اغلب معلمان تازهکار، توجه خود را بر آمادهسازی موضوعی که میخواهند تدریس کنند متمرکز میسازند. آنها درباره چگونگی مدیریت کلاس درس، وقت اندکی صرف میکنند و همین مسأله باعث میشود که در جریان تدریس با بعضی برخوردهای نادرست برخی دانشآموزان روبهرو شوند. البته این به این معنا نیست که معلمان باتجربه با از این دست مشکلات مواجه نمیشوند. مراد این است که معلمان تازهکار به میزان بیشتری نسبت به معلمان باتجربه با این نوع برخوردها درگیر میشوند. بعضی از رفتارهای نامناسب از نوع «کماهمیت» هستند. مثلاً صحبت کردن، یادداشت نوشتن برای یک همکلاسی به هنگام تدریس، تأخیر در ارائه تکلیف درسی، مخصوصاً اگر چنین رفتارهایی به ندرت اتفاق بیفتد، بدرفتاری به حساب نمیآید. برخی از رفتارها به قدری شدید و نامناسب هستند که جریان تدریس و تربیت را به طور کلی مختل میکنند. مثلاً داد کشیدن بر سر معلم، کتککاری کردن با شاگردان دیگر، امتناع از شرکت در فعالیتهای درسی در شمار رفتارهای کاملاً نامناسب به حساب میآیند. معلم میتواند برحسب شرایطی که پیش میآید، از راهبردهای متفاوتی برای رفع این مشکلات استفاده کند. در ادامه به چند راهبرد اساسی برخورد با رفتارهای نامناسب دانشآموزان میپردازیم:
یکشنبه۱۷مهر ۱۳۹۰ -اطلاعات
برنامهریزی
در آغاز سال تحصیلی که تدریس کلاس هنوز شروع نشده است، برنامهریزی مشروح، کاری وقتگیر و کسالتآور است، اما معلمانی که برنامههای دقیق، عملی و روشن برای شروع، ادامه و پایان تدریس طرح میکنند، طبق برنامه انتظارات خود را به دانشآموزان میگویند. آنان میدانند چه، به چه کسی و چگونه تدریس خواهند کرد و موارد مورد نیاز دانشآموزان را به طور کامل میدانند. این معلمان حتی برای دانشآموزانی که کار خود را زود به پایان میرسانند، برنامههای فوقالعاده درنظر دارند. بنابراین علاج را قبل از وقوع واقعه انجام میدهند و به این ترتیب از شکلگیری برخوردهای نامناسب جلوگیری میکنند.
بازنگری مداوم محیط کلاس
معلم بر تمامی امور کلاس اشراف کامل دارد. رفتارهای ریز و درشت را زیرنظر دارد. در طول فعالیت یادگیری، هریک از دانشآموزان را مسئول انجام برخی از کارها میکند و آنگاه با بازنگری روند فعالیتها از انجام کارها اطمینان مییابد. تنظیم و ترتیب کلاس درس و سؤال کردن از ویژگیهای راهبرد بازنگری مداوم محیط کلاس است. معلم در چیدمان کلاس درس باید طوری عمل کند که تمامی حرکات دانشآموزان را زیرنظر داشته باشد.
نادیده گرفتن
موقعی به کار میرود که چهار مورد زیر تحقق یابد:
الف) احتمال تکرار رفتار بسیار کم باشد.
ب) رفتار نامناسب به شاگردان دیگر سرایت نکند.
ج) شرایط استثنایی موجب بروز آن شده باشد.
د) در فرایند تدریس و تربیت اثر بدی بر جای نگذارد.
راهبرد اشارهای و تذکر دادن به شاگرد
موقعی به کار میرود که آن رفتار، هم احتمال بروز اندکی در آینده داشته باشد و هم از اهمیت کمی برخوردار باشد. مانند زمانی که شاگرد فراموش کرده است که کتاب خود را در آغاز امتحان کنار بگذارد، یا وقتی یکی از شاگردان، یکی از همکلاسیهای خود را مورد طعنه و تمسخر قرار میدهد، یا هنگامی که چند نفر از شاگردان در حین اجرای تکلیف با یکدیگر پچپچ میکنند.
گفتوگوی خصوصی با شاگرد
موقعی کاربرد دارد که تذکرات قبلی به دانشآموز برای تغییر رفتار نامناسبش تأثیری نداشته است. به عنوان مثال وقتی دانشآموزی همیشه دیر به کلاس میرسد، یا برخی از تکالیف منزل را انجام نمیدهد، یا در برخورد با دیگران دچار ناراحتیهای عاطفی میشود، گفتوگوی خصوصی، راه خوبی برای حل مشکلات است.
خودنظمبخشی و اصلاح خود
در این روش، معلم به گونهای رفتار میکند که شاگردی که رفتار نامناسبی دارد، با بررسی عملی که انجام داده است خود را مقصر بداند و به اصلاح رفتار خود دست بزند. این روش به شرط وجود رابطه مناسب بین معلم و شاگرد و به شرطی که معلم قادر به درک درست علل رفتار شاگرد و پیام عمل او باشد، کارایی دارد.
گفتوگو با والدین
این روش در مواردی ثمربخش است که منبع رفتار شاگرد در بیرون از کلاس درس و مدرسه باشد. مثلاً زمانی که شاگرد درسهای خود را در کلاس به خوبی پیش میبرد، اما تکالیف منزل را انجام نمیدهد. یا وقتی که شاگرد به رفتارهای نادرستی چون برداشتن وسایل دیگران و رفتارهای غیراخلاقی و غیرقانونی دست میزند، لازم است از این راهبرد استفاده شود.
راهبرد کنترل
در بسیاری از موارد بهخصوص زمانی که دانشآموز، خطاهای خود را تکرار میکند، یا رفتارهای بسیار نامناسب از خود نشان میدهد، رویکرد اصلاح رفتار، بهترین روش نیست و قدرت و ابهت معلم را نیز خدشهدار میکند. روشی که در چنین مواردی باید به کار رود، راهبرد کنترل است. در این روش با بروز رفتارهای نامناسب از سوی دانشآموز، معلم باید به آرامی مداخله کند. شرط اساسی حل این مسائل آن است که طرفهای درگیر آرامش خود را حفظ کنند و بتوانند بر دلایلی که باعث ایجاد مشکل شده است، وقوف یابند.
راهبرد تغییر رفتار
این راهبرد بر اصول نظریههای رفتارگرایی و شرطی شدن مبتنی است و در آن از دو روش استفاده میشود:
الف) ایفای نقش قوانین: نوعی رفتار درمانی است که پاداش میدهد و رفتارهای خطا را نادیده میگیرد. در این روش همچنین ممکن است از دانشآموز خواسته شود به دلیل خطایی که کرده است، خود را تنبیه کند.
ب) پیمان وابستگی: نوعی قرارداد بین معلم و شاگرد است که به وضوح مشخص میکند برای پاداش گرفتن، کدام یک از رفتارهای شاگرد مورد قبول است.
حسین بهروش، کارشناس ارشد مدیریت آموزشی
codex09x
page11