اخراج از مدرسه؛ گرایش به جرم

اگر مددکار اجتماعی مرکز مراقبتهای پس از خروج از زندان باور دارد که آموزش و پرورش در مواجهه با دانشآموزان ناهنجار، فقط صورت مساله را پاک میکند و اگر مدیر کانون اصلاح و تربیت تهران نمیداند که چرا برای هیچ کس مهم نیست که دانشآموزان پس از اخراج از مدرسه چه سرنوشتی پیدا میکنند، همه گویای حقیقتی تلخ است که به نظر میرسد کمتر کسی را نگران میکند.
چندی پیش سردار اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی و دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر قاطعانه اعلام کرد که او و همکارانش با بررسی وضعیت شماری از معتادان کشور به این نتیجه رسیدهاند که تعدادی از آنها دانشآموزان ترکتحصیل کرده هستند و به همین خاطر به این باور رسیدهاند که اخراج دانشآموزان تاثیری در مهار اعتیاد ندارد.
او وقتی این جملات را گفت، علیرضا علیاحمدی، وزیر وقت آموزش و پرورش سکوت کرد، همان طور که وقتی مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشاش تاکید کرد که آمار دانشآموزان معتاد ۲۰ هزار نفر است و اکبر اعلمی نماینده مجلس هم در تذکری پرحرارت به وزیر آموزش و پرورش از تغییر الگوی اعتیاد دانشآموزان از تریاک و هروئین به شیشه و کراک خبر داد، او باز هم سکوت را بر اظهارنظر ترجیح داد. سردار احمدیمقدم میگوید، آموزش و پرورش دانشآموزان معتاد را اخراج میکند و بعد از این کار میگوید که دانشآموز معتاد نداریم و با این هشدارش ثابت میکند که سیستم آموزشی کشور در مواجهه با دانشآموزان ناهنجار، راحتترین راه را انتخاب میکند؛ اخراج. این در حالی است که آییننامه اجرایی مدارس در بخشی که روشهای تنبیه دانشآموزان را شرح میدهد، شرایطی سخت و طولانی را برای اخراج در نظر گرفته است. طبق آییننامه مدیر، شورای مدرسه، معاونان و مربیان موظفند قبل از هرگونه تنبیه از وضعیت محصل آگاه شوند و در جستجوی انگیزه و علت تخلف برآیند. تنبیهها هم باید زمینه رفتار مطلوب در دانشآموز را ایجاد کنند تا موجب جری شدن و اصرار او بر تکرار اشتباه نشود. آن گونه که آییننامه تصریح میکند اگر راهنماییها و چارهجوییهای تربیتی موثر نیفتاد و تذکر و اخطار شفاهی، تغییر کلاس و اخطار کتبی به پدر و مادر ثمری نداشت، آن وقت دانشآموز موقتا از مدرسه اخراج یا به مدرسهای دیگر منتقل میشود ولی اگر در همه مدارس این مراحل با صبر و طمانینه انجام میشود چرا دکتر غلامعلی افروز، دبیر انجمن علمی اولیا و مربیان با قاطعیت میگوید که نیمی از افراد زیر ۱۸ سال ساکن در کانون اصلاح و تربیت از مدرسه اخراج شدهاند و مدیرکل اصلاح و تربیت تهران نیز آمار او را تایید میکند! پاسکاری دانشآموزان! در میان تمام بندهای آییننامه اجرایی مدارس، ماده ۸۰ آن جای تامل دارد، آنجا که میگوید: «در صورتی که دانشآموزی به علت تخلف، از مدرسهای به مدرسه دیگر منتقل و تشخیص داده شود که نظم آموزشی و تربیتی را بر هم میزند و موجب انحراف و گمراهی دانشآموزان میشود، در مرحله اول از حضور در مدارس منطقه یا ناحیه آموزشی مربوطه و در مرحله دوم تا مدتی که اداره کل آموزش و پرورش استان تعیین میکند از حضور در کلیه مدارس محروم میشود و به جای آن از اولیای او خواسته میشود تا تعلیم و تربیت فرزند را بیرون از مدرسه برعهده بگیرند.» ولی پیش از آنکه این ماده به اجرا درآید شاید بهتر است تصمیمگیران نظام آموزشی کشور پاسخ دهند آیا تغییر مدرسه دانشآموزی که منحرف میخوانندش معنایی جز صرفنظر کردن از اصلاح او و اعتراف در ناتوانی از بازگرداندنش به راه درست دارد؟ آیا چرخاندن چنین دانشآموزی در مدارس مختلف به معنی آشنا کردن او با افرادی تازه و احتمال گسترش رفتارهای مشابه در دیگران نیست؟ آیا مفهوم اخراج دانشآموزان نابهنجار چیزی جز پاک کردن صورت مساله و انتخاب سادهترین راه نیست؟ و آیا کسی از متولیان امر آموزش و پرورش این دغدغه را ندارد که اگر چنین دانشآموزی از مدرسه نیز پس زده شود، آن وقت به کجا خواهد رسید؟ همین پرسشهای بیپاسخ مانده است که سبب میشود بسیاری از کارشناسان اصرار داشته باشند که آموزش و پرورش فقط بر بعد آموزش (فارغ از کیفیت آن) تاکید دارد و پرورش را تقریبا از یاد برده است. حذف مشکل، راحتترین راه وقتی این موضوع را با داوود نعمتی، مددکار اجتماعی مرکز مراقبتهای پس از خروج از زندان در میان میگذاریم به عنوان کسی که بخشی از نوجوانان آزاد شده از کانون اصلاح و تربیت جزو مددجویانش هستند، صحت این گفتهها را تایید میکند. او به «جامجم» میگوید: اخراج دانشآموز از مدرسه به هر دلیلی که باشد به معنی حذف مساله به جای حل آن است. به گفته او، مشکل بسیاری از سازمانها در حوزه مدیریتیشان از جمله مدارس داشتن نگاه سلبی به جای نگاه ایجابی است، به طوری که بیشتر مدیران ما ترجیح میدهند در صورت برخورد با مشکل به جای حل، آن را حذف کنند. وی تصریح میکند: اخراج دانشآموزان نه تنها باعث اصلاح نمیشود، بلکه زمینه گرایش به بزه را در آنان ایجاد میکند. نعمتی در این میان، به مشکلی دیگر نیز اشاره میکند و توضیح میدهد: سن بلوغ و واکنشهای دانشآموزان در این سن، واقعیتی انکارناپذیر است که سیستم آموزش و پرورش ما هرگز به آن توجه نمیکند. در مدارس ما، مدیران، معلمان و مربیان (بویژه در مدارس پسرانه) از ادبیاتی استفاده میکنند که نشان از ناآگاهی آنان از ویژگیهای بلوغ دارد؛ به طوری که وقتی دانشآموزی به پرخاشگری، درگیری یا رفتاری غیرمتعارف دست زد، سریع میخواهند او را اخراج کنند که این کار، نخستین گام برای شکلگیری رفتارهای بزهکارانه است. این مددکار اجتماعی، برنامههای فرهنگی مدارس را چیزی بالاتر از برگزاری کلاسهای فوقبرنامه و نماز جماعت میداند و میگوید: کار فرهنگی انجام دادن یعنی این که ما نخست دانشآموز را درک کنیم و مطمئن باشیم بسیاری از رفتارهای آنان از سر عمد و انحراف نیست، ضمن این که دستاندرکاران نظام آموزشی باید یاد بگیرند که اگر نوجوان ۱۶ ۱۵ ساله را یک بچه ۷ ۶ ساله بدانیم و توقع رفتارهای این سن را از او داشته باشیم، فقط سبب موضع گرفتن او میشویم. اعتقاد به این نکته هم ضروری است که اگر دوره بلوغ با کار کارشناسی مدیریت شود، فرد را به اوج تعالی میرساند. گرایش به بزه، نتیجه اخراج این گفتههای نعمتی همان چیزهایی است که مدیر کانون اصلاح و تربیت تهران نیز بر آنها تاکید میکند. لطفالله محسنی به «جامجم» میگوید: یکی از مسائل کاملا واضح این است که تمام بدنه جامعه باید فردی را که در سن تحصیل قرار دارد، در جهت ادامه مسیر تحصیل هدایت کند. این در حالی است که برخی دانشآموزان مشکلات رفتاری و روانی دارند که همین امر، آنها را نیازمند حمایتها و برنامههای ویژه میکند. او با طرح این پرسش که اگر دانشآموزی مدرسه نمیرود، پس کجا میرود؟ میگوید: بیشتر بچههایی که از مدرسه طرد شدهاند، در خیابانها رها میشوند و چون نظارتی بر رفتارشان نیست و جایگزینی غیر از خیابانگردی به آنها ارائه نمیشود، در معرض خطر قرار میگیرند و روند بزه آنان تسهیل میشود. محسنی با بیان این که هیچکس نباید به خودش اجازه اخراج یک دانشآموز را بدهد؛ میگوید: فلسفه وجود بخش مشاوره در مدارس این است که مشکل دانشآموزان را شناسایی و حل کنند و اگر لازم است آنها را برای درمان ارجاع دهند، در صورتی که این کار در مدارس جدی گرفته نمیشود. این در حالی است که اگر دانشآموزی به هر دلیلی اخراج شد، باید شبکهای وجود داشته باشد تا از این اتفاق مطلع شود و مشخص کند که تکلیف این فرد چیست تا به خاطر ارتکاب بزه سر از کانونهای اصلاح و تربیت درنیاورد. تماسهای بیپاسخ خبرنگار جامجم با اطلاع از این که تاکنون آموزش و پرورش زیر بار پذیرش موضوع اخراج دانشآموزان نرفته است، تلاش فراوانی کرد برای به دست آوردن آمار سالانه دانشآموزان اخراجی با مسوولان این وزارتخانه گفتگو کند، اما تماسهای مکرر وی با روابط عمومی این وزارتخانه و مدیرکل سلامت و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی آموزش و پرورش نتیجهای نداشت. با این حال، روزنامه جامجم همچنان منتظر پاسخ مسوولان در این زمینه میماند. اگر این چنین شود… با این اوصاف اگر نظام آموزشی ما به این باور برسد که نگه داشتن دانشآموزان در مدرسه و تلاش برای پرورش و اصلاح آنان وظیفه ذاتیاش است، اگر بداند که اخراج دانشآموزان فقط بزه را از درون مدرسه به متن جامعه منتقل میکند و این که اگر باور داشته باشد که همان دانشآموزان سربه راه نیز روزی با دانشآموزان اخراج شده ملاقات خواهند کرد، به جای اصرار بر روشهای فعلی حتما شیوههای نوین تربیتی را در پیش خواهد گرفت؛ انتظاری که بیتردید باید مدنظر وزیر جدید آموزش و پرورش قرار گیرد. |