لیدا کاکیا فوق لیسانس تعلیم و تربیت تطبیقی و بین الملل-دانشگاه علامه طباطبایی
ابو حامد محمد غزالی از بزرگترین نام آوران اندیشه،در سال ۴۵۰ هـ ق(۱۰۵۸ م)در روستای طابران طوس،متولد شد.غزالی کتابهای بسیاری در موضوعات اخلاق،عرفان،فقه،اصول،کلام،تفسیر،حدیث و علوم مختلف دیگر نوشت که معروفترین و نفیسترین آنها،کتابهای احیاء علوم الدین به عربی و کیمیای سعادت به فارسی است.بسیاری از آثار او، به زبانهای مختلف(فرانسه،آلمانی،لاتین،عربی،عبری و غیره…)ترجمه و بارها در کشورهای مختلف چاپ شده است. غزالی،فلسفه را با دین ناسازگار میدانست و در رد اندیشههای فیلسوفان،کتاب تهافت الفلاسفه را،نوشت.این دانشمند مسلمان ایرانی،در چهاردهم جمادی الثانی سال ۵۰۵ هـ ق(نوزدهم دسامبر ۱۱۱۱ میلادی)از دنیا رفت و در توس به خاک سپرده شد.این مقاله نگاهی کوتاه دارد به دیدگاههای تربیتی غزالی.
از بزرگترین دانشمندان متقدم که پیرامون تعلیم و تربیت سخن گفته،غزالی است.از نظر وی هدف از تعلیم و تربیت،سعادت دین و دنیا، خشنودی خدا،تسلط برنفس و تهذیب اخلاق و احیای شریعت نبوی است.با توجه به آرای غزالی،میتوان گفت که وی تعلیم و تربیت را نوعی تدبیر نفس و باطن،از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیلهی معرفت،ریاضت و استمرار و برای نیل به انس و قرب الهی،میداند؛به عبارت دیگر،تعلیم و تربیت امری است کاملا اخلاقی و عبادی،که از راه ایجاد تعادل بین غرایز،توسط عقل،میسّر میشود.
غزالی یکی از اهداف تعلیم و تربیت را،ایجاد اخلاق نیکو در کودک میداند.وی در این زمینه میگوید:«اخلاق بد از وی(آدمی)بستاند و به دور اندازد و اخلاق نیکو به جای آن نهد و معنی تربیت این است».غزالی برای تعلیم و تربیت جنبهی سلبی و ایجابی قائل است و آن عبارت است از؛تهذیب دل از اخلاق مذموم و ارشاد به اخلاق نیکو و سعادت آفرین،که دل همانند زمین باید از علف هرزه خالی شود تا انواع گلها در آن روید.
غزالی،در زمینهی تعلیم و تربیت،هم به مراحل متعددی(طفولیت و کودکی،تمییز،بلوغ و عقل)قائل است،که هرکدام مقتضی نوعی تعلیم و تربیت خاص است،و هم اخلاقیات راقابل تغییر و زوال پذیر میداند و عقیده دارد که اگر اخلاق و تعلیم و تربیت تغییرپذیر نبود، توصیهها،موعظهها و تأدیبها کاری بیهوده بود.غزالی،به تعلیم و تربیت همگانی اعتقاد داشت و علم را منحصر به نخبگان یا طبقهی خاصی نمیدانست.غزالی معتقد بود،باز داشتن کودک از بازی و واداشتن دائم او به تحصیل، باعث کسالت و دل مردگی و از بین رفتن استعداد،نشاط و شادابی او شده و باعث میشود تا کودک،بهطور کلی،در صدد گریز و رهایی از آموزش برآید.
غزالی در ادامهی اهداف تعلیم و تربیت،نکات مهمی را توصیه میکند از جمله:
الف)دور نگاه داشتن کودک از همنشینان بد و کودکانی که به ناز پروردگی،خوش گذرانی و پوشیدن لباسهای فاخر،عادت کردهاند؛ ب)عادت دادن او به ساده زیستن در لباس، خوراک و وسایل خواب؛ج)باز داشتن او از خودآرایی،رفاه طلبی و نیز خواندن اشعار عاشقانه؛د)آموختن قرآن،حدیث،داستانها و زندگی نامهی نیکان تا محبت صالحان در جانش ماندگار شود.
برنامهی آموزش۳۲
غزالی در احیاء العلوم،میگوید؛هر آنچه قابل فراگیری و آموختن است،باید براساس شرع باشد و از آن تبعیت شود؛به عبارت دیگر،دستورهای شرعی باید مبنا و اساسبرنامهریزی در آموزش و پرورش باشد و برنامه ریزان در کل فرآیند برنامهریزی،باید از آن تبعیت کنند و مطابق آن عمل نمایند. غزالی،در کیمیای سعادت،سه مرحله را برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته است که عبارتند از: ۱)از هفت سالگی،که باید به کودک طهارت و نماز خواندن آموخت.این آموزش باید با مهربانی،صبر و حوصله همراه باشد؛۲)از ده سالگی،کودک را از کارهای زشت و بد دور نگه دارید.از این سنین اگر کودک،خطایی مرتکب شد،باید او را تنبیه کرد؛۳)مرحلهی بلوغ،در این سنین باید علت انجام آداب را به متعلم بگوییم؛به عبارت دیگر،از زمان بلوغ،تربیت عقلانی و تفهیم امور نظری شروع میشود.
غزالی به آموزش و پرورش اجباری و همگانی معتقد است و میگوید؛در ابتدا ممکن است کودک از تعلیم و تربیت و آموختن گریزان باشد؛ اما نباید وی را رها کرد؛بلکه باید با الزام،به او آموخت و تعلیم داد تا جزء طبع او شود و سپس به تدریج،خود،از آموختن لذت میبرد.
از نظر غزالی،مواد و دروسی که باید آموخته شود،باید جنبهی دینی و مذهبی داشته و مطابق شرع باشد.وی به برخی از این دروس،اشاره کرده است که عبارتند از:خواندن،نوشتن،قرآن، تاریخ،حکایات پارسیان،سیرت صحابه و سلف، اشعاری که شهوتانگیز نباشد،اخلاق،ادب و روزی یک ساعت بازی.غزالی با هنرهایی که در حیطهی معماری است،هم چون گچبری،
سول خدا(ص): اگر یک شب مونس مادرت باشی،پاداش جهاد یک ساله را کسب خواهی کرد.
اصول کافی صورتگری و رنگآمیزی،مخالفت کرده و میگوید:باید مسلمان از صناعت نقاشی، صورتگری،رنگ آمیزی،گچبری و همهی کارهایی که دنیا بدان زینت یابد،بپرهیزد.
روش آموزش۳۳
غزالی،تدریس را ساختاری ارزشی میداند؛ یعنی علاوهبر گفتار،نظریات و تئوری معلم، اعمال و رفتار وی نیز،شامل تدریس شده و در یادگیری شاگردان تأثیر میگذارد.در این ساختار دانشآموزان ارزشهایی همانند گفتن واقعیت،درستی و امانت،تواضع و فروتنی، دوری از تکبر و نخوت و مهمتر از همه،ایمان و اعتقاد به دین را،میآموزند.غزالی برای درک مفاهیم،روش مبتنی بر استدلال،درک و فهم را مطرح میکند و به معلمان توصیه میکند که شاگردان را در راه به کار گرفتن درک و داوریشان،پرورش دهند تا خود جوش بار آیند. غزالی،به روش تشویق و تنبیه در تعلیم و تربیت تأکید کرده و معتقد به کار برد هر دوی آنهاست. غزالی برای تنبیه،شرایطی خاص قائل است که عبارت است از:۱)نباید به خاطر هر امری تنبیه کرد؛۲)اگر دانشآموز،خود پشیمان شد، از او گذشت کنیم؛۳)علنی نبودن تنبیه:۴) اندک بودن تنبیه؛۵)مؤثر بوده تنبیه.
روش دیگر آموزش از نظر غزالی،روش وعظ و نصیحت است که آن را،به خصوص برای آموزش و پرورش بزرگ سالان،مفید میداند.غزالی،به روش ابعاد،یعنی دور نگه داشتن کودک از قراین بد،اعتقاد دارد؛ زیرا بیشترین فسادها،از هم صحبت بد و رفیق ناباب،حاصل میشود.غزالی،در کتاب «الادب فی الدین»معتقد است که دانشآموز باید اخلاقیات نیکو را با ریاصت و تکلّف،کسب کند تا به تدریج جزء طبع او شود و به آن عادت کند.غزالی،همچنین در آموزش به روش تقلید و عادت،توجه دارد.
معلم و تربیت او۳۴
غزالی جایگاه معلم را،بالاترین جایگاه و منزلت میداند؛زیرا رسالت وی،نزدیک کردن خلق به خالق است.غزالی،در کتاب احیاء العلوم،به نه وظیفهی معلم اشاره می کند که عبارتند از:
۱)مهربانی و شفقت بر متعلمان ۲)هدف از تعلیم،طلب ثواب خداوند و در جهت رضای او باشد نه طلب اجر،جزا و شکر ۳)نصیحت کردن متعلم در همهجا و همه وقت ۴)باز داشتن متعلم از بدخویی،که در وهلهی اول با رحمت و نصیحت باشد،نه سرزنش ۵)ناپسندیده و زشت ندانستن دیگر علوم و دروس ۶)آموزش درحد استعداد و توان دانشآموزان ۷)دل سرد نکردن و ناامید نکردن دانشآموزان ۸)عمل کردن به گفتار خویش ۹)آموزش در جهت جلب رضای خداوند و عدم دریافت مزد و اجرت.
غزالی،کار تربیت را بسیار مهم دانسته است و آن را به عنوان یک ثواب یا عقاب،برای معلم و پدر و مادر،در نظر میگیرد؛به عبارت دیگر، معلم یا مربی،به فعالیتهایی میپردازد که اگر کودک را به سعادت برساند،در ثواب آن شریک میباشد و اگر کودک بدبخت شود،آنها نیز در عقاب آن،شریک هستند،از نظر غزالی،معلم باید گفتار و کردارش یکی باشد؛زیرا رفتار وی، در دانشآموزان بسیار تأثیر میگذارد.
غزالی،معتقد است که معلم باید،هیبت، عظمت و شأن خود را نزد دانشآموزان،نگه دارد و به آنها اجازه ندهد که بر او،گستاخی کنند؛همچنین غزالی،اولین وظیفهی معلم را،شفقت بر متعلمان و ایشان را،به مثابت فرزندان دانستن،میداند؛همچنین غزالی،توجه به استعداد و تفاوت فردی میان دانشآموزان را، مهم و اساسی میداند.
دانشآموز و تربیت او۳۵
غزالی،دوران کودکی را بسیار مهم میداند و معتقد است که باید از فرصتهای این دوران، استفاده کرد؛زیرا آنچه کودک در این زمان میآموزد،در آیندهی وی،بسیار تأثیر میگذارد. او ده وظیفهی مهم را،برای دانشآموز(متعلم) ذکر میکند که عبارتند از:۱)پاک کردن نفس از خویهای بد و صفات نکوهیده مانند:خشم، کبر و حسد و…؛۲)دور کردن علاقهی خود نسبت به دنیا؛۳)تکبر نکردن بر علم خود وبر معلم خود؛۴)انتخاب سبک و شیوه ای،که این سبک و شیوه،پسندیدهی استاد وی نیز، باشد؛۵)انتخاب مهمترین علم برای تعلیم؛۶) انتخاب بهترین علم،یعنی معرفت حق تعالی؛ ۷)ترتیب و توالی در علمآموزی؛۸)شناخت اعتبار و منزلت علوم،براساس نتیجه و ثمرهی آنها و مبتنی بودن بر دلیل؛۹)قرب الهی و ترقی بر جوار ملاء اعلی،به عنوان هدف متعلم؛ ۱۰)سنجش نسبت علما،به مقصد نهایی.
غزالی،تأکید میکند که دانشآموزان باید با هم دوست بوده و با یکدیگر،هم کاری کنند؛ وی،همچنین،به سختی و دشواری کشیدن دانشآموز در زندگی،معتقد است.در این زمینه گفته است:«کودک باید به به زندگی سخت و دشوار،و نه تجملاتی و اشرافی،خو کند». غزالی،احترام و اطاعت دانشآموز از معلم و والدین را نیز،توصیه میکند و میگوید: «دانشآموز باید به استادش احترام بگذارد و اضافه میکند،همانگونه که بیمار،از پزشک فرمان میبرد،دانشآموز هم،اندرز و راهنمایی معلم را،به گوش جان میگیرد».
غزالی توجه به کودکان و شاگردان ناشایست و هدایت آنها را توصیه میکند، و میگوید:«کوشش در یاد ندادن به افراد ناشایست،همان اندازه ستم گرانه است که از آموختن شاگردان شایسته،جلوگیری کردن». غزالی بر آموزش دختران نیز،تأکید کرده و از محرومیت آنان،در آن زمان،انتقاد کرده است. وی توصیه میکند که با آنان با احساس و مداراء رفتار شود.
منابع۳۶
۱)الفاخوری،حنّا-الجر،خلیل،تاریخ فلسفه در جهان اسلامی،ترجمهی عبد المحمد آیتی،تهران،کتاب زمان،۱۳۸۵٫
۲)الماسی،علی محمد،تحول تعلیم و تربیت،تهران: رشد،۱۳۷۸٫
۳)حکیمی،محمد رضا،دانش مسلمین،تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،۱۳۵۷٫
۴)حجتی،محمد باقر،اسلام و تعلیم و تربیت،تهران، دفتر رشد فرهنگ اسلامی،۱۳۸۵٫
۵)شریف،میان محمد،تاریخ فلسفه در اسلام،جلد دوم،تهران،مرکز نشر دانشگاهی،۱۳۸۰٫
رشد معلم » شماره ۲۲۱
کانال مقاله ها 🌹 @eduarticle