نگاه بازاری و کاسبکارانه به برنامه آموزشی «فلسفه برای کودکان»، آسیب هایی را برای این حوزه به وجود آورده است. خبرگزاری مهر در قالب یک میزگرد به بررسی این مسأله پرداخته است.
قبل ترها کاسبان و دلالان در حوزه های تقریباً مشخصی فعالیت و سرمایه گذاری می کردند، اما این روزها داستان عوض شده است و هرجایی که از آنجا کمی بوی پول بیاید، پای دلالان و کاسبان هم به آنجا باز می شود؛ فارغ از اینکه درباره چیستی آن حوزه چیزی بدانند یا اینکه بدانند با چه هدفی فعالیت آن بخش یا حوزه آغاز شده است. باز شدن پای کاسبان به حوزه آموزش را شاید بتوان همزمان با آغاز برگزاری کنکور و برپایی موسسات و ناشران این حوزه دانست. در آن زمان سرمایه گذاران پیش بینی کردند که حوزه کنکور، حوزه درآمد زایی خواهد بود پس ارزش سرمایه گذاری دارد و نتیجه، چیزی است که این روزها شاهد آن هستیم.
اما این روزها پای دلالان و کاسبان به حوزه ای باز شده است که موقعیت بسیار حساسی دارد و با آینده فرزندان این مملکت ارتباط دارد و اگر قصوری در این حوزه رخ دهد، آسیب های جبران ناپذیری بر تربیت فرزندان وارد می شود. چندسالی است که برنامه درسی «فلسفه برای کودکان» وارد ایران شده است و در طول این سال ها این برنامه آموزشی به مرور زمان رشد کرده و خانواده ها کم کم با آن آشنا شدند، به طوری که این روزها برخی از مدارس و مهدکودک ها این برنامه را جزو برنامه درسی خود قرار داده اند و مربیانی هم برای آموزش این برنامه درسی تربیت می شود؛ اما آفتی که به تازگی به این حوزه وارد شده این است که متأسفانه موسسات و افرادی وارد این حوزه شده اند که هیچ تخصصی راجع به آن ندارند و صرفاً از این جهت که حوزه «فلسفه برای کودکان» پتانسیل این را دارد که از قبالش پول درآورد وارد این حوزه می شوند .
این آسیب و یکسری مسائل به وجود آمده دیگر در حوزه فبک (فلسفه برای کودکان) موجب شد تا افراد متخصص این حوزه برویم و در یک میزگرد به آسیب ها و مسائل موجود در فبک بپردازیم. این میزگرد با حضور مهرنوش هدایتی، رئیس گروه پژوهشی فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سعید ناجی عضو این گروه پژوهشی پژوهشگاه که تألیفاتی هم در حوزه فلسفه برای کودکان دارند، برگزار شد.
هدایتی: وقتی از یک رویکرد آموزشی صحبت می شود این رویکرد یک چارچوب نظری و بنیان های فکری و فلسفی دارد. بنابراین قاعدتاً می بایست وقتی یک رویکرد آموزشی از یک کشور به کشور دیگری منتقل می شود و مورد استقبال قرار می گیرد، حتماً مبناهای نظری آن، پیامدها و کاربردش بررسی بشود. یکی از رسالت های گروه فلسفه برای کودکان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی این بوده است که از
سطحی نگری و ابزاری کردن رویکرد جدیدی که از کشور دیگری وارد ایران شده است جلوگیری کند. این گروه پژوهشی پژوهشگاه زیرنظر وزارت علوم فعالیت می کند و هیات علمی با تخصص های مختلف جذب کرده و روی برنامه آموزشی فلسفه برای کودکان فکر کرده است. برای همین، اینکه ما امروز ادعا داریم برنامه آموزشی مدون برای تربیت مربی داریم حاصل
طرح های تحقیقاتی چند ساله ماست و اصلاً اینطور نیست که ما فکر کنیم فلان آقا در فلان کشور این کار را کرده و ما همان را بیاوریم اینجا اجرا کنیم.
ناجی: من این روزها زیاد می شنوم که در شهرهای مختلف مربیانی برای فلسفه برای کودکان تربیت میشوند ولی اگر مدرسان این کارگاه ها را بررسی کنیم می بینیم که متأسفانه یک مقاله کوچک هم درباره فلسفه برای کودکان ندارند چه برسد به کتاب یا مدرک تحصیلی در این زمینه. بنابراین مربیان، خانواده ها یا موسسات و مدرسه هایی که با این افراد مواجه می شوند باید بپرسند که شما چه مدرکی دارید و این مدرک را از کجا گرفتید. اما در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی حدود ۵۰ جلد کتاب در این حوزه نوشته شده است و فعالیت های قبلی و رزومه شان در دسترس است.
*من فکر می کنم این روزها آموزش فلسفه برای کودکان برای برخی از خانواده ها تبدیل به یک جور پز شده است و به نوعی حضور در این دوره ها به بچه ها و خانواده هایشان شأنیت می دهد. برای همین هم خانواده ها فقط می خواهند که بچه هایشان در این دوره ها حاضر شوند حالا با هرمربی و هرجایی.
هدایتی: بله همینطور است هم نوعی پز است و هم اینکه امروز موسساتی هستند که وعده وعیدهایی می دهند که اگر این دوره را بگذرانید مهدکودک ها و مدارس استخدامتان می کنند و شما صاحب شغل می شوید. در این میان هم باید قبول کنیم که جامعه امروز خیلی زیاد درگیر بیکاری است و ما هم دچار مشکل مدرک گرایی هستیم. فقط کافی است یک موسسه یا مدرسه بگوید من فلان مدرک را می دهم آن وقت هرکسی وارد هر شغلی می شود، حتی اگر علاقه یا تخصص نداشته باشد.
این روزها ما شاهد افراد بسیاری هستیم که از شهرستان به تهران آمده اند به امید اینکه در شهر خودشان رفته اند دوره دیده اند و می توانند در تهران کار پیدا کنند و معلم یا مربی شوند در حالیکه در واقعیت اصلاً اینطور نیست.
ناجی: بله خانم هدایتی درست میگویند. این مسئله باعث شده که متأسفانه یکسری از موسسه ها که صرفاً دنبال کار تجاری و کسب درآمد هستند، سراغ چنین رشته هایی بروند و هرکسی را به موسسه خود جذب کنند، آن هم بدون هیچ زیرساختی. در واقع برخی از این موسسات وقتی بوی پول به مشامشان می رسد دیگر به هیچ چیزی فکر نمی کنند جز پول. این موضوع نه تنها درفبک بلکه در سایررشته های علوم انسانی هم دیده می شود، در حالیکه این اتفاق در رشته های مهندسی و علوم شاید کمتر ممکن باشد، چون کشف سره از ناسره در علوم انسانی دشوار ولی در علوم مهندسی و تجربی کمی راحت تر است.
* چرا موسسات، مهدکودک ها و مدارسی که وارد این حوزه می شوند نباید از جایی مجوز بگیرند؟
ناجی: اخیراً هیات امنای پژوهشگاه مصوبه ای داشته مبنی براینکه با آموزش و پرورش تفاهم نامه ای امضا کنیم به این مضمون که ما کارشناسانی را به آموزش و پرورش معرفی کنیم تا به مراکز و موسسات مربوطه اعزام کنند. منتها آموزش وپرورش خودش یک سازمان با مناسبات پیچیده است. ما در تلاشیم این امر اتفاق بیفتد.
اما درباره موسساتی که بدون داشتن صلاحیت علمی دست به کار تربیت مربی شده اند بهتر است یک مثال بیاورم. خبری اخیراً منتشر شده بود مبنی براینکه یک نفر از یک موسسه ادعا کرده بود: «در پنج سال آینده ۸۰هزار مربی فلسفه برای کودکان تربیت می کنیم.» این ادعا اصلاً نشان دهنده این است که طرف اساساً با موضوع تربیت مربی نا آشنا است.
این کار غیرممکن و نشدنی است و دلیلش هم این است که با یک ضرب و تقسیم ساده متوجه می شویم که اصلاً آموزش این تعداد مربی در این زمان نشدنی است و امکان تحقق ندارد. به طور متوسط برای اینکه فردی تسهیلگر شود و حداقل استانداردهای مربیگیری را به دست آورد حدوداً ۶۸ساعت کلاس کارگاهی لازم است، به علاوه یک ماه دوره کارآموزی. اگر فرض بگیریم که در هر دوره ۲۰مربی تربیت شود و برای این کار پنج استاد کارکشته بدون توقف به صورت مستمر به تربیت مربی بپردازند، حدود ۱۰۴سال طول میکشد تا ۸۰هزار مربی تربیت شوند و من نمی دانم که این فرد به تنهایی یا با یکی دو نفر دیگر چطور میتوانند ادعا کنند که در پنج سال می توانند این تعداد مربی را تربیت کنند.
به قول معروف یا نمی دانند ۸۰هزار چقدر است یا نمی دانند مربی فبک چه ویژگی هایی باید داشته باشد. بنابراین ادعاهای بی اساس شبیه این در حوزه فلسفه برای کودکان وجود دارد و کسی هم نظارتی برروی این اعداد و ارقام ندارد، لذا موسسات دولتی و مدارس همه باید به خاطر کودکان هم که شده دقت لازم را داشته باشند.