تحلیل کتاب درسی
کتابهای درسی به خاطر اهمیّت زیادی که در تعیین محتوا و خطمشی آموزش دارند،کانون توجه تمامی دستاندرکاران آموزش و پرورش میباشند.اهمیّت کتابهای درسی در نظامهای آموزشی متمرکز،مانند ایران که تقریبا تمام عوامل آموزشی بر اساس محتوای آن تعیین و اجرا میشود،بیش از سایر انواع نظامهای آموزشی میباشد.و به خاطر همین اهمیّت بیش از حد است که صرف وقت نیروهای متخصّص در بررسی و تحلیل کتابهای درسی میتواند راهگشای حل بسیاری از مشکلات جاری آموزشی باشد.مقالهء حاضر به عنوان تکملهای بر روشهای متداول تحلیل کتابهای درسی،به بررسی عوامل مؤثّر طرّاحی و تهیّهء این کتابها میپردازد؛دو دسته عامل در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرد:اول عواملی که در تهیّهء متن کتاب باید مورد توجه قرار گیرد و دوم عواملی که تحت عنوان راهبردهای شناختی مورد بحث واقع شده است.از جمله عواملی که باید در متن کتاب مورد تأکید واقع شود،ساختار متن کتاب،به هم پیوستگی موضعی،تراکم نظریات و مفاهیم و نسبت اطلاعات مهم به اطلاعات بیاهمیّت است.
تحلیل کتاب درسی
نوشتهء:بی،بی،آرامبراستر،و تی،اچ،آندرسون ترجمهء:دکتر هاشم فردانش
معرفی مقاله
کتابهای درسی به خاطر اهمیّت زیادی که در تعیین محتوا و خطمشی آموزش دارند،کانون توجه تمامی دستاندرکاران آموزش و پرورش میباشند.اهمیّت کتابهای درسی در نظامهای آموزشی متمرکز،مانند ایران که تقریبا تمام عوامل آموزشی بر اساس محتوای آن تعیین و اجرا میشود،بیش از سایر انواع نظامهای آموزشی میباشد.و به خاطر همین اهمیّت بیش از حد است که صرف وقت نیروهای متخصّص در بررسی و تحلیل کتابهای درسی میتواند راهگشای حل بسیاری از مشکلات جاری آموزشی باشد.مقالهء حاضر به عنوان تکملهای بر روشهای متداول تحلیل کتابهای درسی،به بررسی عوامل مؤثّر طرّاحی و تهیّهء این کتابها میپردازد؛دو دسته عامل در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرد:اول عواملی که در تهیّهء متن کتاب باید مورد توجه قرار گیرد و دوم عواملی که تحت عنوان راهبردهای شناختی مورد بحث واقع شده است.از جمله عواملی که باید در متن کتاب مورد تأکید واقع شود،ساختار متن کتاب،به هم پیوستگی موضعی،تراکم نظریات و مفاهیم و نسبت اطلاعات مهم به اطلاعات بیاهمیّت است.
راهبردهای شناختی،دربرگیرندهء تمام روشهایی است که فراگیر برای انتقال محتویات یک کتاب به حافظهء بلند مدت خود بکار میبرد.از جمله راهبردهای مورد استفاده هنگام یادگیری متون، میتوان از بذل توجه به هدفهای مورد نظر نگارنده متن،تشخیص
اطلاعات با اهمیّت از اطلاعات زمینهای و تفاصیل حاشیهای، بکارگیری پیشدانستههای فراگیر هنگام ارائه مطالب جدید،و رمزگردانی اطلاعات به نحوی که یادآوری آن را در مواقع ضروری تسهیل میکند،نام برد.
شرح هر یک از عوامل مؤثّر در تهیّهء متن کتابهای درسی و همچنین توضیح راهبردهای شناختی مؤثّر هنگام مطالعه و یادگیری مطالب این کتابها،هدفی است که در این مقاله دنبال میشود.
امید است که مطالعهء این مقاله بتواند برای دستاندرکاران طرّاحی و تهیّهء کتابهای درسی و همچنین اساتید و دانشجویان رشتههای برنامهریزی درسی و سایر رشتههای وابسته،مفید واقع شود.
این مقاله توسط برادر دکتر هاشم فردانش عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی ترجمه شده و در اختیار فصلنامه قرار گرفته است که بدینوسیله از ایشان تشکّر میشود.
«فصلنامه»
تحلیل کتاب درسی۱
روشهای تحلیل کتابهای درسی در گذشته،تحت تأثیر فرمولهای خوانایی۲بوده است۳.این فرمولهای شاخصی بدست میدهد که به وسیلهء آن،مقتضیات خواندن یک کتاب درسی،با تواناییهای خواندن شاگرد که از روی نمرات خواندن وی تعیین میشود،مقایسه میگردد.دو فرمول خوانایی معروف متعلّق به دیل و چال۴و فرای۵با استفاده از میزان دشواری لغات و پیچیدگی جملات،سطح خوانایی کتابها را تعیین میکند.
علاوه بر فرمولهای خوانایی،تعداد زیادی از ابزارهای فهرستی۶نیز برای تحلیل کتابهای درسی بکار رفته است.نمونهء این فهرستها نشان میدهد که این فهرستها نظر تحلیلگر کتاب را به وجوه بالقوه مهمی که الزاما با فرمولهای خوانایی اندازهگیری نمیشود،معطوف میسازد۷.پرسشهای این فهرستها نظر خواننده را به وجوهی از کتاب درسی مانند به کار بردن وسایل کمک آموزشی دیداری۸،جهتگیریهای فرهنگی و جنسی۹،کتاب راهنمای معلّم۱۰،کیفیت کار۱۱،کیفیت مواد۱۲،هزینه۱۳،و کیفیت نوشتار۱۴جلب میکند.یکی از این فهرستهای دارای ۷۲ پرسش است۱۵.علاوه بر مقدار مطلق هر یک از پرسشها،بسیاری از آنها چنان مبهم بیان شدهاند که کار قضاوت بر اساس آنها را برای تحلیلگر مشکل میسزاد.
در این مقاله برخی از مبانی نظری و یافتههای تحقیقی در مورد چگونگی خواندن، درک کردن،و به خاطر آوردن شاگردان که به کار تحلیل کتابهای درسی کمک میکند،ارائه خواهد شد.این مبانی،تحلیلگر کتاب درسی را قادر خواهد ساخت تا مجموعهء معیارهای موجود را(مانند آنچه در بالا اشاره شد)اولویتبندی کند و همچنین ابهام بعضی از پرسشها را نیز برطرف سازد.
نظریههای موجود،یادگیری از کتاب درسی را تابعی از خصوصیات متن کتاب و راهبردهای شناختی مورد استفادهء خواننده هنگام مطالعهء آن میدانند:
۱-متن کتاب
یکی از عوامل مؤثّر در یادگیری از متنها،ساختار۱۶آن است.ساختار به چگونگی اتصال موضوعات،بر اساس الگوهای سازماندهی منطقی اشاره دارد.برخی از ساختارهای اصلی ظاهرا منعکس کنندهء الگوهای اصلی تفکر انسان میباشد:
الف-فهرست ساده۱۷:یک فهرست از موارد یا نظرات که در آن ترتیب اهمیت ندارد،
ب-نتیجهگیری/شواهد۱۸:یک مورد خاص از فهرست ساده است،مشتمل بر یک قضیه و فهرستی از دلایلی که به عنوان شواهد آن قضیه میباشد،
ج-مقایسه مشابهتها و تفاوتها۱۹:شرح تشابهها و تفاوتهای بین دو یا چند چیز،
د-توالی زمانی۲۰:رابطهء ترتیبی بین موارد یا رویدادها بر اساس گذشت زمان،
هـ-علت و معلول۲۱:تعاملی بین حداقل دو نظریه یا رویداد که یکی علّت یا سبب و دیگری معلول یا نتیجه تلقی میشود،
و-مسأله/راه حلّ۲۲:شبیه علت و معلول است که در آن دو عامل تعامل دارند،یکی از عوامل مسأله است و دیگری حل آن.
این ساختارهای اصلی را میتوان زیرمجموعهء ساختارهای دیگری دانست که طبقه یا نوع یک متن خاص را تعیین میکند(مانند:داستانها،مقالات،روزنامهها)یا حیطههای موضوعی محتوا(مانند:زیستشناسی،تاریخ)۲۳.
ساختار متنها را از راههای مختلف میتوان مورد شناسایی قرار داد:
الف-لغاتی که رابطهها را مشخص میکند(زیرا،قبل از،برای مثال،در مقایسه)،
ب-جملاتی که نوع ساختار را صریحا بیان میکند،
ج-پیشگفتارهای یا مقدّمهها شامل عناوین،
د-عبارات خلاصه.
میر۲۴اطلاعاتی را که در درون یک متن،وجوه ساختار آنرا مشخص میکند علامتدهی”۲۵نامیده است.تحقیقات نشان داده است که متنهایی که بهتر سازماندهی شده باشد،و متنهایی که ساختار آن برای خواننده بیان شده باشد(برای مثال با استفاده از علامتدهی)امکان فهمیدن،بخاطر سپردن،و بکارگیری اطلاعات آنرا افزایش میدهد۲۶.
مشخصهء دیگر متنها که بر نتایج یادگیری تأثیر میگذارد،بهم پیوستگی موضعی۲۷یا به قول زبانشناسان بهم پیوستگی۲۸نامیده میشود.۲۹بهم پیوستگی موضعی با استفاده از انواع ارتباطهای سادهء زبانی که موضوعات را در یک جمله و در میان چند جمله ربط میدهند، حاصل میآید.از جمله معروفترین ربطها اشکال مختلف اشارات(مانند ضمیر،تکرار یک یا چند عبارت،و غیره)و علامات ربط یا کلمات ربط است(مانند:و،یا،اما،زیرا،هرچند). اهمیت بهمپیوستگی در فهمیدن و بخاطرسپاری متون در تحقیقات مشخص شده است. برای مثال ارجاعات مکرر که باعث انتقال معانی میان جملات میشود باعث کاهش زمان مطالعه و افزایش یاداوری محتوای متن به عنوان یک واحد بهم پیوسته میشود.۳۰همچنین کودکان جملاتی را که با علامات ربط مشخص بهم متصل شدهاند،به خصوص علامات ربط علت و معلولی بهتر میخوانند تا جملاتی که درک ارتباط بین آنها به عهدهء خواننده گذارده شده باشد.۳۱
خصوصیات خود محتوا نیز بر یادگیری آن تأثیر دارد.کنیش۳۲و همکارانش نشان دادهاند که یکی از این خصوصیات(به نام تراکم نظریات۳۳)خواندن متن را مشکلتر میسازد.برای مثال کنیش و کنان۳۴با ثابت نگهداشتن طول متن،تعداد قضیهها۳۵(یا نظریات)را در آن تغییر دادند.آنها دریافتند که زمان لازم برای خواندن متن،بیشتر تابعی از تعداد قضیههای آن است تا تعداد کلمات ان.کنیش و همکارانش نشان دادند که زمان لازم
برای خواند متنهای دارای مفاهیم لغوی۳۷زیاد،بیشتر از متنهایی است که مفاهیم لغوی کمتری دارند و یادآوری آنها نیز کمتر است.به عبارت دیگر پردازش و نگهداری یک قضیهء متشکل از عناصر آشنا و قدیمی،آسانتر از قضیههایی است که مفاهیم جدید در متن وارد میکنند.به طور خلاصه هر قدر متن متراکمتر باشد(هر قدر تعداد نظریات جدید در واد متن بیشتر باشد)،زمان لازم برای خواندن متن بیشتر و احتمال یادآوری آن کمتر میشود.
جنبهء دیگر محتوا که بر نتایج یادگیری تأثیر دارد،نسبت اطّلاعات مهم به اطلاعات بیاهمیّت،یا نسبت نظریات اصلی به تفاصیل است.در یک سلسله تحقیقاتی که توسط ردر و آندرسون۳۸انجام گرفت،دانشجویانی که خلاصههایی با یک پنجم حجم متن اصلی را خواندند،اطلاعات مهم را بهتر تشخیص داده و اطلاعات مرتبط جدید را بهتر یاد گرفتند تا دانشجویانی که متن طولانی اصلی را مطالعه کردند.ردر و آندرسون چنین نتیجه گرفتند که متنهایی که به تمرکز حواس شاگرد کمک میکند و او را از تقسیم وقت خود بین مطالب اصلی و تفاصیل باز میدارد،به یادگیری متن نیز کمک میکند.
نتیجه تحقیقی دیگر حاکی از آن است که هرگاه اهمیّت اطلاعات ارائه شده، به خصوص تشریح روابط علت و معلولی یا ارتباط علّی بین نظریات،مشخص شود،یادگیری و یادآوری آن متنر بهتر میشود.۳۹برای مثال در تحقیق در مورد داستانها،بیان اهداف شخصیت اصلی داستان و رویدادهایی که منتهی به آن اهداف میشود،تأثیر زیادی بر فهم و یادآوری آن دارد.۴۰احتمالا اطلاع از هدفها و حوادثی که منتهی به آنها میشود به درک خواننده از رفتار شخصیت داستان و نتایج آن کمک میکند.
به طور خلاصه،خصوصیات متعدد متن(ساختار،بهمپیوستگی،محتوا)بر یادگیری ناشی از خواندن آن تأثیر میگذارد.ولیکن خصوصیات فرد قرائت کننده،احتمالا تأثیر تعیینکنندهتری بر یادگیری از کتابهای درسی دارد.در این ارتباط راهبردهای شناختیای۴۱که حین قرائت بکار میرود اهمیت ویژهای دارد.
۲-راهبردهای شناختی
آنچه را که شاگرد برای انتقال اطلاعات از نوشته به مغز خود بکار میبرد،راهبرد شناختی مینامند.این راهبردهای پردازش اطلاعات،نه تنها شامل تمرکز حواس اولیه و متعاقب آن رمزگذاری اطلاعات میشود،بلکه شامل جنبهء”مدیریت”۴۲این فراگردها که فراشناخت۴۳نامیده میشود نیز هست.فراشناخت به آگاهی فرد و کنترل او بر تفکر و یادگیریاش اطلاق میشود.تحقیقات نشان داده است که راهبردهای شناختی متعددی (شامل اجزاء فراشناختی آن۴۴)با یادگیری از متون مرتبط میباشد.برخی از این راهبردها، ذیلا مورد بحث قرار میگیرد.(برای سایر راهبردهای مورد استفادهء فراگیران کارآ به بیکر و براون ۱۹۸۳ رجوع کنید۴۴).
یک راهبرد مفید در یادگیری از متن،بذل توجّه و پردازش اطلاعات مهمّی است که در هدف یادگیری آن(یعنی آن چه که شاگرد باید انجام دهد تا نشان دهد یادگیری به وقوع پیوسته است،برای مثال پاسخ دادن به سئوالات پایان متن یا گذراندن یک آزمون)ملحوظ شده است.در تحقیقات متعددی ارتباطی روشن بین نتایج یادگیری و اطلاع شاگرد از آن و یا انتظار شاگرد در مورد آن نشان داده شده است.این تحقیقات نشان داده است که گنجاندن سئوالهایی در متن تأثیر تمرکز بخشی زیادی بر رفتار یادگیری و نتایج آن دارد.شاگردان وقت بیشتری را برای خواندن آن بخش از متن که با سئوالهای گنجانده شده مرتبط است، صرف میکنند و نتیجه بهتری را هم از پاسخگویی به سئوالهای آخر متن در رابطه با همان اطلاعات،بدست میآورند۴۵.سئوالهای گنجانده شده در متن باعث ایجاد انتظاراتی در مورد هدفهای یادگیری میشود که این انتظارات خودپردازش شناختی را هدایت میکند.
دومین راهبرد مؤثّر در یادگیری از متن،توجه انتخابی و پردازش مهمترین اطلاعاتی است که در ساختار مورد استفادهء نویسنده مشخص شده است.قرائت کنندگان بالغ قادرند مهمترین اطلاعات را در متن تشخیص داده و آنرا بخاطر بیاورند.ظاهرا توانایی انجام این کار،تدریجا ایجاد میشود،احتمال اینکه قرائت کنندگان نابالغ یا افراد با مهارت قرائت کمتر،بتوانند اطلاعات مهم را در متن تشخیص داده و به پردازش آن بپردازند،کمتر از قرائت کنندگان بالغ است۴۶.ولی بهرحال نتیجهء یک سلسله تحقیقات امیدوار کننده،حاکی از آن است که میتوان تشخیص و استفاده از ساختار متن را به منظور تسهیل یادگیری به شاگردان نابالغ نیز آموزش داد.برای مثال،بارتلت۴۷تشخیص و بکارگیری چهار ساختار متداول متنهای توضیحی را به عنوان کمک یادگیری به شاگردان کلاس نهم (چهارده سالگان)آموزش داد.دانسریو۴۸نیز نحوهء تشخیص و استفاده از ساختار نهفته در متن را به عنوان کمک یادگیری با موفقیت به دانشجویان آموزش داد.
یک راهبرد دیگر برای کمک به شاگردان در یادگیری از متنها،استفاده از پیش دانستههای شاگرد برای تفسیر و یادآوری اطلاعات جدید است.این نکته در تحقیقات به اثبات رسیده است که آنچه شاگرد از قبل میداند،تأثیر زیادی بر آنچه که از متن میآموزد و بیاد میآورد،دارد۴۹.فرد نه تنها باید اطلاعات مربوط را بداند بلکه باید بتواند از آن در زمان مناسب استفاده کند.به عبارت دیگر قرائت کننده باید قادر باشد دانستههای مربوط خود را در زمانی که این اطلاعات برای فهم مطالب جدید ضروری است به یاد بیاورد،تحقیقات نشان میدهد که اغلب کودکان برای کمک به یادگیریشان از متن،در فعّال کردن پیش دانستههای خود موفق نیستند ولی میتوان این کار را به آنان آموزش داد۵۰.
یک راهبرد شناختی مهّم دیگر و رمزگردانی اطلاعات۵۱است به نحوی که یادآوری آنرا ممکن سازد.تحقیقات نشان داده است که بعضی از انواع راهبردهای مطالعه یا فعالیتهای یادگیری،برای این منظور مفید است.ظاهرا آن دسته از راهبردهای مطالعه که بر تشخیص و
کار روی ساختار مورد استفادهء نویسده تأکید دارد(راهبردهای ساختاری۵۲)میتواند در یادگیری مفید واقع شود.برای مثال آموزش نحوهء تهیّهء سرفصل میتواند برای شاگردان، به عنوان کمک یادگیری مفید باشد،۵۳و آموزش روشهای تهیه نقشه لغات۵۴(نمایش نموداری ساختار متن)باعث بهبود کیفیّت یادآوری شاگردان از محتوای متن میشود.۵۵ روش دیگری که ظاهرا باعث بهبود پردازش اطلاعات هنگام مطالعه میشود،روش شرح و بسط علت و معلولی۵۶است.برانسفورد و همکارانش۵۷نشان دادند که اگر افراد بتوانند بین اطلاعات ارتباط معنیدار علت و معلولی برقرار سازند،بهتر میتوانند آن اطلاعات را بیاد آورند.این به آن معنی است که در شرح و بسط علت و معلولی،قرائت کنندگان با استفاده از پیش دانستههای خود(اطلاعات حاصل از متن یا از حافظهشان)بین اطلاعات ظاهرا نامربوط ارتباط برقرار میسازند.برای مثال قرائت کننده ممکن است با استفاده از پیش دانستههای خود در مورد نحوهء عمل یک شیی،به درک و یادآوری ساختار آن جسم کمک کند.
تحقیقات نشان داده است که توجه انتخابی و پردازش اطلاعات”مهم”،به کارگیری پیشدانستهها،و استفاده از روشهای مطالعهء مؤثّر،جز راهبردهای شناختیای است که میتواند باعث تسهیل یادگیری از متن کتاب شود.تحقیقات همچنین نشان داده است که آموزش بکارگیری این راهبردها،اثر مثبت بر نتایج یادگیری دارد.تحقیقات در مورد آموزش تشخیص ساختار نویسنده و بکارگیری راهبردهای مطالعه که باعث بهبود یادگیری میشود،قبلا مورد بحث قرار گرفت.تحقیقات نه تنها تأثیر آموزش را اثبات کردهاند بلکه چگونگی کمک معلمان به شاگردان برای یادگیری چگونگی یادگیری از مطالعه را نیز پیشنهاد کردهاند.نتیجه عملیای که از این تحقیقات بدست میآید این است که باید کاربرد آگاهانهء راهبردهای شناختی را به شاگردان آموزش داد.این به آن معنی است که شاگرد باید از علت،زمان،مکان و چگونگی استفاده از راهبردهای خاص با اطلاع باشد.
۳-دلالتهای کاربردی۵۸
دلیل اصلی تحلیل کتابهای درسی این است که دستاندرکاران آموزش و پرورش را در اتّخاذ تصمیمهای عاقلانه هنگام انتخاب کتاب درسی برای استفاده در کلاسها توانا سازد. همانطور که در مقدمه اشاره شد،دو روش تحلیل اغلب مورد استفاده قرار میگیرد.یک روش عبارت از استفاده از فرمولهای خوانایی برای تعیین درجهء پیچیدگی زبانی متن کتابهاست.روش دیگر استفاده از ابزارهای فهرستی است که تحلیلگر را متوجه جوانب دیگری که در فرمولهای خوانایی منعکس نیست،میکند.هر دو روش میتواند برای اتخاذ تصمیم در مورد کتاب قابل استفاده در کلاس درس،مفید واقع شود.
علاوه بر روشهای فوق،سئوالهایی نیز در رابطه با تفسیر نتایج تحقیقات اخیر،در مورد قرائت مطرح است که میتواند برای ارزیابی کتابهای درسی کاربرد داشته باشد.
پاسخگویی به این سئوالها،اطلاعات مهمی را به روند انتخاب کتاب درسی ما میافزاید. نخستین مجموعهء این سئوالها در ارتباط با متن کتاب است:
(الف)آیا کتاب درسی کوشش منظّمی برای کمک به خواننده،جهت برقرار ارتباط بین نظریات جدید و نظریات از قبل آموخته شده کرده است؟آیا نویسنده برای ترغیب شاگرد به استفاده از پیش دانستههایش،مقدمههای منظم،خلاصه فصلها و سئوالهایی را در نوشتهء خود گنجانده است؟
(ب)آیا متن در سطح کلی پیوستگی دارد؟آیا خوب سازماندهی شده است و این سازماندهی از طریق عنوان فصلها،عناوین فرعی،سرفصلها،مقدمهها،نتیجهگیریها،و عناوین جملات برای خواننده مشهود میباشد؟
(ج)آیا متن دارای بهمپیوستگی موضعی هست؟آیا ضمایر مرجع روشنی دارند و رابطهء بین نظریات بصورت واضح بیان شده است؟
(د)آیا متن با معرفی نکات اصلی جدید در موقع لزوم و با شتابی مناسب شاگرد را به سوی هدفی مهم هدایت میکند؟آیا سایر نظریات ارائه شده،به توسعه،شرح،و بیان ارتباط بین مفاهیم اصلی کمک میکند و یا اینکه صرفا نقش تفاصیل نامربوط را دارد؟
سؤالات زیر تمرینهای شاگردان را مد نظر دارد:
(الف)آیا تمرینهای آخر فصلها و کتابهای تمرین،شاگردان را در پیدا کردن و پردازش اطلاعات مهم متن کمک میکند؟آیا فراگیری پاسخ سؤالهای پایان فصلها،دانش لازم را برای مطالعه و درک مطالب فصلهای بعدی و کتاب درسی سال آینده،در اختیار شاگردان قرار میدهد؟
(ب)آیا تمرینهای آخر فصلها و کتابهای تمرین،به شاگردان در فراگیری انواع روشهای مطالعه کمک میکند؟آیا زمان،مکان،چگونگی و چرایی استفاده از روشهای مطالعه توضیح داده شده است؟
سؤالهایی که مواد مربوط به معلم را مدنظر دارد:
(الف)آیا کتابهای راهنمای معلم که همراه بعضی از کتابهای درسی است،در مورد زمان،مکان،چگونگی و چرایی آموزش بعضی از جنبههای مشکل مطالعه مانند ساختار متن کتاب و اینکه در صورت نفهمیدن متن چکار انجام دهیم،به معلمان توضیح میدهد؟
(ب)آیا کتابهای راهنمای معلم که همراه بعضی از کتابهای درسی است در مورد زمان،مکان،چگونگی و چرایی آموزش شاگردان در مورد آگاهی و نظارت بر فراگردهای شناختی خود هنگام مطالعه توضیح میدهد؟
زیرنویسها و منابع
(۱) EncyclopediaofEducation.PergamonPress.NewYork.P.5223. Armbruster,B.B.,Anderson,T.H.(1985(.TextbookAnalysisInTheIntervational این مقاله در منبع زیر نیز آمده است:
۲.Readabilityformulas: In:Lewy,A.(1991)(ed).TheInternationalEncyclopediaofCurriculum.PergamonPress.
فرمولهای خوانایی به تجزیه و تحلیل محتوای یک نوشته یا متن برای اندازهگیری درجهء خوانایی آن میپردازد.این تجزیه و تحلیل به خصوص بر کلمات،عبارات(جملات)،و پاراگرافها یا بندهای یک نوشته متمرکز میشود.اغلب این فرمولها با شمارش کلمات و جملات و اعمال فرمولی خاص که میزان و درجهء سخنی با صعوبت متن را تعیین میکند به تعیین درجهء تناسب نوشته با سن کلاسی یا سطح توانایی خواندن متن میپردازد.این فرمولها انواع متعدد دارد که در این جا برای مثال یک نمونه از آنها را میآوریم:
فرمول خوانایی متعلق به مک لافلین*طی پنج مرحله به محاسبه میزان خوانایی متونی میپردازد.
این پنج مرحله عبارتند از:
۱-ده جملهء متوالی در ابتدا،ده جمله متوالی در وسط و ده جملهء متوالی در انتهای یک نوشته را شمارش کنید.جمله مجموعه کلماتی است که با نقطه،علامت سؤال یا علامت تعجب پایان مییابد.
۲-در این نمونهء ۳۰ جملهای تمام کلمات دارای سه هجا یا بیشتر را شمارش کنید.تمام مجموعههای از حروف یا اعدادی که با یک فاصله از کلمات قبل و بعدشان در متن آمده در صورتی که هنگام خواندن حداقل سه هجا در آنها قابل تشخیص باشد باید شمارش شود.کلمات چند هجایی در صورت تکرار شدن در متن،در هر بار تکرار نیز شمارش میشود.
۳-جمع کلمات چند هجایی را بدست اورده و سپس جذر آنرا محاسبه کنید.هرگاه این عدد جذر کاملی بدست نداد باید نزدیکترین عدد به آن را که دارای جذر کامل است اختیار کرد.برای مثال اگر مجموع کلمات چند هجایی ۶۱ باشد نزدیکترین عددی که جذر کامل بدست میدهد ۶۴ است که جذر آن ۸ میشود.
۴-عدد ۳ را به جذر به دست آمده اضافه میکنیم.مک لافین اظهار میکند که عدد بدست آمده توانایی خواند شاگرد را از نظر سطح کلاسی که باید در آن قرار داشته باشد تعیین میکند.
۵-عدد ۵ را به جذر به دست آمده اضافه میکنیم.عدد حاصل،سنی را که شاگرد باید داشته باشد تا متن مورد نظر را بفهمد مشخص میکند.
بنابراین فرمول خوانایی مک لافلین بصورت زیر میشود:
۳+مجموع کلمات سه یا چند هجایی سطح کلاسی خوانایی ۵+مجموع کلمات سه یا چند هجایی سطح سنی خوانایی
(*) ReadingSymposjum,(eds.)BrownandDowning,London,Cassell. McLaughlin,ll.(1968).ProposalsforBritishReadabilityMeasures.ThirdInternational
(۳) Klare(1982). مشخصات کامل منابع ارجاع شده در مقاله در بخش پایانی آمده است.
(۴). DaleChall(1948)
(۵). Fry(1977)
(۶). ChecklistInstruments برای نمونه یکی از اینگونه ابزارها که برای ارزشیابی کتابهای درسی در زمینه زبان مورد استفاده قرار میگیرد حاوی سؤالهای زیر است*:
-آیا کتاب برای شاگردان جذاب و جالب است و آیا کتاب بادوام هست؟
-آیا اندازه،حاشیههای خالی اطراف نوشته،اندازهء حروف و شکلها قابلیت استفاده کتاب را افزایش میدهد؟
-آیا شکلها باعث افزایش علاقه به کتاب میشود؟
-چه نوع مواد تکمیلی همراه کتاب هست(راهنمای معلم،کتاب منابع،برنامه کامپیوتری،پوستر،آزمونها)؟ چهارچوب مفهومی:
-جهتگیری نظری کتاب چیست؟
-آیا کتاب منعکس کنندهء آخرین تحقیقات در مورد یادگیری زبان هست؟
-آیا هدفهای آموزشی کتاب به صورت واضح بیان شده است،
-این هدفها تا چه میزان با دیدگاههای شما در مورد آموزش زبان همخوانی دارد؟
محتوا:
-آیا کتاب حاوی درسهایی در مورد یادگیری زبان،یادگیری از طریق زبان،و یادگیری در زمینهء زبان،سه عنصر اساسی برنامه درسی زبان که توسط هالیدی( M.A.K.Halliday )اظهار شده هست؟
-کدام یک از انواع فعالیتهای شنیدن،سخن گفتن،خواندن و نوشتن در کتاب گنجانده شده است؟
-چه میزان بر هر یک از چهار روش زبانآموزی تأکید شده است؟
-چه میزان بر دستور زبان تأکید شده است؟
-آیا ادبیات کودکان در کتاب گنجانده شده است؟
-آیا نمایشنامه در کتاب گنجانده شده است؟
-آیا درسهای زبان و فعالیتهای مربوط به مهارتها زبان،با کلاسی که کتاب در آن بکار میرود متناسب هست؟
-آیا فعالیتهایی که در کتاب گنجانده شده شاگرد را وادار به استفادهء ابتکاری از زبان میکند یا اینکه از شاگرد فقط خواسته شده تا جملات کتاب را تکرار کند و جاهای خالی را با حروف و کلمات پر نماید؟
-آیا فعالیتهایی در ورای برنامه درسی پیشنهاد شده است؟
-آیا کتاب شاگردان را به درگیر شدن بیشتر با محتوای آن فرا میخواند؟
-آیا کتاب شاگردان را به تفکر نقّادانه و خلاّق ترغیب میکند؟
سازماندهی:
-کتاب چگونه سازماندهی شده است؟
-آیا باید هر درس و هر بخش به ترتیب آموزش داده شود؟
-آیا نمودار دامنهء موضوع کتاب و ترتیب ارائه آن سازماندهی مناسبی از مهارتهای زبان را ارائه میکند؟
قابلیت انطباقپذیری:
-آیا کتاب اطلاعات لازم را برای تطبیق آن با نیازهای شخصی شاگردان ارائه کرده است؟
-آیا کتاب را میتوان برای شاگردان با استعداد ویژه بکار برد؟
-آیا کتاب را میتوان برای شاگردان ناتوان در یادگیری بکار برد؟
-آیا کتاب را میتوان برای شاگردانی که به زبان استاندارد تکلم نمیکنند بکار برد؟
سبک کتاب:
-آیا شاگردان سبک نوشتار کتاب را میپسندند؟
-آیا در کتاب از تصورات قالبی و زبان کلیشهای اجتناب شده است؟
MerrillPublishingCompany.London.P.55. *Hoskisson,K.Tompkins,G.E.(1987).LanguageArts,contentandTeachingStartegies.
(۷). Ball(1976),JevizMeints(1979),Krause(1976)
(۸). Useofvisualaids
(۹). Culturalandsexbiases
(۱۰). Teacher’smanualsorsupplements
(۱۱). QualityofWorkmanship
(۱۲). Qualityofmaterials
(۱۳). Costs
(۱۴). Qualityofwriting.
(۱۵). JevitsandMeints(1979)
(۱۶). Structure
(۱۷). SimpleListing
(۱۸). Conclusion/evidence
(۱۹). Comparison/Contrast
(۲۰). Temporalseqnence
(۲۱). CauseEffect
(۲۲). Problem-Solution
(۲۳). AndersonArmbruster(1984)
(۲۴). Meyer(1979)
(۲۵). Signaling
(۲۶). Meyer(1979
(۲۷). LocalCoherence
(۲۸). Cohcsion
(۲۹). llallidayHasan(1976
(۳۰). (۱۹۷۶),MillerKintch(1980) deVilliers(1974),HavitandClark(1974)Kintsehetal(1975),ManelisYekovich
(۳۱). KalzBrent(1968),MarshallGlock(1978-79),Pearson(1974-75).
(۳۲). Kintsch
(۳۳). IdeaDensity
(۳۴). KintschKeenan(1973)
(۳۵). Propositions
(۳۶). Kiutschetal(1975)
(۳۷). WordConcepts
(۳۸). RederAnderson(1980)
(۳۹). BaransfordJohnson(1973),Bransfordetal(1980)
(۴۰). KintschVanDijk(1978),Rumelhart(1977),Thormdyke(1977).
(۴۱). CognitiveStrategies
(۴۲). Executive
(۴۳). Metacognition
(۴۴). BakerBrown(1983)
(۴۵). Reynoldsetal.(1979)
(۴۶). BrownSmiley(1977,1978),Meyeretal.(1980)
(۴۷). Bartlett(1978)
(۴۸). Dansereau.(1983)
(۴۹). AndersonetAl.(1977),Spilichetal.(1979)
(۵۰). Bransfordetal.(1980),Braansford.(1984)
(۵۱). EncodeInformation
(۵۲). StructuringStrategies
(۵۳). Barton(1930)
(۵۴). Semanticmappingtechniques
(۵۵). ArmbrusterAnderson(1980)Dansereau(1983)
(۵۶). Causalelaboration
(۵۷). Bransford(1979),Bransfordetat.(1980)
(۵۸). Implicationsforpractice