سعدیان چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
یا چو شیرین سخنت لعل گهرباری هست؟
«ملکالشعراء بهار»
آثار سعدی، بهویژه گلستان و بوستان دلاویزش، آکنده از توصیههای مکرر و موکد این سخنور سترگ در باب خطاپوشی و بخشایندگی است. این توصیهها حاوی چندین پیام و نکته اساسی است:
۱ـ بخشایندگی خداوند
خدای معبود سعدی، خدایی است غفور (= بخشنده) و غفار (= بسیار بخشنده) که از قصور و تقصیر خلایق، به آسانی، درمیگذرد، خدایی که به «گناه فاحش» هم، «پرده ناموس» بندگان را نمیدرد و به خطای منکر، روزی آنان را نمیبرد (دیباچه گلستان)، خدایی که چون بنده بر پوزشخواهی گناهان اصرار ورزد، به جای او، شرم میکند!
در بوستان نیز بارها، به ابیاتی حاکی از رحمت و غفران واسعه الهی برمیخوریم. از آن جمله، در دیباچه آن، به تفاریق، ابیاتی مشاهده میکنیم که از نظر جمع شیوایی و علو معنی، در حد کمال است:
خداوند بخشنده دستگیر
کریم خطابخش پوزشپذیر
***
دوکونش یکی قطره از بحر علم
گنه بیند و پرده پوشه به حلم
***
ولیکن خداوند بالا و پست
به عصیان در رزق بر کس نبست
ادیم۱ زمین سفره عام اوست
بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
***
پس پرده بیند عملهای بد
همو پرده پوشه به آلای۲ خود
***
و گر در دهد یک صدای کرم
عزازیل۳ گوید نصیبی برم
خطاپوشی و پوزشپذیری خداوند، با صراحتی بیشتر، ضمن یکی از حکایتهای باب سوم بوستان متجلی شده است.
در آغاز این حکایت، سعدی، به توصیف دلاور غرقه در گناهی میپردازد که بر اثر ابتلای به انواع مفاسد و رذائل و افراط در ارتکاب اقسام معاصی، شهره خاص و عام شده است:
دلیری سینه نامهای سخت دل
ز ناپاکی ابلیس در وی خجل
… هوی و هوس خرمنش سوخته
جوی نیکنامی نیندوخته
گنهکار و خودرای و شهوتپرست
به غفلت، شب و روز مخمور و مست
از قضای روزگار، روزی حضرت عیسی(ع) گذارش به مقصوره۴ عابدی خلوتنشین میافتد که در حوالی اقامتگاه این «دلیر سیه نامه» جای دارد. عابد، با مشاهده حضرتعیسی(ع) از غرفه پایین میآید، زمین ادب میبوسد و خود را به پاهای آن حضرت میافکند.
دلاور مزبور که از دور، حیران، شاهد این صحنه است، گویی که در معرض تحولی روحی قرار گرفته باشد، یکباره از گذشته مملو از گناه و آلودگی خود احساس ندامت میکند و در حالیکه سیل اشک از دیدگانش جاری است، شرمگینانه در مقام توبه بر میآید:
… خجل زیر لب عذرخواهان به سوز
ز شبهای در غفلت آورده روز
سرشگ غم از دیده باران چو میخ
که عمرم به غفلت گذشت ای دریغ!
… گناهم ببخش ای جهان آفرین
که گر با من آید فیئس القرین۵
از آن سو، عابد خلوتنشین که به اتکای عزلتجویی و زهدورزیاش، دچار گونهای عجب و غرور شده است، بر گناهکار پشیمان ابر و ترش و از حضور او در نزد عیسی و خودش اظهار ناخشنودی میکند مبادا که آتش گناهکاریش دامن او را هم فراگیرد!
