معلمان فیلسوف: بررسی تعلیم و تربیت از دیدگاه ابن سینا
سید رضا بلاغت
شیخ ابو علی حسین بن عبد اللّه بن سینا در سال ۳۷۰ ه.ق در بخارا(روستای خورمثین)به دنیا آمد.ابتدا در مکتب خواندن و نوشتن آموخت.سپس نزد مسعود مساح،حساب و هندسه را تحصیل کرد.از اسماعیل زاهد فقه را فراگرفت.و نزد ابو عبد اللّه ناتلی،منطق،اقلیدس و هیئت آموخت.او استعداد کمنظیری داشت و در مدت کوتاهی،بیشتر زمان علوم زمان خود را آموخت و در فلسفه،منطق،طب و..سرآمد روزگار شد.در ۱۸ سالگی شهرتش در طبابت به حدی رسید که به بالین نوح منصور سامانی(هشتمین پادشاه سامانی) خوانده شد و در معالجهی او شرکت جست.شیخ الرییس علاوه بر فعالیتهای فکری،بر مسند وزارت نیز تکیه زد و با وجود عمر نسبتا کوتاه و اشتغالات فراوان،میراث علمی عظیمی از خود به یادگار گذاشت.تالیفات او به ۲۳۸ عدد میرسد که مهمترین آنها در پزشکی،کتاب قانون است.این کتاب تا قرن هفدهم میلادی،نزدیک به ۵۰۰ سال،کتاب درسی دانشگاهی اروپا بود.ابن سینا به سال ۴۲۸ ه.ق در همدان درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
هدف تعلیم و تربیت
ابن سینا هدف تعلیم و تربیت را ایمان،اخلاق نیکو،تندرستی، سواد،هنر و آماده شدن برای پیشه میدانست.در مورد آموختن سواد و قرآن میگفت:«وقتی مفاصل بچه قوی شدند و زبانش مستعد شد و آمادهی آموزش گشت و شنواییاش دقیق گردید، باید به آموزش قرآن شروع کرد و حروف الفبا را به او آموزش داد.»
آموزش پیشه و شغل نیز از اهداف مهم تعلیم و تربیت ابن سینایی است.او تأکید میکرد:«وقتی که او[شاگرد]یادگیری قرآن را تمام کرد و اصول و مبانی زبان را از حفظ نمود،آنگاه باید دید که چه شغلی برای آیندهاش مناسب است؛لذا نوجوان را باید در آن مسیر هدایت کرد.اگر معلم یا ولی او تحصیل ادبیات را برای او مناسب دید،باید پس از زبان به مطالعهی رسالههای منظوم،سخنرانی،بحث و مراوده و موضوعهای مشابه بپردازد. علم حساب را بیاموزد و یک دورهی عملی مدیریت امور انسانی را آغاز نماید.خوشنویسی باید مورد دقت قرار گیرد.اگر قصد انتخاب رشتهی دیگری را داشته باشد،باید او را در همان رشته راهنمایی کرد.»
بو علی انواع ورزشها و موسیقی را نیز برای حفظ تندرستی و سلامت بدن ضروری میدانست.او عقیده داشت که نوع ورزش و بازی باید با توجه به سن دانشآموز باشد.اخلاقیات نیز در دیدگاه ابن سینا جایگاه ویژهای داشت.بر این اساس،عادت دادن به اعمال نیک در دورهی کودکی و نوجوانی،بسیار مهم بود.او در اخلاقیات و فضایل بر اعتدال تأکید کرده و لازمهی حصول سعادت را فضایل اخلاقی دانسته است.
روش آموزش
ابن سینا به انواع روشهای آموزشی توجه داشت و آنها را به کار میبرد.او در جلسات درس از روشهای املا،بحث و مذاکره،توضیح،مطالعه و تحقیق استفاده میکرد و تنبیه بدنی را در حکم آخرین راهکار تربیتی،مفید میدانست.از صدمات احتمالی تنبیه آگاه بود و آن را فقط در موقعیتهای ضروری مجاز میشمرد. در کتاب شفا از شش روش تعلیم نام برده است که معلم باید هر یک را به اقتضای زمان،به کار برد:تعلیم ذهنی،صناعی،تلقینی، تأدیبی،تقلیدی و تنبیهی.
در تعلیم ذهنی،یادگیری از طریق درک و فهم،حفظ و یادگیری نوشتاری اهمیت فراوانی دارد.دانشآموز باید مطالب درسی را درک و تجزیهوتحلیل کند و با همشاگردیهایش به بحث و مذاکره بنشیند.ابن سینا بر حفظ لغات و فراگیری حروف الفبا از طریق نوشتاری نیز تأکید کرده است.در تعلیم صناعی، آموزش پیشه و شغل اهمیت مییابد و پس از اینکه دانشآموز در حرفهی خود کارآزموده شد،باید به کار و امرارمعاش از آن راه بپردازد.ابن سینا به نقش تلقین و تقلید در یادگیری نیز اشاره کرده است.بر خلاف تلقین،که جهت آن از معلم به سمت دانشآموز است،در تقلید،دانشآموز از همشاگردیها، معلمان،والدین و…میآموزد.تأدیب در سخنان ابن سینا بیشتر جنبهی سلبی دارد.بر این اساس،باید اخلاق مذموم و ناپسند را از کودک دور کرد.بو علی تنبیه بدنی را نیز در حکم آخرین
راهکار تربیتی مفید میدانست،از زیانهای احتمالی تنبیه آگاه بود و آن را فقط در موقعیتهای ضروری پیشنهاد میکرد.
توجه به علایق و تفاوتهای فردی دانشآموزان
از دیدگاه ابن سینا،علایق و رغبتهای دانشآموزان بسیار مهم بود؛اما ابن علایق باید به وسیلهی معلم هدایت و راهنمایی میشد:«…مربی کودک باید بداند اینگونه نیست که هرحرفهای کودک بخواهد برگزیند،برایش امکانپذیر باشد و از عهدهی آن برآید؛بلکه باید حرفهای برگزیند که با طبیعت او مناسبت داشته باشد.»
در مورد لزوم توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان نیز عقیده داشت:«:بدنی لحاظ[تفاوتهای ذوقی و هوشی افراد] شایسته است که مربی کودک،هنگام گزینش حرفه یا دانشی خاص،طبیعت کودک را بیازماید،ذوق و سلیقه و میزان هوش او را بیازماید و بر این اساس حرفه یا دانش مناسب را برای کودک برگزیند.»
آموزش گروهی
بو علی تأثیر دانشآموزان را بر یکدیگر بسیار مهم میدانست و بر آموزش گروهی تأکید میکرد:«شایسته است در مدرسه، همراه با دانشآموز،کودکان آزموده دیگری از فرزندان بزرگان با آداب نیک و عادات پسندیده وجود داشته باشند؛زیرا کودک از کودک فرامیگیرد و اگر کودک فقط با معلم خود به سر برد، سبب ملالت هردو خواهد شد.اما اگر چند کودک تحت تربیت یک معلم قرار گیرند و معلم به هریک رسیدگی کند،خستگی و ملالت هریک از کودکان کمتر میشود و شادابی آنان افزون میگردد و کودک نیز به فراگیری مشتاقتر میشود.به دلیل اینکه گاهی[وقت مشاهدهی برتری دیگران]بر آنها غبطه خورده است، جدیت میکند و میکوشد تا از مرتبهی دیگران کمتر نباشد و به علاوه با کودکان دیگر[در مورد آنچه آموخته است]گفتگو میکند و مباحثه و گفتگو سبب گستردگی و وسعت اندیشه میشود.»
