درباره کتابهای درسی و کمک درسی

جای خالی نگاه حرفه‌ای معلمان به محتوای کتابهای درسی وکمک آموزشی

اشاره:
گفتگویی از سوی سازمان پژوهش وبرنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش وپرورش با کارشناسان وصاحبنظران کتاب های درسی وکمک آموزشی انجام شده ونقاط ضعف ومثبت آن ها مورد بررسی قرارگرفته است از آنجا که مساله محتوای کتاب درسی وکمک آموزشی در پیشبرد روند آموزش نقش بسیار حیاتی دارد، روزنامه اطلاعات به بازنشر آن اقدام کرده است.در این گفتگو شهرناز بخشعلی‌زاده، زهره پندی و سمیه سادات میرمعینی به نقاط قوت و ضعف و نیز نقش معلمان در ترویج آثار مناسب اشاره کرده اند.
متن این گفتگو به این شرح از نظر خوانندگان گرامی می گذرد:
* شما درجشنواره پانزدهم گروه ریاضی کتاب‌های همه دوره‌ها و پایه‌های تحصیلی را بررسی کردید. با توجه به این موضوع، اگر بخواهید به نقاط قوت و ضعف کتاب‌های رسیده به این دوره از جشنواره اشاره کنید به چه موضوعاتی می‌پردازید؟
پندی: نکته مثبت کتاب‌های امسال تنوع کتاب‌ها بود که قبلاً کمتر به چشم می‌خورد. مثلاً امسال کتاب موضوعی و کتاب والدین و سرگرمی هم به دست ما رسیده بود. بیشترین تکنیک هم برای پوشاندن مشکلات درسی هم تکرار بود. یعنی مولفان یک موضوع را تکرار می‌کنند تا بچه‌ها موضوع را یاد بگیرند. من در این زمینه شیوه چندان نویی ندیدم. به هر حال کتاب درسی فرصت محدودی دارد و کتاب‌های کمک درسی می‌توانند در راستای تقویت آن باشند ولی تکنیک ویژه‌ای به این منظور ندیدیم.
میرمعینی: آنچه در کتاب‌ های این دوره جشنواره دیدیم تنوع نسبی بود. مثلا به کتاب‌های والدین و فعالیت‌های جانبی دانش‌آموزان مانند سرگرمی‌ها توجه شده بود. تقریباًهیچکدام ازکتاب‌ها به تکمیل وتقویت برنامه درسی ریاضی نپرداخته بودند وبیشتربه تکرارتمرین وبازارکتاب توجه داشتند.
* ناشران معتقدندکه متناسب با بازار و تقاضا کتاب‌های‌شان را عرضه می‌کنند و دانش‌آموزان و معلمان طالب این نوع کتاب‌ها هستند.
میرمعینی: این اشکال به دلیل نوع نگاه به ارزشیابی است. مثلاًدانش‌آموزان در دوره ابتدایی با ارزشیابی توصیفی آشنا می‌شوند اما برای ورود به دوره متوسطه اول باید آزمون بدهند که در آن سئوالاتی طراحی می‌شود که ربطی به برنامه درسی دوره ابتدایی ندارد. ازاینرومعلمی توانمند محسوب می‌شود که دانش‌آموزانش در این آزمون موفق شوند. در این زمان است که اولیا و معلمان احساس می‌کنند به کتابی نیاز دارند تا بچه‌ها در آزمون موفق شوند. به همین دلیل است که این دست کتاب‌ها مانند قارچ رشد می‌کنند. نکته قابل توجه این است که چهار پنج ساله اخیر کتاب‌های تست وارد دوره ابتدایی هم شده‌اند. دردوره‌های قبل این موضوع به ندرت دیده می‌شد و به جز کتاب های کار و تمرین یا سرگرمی کتاب‌ های دیگری برای دوره ابتدایی نمی ‌دیدیم. به طور خلاصه تلاش‌های چشمگیری در جهت تقویت برنامه درسی در این کتاب ها دیده نمی‌شود.
بخشعلی زاده: می خواهم به موضوع مثبت‌ترنگاه کنم. درطول سال ‌هایی که سامان بخشی منابع آموزشی و تربیتی کار خود را شروع کرده، گروه ریاضی به این مشهور بود که هیچ کتابی را تایید نمی‌کند. دلیل این کار این بود که ما فکر می‌کردیم اگر سعی کنیم استانداردها را بالا نگه داریم به این معنی که به بخش خصوصی خط بدهیم؛ آن وقت سامان بخشی موفق خواهد بود . اگر می ‌خواستیم استانداردها را پایین بیاوریم شاید حرکت و شکل نمی ‌گرفت.
امسال نسبت به سال گذشته و دوره های قبل می‌بینیم که بخش خصوصی حرکت‌های خوبی داشته است.یعنی کتاب‌هایی دیده می‌شوند که همراه و هم‌راستای کتاب درسی بالا آمده اند. گرچه کتاب‌های تست در دوره ابتدایی زیاد شده اند اما به همان نسبت کتاب‌ های کار بیشتر شده است. اما هنوز تا نقطه مطلوب فاصله هست. شایدیکی ازدلایل این موضوع تغییر اهداف برنامه درسی باشد. متاسفانه سنت‌های آموزشی ما و نگاه‌ها و رویکردهای بسیاری از معلمان که در بسیاری از مواقع مولف هم هستند تغییر نکرده است. این که ناشران می‌ گویند ما با کتاب‌های‌مان جوابگوی نیاز بازار هستیم، درواقع پاسخگوی درخواست بازار هستند و نیاز با درخواست متفاوت است. کتاب درسی ما متمرکز است و نمی‌تواند نیازهای همه مخاطبان را پوشش دهد و از طرف دیگر دانش‌آموزان با سطوح مختلفی داریم که نیازهای متفاوتی دارند و بخش خصوصی باید کمک کند که آنان نیز پوشش داده شوند. این نیاز است اما درخواست چیز دیگری است. برخلاف نیاز، درخواست تغییرنکرده است و این متاثرازفرهنگ ماست.یکی ازمشکلاتی که مادراین زمینه داریم این است که برخی ازواحدهای آموزشی مسئولیت آموزش رابه منزل انتقال می‌ دهند. یعنی انتظار دارند والدین باری از آموزش مدرسه را به دوش بکشند. والدین هم سراغ کتاب‌هایی می ‌روند که جواب داشته باشد تا بتواند به آنها کمک کنند. این درخواست است و به همین دلیل وقتی می گوییم پاسخ را به بچه‌ها ندهیدتا بتوانند فکرکنندوبه چالش کشیده شوند، ناشران می‌گویند این کتاب ها فروش ندارند.
بخش دیگر این موضوع مربوط به معلمان و دبیران است. دبیران با این استدلال که زمان کافی ندارند کتاب‌هایی را ترجیح می دهند که جواب داشته باشند. جنبه‌ای دیگر از موضوع که مثبت است این است که کتاب‌هایی که پاسخ دارند به رشد دانش موضوعی معلمان کمک می‌کنند. یعنی معلمان از کتاب‌های اطلاعات دانش کسب می کنند گرچه واقعیت این است که دو بخش دیگر غالب هستند.
*در میان کتاب‌هایی که بررسی کردید چه نقطه ضعف مشترکی دیده می‌شد؟
بخشعلی‌زاده: متاسفانه در کتاب‌های کمک درسی دوره ابتدایی دقت علمی مولفان کم است. این موضوع شاید ناشی از آن باشد که برخی از مولفان کتاب های این دوره، معلمانی هستند که روش بر دانش موضوعی غالب بوده است. این باعث می‌شود برخی تاکیدات و دقت‌های علمی لازم فراموش شود. مسئله بعدی درباره تکرار تمرین‌هاست. حجم زیاد تمرین‌ها به معنی کتاب خوب نیست. مثلاً در میان کتاب‌ها شاهد آثاری برای دانش‌آموزان دوره ابتدایی هستیم که نزدیک به ۳۰۰ صفحه است. یعنی حتی حجم کتاب از نظر فیزیکی با مخاطبش هماهنگی ندارد. دانش‌آموز با چنین کتابی چه تصوری از ریاضی پیدا می‌کند؟ آیا واقعا به چنین کتابی نیاز دارد؟ با این کتاب‌ها به جای اینکه آنها را جذب کنیم، دلزده می‌کنیم.
مشکل دیگری که بیشتر در کتاب‌های دوره متوسطه و دبیرستان به چشم می‌خورد عدم ذکر منابع از سوی مولفان است. شاید این یک مشکل فرهنگی باشد که فکر می‌کنیم اگر در تالیف کتابی از منابع مختلف استفاده کنیم کسرشان ماست. در نتیجه ما موارد زیادی را می‌بینیم که منبع ذکر نشده است و امانت داری نمی‌شود. این در حالی است که نوشتن منبع می‌تواند چند کمک کند. نخست آنکه غنای علمی کتاب را بیشتر می‌کند. چون نشان می‌دهد مولف دیدگاه‌های مختلف را بررسی کرده و بهترین را گزینش کرده است. گزینش خوب هم آنقدر اهمیت دارد که تالیف خوب، در عین حال به معلم و خانواده هم در شناخت منابع دیگر کمک می کند.
موضوع دیگری که در کتاب‌ها به وضوح دیده می‌شود این است که برخی ناشران و مولفان گمان می‌کنند اگر بگویند کتابشان بهتر از کتاب درسی است فروش بیشتری خواهند داشت. شاید عدم اعتماد نسبت به کتاب درسی باعث شده است که برخی ناشران و مولفان به این موضوع دامن بزنند. در واقع آنها نشان می‌دهند که مطالعه کتاب شان دانش‌آموز را از مطالعه کتاب درسی بی نیاز می‌کند و این خطرناک است. کتاب کمک درسی باید همراه کتاب درسی باشد نه جایگزین آن.
یکی دیگر از مشکلاتی که در کتاب‌های کمک درسی دیده می شود راجع به اهداف است. بسیاری از کتاب‌ها به اهداف فرایندی و تفکری که کتاب درسی به دنبال آن است نادیده می‌گیرند. بر اساس یک تحقیق، موارد استفاده معلمان از کتاب‌های کمک درسی بیشتر دربخش تمرین‌های آن است و دیگری پوشش نیازهای متفاوت دانش‌آموزانی است که در سطوح متفاوت هستند. ما معتقد نیستیم که کتاب کمک درسی باید مانند کتاب درسی آموزش دهد اما باید فعالیت هایی داشته باشد که دانش‌آموز ضعیف‌تر بتواند خود را به کتاب درسی برساند و دانش‌آموز قوی‌تر از کتاب فراتر برود. معلمان باید بدانند اگر کتابی با این ویژگی ها
هست، لزومی ندارد همه تمرین‌ها توسط همه دانش‌آموزان حل شود. یکی از مشکلاتی که معلمان با کتاب‌های کمک درسی دارند نحوه استفاده از آنهاست. اگر معلم بتواند دانش آموزان را با توجه به نیازهایشان دسته بندی کند شاید خیلی از مشکلات معلمان هم حل شود و هر کس متناسب با سطح خودش رشد کند. مسئله دیگری که در کتاب‌ها به چشم می‌خورد قلم، صفحه آرایی و ظاهر کتاب‌هاست که متناسب با مخاطب نیست. درحالیکه ظاهر باید جذابیت کافی برای جذب مخاطب را داشته باشد .
پندی: فرموله کردن و ارائه جمع‌بندی و نکته و در کنار آن ارائه سوالی مرتبط به نکته‌ها از جمله نقطه ضعف‌هاست. این کار باعث می‌شود دانش‌آموز در حل یک مسئله مرتبط با آن نکته موفق شود و حس کاذب یادگیری در او ایجاد شود. در واقع موفقیت در حل سوال اتفاق می‌افتد اما یادگیری اتفاق نمی‌افتد. البته معلمان هم گاهی همان نکته ها و سوال ها را ارائه می‌دهد. این آسیبی است که در کتاب ها دیده می‌شود.
موضوع دیگر تکرار یک مسئله است که با یادگیری ریاضی که نیازمند دیدی جامع است تفاوت دارد. بچه‌ها با ریاضی قرار است هدف‌های شناختی بالاتری را کسب کنند اما این مدل نگاه به آموزش دانش‌آموزان را به این سطح نمی‌رساند. از سوی دیگر موفقیت در حل مسئله باعث جذب مخاطب می‌شود. ما در مدرسه دانش‌آموزانی را می‌بینیم که فکر می‌کنند کتاب‌های کمک‌درسی معجزه می‌کنند ولی بعد از مدتی آسیب می‌بینند. البته در برخی از کتاب‌ها توجه به ارزشیابی توصیفی هم دیده می‌شود. گویی به این سمت و سو حرکت می‌کنند که نمره و نکته کمرنگ شوند اما این موضوع در تعداد محدودی از کتاب‌ها به چشم می خورد.
* ما در سامان‌دهی منابع آموزشی و تربیتی مثلثی را فرض می‌کنیم که یک ضلع آن تولید منابع، ضلع دیگر ارتباط با ناشران و مولفان و ضلع بعدی مصرف کننده و فرهنگ‌سازی است. چرا هنوز اقبال و روی‌آوری به منابع استاندارد کم است و منابع غیراستاندارد مشتری خود رادارد. با توجه به این موضوع با عنایت به این موضوع که معلم رکن اصلی آموزش است و هنوز برای انتخاب کتاب مرجعیت دارد؛ فکر می کنید معلمان در ترویج منابع استاندارد و تغیر ذائقه دانش‌آموزان چه نقشی می‌توانند داشته باشند؟
پندی: احتمالاً نیاز به یک پژوهش میدانی هست تا بدانیم اصلاً ذائقه معلمان چگونه است؟ ذائقه معلم باید همان چیزی باشد که ترویج می‌کند. این کتاب‌ها نیازهای کوتاه مدت معلمان را پاسخ می دهد. اگر بتوانیم به معلمان کمک کنیم که نیازهای بلند مدتشان را تشخیص دهند و بدانند به عنوان معلم دوره ابتدایی زیرساخت جبر را آماده می‌کنند، آن‌وقت ذائقه معلمان تغییر پیدا می‌کند. اما اکنون آنچه به نظر مهم است، آزمون پایه ششم به هفتم است و معلمان هم مجبورند برای آن تلاش کنند. به این منظور از پایه سوم شروع به آموزش تست زدن می‌کنند. به نظرم تغییر ذائقه معلمان نیاز به صبر و کارهای زیادی دارد. اگر ذائقه معلم تغییر کند می‌تواند سلیقه دانش‌آموز را هم تغییر دهد. ذائقه معلم هم متاثر از توانمندی، تخصص و دیدن افق‌های بعدی است. معلمین هم نشان داده اند که همراه هستند و کافی است آنچه را که باید؛ بدانند.
میرمعینی: در این زمینه معلم باید حرفه ای باشد و ما هم نگاه حرفه‌ای به معلمان داشته باشیم. این نگاه وجود ندارد بنابراین معلم از کتاب کمک‌درسی حرفه‌ای استفاده نمی‌کند. اگر معلم واقعا حرفه‌ای باشد می‌تواند تشخیص دهد چه کتابی مناسب یا نامناسب است و درنهایت به نفع یادگیری دانش‌آموز از آن استفاده کند نه صرفاً به دلیل راضی نگه‌داشتن مدیر و اولیا. نمی‌توان گفت همه معلمان حرفه‌ای نیستند ولی به نظر می‌رسد برای رسیدن به نقطه باید تلاش بیشتری کنند.به نظر می‌رسد جای خالی کتاب‌هایی که در بستر زندگی روزمره دانش‌آموزان به موضوعات بپردازد خالی است. یعنی پرداختن به مصادیق و مثال‌های کاربردی زندگی که دانش‌آموزان با آنها سر و کار دارند و ریاضی می‌تواند به آنها کمک کند. در این صورت مفاهیم برنامه درسی را بهتر می‌توانند یاد بگیرند. هم چنین جالی خالی فعالیت‌هایی که در راستای تقویت برنامه درسی باشند احساس می‌شود. با توجه به تاکید برنامه درسی ملی، این موضوع حائز اهمیت است.
* فکر می‌کنید دلیل کمبود این کتاب‌ها چیست؟
میرمعینی: به نظرم آگاهی معلمان در این زمینه مهم است. ما خیلی راجع به برنامه درسی و شاخص‌های ارزیابی کتاب‌های کمک درسی صحبت می‌کنیم اما چرا این اتفاق نمی‌افتد؟ چرا نمود این ها در کتاب های کمک درسی و کمک آموزشی نمی‌بینیم؟ شاید باید در این زمینه آموزش بیشتری داده شود. واقعا باید آنچه در اسناد بالادستی بر آنها تاکید شده است آموزش داده شوند و معلمان از آنها اگاه شوند. اگر می‌بینیم تا حدی به ارزشیابی توصیفی در برخی کتاب‌ها توجه می‌شود نشان می دهد که این علاقه وجود دارد ولی اگر هنوز آنطور که باید و شاید به نیست، به دلیل عدم آگاهی ناشران و مولفان است.
بخشعلی‌زاده: نمی‌خواهم از تمام اتفاقاتی که در کتاب درسی می افتد دفاع کنم اما واقعیت این است که اگر اعتماد دانش آموز را از کتاب درسی بگیریم عملاً دیگر چیزی برای او
نمی ماند. یکی از معیارهای ما برای ارزیابی کتاب کمک درسی این است که آن کتاب چقدر فرصت رجوع دانش‌آموز یا معلم به کتاب درسی را فراهم می کند. ما نمی خواهیم کتاب کمک درسی جایگزین کتاب درسی شود بلکه می‌خواهیم حلقه واسط بین دانش‌آموز، معلم و کتاب درسی شود که به این نکته کمتر توجه شده است.
یکی دیگر از موضوعات طور دیگر نگاه کردن به مفاهیم کتاب درسی است. نکته آن است که اگر دانش‌آموز با کتاب درسی موفق می‌شد اصلا کتاب کمک آموزشی نیازی نداشتیم. پس کتاب کمک درسی جایی نقش پیدا می‌کند که دانش‌آموز نیازی جز کتاب درسی دارد. کتاب کمک درسی باید با طور دیگر نگاه کردن به مفاهیم درس، به آن نیازها پاسخ دهد که البته کار دشواری است.
* یکی از کتاب‌هایی که شاهد حضور آنها هستیم کتاب‌های والدین است. استنباطی که از این کتاب‌ها وجود دارد آن است که والدین با تهیه آنها بتوانند مستقیماً در آموزش فرزندانشان مشارکت داشته باشند. به نظر شما هدف از کتاب والدین چیست و ضعف کتاب‌های این حوزه در چیست؟
بخشعلی‌زاده: ابتدا باید نقش والدین در آموزش مشخص شود. والدین معلم دانش‌آموزان نیستند. گرچه یادگیری منحصر به مدرسه نیست و در منزل ادامه پیدا می‌کند اما این بدان معنی نیست که والدین بخواهند به فرزندشان ریاضی یاد بدهند. آموزش به عهده مدرسه است. کاری که والدین باید انجام دهند این است که مانع آموزش نشوند. با توجه به تغییر رویکرد و نگاه‌های آموزشی والدین باید بدانند که فرزندانشان مانند آنها یاد نمی گیرند. از سوی دیگر والدین باید با بایدها و نبایدهای آموزش و روش‌های جدید آشنا شوند. این بدان معنی نیست که روش تدریس را یاد بگیرند بلکه بدانند چه کمکی می توانند بکنند. بسیاری از کتاب‌های والدینی که در جشنواره می‌بینیم، والدین را با معلم اشتباه گرفته‌اند. یعنی اگر عنوانش را تغییر دهیم می تواند راهنمای معلم باشد. این اولین اشتباه رایج این نوع کتاب‌هاست. درحالیکه باید رویکردها را به زبان والدین توضیح داد. در این صورت است که والدین می‌توانند برای ادامه یادگیری در منزل برای فرزندشان انگیزه ایجاد کنند. اگر قرار باشد خانه را تبدیل به کلاس درس کنیم، دانش آموز دل‌زده می‌شود. برای ایجاد فضای غیررسمی در خانه بایدبه بازی‌ها و سرگرمی‌ها توجه کنیم. اگر می‌خواهیم برای والدین فعالیتی طراحی کنیم باید به گونه‌ای باشد که در فضای منزل و بافت خانواده شدنی باشد. بنابراین در کتاب‌های والدین با ید دو اصل رعایت شود. ۱. بایدها و نبایدهای رویکرد برنامه درسی مشخص شود. ۲. فعالیت‌هایی که در فضای خانواده قابل انجام است در قالب بازی و سرگرمی ارائه شود.
میرمعینی: ما نباید دانش‌آموز را در یادگیری وابسته به والدین کنیم. به خصوص در ریاضی که باعث بدفهمی‌های زیادی می‌شود. بسیاری از والدین گمان می‌کنند آموزش در دوره ابتدایی آسان است در حالیکه شروع بدفهمی‌ها همین دوره است.
* به طور کلی فکر می کنید چه باید کرد؟
میرمعینی: فکر می‌کنم در زمینه کتاب‌های کمک آموزشی قدم‌های خیلی خوبی برداشته شده است که نویدبخش فردای روشنی است. فعالیت‌های سامان‌بخشی هم نقش خیلی موثری در این زمینه داشته است به ویژه با کارگاه‌هایی که به منظور آگاهی دادن به مولفان و ناشران و داوران برگزار کرده است. نقش معلمان در داوری کتاب‌های کمک آموزشی در حال پررنگ شدن است و این خیلی خوب است چرا که
می تواند به حرفه ای شدن معلمان کمک کند. البته برای اینکه این تغییرات به آنچه مدنظر ماست برسد تلاش بیشتری لازم است که امیدوارم به آن نقطه برسیم.
بخشعلی‌زاده: باید به این نکته اشاره کنم که از اینکه سامان‌بخشی و داوران کتاب ها را رد می‌کنند عصبانی نباشید. ما معتقدیم اگر بخواهیم استانداردمان را پایین بیاوریم در واقع هیچ غربال‌گری خاصی انجام نداده‌ایم. ما ترجیح می‌دهیم استانداردها را بالا نگه داریم و امیدوار باشیم که حرکت بخش خصوصی هم شیب بیشتری پیدا کند. فکر می‌کنم نقش سامان‌بخشی عملاً همین بوده که تغییر بارز در کتاب های کمک آموزشی نتیجه این فعالیت‌هاست.
درخواست دیگرم از بخش خصوصی توجه به نیازهای معلمان و تقویت آنهاست. البته مولفانی که وارد این حوزه می‌شوند باید توانمندی‌های خاص خود را داشته باشند ولی اگر ناشران همت کنند و در این حوزه گام بردارند می‌تواند در تغییر نگاه معلمان و در نتیجه بهبود کیفیت آموزش کمک کند. گرچه تالیف ارزشمند است، اما اگر می‌بینیم هنوز راه زیادی برای تالیف چنین کتاب‌هایی داریم، ترجمه خوب هم می تواند به معلمان کمک کند و به اندازه تالیف مفید است. اگر معلمان را تقویت کنیم، معلمان هم کتاب‌های بهتری را انتخاب می کنند و در نتیجه این، هم افزایی خوبی ایجاد می‌شود.

_______________
↩️ کانال مقاله ها 👇

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا