روشن است که نگارش کتابهای درسی که از طرفی بتوانند مورد استفاده آموزشی قرار بگیرند و از طرف دیگر تاریخ علم را به شیوهای مناسب مورد بررسی قرار دهند به تلاشی وافر و افرادی صاحبنظر و با دید وسیع نیاز دارد. خوشبختانه چنین تلاشهایی، مخصوصاً در علم فیزیک، صورت گرفته است که میتواند به عنوان منبع درسی مورد استفاده قرار گیرد.نکته قابل ذکر که میتوان در توضیح هر نظریهای به منابع اصلی آنها اشاره کرد. این کار، یک حسن بزرگ خواهد داشت و آن، اینکه کتابهای بزرگی در مورد این کتابها این است چون « دو علم جدید» گالیله، «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» نیوتون، «اپتیک» هویگنس، «منشا انواع» داروین و غیره را از انزوا خارج و به جامعه معرفی خواهد کرد. چه دلیلی وجود دارد که کتابهای کلاسیک فلسفه و ادبیات این همه بازار گرمی داشته باشند و در مقابل کتابهای کلاسیک علم چنین فراموش شده باشند، جز این نگرش غلط که میخواهد گذشته علم را با عینک امروز ببیند، توضیح اینکه، در نیمههای قرن بیستم میلادی تحولی در عرصه تاریخ علم پژوهی به وجود آمد که به سختی، این نگرش را به چالش کشید. کسانی چون هربرت باترفیلد، الکساندر کویره، پیردوئم،آرتور برت و… که سرآمد این تحول بودند عنوان میکردند که نظریههای علمی را باید در بافت فرهنگی، تأسیساتی، عقیدتی، دینی و فلسفی آنها مورد مطالعه قرار داد. آنها میگفتند برای شناخت نظریهای که در زمانهای خاص ارائه شده است، باید کلاه فکری آن زمانه را به سر کرد.نگاه به تاریخ علم در روش تلفیقی، باید چنین نگاهی باشد.
مایکل متیوس در کتاب خود هفت دلیل در جهت لزوم استفاده از تاریخ علم در آموزش، اقامه میکند:
۱ـ تاریخ علم موجب درک بهتر مفاهیم و روشهای علمی میگردد.
۲ـ تاریخ علم بستر ذهنی رشد تفکر فردی را به بستری که ایدههای علمی در آن تکوین یافتهاند متصل میگرداند.
۳ـ تاریخ علم ذاتاً ارزشمند است. وقایع مهم تاریخ علم و فرهنگ، از جمله انقلاب علمی، نظریه داروین، کشف پنی سیلین و غیره، باید برای دانش آموزان تفهیم شوند.
۴ـ تاریخ علم برای فهم ماهیت علم ضروری است.
۵ـ تاریخ علم به مقابله با علمزدگی افراطی و تحجر که در متون و دورههای علمی شایع است، میپردازد.
۶ـ تاریخ علم با واکاوی زندگانی دانشمند و زمانه او، موضوعهای علمی را انسانی و ضمن کاهش ابعاد انتزاعی آن، دانش آموز را در گیر آن میکند.
۷ـ تاریخ علم با ایجاد ارتباط میان شاخههای علمی با یکدیگر و با گونههای دیگر دانش، ماهیتی تلفیقی و وابسته به هم، از دستاوردهای بشری به نمایش میگذارد.
ما به منظور طولانی نشدن مقاله از تفصیل یکایک این دلیلها صرف نظر میکنیم و تنها به توضیح در مورد دلیل (۲) و (۷) بسنده میکنیم. در دلیل (۲) منظور این است که تکوین علم در تاریخ، فرآیندی مشابه با فرآیند تکوین علم در ذهن دانش آموز دارد. معلمان از این نکته میتوانند بهرههای فراوان ببرند. به عنوان مثال وقتی گالیله نظریههای مهم خود در مورد حرکت آونگ، مثل «نوسان نامیرای آونگ در شرایط خلا»، «بستگی دوره تناوب نوسان با جذر طول نخ و مستقل بودن آن از جرم گلوله و دامنه نوسان» را ارائه داد دانشمند دیگری به نام «دل مونته» به او ایرادگرفت که آنچه او بیان میکند در مورد آونگهای واقعی درست نیست. چنین چالشی ذهن دانش آموز صدسال پیش از این و دانش آموز زمانه ما را نیز مشغول خود خواهد کرد. بنابراین معلم میتواند با توضیحی در خور این مسئله، مشکل ذهنی دانش آموز را بر طرف کند؛ توضیحی که البته بهتر است با اشاره به پاسخ گالیله به دل مونته صورت گیرد.
