مدرک گرایی یکی از عوامل تاثیرگذار در سیستم های آموزشی است که البته بازخور علمی و فرهنگی و آموزشی آن را نیز در سطح خود دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی می توان ملاحظه کرد.
این موضوع به عنوان یکی از معضلات برجسته کنونی جامعه ، قشرهای مختلف را با اهدافی واهی و بی ارزش که تاثیرات منفی بسزایی را در نوع زندگی آنها داشته است روانه دانشگاه ها کرده تا جایی که محیط دانشگاه را برخی صاحب نظران و حتی عامه مردم بیشتر به جای آن که محیطی موثر در افزایش و ارتقای سطح علمی و تخصصی افراد بدانند، محیطی برای بهبود ارتباطات اجتماعی افراد می شناسند نه مکانی برای کسب مهارت و علم ؛ هرچند مهارت های روابط اجتماعی در جای خود بسیار حائزاهمیت است ، ولی این همه هزینه و زمان را اتلاف می کنیم ، اما نه تنها پس از فارغ التحصیلی ، علم و مهارتی حاصل نمی کنیم بلکه به لحاظ شخصیتی ، اجتماعی و اخلاقی نیز رشد که نکرده هیچ ، گاه به عیوب و مفاسد اخلاقی نیز دچار شده و علاوه بر آن سطح توقع و انتظاراتمان نیز نسبت به جامعه و دولت افزایش پیدا کرده و موج اعتراض و انتقادهای فراوان و گاهی نابجا را چه در سطح دولت و مجلس و چه در جمعیت های عمومی به همراه داشته است. اما دلیل شیوع مدرک گرایی در جامعه چیست؟
لیلا پ، ۲۷ساله ، دیپلمه علوم تجربی و دانشجوی ترم اول رشته روان شناسی دانشگاه پیام نور اصفهان است. او می گوید: امسال هفتمین مرتبه بود که در کنکور شرکت می کردم ، اما بالاخره پذیرش شدم. پرسیدم رشته ات را دوست داری؟ گفت: نه ، حتی از رشته دبیرستانی خودم هم راضی نبودم. پرسیدم پس برای چه ثبت نام کردی؟ گفت: برای این که رشته دیگری قبول نشدم. اصلا می دانید من تنها کاری که خیلی دوست دارم قالیبافی است. من دیپلم قالیبافی را از مرکز فنی و حرفه ای اخذ کرده ام و الان هم یک کارگاه کوچک با ۴ دار قالی دارم ؛ اما برای گرفتن مدرک دانشگاهی در کنکور شرکت کرده ام. به نظر شما در جامعه ای که بسیاری از افراد در درک استعداد و توانایی های خویش و جستن شغل مناسب با مشکل مواجه هستند و اغلب سردرگم و بی هدف و به روزمرگی روزگار می گذرانند آیا این که لیلا توانسته استعداد و علاقه خود را کشف کند و با کمال خودساختگی حتی برای خود شغل به وجود آورد، قابل تقدیر و ستایش نیست؟ از صحبتهای لیلا که می گوید کارم را دوست دارم ، اما از مد افتاده است چه برداشتی می توان کرد، غیر از این است که ما با یکی از عامل های تاثیرگذار منفی مدرک گرایی مواجه هستیم که افراد خودساخته و توانمند جامعه را نیز از مسیر مناسبی که در پیش گرفته اند دور کرده است. ترغیب آدمها به سوی امتیازها و ارزشهایی که به دست آوردنشان برای آنها باعث می شود یک امتیاز و ارزش مهمتری را که از آن برخوردارند، نادیده بگیرند تا به حال باعث شده جوانهای مستعد و توانمند و خلاق در کشور ما از مسیری که می توانسته آنها را به موفقیت قابل توجهی برساند دور کرده و حتی موجبات پشیمانی و حسرت و حتی افسردگی و ناامیدی آنها را در آینده فراهم کرده است؟کدام بهتر است؟ لیلایی که در ۲۷ سالگی وارد دانشگاه شده و پس از ۴ سال لیسانس می گیرد، آن هم در رشته ای که علاقه ای به آن ندارد و حتی هدف مناسبی هم برای ورود به محیطی مثل دانشگاه ندارد و در عین حال می تواند انگیزه وی را کاهش دهد و کار خود را هم به تدریج نادیده بگیرد و در پایان فقط لیلا می ماند و یک مدرک لیسانس و کارگاهی که از دست رفته و زمان و هزینه ای که دیگر به دست نمی آید و استعداد و مهارتی که بارور نشده و ناامیدی و مسائل دیگری که گریبانگیرش می شود یا لیلایی که تصمیم قاطعانه می گیرد که توانایی خویش را افزایش دهد و با خلاقیتی که از آن برخوردار است و با ارائه قالیچه هایی با کیفیت بهتر، بازار بیشتری را برای کار خود ایجاد کند و به عنوان یک عضو از صنعت فرش کشور رونقی در آن ایجاد کند و کارگاه خود را نیز توسعه دهد و برای دیگر افرادی که به این هنر علاقه مندند ایجاد اشتغال کند. مدرک برای ارتقای شغلی حسین ، ۳۷ ساله ، کارمند یک سازمان دولتی و دارای ۳فرزند است. وقتی دلیل ورودش به دانشگاه را جویا می شوم می گوید: صرفا به یک دلیل اینجا هستم و آن ارتقای شغلی در سازمان است که در آن استخدام هستم.
جالب اینجاست که حسین در حال حاضر هم با مدرک دیپلم موقعیت شغلی خوبی دارد و بظاهرا برای حفظ این سمت و در عین حال رشد عمودی در قالب سمتهای مدیریتی چاره ای ندارد جز این که مدرک لیسانس را به سازمان ارائه کند. به گفته خودش با توجه به شرایط شغلی اش در بیشتر کلاسها فرصت حضور ندارد و ترم پیش نیز مشروط شده و بسختی چند واحد درسی را پاس کرده است. این که سازمان باید شرایطی را برای ادامه تحصیل کارکنان خود فراهم کند بحثی است که در موضوع ما نمی گنجد؛ اما آنچه اهمیت دارد این است که آیا صرفا افراد تحصیلکرده شایسته ارتقای مقام در سازمان هستند، یعنی در کشور ما افراد تحصیلکرده واقعا از تخصص و مهارت کافی و توانایی مدیریت برخوردارند که بیشتر سازمان ها ارتقای مقام را منوط به داشتن مدارک و مدارج تحصیلی می دانند و آیا واقعا دانشگاه های ما این تخصص و علم را به فرد انتقال می دهند؟ مدرک برای حقوق بیشتر اما اکبر، ۳۵ ساله ، دانشجوی کارشناسی ارشد شیمی دانشگاه کاشان ، متاهل ، دارای یک فرزند است. در یک کارخانه تولید کننده محصولات غذایی به عنوان مسوول آزمایشگاه مشغول است و می گوید به یک دلیل اینجا هستم. اگر مدرکم را به شرکت ارائه کنم از حقوق و مزایای بیشتری برخوردار خواهم بود و احتمالا پیشرفت شغلی هم خواهم کرد. حال چه مدرکی و چه دانشگاهی اهمیت ندارد. مهم خود مدرک است ؛ هر چند مرتبط بودن مدرک با حوزه کاری ام هم چندان بی اهمیت نیست ، اما گرایش آن تفاوتی ندارد.این گونه موارد باعث می شود هویت و دلیل شکل گیری سازمان ها در کشور زیرسوال برود و در علم مدیریت نیز در مبحث رضایت شغلی و ایجاد انگیزه در پرسنل بخوبی به موضوع پرداخت شده و البته به این ترتیب که افزایش حقوق و مزایای کارکنان با توجه به ارائه کیفیت بهتر کار و افزایش تخصص فرد برای انجام بهتر امور و وظایف و مسوولیت ها و اختیارات است ، اما هر مدرکی می تواند در حوزه های کاری متفاوت تخصص و مهارت برای انجام بهتر و باکیفیت تر امور را به همراه داشته باشد که موجبات آن را فراهم کرده تا اکبر، امروز بدون آن که ارزش چندانی برای تحصیلات و کسب تخصص و مهارت قایل باشد به صرف به دست آوردن حقوق بیشتر در دانشگاه حضور یابد. به این موضوع از زاویه ای دیگر نیز می توان پرداخت و این پرسش مطرح است که در شغلهای متفاوت با وظایف و اختیاراتی که به عهده فرد شاغل است ، اخذ مدرک اصلا لزوم و کاربرد آنچنانی دارد؟ مثال روشن آن را می توان در موارد استخدامی بانکها شاهد بود. بیشتر بانکهای کشور به هنگام استخدام ، دارندگان مدارکی چون حسابداری ، اقتصاد، حقوق ، مدیریت را در گرایش های مختلف استخدام می کنند یا کارمندان دیپلمه در این رشته ها ادامه تحصیل می دهند. این مدارک چه کاربردی برای بانکها دارد؟
زمانی که مورد بررسی قرار می دهیم ، تحصیلکرده های این نوع رشته ها در بانک غیر از حسابداری که جنبه کاربردی دارد، بقیه به اموری همچون صندوقداری ، اپراتوری و امور دفتری خواهند پرداخت که انجام آن از عهده یک دیپلمه که هیچ ، حتی گاه از عهده فردی با تحصیلات پایین تر نیز برمی آید کما این که تا چند سال پیش نیز برای چنین مشاغلی افراد دیپلمه و سیکل استخدام می شد. البته مشکل کاربردی و مصرفی نبودن تحصیلات در سازمان های کشور مختص بانکها نیست و این مساله ای است که بیشتر سازمان های موجود در کشور با آن مواجه هستند و با این سوال روبه رو خواهیم بود که اهداف سازمان ها از استخدام این گونه تحصیلکرده ها یا افزایش حقوق کارکنانی که پس از استخدام ادامه تحصیل می دهند و سپس مدرک ارائه می کنند چیست ؟ و در اینجا نیز خلائ موجود میان صنعت و دانشگاه و به طور کلی کاربرد تحصیلات در سازمان ها بیشتر به چشم می خورد و یک انقلاب در سیستم آموزشی کشور می تواند مشکل را برطرف کند و این مساله حایز اهمیتی است که می تواند اقتصاد و مدیریت و میزان رضایتمندی افراد جامعه را متحول کند که البته در هیچ یک از دولتهای پیشین و حتی دولت کنونی نیز این بهبود و ارتقای سیستم آموزشی در راس برنامه ها برای توسعه کشور قرار نگرفته است و شاید اکنون بیش از پیش با توجه به مسائلی که در روابط بین الملل و تفاوت های زیاد کشور با کشورهای توسعه یافته مطرح است ، احساس می شود. مدرک برای چشم و همچشمی و اما علیرضا، ۳۳ ساله ، دانشجوی رشته مهندسی کشاورزی دانشگاه آزاد خوراسگان ، متاهل ، دارای ۲ فرزند است و نمایندگی فروش کاشی و سرامیک دارد.
علیرضا می گوید: آنچه باعث شد به دانشگاه بیایم ، نه مشکل مالی است که البته شرایط مالی مناسب و ایده آلی دارم و نه ارتقای شغل یا کسب علم و تخصص. چون بیشتر افرادی که با آنها در ارتباط هستم مانند همکارانم و برادر و خواهرم و حتی همسرم تحصیلکرده بودند و به نوعی میان آنها احساس کمبود می کردم. حتی به نوعی آنها مدرک خود را ملاک برتری خویش نسبت به من می دانستند. من هم برای این که از وجهه اجتماعی بهتری برخوردار باشم و بیسواد تلقی نشوم وارد دانشگاه شدم و چون توانایی قبولی در رشته های مهندسی برق و مکانیک و… را نداشتم به صرف این که رشته کشاورزی هم پیشوند مهندسی دارد، آن را انتخاب کردم ؛ هر چند تا به حال هم از درسهایی که پاس کرده ام چیزی نفهمیده ام و بعید هم می دانم لیسانس گرفتنم کمتر از ۶یا ۷سال طول بکشد، اما مهم نیست. مهم این است که پس از این به من می گویند مهندس. قابل توجه است که جذابیت های عناوین رشته های تحصیلی فقط جوانهای کم سن و سال را شیفته خطاب قرار گرفتن با لفظ مهندس یا دکتر نکرده است. آنقدر این بیماری پیشرفته که فردی با مشخصات علیرضا با آن سن و سال و با آن موقعیت عالی و خانوادگی هم محتاج این است که به او بگویند مهندس ، بدون این که باز هم زمان و هزینه ای که اتلاف می شود در نظر بگیرد و توجهی نداشته باشد به این که برای این زمان و هزینه می توان برنامه ریزی مناسب تر برای دست یافتن به قله های رفیع تر و اهداف مهمتر در زندگی داشت. غیر از اهدافی که به آن در موارد فوق اشاره شد عده ای هم با هدف به تعویق انداختن سربازی یا برای سرگرمی ، وقت گذرانی و با نهایت تاسف حتی با اهدافی خلاف اخلاق وارد دانشگاه می شوند که این موارد نهایت بی هدفی و بلاتکلیفی این گونه اشخاص را می رساند؛ اما از مثال هایی که عنوان شد و نمونه هایی که بی شک خود شما یکی از آنها هستید یا در پیرامون خود زیاد با این اشخاص مواجه می باشید، می توان به این نتیجه رسید که بیشتر اقشار جامعه مدرک را یک وسیله یا ابزاری برای به دست آوردن جایگاهی در جامعه می دانند تا به یکی از نیازهای اساسی که در نظریه های انگیزش آن را سلسله مراتب نیازها می نامند. آیا بهتر نیست کمی دقیق تر و عمیق تر بیندیشیم و پی به واقعیت اهداف و نیازهای خویش ببریم ، استعدادها و توانایی های خود را ارزیابی کنیم و بخصوص زمان و همچنین هزینه را نیز به طور جدی مدنظر قرار دهیم و بررسی کنیم که آیا دانشگاه و اخذ مدرک بهترین راه برای رسیدن ما به هدفمان هست و این که راههای بهتر و حتی کم هزینه تر به لحاظ زمانی نیز وجود دارد که نه تنها هزینه و زمان کمتری را اتلاف می کند، بلکه مزایای دیگری که می تواند در دوره دیگری از زندگیمان اهمیت پیدا کند را در مسیر ما قرار می دهد تا به آن دست پیدا کنیم که مثال روشن و واضح آن لیلاست. البته در این میان ضعف های ساختاری سیستم آموزشی و ناهماهنگی میان دانشگاه و سازمان های مختلف کشور را نیز نباید از یاد برد و آن نیز موضوعی قابل بحث است و شاید عمده ترین عاملی است که معضلات فرهنگی همچون پدیده ای به اسم مدرک گرایی را در جامعه به وجود آورده است. و یک پرسش کلی آیا واقعا راههای بهتری غیر از دانشگاه برای پاسخ دادن به نیازهای اساسی انسان وجود ندارد؟ آیا بهتر نیست به جای افزایش سطح تحصیلات به رشد فرهنگی و شخصیتی و اخلاقی خویش اهمیت دهیم و حسادت ها، چشم و همچشمی ها و غرور و خود برتربینی های نابجا را در خود به عنوان یک ضعف شخصیتی برطرف کنیم؟آیا دانشگاه که باید یکی از اهدافمان برای ورود به آن حتما خودسازی و تقویت ریشه های اخلاقی و رفتاری سالم و مثبت و حذف رفتارهای نابخردانه و نامناسب است می تواند برای هر فردی تاثیرگذار باشد با توجه به این که اهدافمان گاه با این موضوع مغایر است!؟
سینا ایرانپور انارکی
|