شکسپیر میگوید داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است. همین جمله مصداق جوانانی است که در سودای ثروت، بیخیال علم و دانش شدهاند؛ وصف حالی که پژوهشگران از آن با عنوان بیانگیزگی تحصیلی یاد میکنند.
به گفته امیرکبیر هیچ جامعهای فراتر از اندیشه معلمانش رشد نخواهد کرد. در همین جمله اهمیت نقش استاد و معلم و آموزش جوانانی که آیندهساز یک کشور هستند، بهخوبی احساس میشود. اما این روزها به جای شوق به تحصیل و آموزش و سواد، بیانگیزگی تحصیلی گریبانگیر قشر نوجوان و جوان کشور شدهاست. وضعیت اقتصادی خانوادهها، کیفیت پایین آموزش و عدم جایگاه شغلی مناسب و حقوقهای پایین، بخشی از عواملی هستند که باعث میشود دانشجویان و حتی دانشآموزان از تحصیل و فراگیری علم دلسرد شوند.
امید به آینده
هر پیشرفتی که در دنیا رخ میدهد زاییده یادگیری است. انسانها عمده توانایی خود را از طریق یادگیری به دست میآورند، رشد فکری پیدا کرده و آن چیزی را که توانایی ذهنیشان است، از قوه به فعل تبدیل میکنند. به عبارتی هر پیشرفتی که در سطح دنیا رخ میدهد از طریق یادگیری بوده و در این میان یکی از فاکتورهای بسیار تأثیرگذار روی یادگیری افراد، انگیزه داشتن است.
فرنگیس شریفی باستان، روانشناس و عضو انجمن مطالعات رواندرمانی ایران در گفتگو با ایرنا در این باره میگوید: آن چیزی که به دانشجو شوق و انرژی برای ادامه فعالیتهایش میدهد انگیزه است. انگیزه باعث میشود فرد اعتماد به نفس داشته باشد، برای آیندهاش برنامهریزی کند، تکالیف خود را منظم انجام دهد، برای به دست آوردن نمرات خوب تلاش کرده و آینده تحصیلی و شغلی خوبی برای خود رقم بزند. اما نتیجه تحقیقات گروهی از روانشناسان تربیتی نشان میدهد در چند سال گذشته سطح انگیزه تحصیلی دانشجویان و دانشآموزان کاهش پیدا کرده است.
وی ادامه داد: عوامل بسیاری در بیانگیزگی تحصیلی نقش دارند؛ یکی بحث امید به آینده تحصیلی و شغلی است. طبق پژوهشهای انجام شده امیدواری ارتباط مستقیمی با انگیزه تحصیلی و انگیزه برای هر کاری در زندگی دارد. اگر دانشآموز یا دانشجو انگیزه داشته باشد با قوت قلب بیشتری برای ساختن آیندهاش قدم برمیدارد، هدفمند است و برای همه لحظات زندگیاش برنامهریزی میکند.
شریفی باستان به این پرسش که چرا امید به آینده این گروه سنی کاهش یافته است، پاسخ داد: یکی از عوامل این است که آنها به سطح درآمد خانواده که پایین آمده است، نگاه میکنند. از طرف دیگر هزینههای دانشگاه و مبالغی که باید برای تهیه لوازم آموزشی بپردازند با وسع خانواده همخوانی ندارد. همین باعث میشود فرد احساس کند نباید درس بخواند تا به خانواده فشار مضاعفی وارد نشود.
آینده شغلی
این روان درمانگر در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به اهمیت آینده شغلی جوانان پس از فارغالتحصیلی اضافه کرد: دانشجویان آیندهنگری میکنند و از خود میپرسند پس از فارغالتحصیلی در چه جایگاهی و با چه سطح درآمدی و با چه جایگاه اجتماعی و اقتصادی مواجه خواهند شد. متأسفانه این روزها جوانان، دلسرد شده و معترضند که چرا درس بخوانیم؟ فلانی که خواند، چه شد؟
وی افزود: از طرف دیگر آنها شرایط فرد تحصیلکرده را با افرادی که امروزه با مهارتآموزی وارد بازار کار میشوند و درآمدهای کلان دارند، مقایسه میکنند. برای مثال و بدون بیاحترامی به شغل و جایگاه افراد، فردی را در نظر بگیرید که با گذراندن یک دوره ساده آرایشگری یا سفالگری وارد بازار کار شده و درآمد به نسبت خوبی هم دارد، اما دانشجو از خود میپرسد من با رشته تحصیلی که در آن قرار دارم نه آینده شغلیام مشخص است و نه میدانم چه جایگاه و درآمدی خواهم داشت.
این عضو سازمان نظام روانشناسی با بیان اینکه بعضی افراد پس از فارغالتحصیلی شغل متناسب با تحصیلات خود و با درآمد مکفی پیدا نمیکنند، اظهار کرد: وقتی فرد در آستانه ادامه تحصیل و رفتن به دانشگاه، نمونه این افراد تحصیلکرده را در اطرافیان خود و جامعه میبیند که در سطح مناسبی از نظر شغلی قرار ندارند، از ادامه تحصیل دلسرد میشود. در عوض میبیند فردی با یک دوره مهارتآموزی، حقوقی چند برابر برای مثال یک مهندس را دارد که سالها درس خوانده است.
شریفی باستان ادامه داد: این به مثابه بد بودن حرفهآموزی و مهارتآموزی نیست؛ حرفهآموزی عالی است اما بحث ما روی آموزش است؛ دانشجویان نمیدانند چرا باید در سطح جامعه، آموزش کمرنگ و بیاهمیت دیده شود.
این روان درمانگر گفت: در سطح دنیا بهترین جایگاه اجتماعی و اقتصادی متعلق به افراد تحصیلکرده است اما متأسفانه به خاطر مغفول ماندن اهمیت علم و دانش، هر روز شاهد پایین آمدن ارزش علم و ارزشمند شمرده شدن مشاغل کاذب هستیم.
برای مثال این روزها افراد با فشردن یک دکمه در فضای مجازی به درآمدزایی خوبی از مسیر تبلیغات رسیده اند. طبیعی است وقتی جوانان همه تکههای این پازل درهمشکسته را کنار هم میچینند از ادامه تحصیل دلسرد میشوند.
بیانگیزگی تحصیلی
شریفی باستان با اشاره به بحث اهمیت عزت نفس در جوانان گفت: عزت نفس ارتباط مستقیمی با انگیزهمندی افراد دارد. اینکه فرد به توانمندیهایش و استعدادهای بالقوه خود اعتماد داشته و به آنها فعلیت ببخشد و بخواهد شکوفا شود، به رشد عزت نفس وی از سنین کودکی برمیگردد.
وی افزود: وقتی خانواده از کودکی به فرد جایگاه نشان داده، اعتماد کرده و امید بدهند و به او بگویند توانایی انجام کارها را دارد، همین باعث ایجاد نگرش مثبت در او میشود. در نتیجه فرد نسبت به خود و توانمندیهایش اعتماد پیدا کرده و از پس مسئولیتهایش بر میآید. در نتیجه به راحتی در دوره تحصیل با اعتماد به نفس به نقش دانشآموزی و دانشجوییاش ادامه میدهد تا با تلاش به جایگاهی که هدف قرار داده است، برسد.
این روان درمانگر گفت: این در حالی است که خیلی از دانشجویان از اعتماد به نفس پایینی برخوردارند. با وجود اینکه ظاهر زیبا، تواناییهای خوب و عالی دارند اما مدام از ناتوانی و زشتی خود، بیانگیزگی و ناامیدی حرف میزنند. در زمان ورود به فضای آکادمیک قادر به انجام کارها و تکالیفشان نیستند و دچار شکست تحصیلی و در نهایت رها کردن تحصیل میشوند.
بنابراین عزت نفس یکی از عوامل امید و انگیزه برای ادامه تحصیل است.
شریفی باستان تأکید کرد: در سطح جامعه باید کارگاههای آموزشی برای خانوادهها برگزار شود و برگزاری کارگاههای آموزشی رایگان در سطح جامعه پیرامون عزت نفس و ارتقای آن، کارگاههای خودشناسی، خودآگاهی، شناسایی توانمندیها و ضعفهای افراد به صورت تخصصی میتواند به خانوادهها در تربیت درست فرزندانشان بسیار کمک کند.
وی افزود: بسیار اهمیت دارد که خانواده با سبکهای تربیتی آشنا و شخصیت فرزندش را به درستی بشناسد تا بتواند با تشخیص نقاط ضعف و قوت وی به او در تمامی عرصههای زندگی کمک کند.
وی اضافه کرد: حتی در خود دانشگاهها این میتواند به عنوان یک پیشنیاز برای دانشجویان ترمهای اول در نظر گرفته شود.
کیفیت آموزش
شریفی باستان با بیان اینکه یکی دیگر از عوامل بیانگیزگی تحصیلی جوانان، کیفیت پایین عوامل آموزشی است، گفت: این مسأله ارتباط مستقیمی با میزان حقوق استادان و معلمان دارد. بدون شک این موضوع میان استادان دانشگاه باعث میشود تا نتوانند با انگیزه بالا در کلاس حضور یافته و با همه قوا و انرژی و بهکارگیری روشهای جدید آموزشی به دانشآموز و دانشجو آموزش دهند.
وی اضافه کرد: وقتی حقوق مدرس ناچیز است و هر چند سال یک بار به حقوقش اضافه میشود، طبیعی است که احساس فرسودگی کرده و این احساس روی عملکرد شغلیاش تأثیر میگذارد.
این روان درمانگر توضیح داد: گاهی استادان، آموزش را بر عهده دانشجو میگذارند که خودش بخواند و ارائه بدهد؛ غافل از اینکه دانشجو چیزی نمیداند و به دانشگاه آمده تا یاد بگیرد. یا دانشجو میبیند استادش ناامید، فرسوده و بیانگیزه است. همین به طور مستقیم بر روی دانشجو اثر میگذارد. وقتی دانشجو از استاد و دانشگاه یاد نگیرد، انگیزه اش را از دست میدهد و این نمونههایی از کاهش کیفیت آموزش در مراکز آموزشی است.
عضو سازمان نظام روانشناسی تصریح کرد: باید در سیاستگذاریهای کلان فکری برای شرایط اقتصادی و اجتماعی استادان و معلمان اندیشید و برای رضایت شغلی آنها تلاش و حرکت هایی انجام داد. سطح درآمدها باید متناسب با تحصیلات فرد و جایگاه وی باشد تا بتواند با امیدواری به دانشجویان و دانشآموزان آموزش دهد، فرزندان ما را به خوبی تربیت کند و اسوه و الگوی اخلاقی و علمی مناسبی برای آنها باشد. یکی دیگر از مسائلی که باعث بیانگیزگی تحصیلی افراد میشود، وضعیت تأهل آنها است. عضو انجمن مطالعات رواندرمانی ایران در این باره گفت: پژوهشها نشان داده کیفیت آموزش و تحصیل افراد متأهل ضعیفتر از دانشجویان مجرد است. دانشجوی متأهل که نقش مادری، پدری و همسری دارد، باعث میشود با دغدغه و چالشهای زیادی در طول روز مواجه شود.
وی ادامه داد: این چند نقشی تکالیف فرد را در طول روز افزایش داده و انگیزه تحصیلی فرد کاهش پیدا میکند.
عضو سازمان نظام روانشناسی بیان کرد: هر قشری باید فضای تحصیل داشته باشد. این با امکاناتی که در سطح جامعه برای افراد در نظر گرفته میشود مهیا خواهد شد. مادری که دوست دارد دکتری بخواند اما نگران فشارهای ناشی از نقش مادری و همسری است باعث میشود که منصرف شود. این روان درمانگر گفت: ارائه خدمات به دانشجویان متأهل از جمله مهد کودک با کیفیت آموزش مناسب و هزینه معقول میتواند به افراد برای ادامه تحصیل کمک شایانی کند. از طرفی حمایت عاطفی همسر و خانواده باعث میشود فرد با آسودگی خاطر برای تحصیل اقدام کند.
خطر جامعه بیسواد
وی با بیان اینکه نگرش افراد را تجربیات و افرادی که در اطرافش هستند میسازد، تأکید کرد: الان شرایط به گونهای است که دانشجویان از هر طرف میبینند که تحصیل به کمکشان نیامده و تأثیر زیادی در زندگیشان نداشته است. آینده شغلی هم معلوم نیست و درآمدها هم پایین است.
شریفی باستان خاطر ادامه داد: باید فکری اندیشیده شود و در سطح کلان جامعه در حوزه آموزشی تحولاتی بنیادین رخ دهد. نرخ افراد ترک تحصیلکرده و بیانگیزگی تحصیلی افزایش یافته است. باید کمیتهای ضروری از متخصصان، سیاستمداران، جامعهشناسان و روانشناسان شکل بگیرد و در این مورد فکری شود. این کمیته حتی ضروریتر از بحران کرونا است؛ در غیر این صورت باید تا چند سال آینده منتظر جامعهای بیسواد باشیم.
وی توضیح داد: این مسأله بزرگی است و خیلیها آن را درک میکنند. همین مسأله باعث میشود بخشی از جامعه جوان ما به دنبال مهاجرت باشد. بنابراین برنامهریزی در این حوزه بسیار اهمیت دارد. باید برای دانشجویان مشاغلی ایجاد شود تا پس از فارغالتحصیلی مشغول به کار شوند یا حتی برای دانشجویان درآمدی در نظر گرفته شود که از پس هزینههای تحصیل و خریدهای تحصیلیشان بربیایند. زیرا همه دانشجویان ما از دل خانوادههای مرفه بیرون نیامدهاند. این خودش باعث انگیزه تحصیلی افراد میشود. جوانان ما نیاز به تشویق و حمایت دارند.
مقاله،ویدیو آموزشی 🌺 @eduarticle