دلیل(۷) اشاره به این دارد که در تدریس علم همراه با تاریخ، باید از ارتباطهایی که این نوع شناخت با انواع دیگر دارد، سخن گفت. علم در تعامل با ریاضیات، فلسفه، فرهنگ و اقتصاد رشد کرده است. بنابراین چنانچه با روشی تلفیقی به مطالعه علم در تاریخ بپردازیم علاوه بر فهم متعالی از علم و نظریههای علمی(دلایل۴ و ۱) در کلاس علم با ریاضیات، فلسفه و… نیز آشنا خواهیم شد. چنین شیوهای برای دورههای آموزش عمومی نتیجه بسیار پر برکتی دارد و سرانجام به «باسواد» شدن دانش آموزان منجر خواهد شد. آیا این عجیب نیست، دانش آموزان دوره دبیرستان که فیزیک میخوانند حتی دورهای دو ساعته در درس فلسفه را نگذرانده باشند؟
انتقادها
رویکرد آموزش همه جانبه در آموزش علم ممکن است از چند جهت مورد نقد قرار گیرد که با توجه به توضیحاتی که در بخشهای قبل دادیم بعضی از این انتقادها به راحتی قابل پاسخگوییاند. مثلاً اگر گفته شود که چه لزومی هست که در آموزش علم علاوه بر نظریهها، چیزهایی نیز درباره خود علم گفته شود، پاسخ خواهیم داد آموزش نظریهها به تنهایی، آموزشی ناقص و ابتر است. چه از نظر نتایجی که به بار میآورد. یا اگر این اشکال مطرح شود که امکان اجرای آموزش همه جانبه وجود ندارد یا بسیار سخت است، پاسخ خواهیم داد که تجربههای قبلی، از جمله تجربه «طرحهاروارد» در فیزیک، نشان میدهد این کار شدنی است و تنها لازم است چند صاحبنظر در علم، تاریخ علم و فلسفه علم با کاری جمعی، متون اولیه آن را تدارک ببینند باز، ممکن است اشکال گرفته شود که چون معلمان علوم، آموزشی در این راستا ندیدهاند اجرای این طرح، عملاً امکانپذیر نیست که باید گفت: «میتوان زمینه این آموزش را آماده کرد و معلمان را، مشابه آنچه از سالها قبل در بعضی جاهای دنیا مثل فرانسه و استرالیا انجام میگیرد، در دوره آموزش، کارشناسی آنها را با فلسفه علم و تاریخ علم آشنا کرد. اما نوعی دیگر از انتقادها هست که متوجه توجه به تاریخ علم در این رویکرد است. این انتقادها را متیوس در دو نوع مطرح کرده و به آنها پاسخ میدهد.
نوع اول، اشکالاتی است که از جانب مورخان علم گرفته میشود، به این مضمون که استفاده از تاریخ علم در آموزش، به سبب دیکتهکردن اهداف آموزشی و نیز به سبب محدودیتها و قالبهای ذهنی دانشآموزان، آن درس را به یک شبه تاریخ تبدیل خواهد کرد. اشکالاتی نیز از جانب دانشمندان مطرح است که معتقدند تدریس علم با مبنا قراردادن تاریخ علم، به سبب واگراییای که در آموزش ایجاد میکند، با اهداف جامعه رو به پیشرفت علمی ناسازگار است. اشکال اخیر باتوجه به آموزههای فلسفه علم کوهنی شدت بیشتری گرفته است، به ویژه آنکه خود کوهن در بعضی جاها صراحتاً بر این نکته پافشاری کرده که اگر همگرایی خاصی در جامعه آموزشی علمی، بر روی یک پارادایم خاص وجود نمیداشت، علم به پیشرفتی که هم اکنون دارد نائل نمیشد.اما نوع دیگری از انتقادها هم میتواند وجود داشته باشد که ـ به دلیل تصور غلطی که معمولاً در جوامع علمی غیرآشنا به تاریخپژوهی جدید و فلسفه علم نسبت به تاریخ علم وجود دارد ـ توجه به تاریخ علم را صرفاً برای افزایش اطلاعاتی درباره زندگی دانشمندان و تقویم علم مفید میدانند. این عده چنانچه با هشدارهایی از سنخ هشدار کوهن روبهرو شوند، به طوری که او در ابتدای کتاب «ساختار انقلابهایی علمی» میگوید: «تاریخ، چنانچه چیزی بیش از گاهشماری حکایتنگاری دانسته شود، میتواند تصویری را که از علم داریم دگرگون کند»، باید خود را مکلف کنند که در مورد نگرشهایی جدید به تاریخ علم بیشتر تأمل و مطالعه کنند.باتوجه به توضیحاتی که در بالا دادیم، مهمترین انتقادها، انتقادهایی است که مورخان، و بهخصوص دانشمندان و فیلسوفان علم همرأی با کوهن، به رویکرد همهجانبه کردهاند. پاسخ این انتقادها چیست؟باید تصدیق کرد که روش استفاده از تاریخ علم نیازمند سادهسازی و توجه به قسمتهایی خاص و کمرنگکردن قسمتهایی دیگر و جرح و تعدیلهایی از این دست است. این سبک رفتار با تاریخ علم به هیچوجه با آن اهدافی که در رویکرد همهجانبه داشتیم منافات ندارد. هدف ما این است که با استفاده از تاریخ علم، نظریهها را در بافت آنها مطالعه کنیم تا هم این نظریهها و مفاهیم علمی را خوب متوجه شویم و هم تصویر درستی از علم و کار علمی داشته باشیم.
هدف این نیست که پیچیدگیهای تاریخ علم را به رخ بکشیم و احیاناً در جهت حل آنها باشیم. بنابراین هدف ما این اجازه را میدهد، طوری با تاریخ علم برخورد کنیم که همگرایی لازم در کلاسهای درس از بین نرود. آنهایی که میگویند در آموزش علم باید تاریخ علم را مبنا قرار داد حرفشان این نیست که کلاس علمی را به کلاس تاریخ علم تبدیل کنیم بلکه منظورشان این است که با حفظ همگرایی، تدریس را به گونهای انجام دهیم که فقط به نتیجهها اکتفا نشود و از افقی بالاتر به آنها نگریسته شود.
بدیهی است که این کار، محتوای تدریس را بهشدت دگرگون خواهد کرد، اما اینکه حتماً آن را پراکنده خواهد کرد حرف درستی نیست. ما از روشی که خود دانشمندان در رویارویی با طبیعت دارند میتوانیم الهام بگیریم و کاری مشابه را مبنای آموزش همهجانبه قرار دهیم. آنها معمولاً آنچیزی را که در جهان واقع هست، با تمام پیچیدگیهایش یکجا مطالعه نمیکنند. بلکه سادهسازیهایی را انجام میدهند، عوامل مخلی را حذف میکنند و فرضهایی را مطرح میکنند که در نگاه اول، این شائبه را به ذهن میآورد که آیا علمی با این اوصاف، میتواند توصیفگر جهان واقع باشد؟پیشرفت علم نشان داده است که میتواند، اما همیشه باید جا را برای این تذکر بازگذاشت که نباید تصویر علمی جهان را با خود جهان اشتباه گرفت.کاری که در رویکرد همه جانبه با تاریخ علم انجام میگیرد میتواند به همین نحو باشد ما در مواجهه با تاریخ علم با موضوعی پیچیده روبهرو هستیم. اما وقتی درخصوص مسئلهای خاص به تاریخ علم مراجعه میکنیم میخواهیم ببینیم این مسئله به چه صورت در تاریخ موردبحث قرار گرفته است، رویکردهای دانشمندان مختلف در برخورد با آن چگونه بوده است، این مسئله چه جایگاهی در کل شاکله علم دارد و… همه این کارها میتواند با تمرکز بر یک موضوع خاص و حفظ همگرایی صورت گیرد.
یکی از منتقدان تذکر داده است که دانشآموزان رشتههای علمی، برعکس دانشآموزان دیگر رشتهها، حالت ذهنی همگرا دارند و فقط دنبال پاسخهای درست هستند. اگر معنای این حرف این باشد که دانشآموزان علوم فقط میل دارند نظریههای علمی را بدانند و لاغیر، حرف اشتباهی است. چون اغلب این دانشآموزان، از این شیوه تدریس به ستوه آمدهاند و تشنه تدریسهای مفهومیاند.تدریسهایی که طبق توضیحهای قبلی گفته شده، در آنها به ماهیت علم نیز توجه میشود؛ اگر هم معنایش این است که آنها میخواهند بدانند که علم در مورد جهان چه میگوید، میتوان از همان آغاز به آنها یاد داد که برای فهم جهان از منظر علم باید خود علم را هم شناخت. باید گفت که چه نگاههای متفاوتی به جهان در علم وجود داشته. آیا نگاه علمی به جهان نگاهی است واحد؟ یا در آن تکثر وجود دارد؟انتقاد شبه تاریخشدن درسهای علمی، انتقاد دیگر مورخان به «رویکرد همهجانبه» بود. این انتقاد، خود به دو صورت مختلف طرح شده است.
۱. تاریخی که در دورههای آموزش علم عرضه شود، به دلیل اینکه در خدمت آموزش است، شبه تاریخ خواهد بود.۲. تاریخی که در دورههای آموزشی عرضه میشود به دلیل اهداف و محدودیتهای شخص متعلم شبهتاریخ خواهد بود.
مورد(۱)، درست عکس انتقاد همگرایی و واگرایی را مطرح میکند، به این معنا که معتقد است تاریخ علم با دید همگرا، سازگاری ندارد، و چون در آموزش، این دید همگرا، لزوماً وجود خواهد داشت، تاریخ علم دچار تحریف خواهد شد.
مورد(۲) قدری متفاوتتر از این، تحریف تاریخ را نه به همگرایی نگاه متعلمان بلکه به عوامل درونی و بیرونی علم نسبت میدهد که میتواند تاریخنگاری علمی را با مشکل مواجه کند. برای مثال، تأثیر گرفتن تاریخنگاریها از نگاههای ایدئولوژیک(عامل بیرونی) و تصویری که معلم از علم دارد (عامل درونی)، به تاریخ عرضه شده در کلاس شکل خاصی میدهند. در پاسخ به هر دو شکل این انتقاد باید گفت که نباید استفادۀ از تاریخ را با تاریخ علمنگاری اشتباه گرفت، زیرا معلم، به آن معنا که در این انتقادها مطرح شده، مورخ نیست. تحریف تاریخ، آنگاه خطرساز خواهد بود که مورخی به جای توجه به همۀ جوانب، روی نکاتی خاص متمرکز شود( دید همگرا) یا مکتبی عقیدتی، نگرش او را تحت تأثیر قرار دهد و یا با فلسفۀ علمی خاص به تاریخ علم نظر کند(شبیه آنچه ایمره لاکاتوش، آن را «بازسازی معقول تاریخ علم» خوانده است). اینها همه در ساحت تاریخنگاری مسائلی جدیاند و در ساحت آموزش، خطری محسوب نخواهند شد. برعکس، آوردن تاریخ علم و طرح آن در کلاس دبیرستان خدمتی به تاریخ علم محسوب خواهد شد، همچنان که خدمتی به فلسفۀ علم نیز هست.
به نقل از شماره ۱۰۶ رشد آموزش فیزیک
codex09x