معلم و تربیت او
ابن سینا تربیت نظری و اخلاقی معلم و چگونگی انتخاب او توجه خاصی داشت؛زیرا بر این باور بود که معلم تنها اطلاعات و مطالب را انتقال نمیدهد؛بلکه الگویی برای دانشآموزان میشود.دانشآموزان عادات،عقاید و ارزشهای زیادی را از معلم میآموزند:«معلم باید بااستعداد و متدین باشد…در آموزش بچهها مهارت داشته،باوقار و آرام باشد.از حماقت و سادگی بسیار به دور بوده و رفتار سبک نداشته باشد.خیلی جدی و بینشاط نباشد؛بلکه باید مهربان،فهیم،بافضیلت،تمیز و شایسته باشد.»
معلم همیشه باید اعتدال را رعایت کند؛یعنی نه خود را چنان عبوس نشان دهد که طفل را یارای پرسش و صحبت نباشد و نه آنقدر ملایمت کند که کودک جسور شود و به بیانات او توجه نکند.
معلم باید کودک را بشناسد و طبع و قریحهی او را بیازماید تا بتواند در انتخاب هنر و پیشه،وی را کمک کند و وقتی هنری را فراگرفت،باید به استفاده از آن ترغیبش کند.
مراحل تربیت
مراحل تربیت را از دیدگاه ابن سینا،میتوان در سه طبقهی کلی دستهبندی کرد: ۱.تا شش سالگی:این مرحله با انتخاب همسر شروع میشود؛ زیرا طبق دیدگاه ابن سینا،اخلاق و رفتار والدین بر جنین و نوزاد تأثیر بسیار میگذارد.پس از تولد،یکی از حقوق فرزند بر پدر نام نیکوست.پس از بازگیری از شیر،مربی باید تأدیب و بهسازی اخلاق کودک را آغاز کند؛بنابراین شایسته است که سرپرست کودک وی را از کارهای زشت بازداشته،با تشویق یا ترساندن،ایجاد انس یا نامأنوس کردن،دور گرداندن یا توجه به او،عادتهای زشت را از او دور سازد.در ایام کودکی رشد حسی و حرکتی کودک اهمیت شایانی پیدا میکند.به این سبب، انواع ورزشها و بازیها در اولویت قرار دارند.
۲.شش تا دوازده سالگی:در این دوره،تعلیم و تربیت بیشتر صبغهی دینی و مذهبی دارد.باید کودک را به مکتب فرستاد؛ آموزگارش باید بادین،باانصاف،درستکار،خردمند و آشنا به روش تعلیم و تهذیب اخلاق کودکان باشد.برنامهی تحصیلی عبارت است از قرآن،تعلیمات دینی،زبان و اشعار اخلاقی، ورزش و هنر.
۳.دوازده سالگی به بعد:در این مرحله،تعلیم و تربیت بیشتر تخصصی و حرفهای میشود.ابن سینا بر یادگیری حرفهای مبتنی بر استعداد و علاقهی دانشآموز،تأکید میکند که باید پس از فراگیری حرفه به آن مشغول شود و از این طریق امرارمعاش کند.هنگامی که جوانی ورزیده،مجرب و از نظر اقتصادی مستقل شد،باید برای خود همسری انتخاب و زندگی مستقلی را آماده کند.(به تصویر صفحه مراجعه شود)
منابع
۱.الماسی،علی محمد،تاریخ مختصر تحول تعلیم و تربیت در اسلام و ایران،تهران:رشد، ۱۳۷۸.
۲.النقیب،عبد الرحمان،«اندیشههای تربیتی ابن سینا»،ترجمهی علی فروغی،نشریهی اسوه،شمارهی ۷۸.
۳.پژوهشکدهی حوزه و دانشگاه،درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی:فلسفهی تعلیم و تربیت،ج ۱،چ ۵،تهران:سمت،۱۳۷۸.
۴.زیبا کلام،فاطمه،«تعلیم و تربیت در فلسفهی ابن سینا و مقایسهی آن با فلسفهی اثباتگرایی و عملگرایی»،پگاه حوزه،۲۹ دی ۱۳۸۰.