نگاهی به آراء تربیتی #ابو الحسن_عامری
—————–
حسین احمدی
مـیراث عـقلی و فـلسفی کندی،نخستین فیلسوف مسلمان که در حقیقت پایهگذار فلسفه اسلامی بود، توسط یکی از شاگردانش به نـام ابو زید خراسانی بلخی به عامری منتقل شد.ابو نصر فارابی(متوفی ۳۸۱ ق) کـه خود از بزرگترین فیلسوفان مـسلمان اسـت و از لحاظ قدرت عقلی و اندیشههای فلسفی،بسیار ممتاز و بیرقیب است،روی خوشی به اعتقادات فلسفی کندی نشان نداد.به همین جهت،نظریات فلسفی وی دوام چندانی نیاورد و عامری،آخر متفکری بود که برای بـسط افکار فلسفی کندی،تلاشهای فراوانی کرد،که البته تلاشهایش بیثمر ماند؛چون پس از او دیگر کسی سخن از کندی و اندیشههایش به میان نیاورد و فلسفهی اسلامی از طریق ابن سینا که مرید و پیرو فارابی بود،راهـ پر پیـچ و خم خود را ادامه داد.
اگر در نیم قرن فاصله بین فارابی و ابن سینا،تاریخ فلسفهی اسلامی را مطالعه کنیم،به یکی از برجستهترین پیروان کندی برمیخوریم؛او کسی نیست جز فیلسوف بزرگ خراسانی ابو الحـسن مـحمد بن یوسف عامری. فاصلهی سنی او با استادش،ابو زید خراسانی بلخی،زیاد بود،اما این مانع انس و الفت آن دو با یکدیگر نشد. ابو زید با محبت و حوصلهی فراوان،علوم فـلسفی را هـمراه با اندیشههای کندی،در طی چند سال،به عامری آموخت و عامری نیز که اشتیاق زیادی برای فراگیری داشت،درسهای استاد را برای آیندهاش اندوخت.
خراسان زادگاه عامری،بسیار مورد علاقهی ویـ بـود.بـه همین دلیل،پس از مرگ اسـتاد نـیز حـدود دو دهه در آنجا ماند و به مطالعه تدریس علوم و معارف دینی و فلسفی پرداخت.پس از آن به شهر ری عزیمت کرد و پنج سالی را در دربار آل بویه گذراند،ولی غـبار غـربت دوبـاره او را به زادگاهش خراسان راند و تا زمان مرگش،یـعنی سـال ۳۸۱ قمری،در نیشابور ماند.
آثار و اندیشههای فلسفی
در حدود ۲۵ اثر فلسفی از ابو الحسن عامری شناسایی و ثبت و ضبط گردیده است که از بـین آنـها تـنها شش اثر منتشر شده است.یکی از آنها کتاب
رشد معلم » دی ۱۳۸۵ – شماره ۲۰۵ (صفحه ۲۱)
«الامد-الی الابـد»است،که دربارهی زندگی پس از مرگ نوشته شده است.عامری در این کتاب،ابتدا به شرح و بررسی زندگی و عقاید بـعضی از فـیلسوفان یـونانی مثل امپدکلس،فیثاغورس،سقراط،افلاطون و ارسطو میپردازد و سپس میکوشد تا روابـط تـاریخی بین سنتهای نبوی و فلسفی را تبیین کند.این کتاب در اغلب عقاید نگاریهای مهم پس از عامری،تأثیر زیادی داشـته اسـت.
امـا مهمترین اثر فلسفی او کتابی است به نام«فصولی بر مطالب ما بـعد الطـبیعی».ایـن اثر،شرح و تفسیر مفصلی است بر کتاب مشهور«العلل»که خود آن کتاب،بـرداشت و تـلخیصی اسـت آزاد از اصول الهیات پروکلوس.بههرحال،عامری در این اثر مهم،مطالب و موضوعاتی را مطرح میکند که در حـکم عـرضهی یک نظام منسجم فلسفی است و این،اهمیت کتاب و ابو الحسن عامری را در تاریخ فـلسفهی اسـلامی دوچـندان میکند.
به اعتقاد عامری،فلسفه برای الهیات و کلام اسلامی کارایی زیادی دارد؛و اندیشههای فلسفی، نـه تـنها با دین اسلام سازگار است،بلکه راه مکمّل آن برای رسیدن به حقیقت است.در هـمین خـصوص، عـامری به نگارش یک اثر بسیار مهم به نام«الاعلام بمناقب الاسلام»،یعنی بیان و عرضهی مـزایای اسـلام،اقدام کرد و در آن،کارآیی فلسفه برای عقاید اسلامی و سازگاری آنها را تبیین نمود.
آرایـ تـربیتی
فـیلسوف خراسانی،ابو الحسن عامری،به امر اصلاح افکار و پاکی اعمال انسانها اهتمام وافری داشت.او صـرفا یـک فـیلسوف نظریهپرداز نبود که به دور از مردم و زندگی روزمرهشان،اندیشههای انتزاعی خود را در قالب الفـاظ و نـوشتهها ترویج کند.در بین مردم زندگی میکرد و با آنها معاشرت داشت و در اشاعهی افکار و اعمال نیک و ممانعت از افـعال زشـت و پلید کوتاهی نمیکرد.وی تا آنجا به توانایی و کارکرد عقل انسان اعتماد مـیکند کـه در مقابل وحی الهی قرار نگیرد و با احـکام پروردگـار بـه مخالفت برنخیزد.یک فیلسوف و حکیم،گرچه شـخصی دانـا و باتجربه است،ولی به هیچ وجه با پیامبران قابل مقایسه نیست.پیامبران،فوق حـکما هـستند و علم و دانش آنها از منبع لا یـتناهی عـلم الهی سـرچشمه مـیگیرد.پیـامبران،جملگی حکیمان و فیلسوفان بزرگی بودهاند،امـا هـر حکیمی پیامبر نبوده و نخواهد بود.به همین جهت،ادیان الهی با مـوازین خـرد سازگارند و بیدینی،عینا بیخردی است.
تـمام تلاش و همهی همت عـامری،در ایـن صرف شد که یک نـکتهی تـربیتی بسیار مهم را بیان کند و آن را در تاریخ اندیشهی بشری ثبت نماید و آن نکته، این بـود کـه:قصد و غرض نهایی از تحصیل مـعرفت، عـمل بـا فضیلت است.
از نـظر او،انـدوختن دانش و کسب معرفت بـه خـودی خود کاری مقدمهای است.اگر دانش و معرفت،مقدمهی فعل ارزشمند و عمل با فضیلت بـاشد،بـسیار باارزش و متعالی خواهد شد.عمل یـک انـسان،آنقدر مـهم اسـت کـه شخصیتش با آن سنجیده مـیشود.اگر عمل زشت باشد،عامل آن شخص پلیدی است و اگر نیکو باشد،عملکننده،انسانی پاک و بلند مـرتبه اسـت.نیکی و خوبی،مادام که به عـرصهی عـمل انـسان قـدم نـگذارد،فاقد ارزش است،ولی آنـگاه کـه شخصی عمل خود را به زلالی آن بیالاید،یعنی عملی با فضیلت انجام دهد،بسیار ارزشمند است و به هـمراه خـودش،عـامل را هم به اوج تعالی پرواز میدهد.البته به عـقیدهی ایـن انـدیشمند بـرجسته،انـسان بـه تنهایی نمیتواند به فضیلت دست یابد؛نیکبختی انسان در گرو زندگی سالم اجتماعی است و رسیدن به فضیلت،تنها در متن اجتماع ممکن است.به اعتقاد ابو الحسن عامری، فـیلسوف عالیقدر خراسانی،دین اسلام در این زمینه،یعنی پرورش انسانهایی که افکاری صحیح و اعمالی با فضیلت داشته باشند و از جمع آنها اجتماعی سالم به وجود آید، از سایر ادیان،برتر و موفقتر است.اسلام،تـمامی راهـهای رسیدن به سعادت را باز گذاشته است.
منابع
۱-تاریخ فلسفهی اسلامی(جلد اول)،زیر نظر دکتر سید حسین نصر و دکتر الیور لیمن،مقالهی عامری،نوشتهی اورت ک. راوسـون.تـرجمهی دکتر سید جلال الدین مجتبوی.
۲-ابراهیمی دینانی،غلامحسین.ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام(جلد ۳)انتشارات طرح نو،چاپ دوم،۱۳۷۹
۳-استاد مرتضی مطهری،مجموعهی آثـار(۱۴)انـتشارات صدرا،۱۳۷۷.
—————–
⬅️ کانال مقاله ها لینک عضویت