روشهای تدریس و مدیریت کلاس

بر فراز قله ی تدریس ایستاده ام

مقاله: بر فراز قله ی تدریس ایستاده ام – برگزیده-
نویسنده : ماتریان بوینز، مترجم : سعیدی،سمیه و نیک نژادی،فرزانه
…تدریس،همانند بالا رفتن از یک کوه است.اولین گـام،آماده‌ شدن بـرای رهنوردی است.معلم باید هرروز،برای آنچه‌ که‌ ممکن‌ است اتفاق بیفتد،آماده باشد.اگر رهنورد یکی از وسایل‌ ضروری بالا رفتن را فراموش کند،صعود موفقیت‌آمیزی نخواهد داشت.معلم نیز اگر طرحی برای درس‌هایش نداشته باشد، مشکلات زیادی خواهد داشت.وقتی مـعلم بـرای تدریس آماده‌ باشد‌ و همه‌ی مقدمات را فراهم آورد،تمام روز را در آسایش‌ به سر می‌برد.دانش‌آموزان نیز در برخورد با درس‌های از قبل‌ آماده شده،موفق‌ترند.
گاهی،هنگام بالا رفتن از کوه،موانعی پیش می‌آید که ممکن‌ است یک رهنورد،آمادگی‌ برخورد‌ با‌ آن را نداشته باشد.فرض‌ کنید رهنوردی‌ بـه‌ سـفر‌ صخره‌ای می‌رود؛ولی برای بالا کشیدن‌ خودش بانوار،تجهیزات مورد نیاز را همراه ندارد.در چنین‌ وضعیتی،او باید کاردان و مبتکر باشد و بتواند از چیزهای‌ دیگری‌ مثل‌ لباس‌ یا دستمال‌گردن استفاده کند.معلم هم،باید مبتکر و کاردان باشد‌ و وقتی کـه طـرح‌های کـلاسی به پایان می‌رسد، برنامه‌های جدیدی بـرای دانـش‌آموزان طـرح کند.
یک معلم خوب‌ همیشه بـاید‌ روی‌ پای‌ خودش بایستد و قدرت اداره‌ی‌ هرگونه مشکل و مسئله‌ی عجیب را داشته باشد.
معلم‌ها هم با موانع زیادی برخورد می‌کنند.امکان دارد مانع،والدین یکی‌ از بچه‌ها باشد.هرچه رابطه‌ی مـعلم‌ و والدیـن‌ قـوی‌تر‌ باشد،کمک والدین ارزش‌ بیشتری پیدا می‌کند.حفظ استحکام‌ این رابطه،برای پیشرفت دانش‌آموزان‌ ضروری است.یکی از روش‌هایی که این‌ رابطه را‌ قـوی‌ نـگه مـی‌دارد،ارتباطی،هرچند کوچک است.معلم می‌تواند دعوت‌نامه‌هایی‌ بفرستد و والدین را فراخواند و یک سخنرانی‌ ترتیب‌ دهد‌ تا‌ آن‌ها از وضعیت فرزندشان‌ و آنچه در مـدرسه اتـفاق می‌افتد،آگاه شوند. اگر والدین بدانند که چگونه باید‌ کمک‌ کنند، دانش‌آموزان‌ در مدرسه بهتر کار خـواهند کـرد.این‌ امر بـارها برای من به اثبات رسیده‌ است.در‌ دوره‌ای‌ که من تدریس می‌کردم،بسیاری از دانش‌آموزان‌ کلاس،حتی اگر با نـمره‌ی زیـر سطح متوسط شروع‌ کرده بودند،واقعا پیشرفت می‌کردند.
ضعیف‌ترین دانش‌آموزان،یکی‌ از فقیرترین بچه‌های‌ کلاس بود.خانواده‌اش،وضع اقتصادی بد و تحصیلات کـمی‌ داشتند.ملاقات بـا والدیـن دانش‌آموزانی‌ که‌ مشکلات بیش‌تری در مدرسه داشتند و تلاش‌ می‌شد‌ که‌ مورد بحث باشند،بسیار سودمند بود.بعضی از بچه‌های بااستعداد،محیط‌ خـانوادگی‌ وحشتناکی‌ داشـتند که این امر،هم در رفتار فرهنگی و هم‌ در رفتار اجتماعی آنان آشکار‌ بود.دانش‌آموزانی‌ کـه‌ برای فـعالیت و گـوش کردن‌ به‌ درس اشتیاق‌ کمتری‌ نشان‌ می‌دادند،مشکلات‌ رفتاری هم داشتند؛والدین‌ این دانش‌آموزان،با فرزندانشان رابطه‌ای‌ نداشتند و‌ به آنها کـمک نـمی‌کردند.درعین‌حال،دیگر دانش‌آموزان بـا استعدادی که خانواده‌های‌ حامی و مشوق داشتند،مشکلات رفتاری‌ کم‌تری‌ نشان‌ دادند.به باور من،با ایجاد ارتباط بـیش‌تر بـین‌ والدین و معلم‌ها،تعداد بسیاری از‌ این‌ مشکلات حل خواهد شد. والدین باید‌ الگوی‌ مثبتی برای فرزندان‌ باشند و معلم‌ها نیز،باید بدانند کـه بـیش‌تر رفتارهای منفی از خانه نشأت‌ می‌گیرد.

امکان دارد خود دانش‌آموز یک مانع‌ پدیدار‌ باشد.معلم‌ باید‌ دانش‌آموزان را بشناسد و بـداند‌ بـرای هریک از آنها،چه‌ روش‌ آموزشی‌ای‌ مناسب است.دانش‌آموزان، چیزی را که بـبینند،بشنوند،لمس کـنند و بـیان‌ کنند،بهتر یاد می‌گیرند.اگر آموزش با این‌ چهار مؤلفه‌ هـمراه‌ شـود،یادگیری را آسان‌ می‌کند.عامل مؤثر دیگر،دادن حق‌ انتخاب‌ به‌ دانش‌آموزان است.واگذاری‌ حق‌ انتخاب‌ به‌ دانش‌آموزان،اهمیت زیادی دارد.اما تـا‌ مـدتی، معلم باید آنها را کنترل کـند و بـتواند تصمیم نـهایی را بـگیرد.وقتی‌ به دانـش‌اموزان حق‌ انتخاب‌ بدهیم،آنان کم‌کم یاد مـی‌گیرند کـه با انجام‌ دادن‌ کاری،می‌توانند‌ حق‌ مالکیت‌ آن را به‌ دست‌ آورند و به‌ این ترتیب مسئولیت کـار خـود را به عهده می‌گیرند.بسیار شیرین‌ است لحظه‌ای کـه دانش‌آموز با‌ به‌ پایـان‌ رسـاندن کاری که خود انتخاب کرده اسـت،احساس غـرور‌ می‌کند.دانش‌آموزان‌ بیشتر‌ به‌ انجام‌ دادن‌ تکالیفی‌ علاقه‌مندند که خودشان انتخاب می‌کنند.من‌ سعی می‌کنم آن دسته از تـکالیف نـوشتاری را تعیین کنم که برای‌ دانش‌آموزان جـدی و مـهم باشد.

دانش‌آموزان بـعد از انتخاب،مسئول کار خـود هـستند.من از بسیاری‌ از آنها پرسیدم کـه چـرا دوست دارند مسئولیت داشته‌ باشند و همه جواب دادند.این کار باعث می‌شود احساس کنند مثل بزرگ‌ترها هـستند.دانش‌آموزان،مشتاق کـمک کردن هستند؛ زیرا این کار به آنـها مـسئولیت خاصی مـی‌بخشد.از‌ یـکی‌ از بـچه‌ها خواستم تکالیف خاصی را،که از قـبل تعیین کرده بودم،یادآوری‌ کند.متوجه شدم که احساس خاصی دارد؛انگار کار مهمی به او سپرده شده بود کـه او را از دیـگران متمایز می‌کرد.
مانع دیگر،دانش‌آموزانی‌ هستند‌ که عزت نـفس کـافی نـدارند. ممکن اسـت فـکر کنید آنها اهـمیتی نـدارند،ولی مهم‌ترین شخص‌ در کلاس،دانش‌آموز است.هریک از آنها باید بدانند چه‌قدر مهم هستند و معلم‌ چه‌قدر‌ از بودنشان در کلاس لذت‌ می‌برد. من‌ احـساس مـی‌کنم ایـن مسئولیت معلم است که هرروز به هـر دانش‌آموز بـگوید کـه حـضورش در کـلاس،چه‌قدر خـوب است.
منبع:
Boyns,Marian.http://People.Cornellcollege.Edu/m-boyns/port folio/art‌ of‌ teaching.Htm.2004‌

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا