جام جم آنلاین: میگویند اگر میخواهید سطح فرهنگ عمومی یک جامعه را بسنجید، به ۲ موضوع در آن جامعه بیشتر دقت کنید: چگونگی رانندگی مردم و وضعیت آموزش و پرورش. در ایران، رانندگی حقیقتا طنزی تلخ است که انسان آگاه و متعهد را شرمگین میکند.
در طول سالها هنوز اجرای هیچ برنامهای نتوانسته است سطح کیفی رانندگی مردم را بهبود بخشد و به کاهش ترافیک که اغلب اوقات، کاذب و ناشی از ضعف فرهنگ رانندگی مردم و نیز ناتوانی مسوولان در اجرای قوانین و آموزش این فرهنگ است، کمکی کند.
و اما آموزش و پرورش….
شنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۰
میگویند اگر میخواهید سطح فرهنگ عمومی یک جامعه را بسنجید، به ۲ موضوع در آن جامعه بیشتر دقت کنید: چگونگی رانندگی مردم و وضعیت آموزش و پرورش. در ایران، رانندگی حقیقتا طنزی تلخ است که انسان آگاه و متعهد را شرمگین میکند.
در طول سالها هنوز اجرای هیچ برنامهای نتوانسته است سطح کیفی رانندگی مردم را بهبود بخشد و به کاهش ترافیک که اغلب اوقات، کاذب و ناشی از ضعف فرهنگ رانندگی مردم و نیز ناتوانی مسوولان در اجرای قوانین و آموزش این فرهنگ است، کمکی کند.
و اما آموزش و پرورش….
حدود ۱۲میلیون و ۷۰۰ هزار دانشآموز در کشور دوباره در نیمکتهای خود نشستند تا ببینند آیا کلاسهای درس میتواند در طول ظاهرا ۹ ماه و در حقیقت ۱۶۰ روز، نیازهای متفاوت آنها را بشناسد و برآورده کند؟!
دانشآموزی که در خانه مجهز به رایانه، اینترنت، ماهواره، تلفن همراه، انواع سی دی بازی و وسایل و ابزارهای سرگرمی است، دانشآموزی که تابستان خود را با انواع کلاسهای آموزشی و تفریحی گذرانده و در بیشتر روزهای گرم تابستان یا در سفر بوده، یا همراه والدین به پارک و تماشای تئاتر و… رفته است، انتظار دارد ببیند مدرسه تا چه اندازه میتواند جلوتر از خانه و جامعه یا دستکم همسطح آن، نقش آموزشی و بالاتر از آن، نقش رضایت بخشی خود را ایفا کند.
بیشتر مادران و پدران جوان دانشآموزان امروز، همان بچههای دیروز هستند که در کودکی ۲ کانال تلویزیونی بیشتر نداشتند، بزرگترین سرگرمیشان هفتسنگ و دستشنده و بازی وسطی بود و بزرگترین تخلفشان شاید حمل آینهای کوچک که اگر توسط ناظم مدرسه کشف و ضبط میشد، یک مورد انضباطی نابخشودنی به حساب میآمد!
برای بچههای دیروز، خانه و مدرسه تفاوت زیادی نداشت. چون دانشآموز اگر در مدرسه، ساعات خود را معمولی سپری میکرد، در خانه هم امکانات بیشتری نداشت. اما دانشآموز گریزپای امروز را که مجهز به امکانات آموزشی و سرگرمیهای گوناگون در خانه است، چگونه میتوان ۶ ساعت یا بیشتر در مدرسه راضی نگه داشت؟ چون مدرسه و خانه امروز، شباهتهای اندکی با هم دارند. نظام آموزشی فعلی چگونه میتواند جلوتر از دانشآموز امروز حرکت و او را به جلو هدایت کند تا دانشآموز، دچار مسائل حاشیهای هم نشود؟ و این که آموزش و پرورش ایران در چه سطحی ایستاده است؟
کارهای بزرگ یا بزرگنماییکارها؟
وزارت آموزش و پرورش در سالهای اخیر تلاشهای زیادی کرده است تا شاید این حوزه را از اغما بیرون آورد و جانی دوباره به آن ببخشد؛ تلاشهایی که قابل انکار یا کتمان نیست. آغاز اجرای طرح بیمه طلایی فرهنگیان، اجرای طرح هوشمندسازی مدارس کشور، جمعآوری مدرسههای کپری، حذف نوبت عصر مدارس و انتقال مدارس به نوبت صبح که به گفته مسوولان تاکنون حدود ۸۰ درصد تحقق یافته است، تعطیل کردن پنجشنبهها در مقطع ابتدایی و تلاش برای تعطیلی پنجشنبههای دیگر مقاطع و بهرهبرداری روزانه از ۵۵ کلاس درس جدید در ۶ ماه گذشته در مدارس کشور از جمله تلاشهای این نهاد بوده است. اما به باور بعضی از کارشناسان، معلمان و والدین دانشآموزان، بسیاری از این اقدامها و تلاشها مبنای کارشناسانه ندارند. بنابراین خیلی زود با شکست مواجه میشوند، یا اثربخشی اندکی دارند. برخی هم میگویند این اقدامها فقط بزرگنمایی کارهای انجام شده توسط این ارگان است.
پری گودرزی، مادر یک دانشآموز کلاس اولی میگوید: خود من ۲۰ سال پیش، دوره ابتدایی را گذراندم و کوچکترین خاطره خوبی از آن دوران ندارم. آن زمان ۴۰ نفر در یک کلاس مینشستیم و معلم خیلی از ما را نمیدید. امسال هم که برای ثبتنام پسرم مراجعه کردم، متوجه شدم کلاسشان ۳۷ نفره است. چه تفاوتی میان پسرم و من که ۲۰ سال پیش دانشآموز بودم، وجود دارد.
او ادامه میدهد: وقتی به مدیر مراجعه کردیم، گفت کلاس نداریم. مجبوریم. اگر جای کافی ندارند، چرا تلاش میکنند همه مدارس نوبت عصر را به صبح منتقل کنند؟ فقط برای آن که نشان بدهند یک نوبته کردن مدارس را عملی کردهاند؟
احمد صفادار، پدر بابک ـ دانشآموز مقطع راهنمایی ـ نیز میگوید: در مدرسه پسر من که در یکی از مناطق تهران است، اثری از کلاسهای هوشمند دیده نمیشود. همچنین این مدرسه نه آزمایشگاه دارد، نه کارگاه، نه اتاق سمعی ـ بصری و نه سالن ورزش. تنها امکاناتش نیمکتهای کلاسها و چند کامپیوتر است.
ناهید چگینیعلیآبادی، دبیر مقطع دبیرستان میگوید: در بیشتر مدارس کشور، کمترین امکانات آموزشی و سرگرمی وجود ندارد. به جز چند مدرسه خاص، هیچ یک از مدارس به شبکه اینترنت متصل نیستند. حیاط مدارس بسیار کوچک است و جایی برای تخلیه انرژی بچهها نیست. بیشتر مسوولیتها بر دوش معلم است.
چگینی ادامه میدهد: سیستم آموزش و پرورش، به روز و همسو با پیشرفتهای جهانی نیست. این ادعا وجود دارد که مدارس هوشمند شدهاند، اما در عمل چیزی دیده نمیشود.
تاوان کوتاهیها را مردم میپردازند
علی مرتضوی، دبیر ادبیات یکی از مناطق آموزش و پرورش تهران هم درباره کاستیهای موجود در نظام آموزشی کشور میگوید: در حال حاضر انواع مدرسه از قبیل دولتی، نمونه دولتی، غیرانتفاعی و… در کشور فعال هستند، اما از نظر درجهبندی کیفی، مدارس دولتی در آخرین رده قرار گرفتهاند. قرار گرفتن عنوان مدارس دولتی در انتهای فهرست، نشاندهنده ضعف امکانات آموزشی و نوع نگرش معلمان به اینگونه مدارس در مقایسه با مدارس غیرانتفاعی است.به گفته مرتضوی، تجهیزات و امکانات آموزشی و تفریحی در کشور ما اغلب در اختیار مدارس خاص از جمله مدارس غیرانتفاعی قرار دارد و اثری از نوآوری و به روز بودن در مدارس دولتی مشاهده نمیشود.
او ادامه میدهد: خود من معلم مدرسه دولتی و نمونه دولتی هستم، اما فرزندم را به مدرسه غیرانتفاعی میفرستم و بابتش سالانه چند میلیون تومان پول میپردازم. چون میدانم فرزندم درمدرسه دولتی، از بُعد تربیتی، اخلاقی و علمی کمتر رشد خواهد کرد.
فضای مدارس شاد نیست
مرتضوی نیز یکی از عمده ضعفهای موجود در نظام آموزشی ایران را وجود معلمانی فارغ از سلاح دانش روز میداند و تأکید میکند: معلمان از دستاوردهای نوین ناآگاه هستند. همچنین روشهای نوین تدریس را نمیدانند و این مسأله، دلیل بزرگی برای رشد نکردن سریع آموزش و پرورش است.
سرور حیدری، کارشناس مسوول پژوهشسرای رشد دانشآموزی منطقه ۱۸ آموزش و پرورش تهران نیز در گفتوگویی با جامجم، به روز نبودن دانش معلمان، کمبود امکانات علمی و پژوهشی، تکیه بر حافظه محوری در مدرسهها، نبود آزمایشگاههای مجهز در بیشتر مدرسههای کشور، حذف درس آزمایشگاه از دروس دوره دبیرستان، نبود کارگاههای حرفه و فن در مدارس و مهارت نیاموختن دانشآموزان را از جمله ضعفهای آموزش و پرورش در ایران برمیشمرد و ادامه میدهد: دسترسی نداشتن دانشآموزان به مراکز علمی و نداشتن تصویری ذهنی از این نوع مراکز، نبود فضای شاد علمی در مدارس، یکنواختی روشهای آموزش، بیتوجهی به مراکز پژوهشی همچون پژوهشسراها در کشور از دیگر شواهد و قراین وجود کاستی در سیستم آموزش و پرورش کشورمان است.حیدری میافزاید: دانشآموز دیگر نمیتواند ۶ ساعت تمام فقط پشت میز و نیمکت بنشیند و شنوای سخنرانیهای خشک و یک نفره معلمش باشد. او دوست دارد ببیند، لمس کند، تجربه کند تا بتواند خلاق باشد و علمش در ذهن و زندگیاش تأثیرگذار شود.
به گفته این کارشناس، با قرار دادن یک ویدئو پروژکتور در کلاس درس، مدرسه هوشمند و روشهای کهنه تدریس، نو نخواهند شد.
برنامهریزیهای غیرکارشناسانه
علی مرتضوی، دبیر آموزش و پرورش هم دراینباره میگوید: یکی از دلایل عقبماندگی آموزش و پرورش ما، روزمرگی در برنامهریزیها است. مثلا اعلام ناگهانی تعطیلی پنجشنبههای دبیرستانها در صورت موافقت مدیران، یکی از نمونههای این روزمرگی و ناتوانی در برنامهریزی است. به نظر میرسد که این اقدام، یک حرکت بدون برنامه است که بسیاری فکر میکنند بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد.
او ادامه میدهد: بسیاری از معلمان از آغاز سال تحصیلی، برنامه مدون تدریس خود را تحویل مدیر مدرسه دادهاند، اما اعلام ناگهانی چنین اقدامی، تمامی برنامهها را به هم میریزد و همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد.
مرتضوی ناکافی بودن حقوق دریافتی معلمان را هم یکی از دلایل ضعیف بودن آموزش و پرورش در کشور ما میداند.سرور حیدری، کارشناس آموزش و پرورش هم روی این نکته تأکید میکند که فاصله دنیای دانشآموزان امروز با دنیای آموزش و پرورش بسیار زیاد شده است. امروز ما نمیتوانیم صرفا با تکیه به اصولی ارزشی خود، بچهها را تربیت کنیم. صداهایمان به هم نمیرسد.
او معتقد است که علت این فاصله زیاد، به روز نبودن معلمان و نبود یک فضای شاد در مدارس کشور ما است. جای خالی شادی، دانشآموزان را گریز پا کرده است. با نواخته شدن زنگ آخر میتوانید مشاهده کنید که بچهها (بویژه در مدارس پسرانه) چطور از هم سبقت میگیرند تا از مدرسه فرار کنند.
صد راه برای رهایی
سرور حیدری، مسوول پژوهشسرای رشد دانشآموزی نیز ضمن اشاره به نقاط قوت آموزش و پرورش از جمله ایجاد معاونت ابتدایی، توسعه امکانات آموزشی در مقایسه با سالهای گذشته، تغییر برخی کتابهای درسی و حذف نمره میگوید: همه اینها اتفاقات مبارکی است که در آموزش و پرورش رخ داده است، اما با وجود پیشرفت روزافزون تکنولوژی و پیشرفت روشهای آموزشی در جهان، این اقدامهای آموزش و پرورش ایران کافی نیست.او اضافه میکند: آموزش و پرورش باید با جذب نیروهای متخصص، به روز کردن دانش معلمان، اختصاص بودجه بیشتر برای آموزش علوم نوین به معلمان، اعطای بن کتاب به معلمان، در اختیار گذاشتن امکانات علمی و فرهنگی، خود را به حد استاندارد جهانی برساند.
مرتضوی هم در ادامه این بحثها میگوید: پیشگام بودن معلم و عقب نیفتادن از دانشآموزان در گرو جدی گرفتن کلاسهای ضمن خدمت است. الان کلاسهایی که برگزار میشود، کاربردی نیست و بسیاری از معلمان برای به دست آوردن امتیاز در این کلاسها شرکت میکنند. بعضی از معلمها به دلیل مشکلات مالی اصلا در آنها شرکت نمیکنند. بعضیها هم هیچ اثرگذاری در این کلاسها نمیبینند.او تأکید میکند: اتفاقات علمی دنیا باید از طریق کلاسهای ضمن خدمت به معلمان آموزش داده شود. بنابراین ضرورت دارد که روی این کلاسها حساسیت بیشتری وجود داشته باشد و در ضمن کلاسها مؤثر و کاربردی باشد؛ نه این که یک ماه بعد از یاد معلم برود.
مرتضوی با بیان این که بیشترین زحمتها در آموزش و پرورش کشیده میشود، اما متأسفانه دیده نمیشود، میگوید: چون موسسات آزمونساز، قویتر از آموزش و پرورش عمل میکنند و با جذب معدود معلمان حرفهای و تألیف کتابهای کمک آموزشی توسط این معلمان و طرح سؤالات کمک آموزشی، از سرمایههای آموزش و پرورش به سود خود استفاده میکنند.او با اشاره به این که این مسأله، نشاندهنده کوتاهی آموزش و پرورش است، میافزاید: معلمان حرفهای و صاحبان ایدههای آموزشی باید در خدمت آموزش و پرورش باشند تا منجر به تجهیز کلاسها، افزایش حقوق معلمان، ایجاد فضای مناسبتر و شادتر برای دانشآموزان شود، اما متأسفانه آموزش و پرورش از محوریت خارج شده است.
پروانه بندپی / جامجم