سیستمها و فلسفه تعلیم وتربیت

کوچک انگاری نقش آموزش و پرورش در فرایند توسعه

نظام آموزشی به عنوان نهاد فرهنگی- اجتماعی ، نقش اساسی و سرنوشت ساز در تربیت نیروی انسانی و تولید سرمایه اجتماعی و فرهنگی و در فرایند رشد و تعالی کشور ایفاء می کند به گونه ای که آینده کشور را می توان در سیمای نظام آموزشی آن مشاهده کرد.
هدف غایی نظام های آموزشی فراهم آوردن زمینه شناسایی، رشد و شکوفایی استعدادها و تعلیم و تربیت افراد به منظور حضور فعال و مؤثر در جامعه و انتقال فرهنگ و مواریث فرهنگی به آنان است. نظام آموزشی در سراسر جهان، گروه های دانش آموزی را در کلاس های درس گرد هم می آورند تا امیدها و انتظارات جامعه و افراد را برآورده سازند. در این نظام، افراد علاوه بر کسب اطلاعات، دانش و مهارت ، برای ایفای نقش های مختلف در جامعه آماده شده و با هنجارها و قواعد اجتماعی آشنا می شوند. به همین دلیل، آموزش و پرورش، حقی همگانی است. این مهم را می توان با نگاهی به آرای اندیشه ورزان از پیش از تاریخ تا زمان حال دریافت. (نقیب زاده، ۱۳۷۴) بسیاری از کژکارکردهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آدمیان، ریشه در باورها و افکار آنان دارد و مناسب ترین سن برای بازسازی، تقویت و نهادینه سازی اندیشه ها و باورهای درست و اصلاح افکار و رفتار غلط، سنین «آموزش مدرسه ای» می باشد. بر این اساس «آموزش و پرورش، به خودی خود یک مسأله نیست بلکه جزء لاینفک مسأله اجتماع است».(لوتان، ۱۳۷۸، ۱۲)
در سال ۱۹۶۴ کمیسیون عالی آموزش و پرورش هندوستان در شروع گزارش خود نوشت «سرنوشت امروز هند در کلاس های درس رقم می خورد» این جمله هنوز محور تأیید و تأکید صاحب نظران و سیاست مداران است(معدن دار آرانی، ۱۳۸۸، ۱۸۰)
علی رغم نقش بی بدیل و حساس نظام آموزشی – به ویژه آموزش و پرورش- در رشد و تعالی نیروی انسانی و تولید سرمایه فرهنگی و اجتماعی و نیز جایگاه تعیین کننده آن در پیشرفت و توسعه کشور، و علی رغم تعالیم انسان ساز مکتب اسلام و تأکیدات رهبران جامعه، متأسفانه در کشور ما، این جایگاه و نقش دقیقاً مورد توجه سیاست گذاران و تصمیم گیران و برنامه ریزان قرار نگرفته است.
پژوهشگر در صدد آنست تا با واکاوی نقش نظام آموزشی به این سئوال پاسخ دهد که «آسیب جایگاه نظام آموزشی در فرایند توسعه و پیشرفت کشور کدامست؟» و «نظام آموزشی در ایفای نقش خود از چه آسیبی رنج می برد؟»
در این پژوهش، ابتدا اهمیت، نقش و جایگاه نظام آموزشی- به ویژه آموزش و پرورش- از منظر تعالیم مکتب اسلام و رهبران دینی، به اختصار، تشریح می شود آنگاه این موضوع از نظر جامعه شناختی، اقتصادی و امنیت ملی واکاوی می شود. سپس نحوه مواجهه سیاستگذاران و برنامه ریزان کشور با نظام آموزشی مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.

 مهدی نوید ادهم – دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش

آموزش از منظر مکتب اسلام:

مکتب اسلام، به عنوان آخرین پیام الهی برای هدایت انسان، اهتمام ویژه و والا برای گسترش علم وعلم آموزی مبذول داشته است. این مکتب که با «خواندن» آغاز می شود رسالت خطیر پیامبران الهی را «تلاوت کردن»، «تزکیه» و «تعلیم» می داند و فراگیری علم و دانش را یک وظیفه عمومی و واجب الهی بر می شمرد. 

پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین علیهم السلام نیز با عنایت به هدف و مأموریت ، بارها و بارها به گونه های مختلف بر اهمیت و ضرورت علم و علم آموزی و نقش و کارکرد آموزش و نظام های آموزشی تأکید داشته اند.

