درباره کتابهای درسی و کمک درسی

زبان فارسی؛ از گذشته پرشکوه تا امروز

خراسان – مورخ سه‌شنبه 1389/10/28 شماره انتشار ۱۷۷۵۱ 
نویسنده: علیرضاشریفی

به بهانه آغاز هفتمین مجمع بین المللی استادان زبان فارسی

امروز هفتمین مجمع بین  المللی استادان زبان فارسی با حضور رئیس جمهور، شخصیت های سیاسی و بیش از ۲۵۰استاد ایرانی و خارجی با هدف تبادل تجربیات و امکان گفت و گوی استادان در حوزه آموزش زبان فارسی در تالار علامه امینی تهران برگزار می شود. از آنجا که زبان فارسی یکی از پایه های هویتی ماست، نگاهی اجمالی به سیر تحول و تطور آن دور از فایده نیست.در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپا در برلین چهار زبان یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت، به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. معیار آنان برای کلاسیک بودن این بود که باستانی باشند، ادبیات پربار داشته باشند و در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشند. زبان فارسی گذشته پرشکوهی داشته، چنان که در زمان حکومت گورکانیان در هند، فارسی، زبان رسمی این امپراتوری بود و در همان زمان نفوذ این زبان در غرب به دریای سیاه می رسید. اما اکنون زبان فارسی زبان رسمی دو کشور است: ایران و تاجیکستان. زبان نخست بیش از ۴۰میلیون نفر در ایران فارسی است. در تاجیکستان ۵میلیون نفر به این زبان سخن می گویند. اما این نکته قابل توجه است که در ازبکستان با وجود ۷میلیون گویشور فارسی زبان در این کشور، حاکمان آن، چشم دیدن این زبان را ندارند و تا می توانند در راه آن سنگ اندازی می کنند. در افغانستان هم ۲۰میلیون نفر به فارسی سخن می گویند؛ به همین دلیل در این کشور، زبان فارسی و زبان پشتو، هر دو زبان رسمی افغانستان هستند. هند و پاکستان نیز از جمله کشورهایی به شمار می روند که زبان فارسی در آن ها جایگاه در خور توجهی داشته و دارد و از نظر فرهنگی تاثیر زیادی بر این سرزمین ها گذاشته است.در مجموع شمار سخن گویان فارسی را در جهان ۱۱۰میلیون تن برآورد می کنند. به دلیل آن که زبان اردو، زبان رسمی کنونی پاکستان پیوندهای زیادی با زبان فارسی دارد؛ بسیاری از مردم این کشور چه فارسی زبان و چه اردو زبان، دلبستگی و علاقه زیادی به زبان فارسی نشان می دهند و با وجود بحران های سیاسی و اقتصادی موجود در این کشور آن ها بر این دلبستگی خود پای می فشارند.

>دوره باستان

زبان فارسی به سه دوره مشخص تقسیم می شود؛ دوره باستان، دوره میانه و دوره نو. زبان فارسی باستان از خانواده زبان هند و اروپایی است؛ اما زبان هند و اروپایی که مادر زبان فارسی و بسیاری از زبان های اروپایی است، در واقع یک زبان فرضی است؛ چون هیچ اثری از این زبان برجای نمانده و با توجه به شباهت های موجود میان چندین زبان حدس زده می شود که آن ها باید یک منشاء واحد داشته باشند که همان زبان هند و اروپایی است. زبان فارسی باستان در ایالت پارس در جنوب ایران رواج داشته و زبان قوم پارس یعنی زبان سرزمین اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده است. البته در این دوره، زبان های زیادی در ایران رایج بوده که تنها آثار و مدارکی از چهار زبان مادی، سکایی، اوستایی و فارسی باستان، بازمانده است. نخستین اثر به جای مانده از زبان فارسی باستان سنگ نوشته های بیستون است. این کتیبه ها به فرمان داریوش، در دل کوه بیستون کنده کاری شده است. کتیبه های موجود از زبان فارسی باستان همه با دبیره(خط) میخی نوشته شده اند. دبیره ای که ۳۶نشانه داشت و از چپ به راست نوشته می شد.

دوره میانه

دوره میانه از حدود ۲۵۰سال پیش از میلاد یعنی با پایه گذاری سلسله اشکانی آغاز می شود و تا پایان کار سلسله ساسانی (۶۵۱میلادی) ادامه می یابد. از نظر تاریخی، دوره زبان های باستان با از میان رفتن هخامنشیان در سال ۳۳۰ پیش از میلاد به پایان می رسد و دوره میانه از ۲۵۰ سال پیش از میلاد که آغاز حکومت اشکانیان است، شروع می شود، بنابراین فاصله ای بیش از یک صد سال میان این دو دوره تاریخی زبان های ایرانی وجود دارد که در بررسی  های تاریخی زبان فارسی به «سال های تاریک» معروف است. زیرا پس از برافتادن هخامنشیان به دست اسکندر، این سردار یونانی، درگذشت و سرزمین های فتح شده به وسیله او میان فرماندهانش تقسیم شد. در این میان، ایران به دست «سلوکوس» افتاد. حکومت او و دنبالگانش نزدیک به صد سال به درازا کشید که در تاریخ ایران به دوران سلوکیه معروف است. در این دوره فرهنگ هلنی یعنی زبان، خط و فرهنگ یونانی در ایران رواج یافت و در عوض هیچ اثری از خط و زبان ایرانی بر جای نماند. نتیجه این که هیچ آگاهی از چند و چون خط و زبان فارسی در این دوره در دست نیست و در واقع از این نظر یک دوره تاریک است.اما با پیروزی اشکانیان بر سلوکیان، دوباره فرهنگ ایرانی زنده می شود و زبان های ایرانی در گوشه و کنار کشور دوره نوینی را آغاز می کنند. از میان زبان های گوناگونی که در ایران دوره میانه به کار می رفتند، اسناد مکتوبی از زبان های «پهلوی اشکانی» پهلوی ساسانی، سغدی، سکایی، بلخی و خوارزمی ، بر جای مانده است.در میان این زبان ها، زبان پهلوی ساسانی، از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا، این زبان، صورت تحول یافته و دنباله ناگسسته زبان فارسی باستان است و فارسی نو(دری) ریشه در آن دارد.از پهلوی ساسانی آثار ارزشمندی بر جای مانده است. خط آن، خط پهلوی بود؛ خطی که اشکالات زیادی داشت و بسیار دشوار بود. مهم ترین عامل دشواری آن وجود «هزوارش» در آن است «هزوارش» ها واژه هایی بودند آرامی که به خط پهلوی نوشته می شدند و معادل فارسی میانه آن ها خوانده می شد.البته در این زمان خط اوستایی هم وجود داشت که برای نوشتن متون دینی استفاده می شد. این خط برخلاف خط پهلوی ویژگی های ممتازی داشت. اول این که حرف ها جدا از یکدیگر نوشته می شدند و از هیچ طرف به هم نمی پیوستند. در این خط برای هر «واج» یک علامت ویژه وجود دارد و مصوت های کوتاه هم دارای نشانه هستند . علت کمال خط اوستایی وبی نقصی نسبی آن، این بود که از آن برای نوشتن اوستا و دیگر متون مقدس استفاده می شد و زبان اوستایی هم مهجور بود. در واقع چاره ای نبود که برای درست خواندن متون موجود، از خطی دقیق استفاده شود.

>زبان فارسی نو

فارسی نو یا دری، چنان که اشاره شد دنباله طبیعی و ناگسسته زبان فارسی میانه(پهلوی ساسانی) است. بیشتر پژوهشگران برآنند که به فارسی نو، به این دلیل دری می گویند که زبان دولتی (درباری) و رسمی دستگاه ساسانی بوده است.هم چنین مشهود است که زبان مردم بخارا فارسی دری بوده، زیرا نامه نگاری های اداری با این زبان صورت می گرفته است.موضوع قابل توجه این است که تا پایان قرن سوم هجری، اثر قابل توجهی در زمینه علمی و ادبی به زبان فارسی دری نوشته نشده است.از این رو به جای دو قرن سکوت، حتی می توان از سه قرن سکوت سخن گفت. علت این وقفه و ایستایی بلندمدت کاملا روشن است، ولی مهم تر این که ، نه تنها این زبان از بین نرفت، بلکه درست مثل آتش زیر خاکستر عمل کرد. یعنی با وزش نسیم هایی انبوه خاکسترها، کنار رفتند و سپس در مدت کوتاهی این آتش در قالب اثری به نام شاهنامه شعله کشید. شعله ای که هم چنان به این سرزمین گرمی می بخشد. در عین حال نباید شاهنامه را با وجود مولفه ها و عناصر صد در صد ایرانی، محدود به این مرز و بوم دانست؛ چون این شاهکار در کنار ایلیاد و ادیسه هومرو مهابهاراتای هند، یکی از سه حماسه  بزرگ جهان محسوب می شود. به بیانی می توان گفت شاهنامه تنها خود را نه بر ایران بلکه بر جهان تحمیل کرده است. از این رو شاهنامه یک حماسه رزمی نیست بلکه یک حماسه زبانی و فرهنگی نیز هست.اما پیشینه فارسی دری افتخارش به شاهنامه محدود نمی شود؛ بلکه چندین وچند اثر دیگر هم در این زبان به وجود آمده است، مثل منطق الطیر، مثنوی معنوی، پنج گنج نظامی و… که همه مایه مباهات برای این زبان هستند. این ارزش وقتی بر ما روشن می شود که آن را با دیگر زبان ها مقایسه کنیم و ببینیم در آن ها چند اثر کلاسیک بزرگ و ماندگار پدید آمده است، وقتی پیشینه زبان ها را بررسی می کنیم می بینیم که تعداد آن هایی که چنین سرمایه ای داشته باشند، چقدر اندک است.

ht “>مهم ترین دگرگونی های زبان فارسی از گذشته تا اکنون

تحول زبان فارسی از دوره باستان به دوره میانه، بسیار اساسی و مهم بوده است. این تحول هم آوایی بوده و هم دستوری (صرفی و نحوی). فارسی باستان زبانی بسیار پیچیده و از نظر ساخت «ترکیبی» بود. منظور از «ترکیبی» بودن زبان این است که ساخت و ویژگی های ظاهری هر واژه بر روی زنجیره گفتار نشان دهنده موقعیت صرفی و نحوی آن باشد. در این زبان ها پایانه ها و بخش های صرفی به واژه می پیوندند و نقش آن ها را مشخص می کنند؛ از این رو ساخت های گوناگون صرفی و نحوی باعث ایجاد شکل های گوناگون از واژه ها می شوند.

برای نمونه باید از زبان عربی یاد کرد که یک زبان ترکیبی است و اعراب هر واژه نقش نحوی آن را مشخص می کند. اسم در فارسی باستان از نظر شمار سه ساخت( مفرد، مثنی، جمع) از نظر جنس نیز سه ساخت( مذکر، خنثی، مونث) و از نظر نقش نحوی ۸ حالت داشت؛ به این ترتیب یک اسم به اعتبار سه جنس، سه شمار دارای ۹ صورت صرفی بود که به اعتبار ۸ حالت نحوی به ۷۲ صورت صرف می شد.اگر این دیدگاه را بپذیریم که زبان ها به سمت ساده تر شدن پیش می روند، باید بگوییم که زبان فارسی با پوست انداختن و رها کردن ویژگی های ترکیبی، وارد مرحله ساده تری شده و از صورت ترکیبی به صورت «تحلیلی» درآمده است.در زبان های تحلیلی، صورت های صرفی از میان می روند و جایگاه هر واژه در جمله نقش آن را نشان می دهد. اکنون زبان فارسی درسی، زبانی کاملا تحلیلی است و آرایش سازه ها (word order) بیان گر نقش آن ها در جمله است.

۲۰%; “>دگرگونی های آوایی

فارسی دری از نظر آوایی نیز نسبت به دوره  باستان و حتی دوره میانه دگرگونی های زیادی یافته است. در فارسی باستان واژه ها دارای واکه (مصوت) پایانی بودند، ولی این واکه ها در دوره های بعد حذف شدند. همچنین برخی از همخوان ها (صامت ها)ی آغازی نیز یا حذف شدند و یا تغییر کردند.مثل واژه برف که در فارسی باستان varfa و در فارسی میانهvafr بوده است. چنان که مشاهده می شود در فارسی میانه، واکه پایانی (a) حذف شده و در فارسی دری علاوه بر این که v به b بدل گردیده، جای f و r نیز عوض شده است.مطالعه تحولات آوایی زبان فارسی به ما کمک می کند تابه جای این که درباره تفاوت آوایی برخی واژه ها به حدس و گمان متوسل بشویم، سیر این تحول را ببینیم و متوجه شویم که چرا و چطور یک واژه  ممکن است تلفظ های متفاوت داشته باشد.

h>عربی در فارسی

چنان که اشاره شد، زبان فارسی، از گذشته تاکنون از نظر آوایی ، صرفی و نحوی تحولات مهمی را پشت سرگذاشته است؛ اما علاوه بر این ها این زبان از نظر معنایی و واژگان نیز دگرگونی های زیادی را پذیرفته است. یکی از مهم ترین تغییرات واژگانی فارسی دری آن است، که واژه های عربی زیادی به آن راه یافته است، به طوری که گاه شمار این واژه های دخیل عربی در یک متن بسیار بیشتر از واژه های فارسی است. درباره این که آیا آمیختگی زبان فارسی با واژه های عربی امری نکوهیده یا پسندیده است، نظرات و دیدگاه های متفاوتی وجود دارد؛ برخی آن را باعث باروری و کارآمدی بیشتر زبان فارسی می دانند و برخی می گویند این امر به روند واژه سازی در زبان فارسی آسیب رسانده و اجازه نداده است که این زبان رشد طبیعی خود را داشته باشد. برخی هم می گویند که ورود ریشه های واژه های عربی به فارسی ایرادی ندارد ولی موضوع این است که هر واژه عربی با شکل های مختلف صرفی خود وارد زبان فارسی شده است؛ مثلا واژه «خبر» به این دلیل که «ریشه» محسوب می شود، ورودش به زبان فارسی مشکل آفرین نیست؛ ولی این واژه با شکل مختلف صرفی خود وارد زبان فارسی شده است: اخبار، مخبر، مخابره، مخابرات، خبیر، خبر و … از این جمله اند. همان طور که می دانیم ، از این نوع واژه های عربی در فارسی خیلی زیاد است. بنابراین اکنون باید این مسئله را یک ویژگی زبان فارسی دانست و آن را پذیرفت.

همچنین می توان گفت که حتی اگر ما در ارزیابی خود، این نکته را مدنظر قرار ندهیم که زبان عربی، زبان قرآن و زبان دین ماست، باید به این نکته توجه کنیم که شناخت بهتر زبان فارسی و تسلط بیشتر بر آن می طلبد که تا حدی با زبان عربی آشنایی داشته باشیم.

+ نوشته شده در  سه شنبه ۲۸ دی۱۳۸۹

 

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا