رُشدیه
رضا بابایی
۲۱ آذرماه، سالروز وفات میرزا حسن رُشدیه بود. او بهحتم یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای فرهنگی ایران در صد سال گذشته است. او بنیانگذار مدارس جدید در ایران است و از این رو، حقی بزرگ بر گردن یکیک ایرانیان دارد.
میرزا حسن، در سیزدهم تیر ۱۲۳۰خورشیدی در تبریز به دنیا آمد و در ۱۸یا ۲۱ یا ۲۹ آذرماه ۱۳۲۳ در ۹۳ سالگی در قم درگذشت. پس از تحصیل علوم مقدماتی و دانشهای حوزوی، به تشویق پدر، راهی کشورهای عثمانی شد تا علوم جدید را نیز بیاموزد. دو سال نیز در مدرسۀ فرانسوی بیروت تحصیل کرد. در همین کشورها با شیوههای نو در سوادآموزی آشنا شد. تعلیم ساختارمند الفبا را در یکی از مدارس ایروان آغاز کرد. ناصرالدین شاه در بازگشت از سفر اروپا، در ایروان با رشدیه دیدار و گفتوگو کرد و از او خواست که به ایران بیاید و نخستین مدرسۀ ایرانی را راهاندازی کند؛ اما هنوز از ایروان بیرون نیامده بود که از پیشنهاد خود پشیمان شد. گویا همراهان شاه به او گفته بودند که این مدارس، جوانان را یاغی میکند.
رشدیه ناامید نشد. از ایروان به تبریز آمد و در آنجا با سرمایۀ شخصی و میراث پدری، نخستین مدرسه را در سال ۱۲۶۶ خورشیدی بنیان گذاشت. مکتبداران تبریز، این رقیب تازهنفس را برنتافتند و مردم را علیه او تحریک کردند. میرزا حسن، که دروس طلبگی نیز خوانده بود و در کسوت روحانی بود، در تبریز متهم به فعالیتهای ضد دینی شد! بیشترین مخالفتها با رشدیه و مدارس او، به دلیل مشروطهخواهی او و تنوع مواد و کتب درسی در این مدارس بود. محمد بقایی، نویسندۀ کتاب «زندگینامه، آراء، نظرات و خاطرات میرزا حسن رشدیه» میگوید: «رشدیه چندین مدرسه میسازد؛ گاهی مدرسهاش را با بمب منفجر میکنند. گاهی به او شلیک میکنند. گاه پایش را میشکنند و او همچنان ادامه میدهد و موفق به تربیت شاگردانی میشود که رد پای آنها را در انقلاب مشروطیت هم میبینیم.»
پس از چندین بار غارت مدرسۀ او در تبریز، به تهران آمد و در آنجا نیز مدرسهای به نام «رشدیه» ساخت و نخستین کتاب درسی مدارس را نوشت. او معتقد بود فرزندان ایران، همراه علوم کهن و کتابهای قدیم، باید کتابهای علمی جدید هم بخوانند. رشدیه، سوادآموزی را در ایران متحول و عمومی کرد؛ بر تنوع کتابهای درسی افزود؛ میز و تختهسیاه به کلاسهای درس آورد؛ آموزش الفبا را به شکلی نو، جایگزین «الف دو زَبَر اَن، دو زیر اِن، دو پیش اُن» کرد. پیش از او، تحصیل دانش، ویژۀ طبقۀ مرفه و نخبۀ جامعه بود و سوادآموزی در حاشیۀ زندگی مردم قرار میگرفت. رشدیه سوادآموزی را چنان آسان و ارزان کرد که دیگر هیچ کس بهانهای برای فرار از سوادآموزی نداشته باشد. حمایت از تأسیس مدارس دخترانه در تهران، انتشار روزنامه و شبنامه علیه استبداد قاجاری و نیز اختراع الفبای صوتی و مدرنسازی تعلیم خط، از دیگر کوششهای او در تهران بود. همچنین در سالهای پایانی عمر، آموزش الفبای نابینایان را آغاز کرد؛ اما فقر شدید، مانع پیشرفت او در ساختن مدرسهای برای نابینایان شد.
رشدیه، ۲۷ جلد کتاب درسی برای سوادآموزان فارسیزبان نوشت. چندین مدرسه در تبریز و تهران و شهرهای دیگر تأسیس کرد که بیشتر آنها در زمان حیات او تعطیل یا ویران شدند؛ اما روش او اندکاندک رواج یافت و وزارت معارف وقت، شیوۀ او را به طور رسمی پی گرفت. پیش از او نیز کسانی بودند که در این راه قدم برداشتند؛ اما هیچیک پشتکار و نستوهی و انگیزهمندی او را نداشت.
میرزا حسن رشدیه، سرانجام به قم رفت و در ۹۳ سالگی در فقر و عسرت درگذشت. قبر او اکنون در یکی از قبرستانهای قدیمی قم است. تا چندی پیش هیچ نشانی بر سر قبر او نبود که یافتن آن آسان باشد؛ تا اینکه امسال به مناسبت هفتاد و سومین سالگرد فوت او، گروهی از معلمان شهر، با بودجۀ شخصی خود سنگ قبر آبرومندی بر خاک او نهادند.
نیما یوشیج در رثای رشدیه و همتایان او سروده است:
یاد بعضی نفرات
روشنَم میدارد:
اعتصام یوسف،
حسن رشدیه.
قوّتم میبخشد
ره میاندازد
و اجاقِ کهنِ سردِ سَرایم
گرم میآید از گرمی عالیدَمِشان.
نام بعضی نفرات
رزقِ روحم شده است.
وقت هر دلتنگی
سویشان دارم دست
جرئتم میبخشد
روشنم میدارد
——————————
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA