در بین دانشمندان بزرگ که در اعصار مختلف میزیستهاند مفاخر و نوابغ بسیاری بودهاند که هر کدام مایه افتخار جهان میباشند. از میان آنها شیخ طوسی جایگاه خاصی داشته و دارد، زیرا جامعه علمی جهان به پاس خدمات و تلاشهای این دانشمند بزرگ در علم ریاضی و نجوم نامش را بر کره ماه ثبت کردند.
محمدبن حسن جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی در تاریخ ۱۵ جمادیالاول سال ۵۹۸ هجری قمری در طوس ولادت یافته است. او به تحصیل دانش علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید. طوسی یکی از سرشناسترین و با نفوذترین چهرههای تاریخ اسلامی است.
علوم دینی و علوم عملی را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت را نزد خالویش بابا افضل ایوبی کاشانی آموخت. تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رسانید و در آنجا به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت.خواجه نصیرالدین طوسی را دستهای از دانشوران خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل حادی عشر (یازدهم) نام نهادهاند.
خدمات ارزنده
شیخ طوسی، کتاب «طهاره العراق» تألیف ابنمسکویه را به درخواست میزبانش به زبان عربی ترجمه کرد و نام آن را «اخلاق ناصری» نهاد.
وی در همین ایام «رساله معینیه» در موضوع علم هیأت، به زبان فارسی نگاشت.
نصیرالدین طوسی لحظهای از تلاش علمی باز ننشست و کتابهای متعددی از جمله «شرح اشارات ابن سینا»، «تحریر اقلیدس»، «تولی و تبری» و «اخلاق ناصری» و چند کتاب و رساله دیگر را تألیف کرد.
خواجه در پایان کتاب شرح اشارات مینویسد: «بیشتر مطالب آن را در چنان وضع سختی نوشتهام که سختتر از آن ممکن نیست و بیشتر آن را در روزگار پریشانی فکر نگاشتم که هر جزیی از آن، ظرفی برای غصه و عذاب دردناک بود و پشیمانی و حسرت بزرگی همراه داشت و زمانی بر من نگذشت که از چشمانم اشک نریزد و دلم پریشان نباشد و زمانی پیش نمیآمد که دردهایم افزون نگردد و غمهایم دو چندان نشود…».
در دوره زندگی خواجه، مقام علمی و ارزش فکری نصیرالدین طوسی موجب شد تا هلاکو، (حاکم وقت) او را در شمار بزرگان خود دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وی کوشا باشد.
خواجه که در آن ایام دارای مقام و صاحب نفوذ شده بود از موقعیت استفاده کرد و خدمات بسیاری به فرهنگ اسلام و کشورهای مسلمان روا داشت که برخی از آنها عبارتند از:
۱- انجام کارهای علمی و فرهنگی و نگارش کتابهای ارزشمند.
۲- جلوگیری از به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست مغولان.
۳- نجات جان دانشمندان و علمایی همچون ابن ابی الحدید (شارح نهجالبلاغه) و برادرش موفقالدوله و عطاملک جوینی که بیرحمانه مورد غضب و خشم مغولان قرار گرفته بودند.
۴- جذب و حل شدن قوم مغول در فرهنگ تمدن اسلامی به دست خواجه، به گونهای که موجب شد مغولان به اسلام روی آورند و از سال ۶۹۴ ق اسلام دین رسمی ایران قرار بگیرد.
۵- جلوگیری از تهاجم آنان به کشورهای مسلمان.
۶- تأسیس رصدخانه مراغه در سال ۶۵۶ ق با همکاری جمعی از دانشمندان.
۷- احداث و تجهیز کتابخانه بزرگ رصدخانه در مراغه.
شاگردان او:
نصیرالدین طوسی در شهرها و کشورهای مختلف رفت و آمد میکرد و همچون خورشیدی تابان نورافشانی کرده، شاگردان بسیاری را فروغ دانش میبخشید. برخی از آنان به این قرار است: علامه حلی، ابن میثم، قطبالدین شیرازی، ابنالفوطی، سیدرکنالدین استرآبادی و…
آثار ماندگار
نصیرالدین در دوران حیات ارزشمند خویش، به رغم آشوب و حوادث مخاطره انگیز و فشارهای سیاسی، اجتماعی و نظامی آن عصر، توانست حدود یکصد و نود کتاب و رساله علمی در موضوعات متفاوت به رشته تحریر درآورد. برخی از آثار عبارتند از:
تجرید العقاید، شرح اشارات، فوائد العقاید، اوصاف الاشراف، تحریر اقلیدس، تحریر مجسطی، اساس الاقتباس. زیج ایلخانی، اثبات الجواهر، اثبات اللوح المحفوظ، اشکال الکرویه، شرح اصول کافی، رسالهای در کلیات طب، تجرید الهندسه.
هجدهم ذیقعده سال ۶۷۳ ق است؛ آسمان بغداد غروب دیگری در پیش دارد. مردی که پس از عمری نورافشانی و تبلیغ وحی، توانمند و پرتلاش به یاری عقل شتافت اینک در بستر بیماری افتاده و بستگان و دوستان به گردش حلقه زدهاند. در همین حال یکی از اطرافیان به او نزدیک شد و گفت: وصیت کن پس از مرگ در جوار قبر حضرت علی(ع) به خاک سپرده شوی! خواجه با ادب جواب داد: مرا شرم میآید که در جوار این امام (امام کاظم علیهالسلام) بمیرم و از آستان او به جای دیگر برده شوم.
پس از این گفتوگو خواجه به ملاقات خدای خویش شتافت. مراسم تشییع جنازه او با حضور شماری از ارادتمندان و مشتاقانش به سوی آستان مقدس امام موسی کاظم ـعلیه السلام ـ انجام گرفت.
هنگامی که میخواستند قبری برای او حفر کنند به قبری از پیش ساخته برخوردند که تاریخ آماده شدن آن مصادف با تاریخ تولد خواجه بود. سرانجام پیکر مطهر این دانشمند طوسی در همان قبر، در آغوش خاک جای یافت.
منابع:
– فوائد رضویه، شیخ عباس قمی، ص ۶۰۳.
– روضات الجنات، میرزا محمد باقر خوانساری، ج ۶، ص ۵۲۸
– جامع التواریخ، رشیدالدین فضلالله، ج ۲، ص ۶۵۹، تاریخ مغول، ص ۱۷۳ و ۱۷۴
– سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی، ص ۵۲.
– قصص العلماء، ص ۳۸.
– ک: فوات الوفیات، ابن شاکر، ج۳، ص ۲۴۷.
– مفاخر اسلام، علی دوانی، ج۴، ص ۱۱۲.