و در شهرستان هستند و کسی نیست با آن ها همدلی کند. من میخواهم از طریق نه به تبعیض صدای آنها را بلند کنم ما توسعه نمیخواهیم تبعیض را بردارید. باید این صدا شنیده شود .
حسینی افزود: اگر سرمایه داری در ایران درست است و به کار خلاقیت کمک میکند چرا ضریب جینی ایران چند برابر شده است؟ امروز تعداد زیادی در ایران با یارانه زندگی میکنند، این توسعه است؟ اینکه همیشه برای داشتن اجاره مسکن اضطراب و ترس از مسکن دشته باشی و اجاره مسکن هر روز افزایش مییابد بدون اینکه و حقوق افراد افزایش پیدا کند بیانگر این است که سرمایه داری در ایران نه تنها منجر به توسعه نشده بلکه در هر کشورجهان سوم دیگر هم توسعه به همراه نخواهد آورد.
————-
کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle