نقدی برقانون بازنشستگی پیش ازموعد
خوشا به حال شما که زبان، قلم ورفتارشما برای تعلیم اجتماع وتشکیل مدینه فاضله انسانی است ودرسیرت وسنت انبیای الهی میباشید و به آن بزرگان تاسی میجویید{همچنین}معلم مظهر اسم شریف محیی است که نفوس مستعده را به آب حیات احیا می کند.
«علامه حسن حسن زاده آملی»
رساله مقام معلم
علی اصغر فرجی آمل
خوشا به حال شما که زبان، قلم ورفتارشما برای تعلیم اجتماع وتشکیل مدینه فاضله انسانی است ودرسیرت وسنت انبیای الهی میباشید و به آن بزرگان تاسی میجویید{همچنین}معلم مظهر اسم شریف محیی است که نفوس مستعده را به آب حیات احیا می کند. «علامه حسن حسن زاده آملی» رساله مقام معلم
این دو عبارت برای توصیف معلم کافی و وافی است دراین جملات راه معلم تشکیل مدینه فاضله انسانی وروش او سیرت وسنت انبیایالهی وهدفشان زنده کردن نفوس ورساندن آنها از نقص به کمال است. معلم با رفتار، گفتار وحالات خود باعث زنده شدن اجتماع وافراد آن خواهد شد که این زنده کردن با حرکت دادن تفکر، اندیشه و…حاصل می شود بنابراین ارزش معلم درحرکت دادن اوست حرکتی که رو به سوی کمال است نه سقوط و تباهی، چراکه بعضی از حرکات باعث ترقی و صعود وبعضی باعث تنزل ونزول خواهد شد و به بیان آیتالله جوادی آملی ما انسانها گاهی اوقات حرکت داده میشویم و گاهی براساس اندیشه وتفکر حرکت میکنیم. برای روشن شدن این موضوع با مثالی به تبیین و توضیح آن میپردازیم یک ماشین را در نظر میگیریم این ماشین حرکت می کند حرکتی که توسط خودش نیست بلکه دیگران آن را به حرکت درآوردهاند این حرکت به مدت ده الی بیست سال ادامه مییابد و بعد از این گذر زمان ماشین نه تنها کمالی بدست نیاورده است بلکه تبدیل به آهن پارهایی میشود که هیچگونه ارزش مادی و معنوی ندارد و پایان این حرکت نیز جز ندامت و پشیمانی نیست. گروهی از افراد اینگونه حرکتی در اجتماع دارند و براساس تفکر و اندیشه دیگران و تبلیغات آنان طی گذر مینمایند که بعد از گذر زمان از طول عمر و زندگی بهرهای نبرده و نادم و پشیمان هستند. از سوی دیگر حرکت یک درخت را به تصور درآوریم درخت براساس اصول مرحله به مرحله حرکت میکند بعد از ده الی بیست سال، ساقه، برگ و میوه میدهد و نه تنها از حرکت خود پشیمان نیست بلکه تبدیل به میوهای میشود که خوراک خلیفه الهی در روی زمین میگردد. حرکت دادن معلم اینگونه حرکتی است؛ معلم میخواهد با دادن اندیشه، بصیرت و بینش جامعه را به سوی تعالی و عروج دعوت کند و از رذیلت و پستی رهایی بخشد و به انسان بیاموزد خود بیندیشد و براساس تفکر و اندیشه حرکت نماید. حال سوال اینجاست چرا یک معلم که هدفش زنده کردن نفوس ورساندن به کمال و ترقی جامعه در بعدهای مادی والهی است وقتی در نیمه راه قرار میگیرد درصدد بازنشسته کردن خود در قالب بازنشستگی پیش از موعد میگردد؟ قانونی که وزیر جدید محترم آموزش و پرورش جناب آقای بابایی در روند اجرایی آن نظر مساعدی ندارند لذا همکاران فرهنگی که با تمام توان جسمی و علمی که خود شاهد آن بودهام به دلایلی که در ذیل به عرض میرسانم خود را بازنشسته کرده و در فعالیتهای جانبی دیگری مشغول به کار میشوند. دلایل بازنشستگی پیش از موعد: ۱-اولین دلیل از سوی مسوولین وزارت آموزش وپرورش بحث سازماندهی نیروی انسانی است که از بسط این دلیل خودداری میکنم. ۲-دودیگر به خاطر بیماری و عدم توانایی کار همکاران فرهنگی در نظر گرفته شده است که این شرط مورد پذیرش اکثر کارشناسان و صاحبنظران میباشد و جای بحثی نیست. ۳-پاداش: ازجمله دلایل محکم و رسا که در بازنشستگی پیش از موعد باعث وسوسه همکاران میگردد بحث پاداش مالی پایان کاراست که اکثر همکاران فرهنگی جهت رفع مشکلات مالی دست به این اقدام میزنند که میتوان با بهبود وضع معیشت معلمان آنان را ازاین دغدغه فکری دور کرد کاری که دولتمردان حال حاضر با تمام توان خود در حال حل این مسأله هستند اما باید به جایگاه عالیتری حرکت کنیم. ۴-دانشگاهها وآموزش وپرورش بحث دیگری است که باعث بازنشستگی پیش از موعد میشود چون معلمی که چندین سال در آموزش وپرورش انجام وظیفه کرده و براساس پشتکار به درجات عالیه تحصیلی میرسد تفاوت و تبعیض حقوق را در این دو نهاد با یک مدرک مشاهده میکند که انگیزه او را برای بازنشستگی، بازخریدی یا استعفا و فعالیت در موسسات آموزش عالی یا دانشگاههای آزاد بیش از پیش افزون میکند درحالیکه مسوولان میتوانند این نیروها را با همه تجربیات خود که در آموزش و پرورش بدست آوردهاند و کار آنان نیز در این نهاد آسانتر از کار در دانشگاهها نیست و حتی مشکلتر نیز خواهد بود با همان حقوق دانشگاهها یا درحد آن بهرهمند سازند تا این نیروها در این نهاد آموزشی باقی بمانند و تجربیات خود را که پختهتر شده به دانشآموزان انتقال دهند چراکه اگر به آموزش وپرورش بیشتررسیدگی شود همانگونه که مد نظرامام خمینی(ره) بوده که فرمودند به ابتدایی برسید که دانشگاه دیراست، بستر تحقیق و دانشپژوهی در دانشگاهها بیشتر بازشده و دانشگاهها را ازحالت دانشآموزپروری رهایی خواهد بخشید. ۵- بحث تبعیض کاری در آموزش ابتدایی با آموزش راهنمایی و متوسطه علل دیگر بازنشستگی پیش از موعد میباشد که در این باره خود به عینه شاهد بودهام بیشترین مشکلات در این قانون در آموزش ابتدایی صورت پذیرفت و علیرغم تمامی کمبودهای نیرو دراین زمینه مسوولین ذیربط را جهت پذیرش یاعدم پذیرش آن دچار مشکلاتی کرده است که علت این کار را میتوان علاوه بر مسائل دیگر، در تبعیض کاری بین آموزشها در نظر گرفت مثلاً شخصی که دارای مدرک فوقدیپلم است و در آموزش ابتدایی در شش روز هفته (برخلاف آموزش راهنمایی و متوسطه که ۴روز در هفته مشغول وظیفه هستند) انجام وظیفه مینمایند وقتی به کسب مدرک لیسانس یا بالاتر نائل میگردد باز هم باید به مدت شش روز درهفته به کار خود ادامه دهد که در مقاطع آموزشی راهنمایی و متوسطه این گونه نیست لذا باعث کمبود انگیزه بین معلمین عزیز آموزش ابتدایی خواهد شد که میتوان با افزودن یک ساعت بر ساعات آموزشی و کم کردن یک روز از شش روزکاری برانگیزههای این همکاران اضافه کرد یا راه حلهای دیگری که در ذهن آن عزیزان موجود میباشد که بتوان این روند را تغییر داد. ۶-غالب شدن فرهنگ دانشآموزمحوری علل دیگری است، که میتوان جهت بازنشستگی پیش از موعد ذکر کرد. لذا ماباید فرهنگ دانشآموزمحوری را که امروز حکم فرماست و فرهنگ معلم محوری را که در گذشتههای نه چندان دور حکم فرما بوده است و اثراتی نیز هنوز از آن پا برجاست را کنار گذاشته و بین این دو روش حرکت نماییم به همین خاطر باید مبانی تربیتی و فرهنگ غنی اسلامی خودمان را با شایستهترین روش در مراحل مختلف زندگی به دانشآموزان القا کنیم تا محتویات دینی خودمان را مطابق فرمایشات دکتر رجبعلی مظلومی در کتاب گامی در مسیر تربیتاسلامی با زبان زمان تفسیر و محتویات آن را ابزار کارمان قرار دهیم چراکه اگر این کار را نکنیم بحث تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی تمدن غرب را که مقام معظم رهبری بیان فرمودند در عرصه فرهنگ و محیط آموزشی بیش از پیش نمود پیدا خواهد کرد و کاررا بسی مشکلتر خواهد ساخت بنابراین راهحل مناسب جهت بهرهوری بهتر از معلم و دانشآموز و افزایش انگیزههای آنان رجوع به مبانی تربیت خودمان و براساس آن عمل کردن است تامعلم و دانشآموز جهت الگوبرداری، نظام غربی را مدنظر قرار ندهند و روش فرهنگی این نظامها در بستر آموزشی ما فراگیر نشود که روش و متد این نظامها برخلاف تفکرات فرهنگ دینی و خانوادههایمان خواهد بود هر چند معلمان گرامی در این زمینه هوشیار میباشند. برای نمونه به یکی از کتب متون اسلامی خود به نام معراج السعاده تالیف عالم بزرگوار ملااحمد نراقی که به زبان ساده در مسائل اخلاقی نوشته شده است اشاره میکنیم کتابی که مرحوم حضرت آیتالله بهجت نظر خاصی به این کتاب دارند و یا کتابهای دیگر که معرفی آن را به افراد ذیصلاح میسپارم. در صفحه هشتادوهشت این کتاب در آداب کلی تعلیم و تربیت وظیفه معلم و متعلم را بازگو میکند که بدین قرار است: وظیفه معلم عبارتست از: الف– تقرب به خدا داشته باشد. ب- غرض او از درس ریاست و شهرت نباشد. ت- بر متعلم مهربان باشد. ث- خیرخواهی او را ملاحظه کند. ج- نصیحتهای مشفقانه گوید. ح- در تعلم به قدرفهم او اکتفا کند. خ- با نرمی و گشادهرویی با او سخن گوید.
وظیفه دانشآموز: الف- حقوق معلم خود رابشناسد. ب- ادب او رانگه دارد. ت- فروتنی و خشوع به جای آورد. ث- در برابر او سخنی را برآورد نکند. ج- به دل او را دوست بدارد. ح- به مجرد اینکه چیزی از مطلب آنها به فهم ناقص او نرسد زبان به اعتراض نگشاید. خ- اگر بعد ازسعی وجهد، مطلبی ازمعلم در نظر او صحیح نباشد و بخواهد اعتراض کند عبارت او مقرون به ادب باشد. اگر واقعاً به این نکات بادیده بصیرت و تانی نگاه شود و به عنوان یک تکلیف در نظرگرفته شود و معلم و متعلم آن را به عنوان یک قانون پذیرا باشند افقهای فردای آموزشی را روشنتر و انگیزهای آنان را دو چندان خواهد کرد چراکه مستمع باعث تشویق متکلم در بیان معارف و ادامه همکاری و متکلم باعث آمدن مستمع به واحد آموزشی حتی در روزهای تعطیل خواهد شد و به قول سعدی علیهالرحمه: «درس معلم اربود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را» در پایان نیز سلام و درود خود را به همه همکاران فرهنگی که این موادخام انسانی را به درجه بصیرت و پختگی رساندهاند و اکنون بازنشسته گردیدهاند ابلاغ و بیت زیر را تقدیم تمامی آن عزیزان مینمایم: بر روان پاک استادان من صدها درود محضر پرفیض آنان گلشن بیخار بود. ****** |