اخبار ومشکلات آموزش و پرورش

درباره تغییرات پی در پی نظام آموزشی-تحولات آموزش و پرورش

جام جم آنلاین: پایه صحبت با مهدی نویدادهم، دبیر کل شورای‌عالی آموزش و پرورش، تغییرات نظام آموزش در ۳ سال گذشته بود. او همانقدر وجود برخی انتقادهای تند را رد کرد که منصفانه وجود ناکارآمدی‌ها و ضعف‌ها را در نظام آموزش و پرورش پذیرفت.

وی از جمله مدیران باسابقه‌ای است که آموزش و پرورش را به‌خوبی می‌شناسد. به همین دلیل از درون و بیرون به نقد این نظام آموزشی می‌پردازد. وی امیدوار است سند ملی آموزش، راهی برای برون‌رفت از ضعف‌‌ها و چالش‌ها باشد، البته به شرطی که عزم ملی برای اجرایی شدن آن فراهم شود.

 

شما سال‌هاست که در پست‌های مدیریتی مختلف در وزارت آموزش و پرورش حضور دارید. به نظر خود شما، مهم‌ترین تحولاتی که در ۳۰ سال گذشته در نظام ‌آموزش کشور ایجاد شده، چه بوده که منجر به شکل‌گیری نظام آموزش فعلی شده است؟

اجازه بدهید کمی درمورد ابعاد مختلف سوال شما صحبت کنم. به نظر من سوال مقدم بر پرسش شما این است که آموزش و پرورش چه مسوولیتی و چه رسالتی در جامعه دارد؟ به زعم من، آموزش و پرورش یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است که رسالت دارد مباحث علمی و پژوهشی گذشته را به نسل جوان جامعه منتقل و آنها را برای یک زندگی مستقل آماده کند. آموزش و پرورش یک پل ارتباطی میان گذشته و حال و آینده است و سیاستگذاران این نظام گسترده حداقل به ۳نوع دانش نیاز دارند؛ اول دانش یافته‌های علمی گذشته، دوم شناخت زمان امروز و سوم شناسایی نیازهای آینده. چون ما به سمت آینده در حال حرکتیم و آینده در حال تحولات پیاپی در ابعاد مختلف است. آموزش و پرورش نیازمند شناسایی نیازهای روز است تا یافته‌های علمی گذشته را متناسب با نیاز روز کودکان و نوجوانان ترجمه کند. به نظر من این اصلی‌ترین کارکرد آموزش و پرورش است. از طرف دیگر تحول در آموزش و پرورش اجتناب‌ناپذیر است. این تحول نه مقطعی و نه یک‌بار برای همیشه است. تحول امری مستمر است. انتخاب در اینجا مطرح نیست یک اضطرار و ضرورت است که این سیستم باید خود را به روز کند و پویا باشد. یک سیستم متحجر و سنتی نمی‌تواند یافته‌های علمی روز را در اختیار بچه‌ها قرار دهد. به همین دلیل یکی از برنامه‌های آموزش و پرورش، توجه به این تحولات و تغییرات است. شرایط اجتماعی ما به گونه‌ای است که ضرورت این تغییرات را ایجاد می‌کند. از طرفی در کشور ما بحث انقلاب فرهنگی هم مطرح است. انقلاب ما فقط سیاسی نبوده، تغییر در باورها و نگاه به جهان بوده. این تغییر فرهنگی باید در اختیار نسل جوان قرار بگیرد. به همین دلیل از همان نخستین روزهای انقلاب، دست‌اندرکاران به فکر تحولات شکلی و محتوایی نظام آموزش بوده‌اند. بسیاری از مسوولان نظام دست‌اندرکار آموزش و پرورش مثل شهید رجایی، شهید مطهری و شهید بهشتی که فهم درستی از فرهنگ داشته‌اند، در اوج انقلاب و درگیری‌ها به این فکر بوده‌اند که قانون شورای‌عالی آموزش و پرورش را بازخوانی و بازتصویب کنند. لذا یکی از اصلی‌ترین رسالت‌های شورا، زمینه‌سازی انقلاب فرهنگی برای نسل کودک و نوجوان است.