… که این مدبر۶ اندر پی ما چراست؟
نگونبخت جاهل چه در خورد ماست؟
… چه خیر آمد از نفس تر دامنش
که صحبت بود با مسیح و منش؟
… به محشر که حاضر شوند انجمن
خدا تو با او مکن حشر من۷
در این اثنا، وحی الهی که حاوی عتابی سخت خطاب به زاهد خویشتن بین است، بر حضرت عیسی علیهالسلام نازل میشود:
… به بیچارگی هر که آمد برم
نیندازمش ز آستان کرم
عفو کردم از وی عملهای زشت
به انعام خویش آرمش در بهشت
و سپس به زاهد هشدار میدهد که از احتمال محشورشدن با مرد گناهکار و مصاحبت او در بهشت، نگران نباشد زیرا که گناهکار واقعاً نادم را به فردوس میبرند و عابد متکی و مفروه به طاعت را به جهنم:
… بگو ننگ از او در قیامت مدار
که آن را به جنت برند این به نار
سرانجام، سعدی در یکی از حکایتهای باب دهم (بیتهای ۴۰۱۱ ـ۳۹۸۲) در بیان کرامت و ملاطفت خداوند، به راستی داد سخن داده است:
به موجب حکایت مزبور، مستی مخور، شتابان، به عبادتگاه مسجدی پا مینهد و نالان از درگاه ایزد یکتا مسئلت میکند که پس از مرگ، وی را به فردوس برین ببرد! موذن مسجد که از مشاهده این صحنه بسی شگفت زده شده است گریبان وی را میگیرد و در حالیکه او را سگ! خطاب میکند، طعنهزنان، از وی میپرسد:
چه شایسته کردی که خواهی بهشت؟
نمیزیبدت ناز با روی زشت
و سعدی، از زبان مست گریان، چه نیکو عتاب او را پاسخ میدهد!:
عجبداری از لطف پروردگار
که باشد گنهکاری امیدوار
تو را من نگویم که عذرم پذیر
در توبه باز است و حق دستگیر
همی شرم دارم ز لطف کریم
که خوانم گنه پیش عفوش عظیم
۲ـ فضیلت عیبپوشی
از نظر سعدی، چشمپوشی از قصور و تقصیر دیگران، ازجمله فضائل ارزنده انسانی و از زمره خصائل کریمان و جوانمردان است. در تایید این مدعا، نقل مفاد حکایتی از گلستان (بابدوم، ص ۱۰۴، نسخه مصلح دکتر غلامحسین یوسفی) بیمناسبت نیست:
روزی، عابدی در مسیر خود با مستی اختیار از کف داده مواجه میشود و با مشاهده وضع نابهنجار وی، از سر تحقیر و تخفیف، نگاهی شماتتآمیز بر وی میافکند. مست به فراست، نکته را درمییابد و خطاب به عابد این آیه کریمه را متذکر میشود که: «و اذامروا باللغو مروا کراما» (آیه ۷۲ از سوره الفرقان) ؛ یعنی: چون برناپسند گذر کنند، کریمانه بر گذرند. و در پایان، سعدی، چنین اندرز میدهد:
متاب۸ ای پارسا روی از گنهکار
به بخشایندگی در وی نظر کن
اگر من ناجوانمردم به کردار
تو بر من چون جوانمردان گذر کنی
در جایی دیگر از گلستان (باب هشتم، ص ۱۸۸)، سعدی از خطاپوشی خداوند نسبت به گناهانی که شاهد ارتکاب آنهاست، سخن میگوید و از اینکه بعضی افراد بیآنکه از کسی گناه یا خطائی دیده باشند، با تندی، به شماتت وی میپردازند، در شگفت میماند: «خداوند تعالی میبیند و میپوشد، همسایه نمیبیند و میخروشد!»
در بوستان نیز، سعدی بارها بر فضیلت عیبپوشی تاکید ورزیده است. از آنجمله، در حکایتی از باب بر ضرورت مصون داشتن چشم و گوش از «بدبینی» و «بدشنویی» پافشاری میکند. بنا به گفته او، گوش وسیله استماع قران و موعظه است نه ابزار شنیدن غیبت و بهتان و چشم برای مشاهده عظمت کائنات و معاینه معجزات الهی است نه برای دیدن و تجسس عیبها و نقصهای دیگران!
بدان را نیک دارای مرد هشیار
که نیکان خود بزرگ و نیکروزند
(گلستان، باب هشتم، ص ۱۸۹)
افزون بر این، بدی را با بدی پاداش دادن کاری است که از همگان بر میآید. فضیلت و مردانگی در آن است که بدی با نیکی جزا داده شود.
بدی را بدی نیک باشد جزا اگر مردی «احسین الی من اسا»۱۱ که بهترین نمونه آن رفتار کریمانه حضرت یوسف(ع) با برادرانش بود که کمر بر قتل او بسته بودند:
که یوسف که چندان بلادید و بند
چو حکمش روان گشت و قدرش بلند
گنه عفو کرد آل یعقوب را
که معنی بود صورت خوب را
(همان، باب دهم: بیتهای ۴۰۰۶ـ۴۰۰۵)
احمد کتابی
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
۱ـ سفره ۲ـ بنده نوازیها
۳ـ در اینجا، اشاره به شیطان است.
۴ـ خانه محقر، عبادتگاه کوچک
۵ـ بدترین همراه ۶ـ تدبیر کننده
۷ـ مرا با او محشور مکن
۸ـ روی مگردان ۹ـ شراره آتش، آتش کم
۱۰ـ فروبرندگان خشم و بخشندگان مردم (بخشی از آیه ۱۳۴ از سوره آل عمران)
۱۱ـ در حق کسی که نسبت به تو بدی ورزیده است، نیکی کن.