تکلیف شب، تقویت کننده فعالیت های یادگیری
نویسنده : تقدیسیان،شکوه
تـعلیم و تربیت،هنر شکلدادن به خمیره مایههای ذات انسان و پرورش استعدادها و علایق و رساندن او به درجه کـمال انـسانی اسـت تا بتواند بر سرنوشت خویش حاکم شود.در این زمینه،مربیان و معلمان،پیشگامان هدایت و تحولات جـامعه هستند و سکان حرکت و سازندگی را در دست دارند.
در این مقاله،کوشیدهایم این موضوع را بررسی کـنیم که چگونه میتوان در بـچهها از هـمان دوران کودکی،انگیزه پویایی و خودپنداری و احساس لذت از یادگیری را به وجود آورد.ابزاری که در دست ماست،مواد و طرحهای آموزشی است که در راه اجرای آنها سرمایههای کلان انسانی و مادی صرف میشود و مقدار قابل توجهی هم،چه از راهـ افت کمّی تحصیلی که قابل شمارش است و چه از راه افت کیفی که آثار آن در بلندمدت ظاهر میشود،هدر میرود.برای پیشگیری از این جریان فرسایشی،باید جزءجزء برنامهها و حرکتها و طرحها را تحلیل کرد و تکلیف شـب،بـخشی از این فرایند است.
گانیه عقیده دارد:تکالیف باید با زندگی دانشآموزان مرتبط باشد و از آنها در حکم«تکالیف زندگی»یاد میکند. ولی آیا در مدارس ما تکالیف با زندگی و محیط و ویژگیهای سنی و روانی و انتظارات روز جـامعه ارتـباط دارد؟آیا طراحان آموزشی در طرحهای خود به تکالیف اهمیت کافی میدهند؟در این زمینه،باید توجه مربیان را به ویژگیهای تکلیف مناسب را جلب کرد.به نظر میآید آنچه گانیه تحت عنوان تکالیف زندگی و بـه مـثابه هدفهای نهایی از آن یاد میکند، تکالیفی است که حاصل یادگیریهای آموزشگاهی است و دانشآموز آنها را از زندگی خود جدا نمیبیند.به نظر نگارنده،اصولی که مطرح خواهد شد در جهت کیفیتبخشی به تـکالیف و یـادگیری دانـشآموزان است:
اصل اول:توجه به پیـش نـیازهای مـوضوع یادگیری که بلوم به آنها«رفتارهای ورودی شناختی»میگوید و شامل یادگیریهای قبلی یادگیرنده است و اگر کافی نباشد،یادگیریهای بعدی صورت نخواهد گـرفت.زمـانی کـه معلم با چنین موقعیتی روبهرو میشود،لازم است مـطالب قـبلی را یادآوری و بازآموزی و تکالیف مناسب معین سازد تا دانشآموز بتواند آموختههای قبلی خود را سازمان دهد.«پژوهشهای انجام شده درباره تـأثیر دو مـتغیر رفـتارهای ورودی شناختی و ویژگیهای ورودی عاطفی،از لحاظ تأثیر بر پیشرفت تحصیلی نشان مـیدهد که رفتارهای ورودی شناختی بیشترین تأثیر را دارند.تحقیقات انجام شده درباره تأثیر این متغیر بر پیشرفت تحصیلی نشان داده اسـت کـه بـین اندازههای رفتار ورودی شناختی و اندازههای پیشرفت تحصیلی، ضریت همبستگی ۷۰/۰+ r وجود دارد. یـعنی رفـتارهای ورودی شناختی،نصف واریانس اندازههای پیشرفت تحصیلی را توجیه میکند»۱
اصل دوم:انگیزش حالت درونی و عاطفی است و موجب انـتخاب انـسان مـیشود.انگیزش زیاد،موجب پیشرفت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی موجب افزایش انگیزه در انسان اسـت.بـنابراین، یـادگیرنده برای یادگیری باید انگیزه داشته باشد و آن را با زندگی عادی و روزمره خود مربوط و وابسته بـداند.
اصـل سـوم:کتابهای درسی،به خصوص در دوره ابتدایی باید با آموزش پیوند افقی داشته باشند و با یـکدیگر مـرتبط باشند.درس دینی را میتوان در درس علوم آموزش داد.درک مفاهیم ریاضی و نشانهها و علایم و مهارت خواندن مـسأله و درک مـوقعیتها و سـؤالهای ریاضی،نیاز به تسلط در زبانآموزی و درک مطالب دارد.باتوجه به این اصل،تکالیفی که داده مـیشود، بـاید جامع باشد و انگیزه تفکر علمی و کاوشگری و کاربردی کردن آموختهها را در بچهها به وجود آورد،یـا تـقویت کـرد.
اصل چهارم:اصل تقویت در انجام تکالیف است.دانشآموز باید در ازای هرچیز تازهای که یاد مـیگیرد،پاداشـی دریافت کند.پاداشها دو دسته هستند: پاداشهای بیرونی و تقویتهای درونی. تقویتهای درونی رضـایت خـاطری اسـت که شخص از پیشرفت یادگیری خود احساس میکند و بهترین پاداشها و لذتها را دربردارد.شایسته است که مـربیان و مـعلمان،زمـینه بروز چنین احساسی را در دانشآموزان ایجاد کنند تا آنان از درس خواندن و انجامدادن تـکالیف
تـعلیم و تربیت شکوه تقدیسیان تکلیف شب، تقویتکنندهء فعّالیّتهای یادگیری
رشد معلم » آذر ۱۳۸۱ – شماره ۱۶۹ (صفحه ۴۱)
درسی،نه به سبب پاداشی که از خارج دریـافت مـیکنند،بلکه به دلیل افزایش مهارتها و شناخت بیشتر پدیدهها و رازهای طبیعت،استقبال کـنند.
اصـل پنجم:توجه به موقعیتهای خوشآیند:یادگیرنده بـاید از مـیزان پیـشرفت خودآگاه شود.زیرا لمس موقعیتی خوشآیند،مـوجب پیـشرفت و افزایش یادگیری است.ثورندایک برای اثبات این نظریه آزمایشی انجام داد.در این آزمایش،دو آزمـودنی بـا چشمهای بسته مورد آزمایش قـرار گـرفتند و به آنـها گـفته شـد خطی به طول ۲۰ سانتیمتر بکشند.در ایـن آزمـایش،به اولین آزمودنی هیچ اظهارنظر و راهنمایی نشد.ولی دومین آزمودنی با رسـم هـر خط بازخوردی دریافت میکرد.مانند«ایـن خطی که کشیدی،کـمی از ۲۰ سـانتیمتر بیشتر است.»بدین ترتیب آزمـودنی دوم بـا رسم هر خط از نتیجه کار خودآگاه میشد. در پایان آزمایش،میانگین طول خطها مـحاسبه شـد در نتیجه مشخص شد متوسط خـطهای فـرد دومـ به ۲۰ سانتیمتر نـزدیکتر بـوده است.باتوجه به تـحقیقات انـجام شده،معلمان باید در بررسی و مشاهده تکالیف،ضعفها و قوتهای آن را موردنظر قرار دهند و با مشاهده کـوچکترین پیـشرفت،آن را تأیید کنند و با دیدن هر نـوع ضـعف یا اهـمال،نـکات لازم را تـذکر دهند و زمینه رفع آن را فـراهم آورند.
اصل ششم:گستره توجه دانشآموزان به انجام تکالیف:تکالیف باید با ظرفیت دانشآموز مـنطبق بـاشد. زیرا اگر زمان انجامدادن تکالیف خـارج از تـوان دانـشآموز بـاشد،خـسته میشود و خستگی مـحرکی آزارنـده است. بنابراین،بین آزردگی و موقعیت انجام دادن تکالیف رابطه شرطی برقرار میشود. از آن پس موقعیتهای انجامدادن تکلیف،احساس آزردگـی را تـداعی مـیکند و چون انسان طبیعتا آسیب گریز و به مـحرکهای آزارنـده حـساس اسـت و از آنـها دوریـ میکند،به تکالیف نیز بیعلاقه میشود.در نتیجه یا تکالیف خود را انجام نمیدهد یا کامل نمیکند یا برای انجامدادن آن از اطرافیان کمک میخواهد.برای تشخیص گستره و فراخنای توجه دانـشآموزان به انجامدادن تکلیف،نگارنده تحقیق انجام داده است که خلاصه یافتههای آن ارائه میشود: موضوع تحقیق:بررسی میزان و دامنه توجه دانشآموزان کلاسهای اول و دوم ابتدایی به انجامدادن تکلیف
گـروه نـمونه:عدهای از دانشآموزان کلاسهای اول و دوم مناطق ۳ و ۶ و ۱۳ شهر تهران.
فرضیههای تحقیق:
۱٫گستره توجه دانشآموزان به نوشتن تکالیف محدود است.
۲٫اگر تکالیف بیشتر از ظرفیت جسمی دانشآموزان باشد، عکس العملهای ناشی از خستگی بروز مـیکند.
۳٫هـرچه سن تقویمی بچهها بیشتر باشد،به ظرفیت آنان برای انجامدادن تکالیف کتبی اضافه میشود.
ابزار اندازهگیری تحقیق:رونویسی از روی آخرین درس کتاب فارسی کلاسهای اول و دومـ ابـتدایی که در وضعیت فعلی،شکلی مـتعارف انـجام دادن تکلیف در بیشتر کلاسهای درس است.
روش نمونهگیری:غیر تصادفی و ملاکی که منظور شده،داشتن رفاه نسبی از نظر اجتماعی و اقتصادی است.در نتیجه،دانشآموزانی از مدارس نمونه مـردمی و غـیرانتفاعی انتخاب شدند.
شروع آزمـایش در هـمه کلاسها یکنواخت و ساعت ۱۰ صبح بود. مشاهدهگران،معلمان و سرگروههای آموزشی سه منطقه بودهاند که قبلا هماهنگیهای لازم بین آنان صورت گرفته بود.کمترین زمان مشاهده خستگی برای شاگردان کلاس اول ۴ دقیقه و بـیشترین زمـان داشتن توجه و فعال بودن در نوشتن تکلیف ۳۵ دقیقه بود.برای کلاس دوم، کمترین زمان ۶ دقیقه و بیشترین زمان ۴۸ دقیقه بود.در جدول زیر میانگین گستره توجه دانشآموزان و انحراف معیار و عده دانشآموزان مشخص شده اسـت.
نتایج آمار بهدست آمده نشان میدهد حداقل و حداکثر زمان توجه و آمادگی نوشتن تکلیف برای دانـشآموزان کلاس اول ۱۶٫۶۷ تا ۲۰٫۷ دقیقه است.در کلاس دوم حداقل زمان ۱۸٫۲۳ و حداکثر ۲۲٫۶۸ دقیقه است.از آنـجا کـه گـروه نمونه غیرتصادفی انتخاب شده بودند،احتمالا نمیتوان دادهها را به جامعه تعمیم داد و انتظار میرود تحقیق وسیعتری انجام شـود تـا بتوان معیار دقیقتری بهدست آورد.البته مشخص نیست که اینگونه واکنشها در حین انجامدادن انـواع دیـگر تـکلیف نیز وجود دارد یا خیر و این خود مستلزم پژوهشی وسیعتر است.
پیشنهادها:
۱٫تکالیفی که معلمان مـیدهند، باید با سن و توان جسمی و رشد دانشآموزان تناسب داشته باشد.زیرا چنانچه دیـدیم،با اینکه دامنه تـوجه و تـمرکز دانشآموزان متفاوت است، میانگین نشان میدهد که تکالیف نوشتنی طولانی باعث خستگی اکثر آنان میشود.
۲٫تکالیف باید با محیط زندگی یادگیرندگان مرتبط باشد تا آنان بتوانند در موقعیتهای گوناگون از تجربههای یادگیری اسـتفاده کنند.تکالیفی که در آنها بر نوشتن و تکرار بیهدف مطالب درسی تأکید میشود،رغبت چندانی ایجاد نمیکند.
۳٫بهتر است معلمان به تفاوت های فردی بچهها در انجامدادن تکلیف توجه کنند.زیرا تکلیفی کـه بـرای ضعیفترها مناسب است،برای دانشآموزان قویتر کسالتآور و خستهکننده میشود.
۴٫تکالیف باید بهگونهای باشد که خلاقیت و ابتکار و گستره وسیعی از تخیل را در دانشآموزان تقویت کند. برای دانشآموزی که هنگام پاسخدادن به سؤالها یـا حـل مسأله،تفکر واگرا از خود نشان میدهد،تکالیفی مناسب است که زمینه ابتکار را در او گسترش دهد.برای درک استعدادهای این گروه از دانشآموزان باید به معلمان آموزش داد.زیرا چه بسا که تراوشات بـکر فـکری بعضی کودکان برای مربیان قابل درک نباشد و در همان ابتدا خاموش شود. شاید هم ما معلمها بیشتر دوست داریم تصویر الگوهای ارائهشده خویش را عینا در شاگردان مشاهده کنیم.به این سـبب، تـکالیفی کـه داده میشود،اغلب در جهت هـمین تـفکر اسـت.
۵٫گاه دیده میشود که تکلیف نقش ابزار تنبیه را ایفا میکند و وسیلهای برای ادبکردن بچهها میشود.مانند اینکه معلمی برای دیر بـه مـدرسه رسـیدن، دانشآموز را به دهبار نوشتن از روی درس وادار کند.از اعمال ایـنگونه رفـتارها، جدا باید پرهیز کرد.زیرا نه تنها خطایی را اصلاح نمیکند،بلکه موجب بروز خطاهای دیگری نیز میشود.
۶٫تکالیف نـباید از اهـداف خـود منحرف شود و نقش کنترلکننده شیطنتهای دانشآموزان را داشته باشد. گاه مـشاهده میشود اولیا یا مربیان،چون برنامهریزی مفیدی برای دانشآموزان ندارد،آنها را مجبور میکنند ساعتها از روی کتابهای درسی بنویسند تـا دیـگر فـرصت بازیگوشی نداشته باشند.در این گونه برنامهها،تکلیف از مسیر و هدف خویش خـارج مـیشود و به بیراهه میرود.
در پایان به نتایج تحقیق دو تن از محققان تربیتی به نامهای«چن و استیونس»اشاره مـیشود کـه پسـ از مقایسه نگرش دانشآموزان چینی و ژاپنی و آمریکایی به این نتیجه رسیدهاند که در کـشورهایی کـه بـه پیشرفت تحصیلی اهمیت بیشتری میدهند،تکلیف شب نیز مقام بالاتری دارد.
زیرنویس
(۱).علی اکبر سـیف،روانـشناسی پرورشـی،چاپ هفتم،(تهران:انتشارات آگاه،۱۳۷۱).