پاسخ شما تقریبا سوال دوم من بوده که چه ضرورتی برای این تحولات وجود داشته و دارد؟ حالا اگر ممکن است بفرمایید بجز عرصه‌های کلی فرهنگی، نتیجه این نگاه در آموزش و پرورش به طور مصداقی منجر به ایجاد چه تغییرات عینی شده است؟

در یک طبقه‌بندی کلی، ما در ۳۰ سال گذشته ۲ نوع تغییر در آموزش و پرورش داشته‌ایم. یک نوع تغییرات شکلی بوده و دیگری محتوایی. تغییرات شکلی یعنی آرم شاهنشاهی از کتاب‌ها حذف شد، تصویر خانم‌ها و آقایان مغایر با اصول و موازین دینی جذب شد. واژگان مغایر با ادبیات دینی اصلاح شد. این تغییرات خیلی سریع در همان ماه‌های اول انقلاب ایجاد شد. معاونت پرورشی و امور تربیتی که همان پیشاهنگی قبل از انقلاب است متناسب با نیاز روز ایجاد شد، ولی دقیق‌تر از آن تغییرات محتوایی بود، مثل این که کتاب دینی ما باید منطبق با چه اصولی باشد که پیام انقلاب را منتقل کند. کتاب تاریخ، اجتماعی، ادبیات و … باید چگونه باشد. نگاه و مهارت معلمان باید تغییر می‌کرد. معلمان وفادار به نظام قبلی، بسرعت پاکسازی شدند. بیشتر بحث ما به سمت تغییرات محتوایی و ساختاری بود. تغییرات ساختاری و سیستم تکافوی اهداف آموزش و پرورش را ندارد و باید ساختار را تغییر می‌دادیم که جمعی از خبرگان دانشگاهی و آموزش و پرورش به این معرفت رسیدند که کل سیستم را بازخوانی کنند و کلیات تغییر نظام آموزش مطرح شد.

این گروه چه ایرادهایی به نظام آموزش قبلی (قدیم)‌ وارد کردند؟

نظام قبلی به گونه‌ای طراحی شده بود که متناسب با بافت جمعیت فعلی دانش‌آموزان، باعث افزایش پشت کنکوری‌ها شده بود و پیش‌بینی شد در آینده نزدیک، کشور با چندین میلیون پشت کنکوری روبه‌رو شود، چون ظرفیت دانشگاه‌ها به هر حال محدود بود. پس این نتیجه حاصل شد که سیستم آموزش و پرورش را به گونه‌ای تغییر دهند تا از حجم این عده کاسته شود.

چه سالی این تصمیم گرفته شد؟

نگاه به آموزش و پرورش مصرفی و نه سرمایه‌ای است. این نگاه در انتخاب وزرا و پرداخت حقوق معلمان هم حاکم است

سال ۶۵ – 64 که این تغییرات از دوره متوسطه آغاز شد و نظامی به وجود آمد که امروزه شاهدش هستیم، چون همه بچه‌ها نیاز نبود وارد دانشگاه شوند و دوره پیش‌دانشگاهی را بگذرانند برخی باید وارد عرصه کار، صنعت و … شوند پس به مسیر دیگر نیازمندند.

حدود ۲ دهه از آن زمان گذشته، این تصمیم به نظر شما واقعا موفق بوده؟

در زمان خودش، هدف، پاسخگویی به نیاز زمان بود.

چقدر به نیازمان پاسخ داد؟

ببینید تعریف من از آموزش و پرورش یک نهاد فرهنگی و اجتماعی است. موفقیت تغییر در چنین نهادهایی مستلزم همسویی و پذیرش اجتماعی است. اگر مردم و دیگر نهادهای اجتماعی بپذیرند و ساختار اجتماعی پذیرای این تغییرات باشند، این تحول به بار می‌نشیند. به نظر من این تغییرات در نظام متوسطه آنچنان که باید و شاید اثربخش نبود، چون ساختارهای اجتماعی آماده پذیرش آن نبود. در این تحول باید بخشی از بار به دوش دانشگاه‌ها قرار می‌گرفت، اما آنها این تحول را همراهی نکردند. تمام بار بر دوش آموزش و پرورش قرار گرفت و امکانات آموزش و پرورش هم محدود بود. بحث پنجره‌های باز مطرح شد که از نظر تربیتی آسیب بود و اجازه نداد طراحان آنچه در ذهن داشتند عملیاتی و اجرایی کنند.

ایراداتی که به نظام جدید متوسطه وارد شده بیشتر جنبه شکلی دارد یا بحث محتوایی هم مطرح است؟

هر دو، یعنی هم به مبانی معرفتی نظام آموزش برمی‌گردد و هم به ساخت‌‌ها و زیرساخت‌ها و شیوه‌های اجرا. خوشبختانه در لبیک به ندای کارشناسانه مقام معظم رهبری در سال ۸۵ که خواستار تغییر و تحول بنیادین شدند تصمیم گرفتند به این ندا پاسخ بدهند و حاصل آن سند ملی‌ آموزش و پرورش بود. در حال حاضر این سند در شورای عالی آموزش و پرورش در حال بررسی است. این بسته شامل بنیان‌های نظری و سند راهبردی است.

آقای مهندس! سال‌هاست شما از این سند صحبت می‌کنید. آنچه درباره این سند گفته شده، بسیار گنگ و کلی است. مباحث مطرح شده در آن فلسفی است و از راهکارهای اجرایی فاصله دارد.

این سند در بخش مبانی و فلسفه تعلیم و تربیت به فضای حاضر نظام آموزش باز می‌گردد. واژگان و ادبیات این بخش فلسفی است، چون مخاطب خاص خودش را دارد. به طور طبیعی دارای نکاتی فلسفی از منظر آموزش و پرورش است و برای رسیدن به معلمان و دانش‌آموزان باید رقیق شود تا بتوانند ارتباط ذهنی برقرار کنند. این بخش‌ مبانی در حال حاضر در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و بیش از ۶۰ صاحب نظر حوزه تعلیم و تربیت ارسال شده تا نقایص آن برطرف شود. در بخش رهنامه یا اجرایی، ادبیات روا‌ن‌تر است. به این پرسش پاسخ می‌دهیم که پس از تصویب نهایی، دوره‌های تحصیلی به همین صورت فعلی ادامه یابد یا تغییر داده شود. علت این که می‌بینند هنوز درباره آن خبری منتشر نمی‌شود، چون هنوز تصویب نهایی نشده است و اگر خبری منتشر شود انعکاس منفی در ذهن مردم دارد.

قبول کنید، زمان طولانی گذشته ولی هنوز هیچ خبری از این سند نیست، آنچه منتشر شده تا به مرحله اجرا برسد، راه ‌درازی دارد. اگر این طرح تصویب شود، مهم‌ترین تحولی که ایجاد می‌کند در کدام بخش نظام آموزش است؟

من قصد دارم حرف مشخصی در این باره نزنم تا زمانی که این سند تصویب شود، ولی دوره تحصیلی و تعداد سال‌های تحصیل دانش‌آموزان و حتی سن ورود به مدرسه تغییر خواهد کرد، اما جزییات را اجازه دهید به نتیجه برسیم، بعد اعلام می‌کنیم.

زمانبندی این طرح چگونه است؟ پیش‌بینی می‌کنید کی به مرحله اجرا برسد؟

تا پایان سال امیدواریم تصویب شود.

بتازگی اعلام شده که ممکن است دوره پیش‌دانشگاهی حذف شود و دوره پیش‌دبستانی اضافه شود. این تصمیم که تا مرز اجرا رفته، بخشی از همین سند شماست؟

بله. برحذف پیش‌دانشگاهی تقریبا توافق جمعی حاصل شده است. کارشناسان و مدیران آموزش و پرورش به این نتیجه رسیده‌اند که این دوره کارایی لازم را ندارد. دوستان مجلس و کمیسیون آموزش و تحقیقات و حتی خانواده‌ها هم در این زمینه دل نگرانی‌هایی دارند، بخصوص این تغییر و تحولات با مقوله حذف کنکور در سال‌های آینده نیز همراه شد. در سند ملی به این نتیجه رسیدیم این دوره حذف شود، البته راهکار جایگزین هم ارائه کرده‌ایم. راه حل را الان مطرح نمی‌کنم. پیش دبستانی اضافه می‌شود تا دبستان ۶ ساله شود. این از مسائلی است که در سند بحث شده است.

برنامه درس ملی هم در همین خصوص مطرح شده، یعنی کتاب‌های درسی هم متحول می‌شوند؟

برنامه درس ملی از برنامه‌های اساسی آموزش و پرورش است که ذیل سند ملی آموزش و پرورش مطرح می‌شود و در چارچوب کلی حاکم بر سند ملی یکی از تغییرات مربوط به محتوای کتاب‌های درسی است. کتاب‌های درسی باید از چه اصولی پیروی کند یا سر فصل‌ها ثابت می‌ماند و … بحث‌ها مربوط به برنامه درس ملی است که نقشه یادگیری متحول می‌شود.

من از شما می‌خواهم، دیدگاه و نیاز به تحول را در جامعه ایجاد کنید. تغییر در آموزش و پرورش نباید تنها در یک حوزه باشد. نمی‌توانیم همه تغییرات را در کتاب‌های درسی ببینیم. تمام سیستم باید تغییر کند. همه عناصر از زیرساخت‌ها و روش‌های اجرا و آموزش معلمان و دیدگاه‌ها و … باید تغییر کند.

نظام آموزش ما با مشکلات متعددی روبه‌روست. شما گفتید زمانی می‌توانیم تحولات را اجرا کنیم که زمینه و بستر اجتماعی آن فراهم باشد. در بستر اجتماعی که ما در حال حاضر در آن به سر می‌بریم، آموزش و پرورش بدون آموزش عالی یعنی هیچ. اگر آموزش ابتدایی و راهنمایی و متوسطه را طی کنیم و وارد دانشگاه نشویم، یعنی هیچ مهارتی نداریم. به عبارتی یعنی مدرک‌گرایی از آموزش و پرورش شروع می‌شود. شما تلاش کردید کاردانش و فنی و حرفه‌ای را اشاعه بدهید، ولی اصلا نتیجه‌ای نداشته و به بن‌بست رسیده است.

یکی از چالش‌های عمده ما همین است. در سند ملی یکی از کارهای مفیدی که انجام داده‌ایم، احصای چالش‌های فراروی نظام آموزش و پرورش است. یکی از مهم‌ترین چالش‌های ما ارتباط با نظام آموزش عالی است. ما سعی کرده‌ایم نگاه یکپارچه به ۲ وزارتخانه داشته باشیم. یکپارچه‌نگری با یکپارچه‌سازی متفاوت است. عده‌ای الان یکپارچه‌سازی را مطرح می‌کنند که ما می‌گوییم در شرایط فعلی نه‌تنها این امر مشکلات ما را حل نمی‌کند که می‌تواند به حجم مشکلات ما بیفزاید. آموزش و پرورش و وزارت علوم در شکل فعلی اگر کنار هم قرار گیرند ممکن است جرقه‌ای ایجاد شود که آتش‌سوزی پدید آید. ۲ وزارتخانه باید با هم هماهنگ شوند. بیش از این‌که ادغام ساختاری را در این مرحله ببینیم به یکسان‌ و همسوسازی تفکرها توجه می‌کنیم. بچه‌ها باید در مدارس چیزی را یاد بگیرند که در دانشگاه‌ها تکراری نباشد و همین زمینه‌ساز راه‌های جدیدتری باشد. دومین آسیب این است که همه بچه‌های ما به عنوان خروجی دبیرستان‌ها، ورودی دانشگاه‌ها نیستند. هرچند ظرفیت دانشگاه‌ها زیاد شده، ولی خواه ناخواه عده‌ای وارد دانشگاه نمی‌شوند، پس نیاز به درس‌هایی دارند که به زندگی‌شان مربوط است. ما در این سند قصد داریم بچه‌ها را با مهارت‌های زندگی آشنا کنیم. حافظه‌گرایی باید به حداقل برسد. اگر دخترخانمی از دبیرستان خارج شد، بتواند زندگی را اداره کند.

اگر پسری از مدرسه خارج می‌شود باید بتواند وارد جامعه شود. آموزش و پرورش در این زمینه چیزی به بچه‌ها یاد نمی‌دهد. پسر جوان چطور می‌تواند به عنوان مرد خانه نقش داشته باشد یا به دخترانمان یاد نمی‌دهیم چه مهارت‌هایی برایشان لازم است.

یعنی شما بیشتر در جهت جنسیتی کردن نظام آموزش عمل می‌کنید. درست است؟

نه، نه، اصلا به هیچ‌وجه چنین منظوری نداریم.

ببینید از گفته‌های شما این طور برداشت می‌شود که چنین تحولاتی به نوعی بازخوانی ایدئولوژیک نقش‌های جنسیتی است، مثلا دخترخانم باید چطور باشد ، آقاپسر چطور باشد.

نه این‌طور نیست. ما تربیت را در این سند در ۶ ساحت طبقه‌بندی کرده‌ایم و آموزش و پرورش باید در هر ۶ساحت فعالیت داشته باشد و زمینه تربیت‌پذیری فرزندان ما را فراهم کند. یکی ساحت تربیتی جسمانی است، ساحت فرهنگی هنری، ساحت اخلاقی، زیستی، اقتصادی و علمی که باید در همه ساحت‌ها فعال باشند. برای ما بسیار رنج‌آور است که نتوانیم یک آموزش و پرورش مبتنی بر فناوری‌های نوین ارائه کنیم. احساس می‌کنیم اگر آموزش و پرورش‌مان را به طور جدی و با سرعت با فناوری‌های اینترنتی نوین همسو نکنیم بسرعت دچار آسیب می‌شویم که همان شکاف دیجیتالی است. همچنان که شکاف میان کشورهایی که این امکانات را ندارند و بقیه، در حال افزایش است. این فاصله بتدریج تضاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و … را هم افزایش می‌دهد.

چقدر برای نگارش این سند از تجربیات دیگر کشورها استفاده کرده‌اید؟

یکی از کمیته‌های اصلی مطالعاتی ما، به مطالعه تطبیقی می‌پرداخت. تقریبا اسناد مشابه را در تمام دنیا احصا کردیم. برخی که به طور علمی به مقوله آموزش و پرورش پرداختند، ترجمه کرده‌ایم که قرار است به صورت کتاب منتشر شود. سعی کردیم از آخرین یافته‌ها بهره‌مند شویم، مثلا بحث فناوری‌ها و آموزش مجازی در بسیاری از کشورها رشد کرده است. کوشیدیم حتی از برخی خطاهای آنان درس بگیریم. حدود ۸۰ سند و پژوهش در این زمینه جمع‌آوری و از تجربیات‌شان استفاده کرده‌ایم.

نظام آموزش ما سابقه طولانی دارد. چقدر از استانداردهای جهانی در امر آموزش عقب هستیم؟

این پرسش بسیار کلی است. در برخی زمینه‌ها هم جلوتریم. در برخی زمینه‌ها هم عقب‌تریم. مثلا در بحث مهارت‌های زندگی، آموزش و پرورش ما کاستی‌هایی دارد. بچه‌ها متناسب با شرایط اجتماعی‌شان آموزش نمی‌بینند. قانونگرایی و نظم را خوب یاد نمی‌گیرند، بخصوص از مقطع ابتدایی که این مسائل ساده برایشان مهم است. با این حال در بخش‌هایی هم موفق بوده‌ایم که زیرساخت‌هایش در مدارس تامین می‌شود، مثلا در المپیادهای جهانی دانش‌آموزان ما خوب می‌درخشند. اینها حاصل زحمات مدیران و معلمان مدارس است.

تدوین سند ملی به نوعی مقابله با برخی نارسایی‌ها و تهدیدهاست و در حال حاضر آموزش و پرورش ما با چه تهدیدهایی روبه‌روست؟

اگر منظورتان از تهدیدها، عوامل برون‌سازمانی باشد، یکی از مشکلات ما که از آن رنج می‌بریم، نگاه اجتماعی به آموزش و پرورش است. من نامش را کوچک‌انگاری و ساده‌انگاری می‌نامم. در واقع، هم نقش آموزش و پرورش را در فرآیند توسعه کشور کوچک می‌بینیم و هم حل مشکلات این بخش را کوچک می‌دانیم. تصور نمی‌کنیم ورود به این حوزه تخصص می‌خواهد، چون بچه‌ها کوچکند چنین نگاهی داریم، در حالی که در دیگر کشورها این مساله دیده نمی‌شود. خانواده‌ها هم این‌گونه برخورد می‌کنند. نقش آموزش و پرورش را به عنوان نهاد مصرفی می‌بینند نه سرمایه‌ای. توجیه اقتصادی آن را مشاهده نمی‌کنند. به همین خاطر می‌بینید این نگاه در جای جای آموزش و پرورش وجود دارد، در انتخاب وزرا، سرمایه‌گذاری در امور مختلف و پرداخت حقوق پرسنل، شاهد این نگاه هستیم. تهدید دیگر متاثر از عوامل قبل از تهدیدات اقتصادی است. هیچ دستگاهی مثل ما درگیر تامین نیازهای اولیه خود نیست که حقوق معلمان باشد.

شما در جایی از صحبت‌هایتان گفتید ما در برخی حوزه‌های علمی از دنیا هم جلوتریم، ولی من به این نگاه شما انتقاد دارم. همه ما دست‌پرورده همین نظام آموزشی هستیم، اما هم‌سن و سال‌های ما در دیگر کشورها از دوران مدرسه چیزهایی آموخته‌اند که ما به آنها دسترسی نداشته و نداریم. نمونه‌اش محتوای کتاب‌های درسی ماست که پس از امتحان آخر سال براحتی فراموش می‌شوند. نگاهی به تاثیرگذاری کتاب‌های دینی داشته باشید. چقدر بچه‌های ما را دینی و مذهبی بار آورده است؟ آموزش زبان در مدارس چقدر بچه‌ها را از آموزش بیرون از مدرسه بی‌نیاز کرده است. حتما از وضعیت آموزش زبان در خارج از کشور و سیل زبان‌آموزان در موسسات خصوصی مطلعید که همه برای جبران ضعف‌های وزارتخانه‌ شماست. حتی در درس عربی این ضعف دیده می‌شود. چند درصد بچه‌ها درس عربی را فرا می‌گیرند؟

من با شدت و حدت پرسش شما موافق نیستم. این که سیستم کاستی‌هایی دارد، قبول دارم، اما نه به این صورت که شما مطرح کردید. من و شما خیلی چیزها از مدرسه یاد گرفته‌ایم، اما چیزهای دیگری هم باید یاد بگیریم که نمی‌گیریم. نمی‌شود گفت چیزی یاد نگرفته‌ایم. بنیان فکری و علمی ما در مدارس شکل گرفته است.

منظورتان از این بنیان‌های علمی چیست؟ چقدر مهارت‌ها و محتوای کتاب‌های درسی به دردمان خورده است؟

من هم اشاره کردم ما در مهارت‌ها ضعف‌هایی داریم.

این مهارت‌ها فقط مهارت‌های زندگی نیست. ما در یک جامعه دینی زندگی می‌کنیم. محتوای کتاب‌های دینی در مدارس چه جذابیتی برای بچه‌ها دارد. شما در کشورهای منطقه بچه‌های دبستانی را می‌بینید که به یک زبان دیگر مسلط هستند. اینجا نه در دبیرستان که دانشجوی دکتری ما ضعف دارد.

عرض کردم برخی اشکالات را رد نمی‌کنم، ولی به این شدت قبول ندارم. خیلی از کشورها را از نزدیک دیده‌ام یا بعضا مطالعه کرده‌ام. آنها هم با مشکلات مشابه روبه‌رو هستند و برای حل مشکلات‌شان چاره‌‌اندیشی کرده‌اند یا می‌کنند. وقتی ما با وزرای آموزش و پرورش این کشور‌ها ملاقات می‌کنیم، می‌بینیم آنها هم درگیر مشکلاتی هستند، هر چند به نظر کعبه‌ آمال می‌رسند، همیشه فکر می‌کنیم مرغ همسایه غاز است.

اگر آموزش و پرورش‌مان را به طور جدی و با سرعت با فناوری‌های اینترنتی نوین همسو نکنیم بسرعت دچار آسیب می‌شویم که همان شکاف دیجیتالی است

من با وزیر آموزش و پرورش ژاپن که کعبه آمال خیلی‌هاست صحبت می‌کردم، البته ۱۵ سال پیش. او هم مشکلاتی را مطرح می‌کرد که می‌گفت دانش‌آموزان را برای ژاپن تربیت کرده‌اند نه برای دیگر کشورها و توانایی برقراری ارتباط با دیگران را ندارند، می‌گفت وقتی در شهرستان‌های ژاپن یک غریبه وارد می‌شود، بچه‌ها در می‌روند. در برخی روستاهای ما هم همین‌طور است. نشان می‌دهد آموزش و پرورش که باید نقش آدم‌ها را به هم پیوند بزند، در آنجا هم با مشکلاتی روبه‌روست. مشکلاتی را که اشاره می‌کنید فقط برای ایران نیست. خیلی‌ها وقتی تجربه ما را می‌بینند به عنوان دستاورد با خود می‌برند، البته من خودم به این ضعف‌ها اذعان دارم. سیستم ما بشدت حافظه‌گراست. تفکرعقلانی را رشد نمی‌دهیم.

اما به کتاب‌های دینی اشاره کردید که احتمالا در هفت هشت سال گذشته کتاب‌های درسی جدید را ندیده‌اید، چون مثالی که زده‌اید اختصاص به گذشته دارد و الان این اشکالاتی را که می‌گویید، ندارد.

یعنی کاملا برای بچه‌ها این مفاهیم جذاب هستند؟!

بله می‌توانید بپرسید.

ولی من با خیلی از بچه‌ها صحبت کرده‌ام.

ما هم خیلی تحقیق کرده‌ایم. ضعف‌ها و نقدها را بررسی کردیم و تغییر داده‌ایم.

آقای مهندس! اثرات یک محتوای درسی به نوعی باید در زندگی افراد منعکس شود. آنچه شما یاد می‌دهید واقعا در زندگی دینی بچه‌ها نمود دارد؟ در گذشته بچه‌ها پایبندی بیشتری داشتند.

من به ۲ دلیل حرف شما را قبول ندارم. اول این که دیدگاه دینی جوانان ما منفی نیست.

ولی نسل گذشته به دیدگاه سنتی که کتاب‌های دینی آموزش می‌دادند، پایبندی بیشتری داشتند.

خیر نسل ما دیندارتر نبوده است. اگر به ظاهر باشد، حرف شما درست است.

اگر شما این دیدگاه را داشته باشید که دینداری به ظاهر جوانان نیست واقعا نگاه مترقیانه‌ای است، چون زمان ما به جرم پوشیدن جوراب‌های رنگی به رفتارهای غیردینی متهم می‌شدیم. امیدوارم در مدارس هم این نگاه حاکم باشد.

دین را نباید در ظواهر و احکام دین خلاصه کرد.

این صحبت شما را آقا مهندس باید با طلا نوشت و سر در مدارس نصب کرد.

بله. وظیفه آموزش و پرورش باید حفاظت از سواد ملی باشد، یعنی مجموعه‌ای از دانش پایه که هر شهروند باید بداند این وظیفه آموزش و پرورش است. آنچه امروز یاد می‌دهیم شاید ۱۰سال دیگر به دردش بخورد یا ممکن است هیچ وقت به دردش نخورد و زود از یادش برود. در همه جای دنیا، رسالت آموزش و پرورش همین است.

کلیاتی را در دروس می‌آموزیم که سطح سواد ملی رشد کند. من تاکید می‌کنم مدارس خیلی چیزها یاد می‌دهند. برخی چیزها را هم یاد نمی‌دهند. در سند ملی به این موارد پرداخته‌ایم. مفاهیم اولیه را باید دانش‌آموزان بیاموزند. برمی‌گردم به چالشی که اشاره کردم. مشکلات اقتصادی اگر رفع شود، ما هم تجهیزات کتابخانه و آموزشگاه زبان و آزمایشگاه و … را توسعه می‌دهیم. در بحث آموزش زبان من البته به یکسری ناکارآمدی سیستم آموزش اذعان دارم، اما زبان‌آموزی در فرهنگ خاص شکل می‌گیرد. تا آن بستر فراهم نباشد رشد نمی‌کند. شما الان زبانی را می‌آموزید. اگر از مدرسه و دانشگاه آمدید بیرون، این نیاز به زبان، شما را مجبور به حرف زدن با افراد و گردشگر‌ها و … نکند، از یادتان می‌رود. این کاملا طبیعی است. در دیگر دروس هم همین‌طور است. دیندار شدن بچه‌ها فقط محصول آموزش و پرورش نیست. الان رسانه‌ای وارد شده که اثرگذارتر از دیگر نهادهاست. ماهواره، بلوتوث، سینما ویدئو، سی دی و… آنقدر نقش دارند که معلم نقش ندارد. در تعامل میان اینها شخصیت بچه‌ها شکل می‌گیرد. اگر بچه‌ها به رسانه ملی اعتماد داشته باشند، به آموخته‌ها عمل می‌کنند. در غیر این صورت سراغ شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان می‌روند که به وفور در خانه‌ها هستند.

اگر در روزگاری هم یادگیری در کلاس درس بود، این کلاس به فضای بزرگ‌تری تبدیل شده است.

ان‌شاءالله تغییر و تحول در نظام آموزش در راه است. به لحاظ بودجه‌ای مشکل نداریم؟ بستر جامعه آمادگی این تحول را دارد؟

عرض کردم اگر چالش‌هایی که ذکر کردم برطرف نشود، از این دیگ‌ها آبی گرم نخواهد شد. وقتی پیش شرط آموزش و پرورش عزم ملی است باید همگان بخواهند و تحول را کمک کنند. اصلی‌ترین مشکل ما معلمان هستند. افراد مستعد وقتی در کنکور انتخاب اول را به تربیت معلم اختصاص می‌دهند که این حرفه برایشان توجیه‌پذیر باشد. باید شان اجتماعی و درآمد اقتصادی بهتری داشته باشند.

چطور نظام تصمیم گرفت حقوق اعضای هیات علمی را یکباره افزایش دهد. این اتفاق باید در مورد معلمان نیز بیفتد. در این صورت است که نوشته‌های روی کاغذ ما اثر بخش خواهد بود.

اگر نشد چه؟

هیچ تحولی رخ نخواهد داد.

+ نوشته شده در  سه شنبه ۳ آذر۱۳۸۸

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا