شیرزاد عبداللهی
اگر تنها در منزل باشید و برادر شوهرتان زنگ در را بزند، چه عکس العملی نشان می دهی؟ و چه طور لباس می پوشی؟ شک بین دو و سه را چگونه برطرف می کنی؟ آیا تا به حال نماز آیات خوانده ای ؟ آخرین باری که در نماز جمعه شهرتان شرکت کردی کی بود و چه کسی خطبه ها را خواند؟ در انتخابات ریاست جمهوری به چه کسی رای دادی ؟ مصاحبه گر جعبه دستمال کاغذی را با یک مداد جلو خانم داوطلب هُل داد و گفت : “فرض کنید این خودکار میت است و دستمال کفن ، مرده را کفن کن. ” این سوالات عجیب گزینش ، بیشتر نوعی تست روانی برای سنجش واکنش داوطلبان است. اگر داوطلبی تعجب نکند، ولی جواب غلط بدهد، قبول می شود، اما اگر داوطلبی بگوید: “این سوالات چه ربطی به کار من به عنوان معلم دارد. ” و یا بگوید:” به شما چه ربطی دارد من به کی رای داده ام ” وبه مواد مرتبط قانون اساسی اشاره کند، به احتمال زیاد رد می شود.
ریشه مشکلات آموزش و پرورش در نیروی انسانی آموزش ندیده ، بی انگیزه و ناکارآمد این وزارتخانه است. منظورم فقط کادر اموزشی مدرسه نیست. وزیر ، معاونان وزیر ، مدیرکل ها ، روسای ادارات ، مدیران مدارس و ناظم ها هم بخشی از نیروی انسانی یک میلیون نفری ناکارآمد وزارت آموزش و پرورش هستند. وقتی وزیر آموزش و پرورش در همه سخنرانی هایش تکرار می کند که ۹۹ درصد بودجه این وزارتخانه صرف پرداخت حقوق و دستمزد می شود. اشاره اش به همین است. اما از ترس واکنش معلمان جرات ابراز این موضوع را ندارد. طرح رتبه بندی معلمان ، اجاره دادن مدارس دولتی به موسسان مدارس غیر انتفاعی ، ثبت نام دانش آموزان با پول دولت در مدارس غیر انتفاعی ، خرید خدمات آموزشی ، واگذاری مدارس به قیمت تمام شده ، طرح کوپن های آموزشی و … با هدف اصلاح و ساماندهی نیروی انسانی مطرح می شوند. اما این کارها بی فایده است. تا گزینش عقیدتی – سیاسی برقرار است بیماری نیروی انسانی درمان نمی شود.
بحث توانایی حرفه ای و تخصصی کارکنان تنها یک طرف ماجرا است. نکته فاجعه بار عدم توانایی عمومی در حد خواندن و نوشتن و استانداردهای سلامت روانی و صلاحیت های عمومی ورودی های آموزش و پرورش است. در آموزش و پرورش آموزگاران و دبیران باسواد و با اخلاق و متعادل زیادند. در ادارات اموزش و پرورش هم کارکنان شریف و با وجدان زیاد داریم . در میان مدیران هم افراد دلسوز و سالم وجود دارند. اما بر اساس مشاهدات و بررسی های شخصی من ، حداقل نیمی از کارکنان آموزش و پرورش در بدو ورود ، فاقد حداقل های لازم برای احراز مشاغل آموزشی و اداری و مدیریتی بوده اند و یا به دلیل فقدان نهادهای ارزشیابی و نظارتی در طول خدمت این شرایط را از دست داده اند.
درصد افراد بی صلاحیت در میان مدیران بیشتر از سایر کارکنان است و دلیلش هم این است که هر چه به نوک هرم وزارتخانه نزدیکتر می شویم تظاهر و ریاکاری بیشتر می شود. ممکن است گفته شود که در ادارات و سازمانهای دیگر ، اگر وضع بدتر از آموزش و پرورش نباشد، بهتر نیست. بدیهی است که بحث من به معنای تایید کیفیت و صلاحیت نیروی انسانی در دیگر وزارتخانه ها و نهادها نیست. آیا این ارزیابی در باره نیروی انسانی وزارتخانه ای که در ۳۶ سال گذشته سخت ترین گزینش ها را در مورد استخدام نیروی رسمی و قراردادی و حق التدریسی اعمال کرده، گزاف نیست؟ به نظر من ضوابط و شیوه گزینش در آموزش و پرورش خود به وجودآورنده مشکل عدم صلاحیت عمومی کارکنان بوده و است. در واقع نهادی که برای افزایش کارآمدی به وجود آمده، به ضد خود تبدیل شده است.
تقریبا تمام تمرکز گزینش بر روی صلاحیت های سیاسی و عقیدتی داوطلبان است و همین امر باعث بی توجهی به صلاحیت های علمی و تخصصی و اخلاقی و حرفه ای ورودی ها می شود. در چنین فضایی افراد دارای بیماری روانی ، بچه باز ، عصبانی و بی حوصله با تظاهر به انجام مناسک و اثبات گیج بودن و نداشتن سواد اجتماعی و سیاسی از فیلتر گزینش می گذرند، اما مثلا یک فرد داری صلاحیت حرفه ای و دیندار و نمازخوان که در نماز جمعه شرکت نکرده و یا در انتخابات به کاندیدای غیر اصولگرا رای داده است، رد می شود .
در آخرین آزمون استخدامی آزاد آموزش و پرورش در سال ۸۹ برای استخدام ۴۰ هزار نفر ، حدود ۶۵۰ هزارتن، در آزمون علمی شرکت کردند. ۱۲۰ هزار تن از داوطلبان برتر به هسته های گزینش معرفی شدند. از سه نفر یک نفر . اما این همه داستان نبود. تقریبا نیمی از ۴۰ هزار نفر پذیرفته شده از میان سهمیه های مختلف ایثارگران انتخاب شدند. علاوه بر این بحث پارتی بازی و پذیرش قوم و خویش مدیران هم موثر بود و حتی شکایت به مجلس کشیده شد . ظاهرا بین ۵ تا ۱۰ هزار نفر هم با سفارش و پارتی بازی انتخاب شدند. اگر آن ۱۲۰ هزار نفر معرفی شده به گزینش را واجد صلاحیت علمی بدانیم . نهایتا بین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر از آنها بر اساس ضوابط وارد شدند و ۲۵ تا ۳۰ هزار تن با سهمیه های گوناگون و سفارش و پارتی بازی استخدام شدند.
طبق قانون گزینش، داوطلبان ورود به آموزش و پرورش هم باید حائز ضوابط گزینش عمومی و هم انتخاب اصلح باشند. اعتقاد به دین مبین اسلام یا یکی از ادیان رسمی ، التزام عملی به احکــام اسلام (عمل به واجبات و اجتناب از محرمات)، اعتقاد و التزام به ولایت فقیه ، عدم سابقه وابستگی تشکیلاتی و گروهکی (مگر توبه داوطلب احراز شود)، عدم سابقه کیفری موثر و عدم اعتیاد به مواد مخدر مهم ترین شرایط عمومی پذیرش داوطلبان است. از جمله ضوابط انتخاب اصلح ، ایثارگری (حضور داوطلبانه در جبهه ها، جانبازی، آزادگی، عضو خانواده شهدا، اسرا و مفقودان بودن)، شرکت در فعالیت های سیاسی، اجتماعی و عبادی، پوشش چادر برای خواهران، خدمت در مناطق محروم و… را می توان نام برد.
تحقیقات محلی و استعلام از مراجع قانونی دو رکن اصلی گزینش است. اگر در این دو مرحله صلاحیت داوطلب احراز نشود با او مصاحبه می شود. در این مصاحبه ها شخصیت داوطلب را شخم می زنند و با طرح سوالات عجیب او را در موقعیت دشوار قرار می دهند. از خانم ها درباره روابط حوزه خصوصی شان سوال می شود، مثلا اینکه اگر تنها در منزل باشید و برادر شوهرتان زنگ بزند چه عکس العملی نشان می دهید؟ چه طور لباس می پوشید؟ سوالات رساله ای هم بخش مهم مصاحبه است از شکیات نماز تا نماز آیات و کفن میت. سوالات سیاسی هم همین گونه است. شما باید اعتراف کنی که به خاتمی و موسوی و روحانی رای نداده ای. اگر مسئول گزینش بفهمد که شما در مورد حجاب ، انتخابات ، انرژی هسته ای ، پوشش چادر ،شورای نگهبان و مسایل بین المللی با نظرات اصولگرایان زاویه داری و کله ات بوی قورمه سبزی می دهد، حتما رد می شوی ، اما اگر عوامانه برخورد کنی و خود را گیج و ویج نشان دهی و مصاحبه کننده تشخیص دهد که شما فرد بیسواد اما متعصبی هستی قبول می شوی.
مطابق قانون اعضای هسته گزینش باید صالح، متعهد، عاقل، صاحب اخلاق کریمه، فاضل و متوجه به مسائل روز باشند. معلوم نیست که احراز چنین شرایطی که از نظر کمی قابل اندازه گیری نیست، چگونه صورت می گیرد؟ همین بند از قانون گزینش نشان می دهد که این قانون تا چه اندازه ذهنی و بر مبنای معیارهای غیرقابل اندازه گیری بنا شده است.
در ۳۵ سال گذشته، گزینش باعث نشده که نیروی انسانی اموزش و پرورش دیندارتر و اخلاقی تر شود. سختگیری ها فقط میزان ریاکاری و ظاهرسازی را افزایش داده است. اگر از پوسته و ظاهر سازی های رسمی که به شدت توی چشم می زند، عبور کنیم و مثلا زنگ تفریح در مدارس پای صحبت های خودمانی معلم ها بنشینیم ، احتمالا به این نتیجه می رسیم که صلاحیت های دینی و اخلاقی کارکنان آموزش و پرورش تفاوت معناداری با مردم کوچه و خیابان ندارد. دستاورد مهم گزینش ، به حاشیه راندن و بی اهمیت کردن صلاحیت های حرفه ای ، تخصصی ، اخلاقی و عمومی کارکنان بوده است. دایره گزینش با این همه دبدبه و هزینه و پرسنل مانند نهاد همزادش امور تربیتی در عمل دستاوردی نداشته است و برای کارآمد کردن آموزش و پرورش باید جای خود را به اداره ای تخصصی برای سنجش صلاحیت های عمومی کارکنان بدهد.