اندیشمندان مسلمان نیز با الهام از آیات و روایات الهی توجه خاص به آموزش و کارکردهای نظام آموزشی داشته اند. که در یک تقسیم بندی کلی می توان نگرش ایشان به تعلیم و تربیت را به دو گروه تقسیم کرد :

الف- نگرش فیلسوفانی که منابع معرفتی خود را بیشتر از قرآن و روایات و سنت گرفته و نگرش دینی به مسائل تعلیم و تربیت داشته اند مانند غزالی وشهید ثانی.

ب- نگرش فیلسوفانی که با تأثیر پذیری از فلسفه یونان، مسائل عمده تعلیم و تربیت را از منظر معارف دینی و اسلامی بررسی کرده اند مانند: ابن سینا و فارابی.

نظریه ابوعلی سینا (۴۲۸-۳۷۰ ه.ق) 

ابن سینا فلسفه و حکمت را به دو بخش نظری و عملی تقسیم می کند و مباحث آموشی و تربیتی را دو بخش حکمت عملی جای می دهد و آن را سه نوع می داند:

۱- علم اخلاق: تنظیم روابط شخصی فرد را برعهده دارد. 

۲- تدبیرمنزل: تنظیم روابط فرد در محیط خانواده بررسی می شود.

۳- علم سیاست: تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی را در بر می گیرد.

او نسبت به مسائل تربیتی واخلاقی در حوزه های فردی و اجتماعی اهمیت فراوان قائل شده و اهداف تعلیم و تربیت را شامل: ایمان، اخلاق نیکو و عادات پسندیده، تندرستی، سواد، پیشه و هنر می داند. اصول تربیت از منظر بوعلی مبتنی بر «خودشناسی» است. 

ابن سینا، انسان را «مدنی بالطبع» می داند و فضیلت و ارزش اخلاقی را حد واسط افراط و تفریط می داند و دو طرف افراط و تفریط را رذیلت و خود ارزش می داند. (شریعتمداری، ۱۳۸۳)

نظریه امام محمد غزالی

(۵۰۵-۴۵۰ ه.ق )

غزالی، تعلیم و تربیت را امر بسیار مهم و حساس می داند و معتقد است که کودک هم چون امانتی در اختیار پدر و مادر و معلم است که باید اخلاق زشت را از او دور کند و اخلاق نیکو را در او ایجاد کند.بر اساس نظریه امام غزالی، تعلیم و تربیت ماهیتی تدریجی و پیوسته که در این فرایند، معلم نقش الگویی و مؤثر ایفاء می کند. با ایجاد بیم و ترغیب، نه زدن و ضرب و اذیت کردن، زمینه تربیت و تأدیب کودک را فراهم می آورد.

دیدگاه امام خمینی (ره):

حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با الهام از تعالیم انسان ساز واسلام و با تأسی به سنت و سیره پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام. رسالت خویش را فراهم آوردن زمینه هدایت پذیری و تربیت جویی انسان ها می دانستند و مبارزه با طاغوت و برپایی حکومت عدل توحیدی را نیز وسیله ای برای تحقق این هدف برمی شمردند. برخی از دیدگاه های ایشان عبارتند از:

اساس عالم بر تربیت انسان است. (صحیفه نور، ج ۱۴، ۱۵۳)

عالم مدرسه است و معلمین این مدرسه، انبیاء و اولیاء هستند و مربی این معلمین خدای تبارک و تعالی است. (همان، ج۱۳، ۲۶۵)

از همه بالاتر ، همین قضیه آموزش و پرورش و قضیه دانشگاه و قضیه تعلیم و تربیت است که ما در این جهت از همه جا بیشتر، احتیاج داریم که اصلاح شود. (هان، ج ۱۰،۸۷ )

شغل شما انسان سازی است، معلم انسان درست می کند، همان شغل انبیاء است. انبیاء آمدند که انسان درست بکنند، تربیت کنند انسان ها را، شغل معلمی همان شغل انبیاء است. (همان، ج ۸، ۹۱)

کارکرد نظام آموزشی از منظر جامعه شناختی:

برای پاسخ به این سئوال مروری خواهیم داشت بر مهم ترین نظریات جامعه شناختی در این زمینه به خصوص رویکرد کارکردگرایی.از میان کارکرد گرایان کلاسیک بر مهم‌ترین آرای امیل دورکیم، جامعه شناس فرانسوی و از میان کارکردگرایان مدرن بر آرای تالکوت‌پارسونز، جامعه شناس آمریکایی متمرکز خواهیم شد. لازم به تذکر است که هدف از این قسمت مشخص نمودن کارکردهای نظام آموزش و پرورش از منظر علمی و جامعه شناختی است؛ به همین دلیل، مروری اجمالی بر آرای دو تن از مهم ترین جامعه شناسان در حوزه آموزش و پرورش ضروری به نظر می رسد. 

دیدگاه دورکیم:

از دیدگاه دورکیم، آموزش و پرورش ساز و کاری است که جامعه از طریق آن «بزرگسال آرمانی» خود را تولید می کند و همچنین ابزاری است که از طریق آن هنجارها و ارزش های جامعه از نسلی به نسل بعد منتقل می گردد.(شارع پور: ص ۱۷) به نظر وی، نسل بالغ از طریق آموزش و پرورش بر کسانی که هنوز آماده زندگی اجتماعی نیستند، تأثیر می گذارد. هدف آموزش و پرورش تقویت و رشد حالت‌های جسمانی، فکری و اخلاقی خاصی در کودک است که هم جامعه سیاسی و هم محیط خاص کودک از او انتظار دارند. بدین ترتیب، به اعتقاد دورکیم نقش آموزش و پرورش، وادار کردن و جا دادن فرد در نظام اجتماعی است. (همان:ص ۲۱) به اعتقاد او هر جامعه انسان آرمانی مخصوص به خود را دارد، به این معنا که فرد از نظر فکری، اخلاقی و جسمانی چگونه باید باشد. نقش آموزش و پرورش در متناسب نمودن فرد با جامعه خود، از طریق فرآیند اجتماعی شدن صورت می گیرد. در خلال فرآیند اجتماعی شدن کودک بر اساس شرایط و نیازهای جامعه شکل می گیرد. (همان: ۲۲-۲۳)

– دیدگاه پارسونز :

پارسونز نیز از دیدگاه کارکردی کلاس درس را عامل اجتماعی شدن می دانند. بدین معنا که کلاس درس عاملی است که از طریق آن شخصیت افراد به گونه ای تربیت می شود که بتواند برای ایفای نقش های بزرگسالی آمادگی داشته باشد. (دماین، ۱۹۸۱)

به اعتقاد پارسونز ما با یک مسأله دوبعدی مواجهیم: این که چگونه مدرسه تعهدات و توانایی های لازم برای ایفای موفقیت آمیز نقش های بزرگسالی را در دانش آموز درونی می سازد (ساز و کار درونی سازی تعهدات و توانایی ها) و دوم این که چگونه مدرسه این نیروهای انسانی را در درون ساختار جامعه وارد مشاغل مختلف می کند (تخصیص نیروی انسانی یا همان تخصیص افراد در مشاغل مختلف جامعه). (شارع پور:۳۱)

بر مبنای نظریات جامعه شناختی دیگر مانند نظریه باز تولید فرهنگی نیز، مهم ترین کارکرد نظام آموزش و پرورش در یک جامعه انتقال میراث فرهنگی جامعه است. تحصیل کردن و به مدرسه رفتن، یک نوع نظام ارتباطی است که در آن پیام فرهنگی خاصی تولید و تقویت می شود. (شارع پور،: ۷۸)

به طور خلاصه می توان گفت که هر جامعه ای برای تداوم حیات، نیاز به درجه ای از مشابهت افکار، ارزش ها و هنجارها درمیان اعضای خود دارد. به علاوه از آنجایی که تقسیم کار برای حفظ جامعه ضروری است، جامعه به تخصص نیز نیاز دارد. وظیفه آموزش و پرورش تأمین این نیازهای گوناگون است. با این حال باید توجه داشت که جامعه شناسان مذکور به نکته مهم دیگری نیز اشاره داشته اند و آن این است که در هر جامعه ای آموزش و پرورش متناسب با اهداف و ارزش های آن جامعه است، لذا محتوای آموزش و پرورش از جامعه ای به جامعه دیگر و از یک عصر به عصری دیگر تفاوت می‌کند. کارکرد نظام آموزشی از منظر اقتصادی:

نقش و جایگاه نیروی انسانی در فرایند پیشرفت و توسعه همه جانبه جوامع در دهه های اخیر بیش از پیش مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است به گونه ای که در اکثریت به اتفاق تئوری ها و نظریات جدید به آن و عوامل تولید کننده سرمایه انسانی- بالاخص اهمیت و نقش نظام آموزشی اشاره می شود. برخی از این نظریه‌ها عبارتند از:

نظریه سرمایه انسانی:

آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد، اولین فردی است که نقش و اهمیت عامل انسانی در تولید و اقتصاد را مطرح کرد و اقتصاددانان مشهودی همچون شولتس، مینسر و ساخاروپولوساین اندیشه را پی گرفتند و باعث گسترش چارچوب و مرزهای موضوعی این عامل در علم اقتصاد شدند و آن را وارد سایر حوزه های معرفت بشری هم چون سیاست، روانشناسی، جامعه شناسی، مذهب و علوم تربیتی نمودند. بر اساس این اندیشه، انسان‌ها با آموزش به سرمایه و ثروتی برای خود و جامعه تبدیل می شوند .

این نظریه به دنبال اثبات این فرض است که مهم ترین عامل در بین عوامل مؤثر بر فرایند تولید، انسان است. از منظر اقتصادی، دوره های مختلف تحصیلی در فرد مهارت ها، دانش، بینش و توانمندی هایی را ایجاد می کنند که در بازار برای آن ها تقاضا وجود دارد. این امر باعث می شود که هرچه فردآموزش بیشتری دریافت کند. فرصت های شغلی و درآمد بیشتری داشته باشد. در این دیدگاه، کارفرمایان بر اساس مبنایی عقلانی، عملکرد فرد و مدرسه و دانشگاه را ملاک قرار می دهند. به همین نحو، دانش آموزان و دانشجویان نیز عقلانیت به خرج داده و سرمایه انسانی خود را افزایش می دهند.

نظریه سرمایه انسانی بر این باور است که آموزش ظرفیت های مولد افراد را افزایش داده و منافع درازمدتی برای شان به همراه دارد. (نادری، ۱۳۸۳)

گری بکر، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۲ میلادی، یکی از زبده ترین افرادی است که با طرح نظریه سرمایه انسانی در حوزه های مختلف تلاش کرده است که سنت آدام اسمیت را تداوم بخشد.

نظریه سرمایه انسانی به اندیشه اقتصادی آموزش کمک بسیار کرده و به ویژه باعث شده تا جایگاه نظام آموزشی و پیشرفت ملت ها، دولت ها و عقب ماندگی یا پیشرفت فردی بهتر تحلیل شود. (معدن دار آرانی، ۱۳۸۸، ۶۵)

نظام آموزشی از منظر امنیت ملی:

امروزه یکی از کارکردهای اصلی نظام آموزشی، تأمین امنیت در سطح ملی، منطقه ای و جهانی است. تربیت انسان هایی که حافظ منافع ملی بوده و با تقویت هویت ملی به حفظ و پایدار سازی امنیت ملی بیندیشند. یکی از وظایف مهم نظام آموزشی محسوب می شود.

به عنوان نمونه، کمیسیون تدوین استراتژی امنیت ملی آمریکا[۲۳] در دومین توصیه خود به کنگره و رئیس جمهور برای تأمین امنیت آمریکا در قرن ۲۱ مطالب زیر را گزارش می دهد:

قابلیت نظام آموزشی آمریکا برای خلق یک نیروی کار قرن بیست و یکی که مقام اول جهان را از لحاظ کیفیت به خود اختصاص دهد. یکی از مسائل امنیت ملی است که در درجه اول اهمیت قرار دارد.

آموزش، زیربنا و شالوده آینده آمریکا است. کیفیت عالی آموزش در رشته های علوم انسانی و اجتماع، در جهانی که پیشرفت های ارتباطاتی و تجارت جهانی، روز به روز آن را کوچک تر می کنند، از اهمیت اساسی برخوردار است.

در عین حال، آموزش در رشته های علوم، ریاضیات و مهندسی اهمیت ویژه ای برای آینده امنیت ملی آمریکا دارند، چرا که توانایی آمریکا برای رهبری جهان به طور ویژه ای به عمق و گستره جوامع علمی و فنی خود وابسته می باشد.به نظر نمی رسد که نظام آموزشی آمریکا برای چنین چالش هایی آماده باشد.

این نظام با دو مشکل متمایز و در عین حال مرتبط با یکدیگر روبه رو است. مشکل نخست این است که برای تصدی مشاغل جدیدی که امروزه به وجود می آیند- و از جمله آن دسته از مشاغلی که در برقراری امنیت ملی نقش و اهمیت دارند- شهروندان آمریکایی واجد صلاحیت، به میزان کافی وجود نخواهند داشت. مشکل دوم هم اینست که توانایی ما در تأمین نیازها مورد تمدید قرار گرفته است. هم اکنون به طور تقریبی فاقد معلمان دارای صلاحیت – به خصوص در رشته های علوم و ریاضیات- به میزان کافی- برای کلاس های درس دوره تحصیلی پیش دبستانی تا سال آخر متوسطه می باشیم و با توجه به روندهای کنونی، در آینده اصولاً با کمبود چنین معلمانی روبه رو خواهیم بود.

بنابراین، کمیسیون، به عنوان نخستین گام اصلی، پیشنهاد می‌کند:رئیس جمهور «یک قانون امنیت ملی در مورد آموزش علوم و فناوری» مشتمل بر چهار بخش را پیشنهاد کرده و کنگره آن را تصویب نماید. این چهار بخش عبارتند از: ارائه وام های کم بهره و بورسیه به دانش‌آموزان برای ادامه تحصیل و کسب مدارج دانشگاهی در رشته های علوم و ریاضیات و (فنی) مهندسی، بخشودگی بدهی (وام) و اعطای بورسیه برای آن دسته از صاحبان تحصیلات در رشته های یاد شده که وارد خدمت دولتی یا نظامی شوند، یک «برنامه تدریس از دیدگاه امنیت ملی» برای ترویج و تشویق تدریس علوم و ریاضیات در مقاطع پیش دبستانی تا پایان دوره متوسطه. تأمین بودجه بیشتر برای توسعه تخصصی (شغلی) برای علوم و ریاضیات.

ما بر این باوریم که آینده آمریکا به توانایی نظام آموزشی آن در تولید و تربیت دانش آموزان و دانشجویانی بستگی دارد که دائماً سطوح کنونی نوآوری و ابتکار را مورد چالش قرار داده و حدود و مرزهای فناوری و اکتشاف را به جلو می رانند. (کمیسیون تدوین استراتژی امنیت ملی آمریکا، ۱۳۸۳، ۳۴۵-۳۳۷)

آسیب «کوچک انگاری

با عنایت به مباحث گذشته و نظرات مطروحه توسط اندیشه ورزان و صاحب نظران، نظام آموزشی- به ویژه آموزش و پرورش – نقش اساسی و تعیین کننده در رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی و پیشرفت و توسعه همه جانبه و پایدار جامعه ایفاء می کند .

امروزه سازه های نظری و مبانی برنامه ریزی بسیاری از مقولات اجتماعی، علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ملت ها و فرهنگ ها توسط نظام آموزشی شکل می گیرد مقولاتی نظیر رفاه و عدالت اجتماعی، صیانت از زیست بوم و محیط زیست، همبستگی و سازگاری اجتماعی، ترویج واشاعه مدنیت و فرهنگ همزیستی، اشاعه فرهنگ علمی و بینش انتقادی در جامعه، دستیابی به توسعه متوازن و دانایی محور و بسیاری از بنیان ها و مقولات دیگری که بر مبنای اصول و آموزه های نوین تعلیم و تربیت برنامه ریزی می‌شوند. (خورسندی، ۱۳۸۵، ۱۲)

متأسفانه علی رغم این نقش سرنوشت ساز و تعیین کننده، در سنوات گذشته سیاست گذاران و برنامه ریزان و تصمیم گیران، توجه شایسته و بایسته به نظام آموزشی- و به ویژه آموزش و پرورش- نداشته اند که این امر خود مولد آسیب ها و مشکلات فراوان برای دستگاه های آموزشی و تربیتی بوده است. این مشکل در آموزش و پرورش حادتر و شدیدتر بوده و باعث پیدایش برخی از کاستی ها و ناکارآمدی های محسوس و نامحسوس در این سیستم شده است به گونه ای که برخی ازاین کاستی ها به عنوان بیماری مزمن، نظام آموزش و پرورش را رنجور و آسیب پذیر کرده است. نگارنده از این پدیده تلخ به عنوان «کوچک انگاری» نقش آموزش و پرورش در فرآیند توسعه و پیشرفت کشور یاد می کند.

ادله «کوچک انگاری:

۱- بررسی برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در سی سال گذشته (برنامه اول تا پنجم) نشان می دهد سهم بخش آموزش از تولید ناخالص ملی(GDP )بین ۷-۵ درصد بوده و اولویت سرمایه گذاری کشور ، بخش صنعت و کشاورزی بوده است.

۲- در بخش آموزش ، سهم اعتبارات آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی حداکثر ۵/۴ درصد بوده که در طی سنوات گذشته سیر نزولی داشته است.

codex09x

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا