بررسی نقش خانواده بر فرزندان در فصل پرتلاطم امتحانات

خلاصه پدر و مادرها ماجرایی با بچه مدرسهایهایشان دارند، بعضیها افتخار میکنند از این که کارنامه بچهشان پر از ۲۰ است و بعضیها خجالت میکشند از این که بگویند بچهشان نمره تجدیدی هم میآورد. اصلا بعضی پدر و مادرها پا به پای بچههایشان کتاب به دست میگیرند و قدم به قدم هولشان میدهند تا شب امتحان به مشکل نخورند و بعضیها که خوششانسترند اصلا متوجه نمیشوند بچهشان کی درس میخواند و کی امتحان میدهد و کی نمره ۲۰ میگیرد، ولی به هر حال هر دو این گروهها باید به درس خواندن ادامه دهند و آنقدر تلاش کنند تا بتوانند وقتی بزرگتر شدند به آموختههایشان تکیه کنند و بعد از ورود به بازار کار، باری از دوش اجتماع بردارند.
|
عشق درسها هنوز هم خیلیها میگویند درس بخوانیم که چه؟ همانهایی که دکترها و مهندسهای بیکار را مثال میزنند و نتیجه میگیرند آنهایی که وارد کسب و کار و بازار پر رمز و راز تجارت شدهاند پول خوبی درمیآورند بدون آن که سواد درست و حسابی داشته باشند. اما اینها حتما سفسطه میکنند چون هیچ درس خوانده متخصصی تا آخر عمر بیکار نمیماند و هیچ بیسواد و بیاطلاعی، پولدار و صاحب منصب نمیشود؛ البته اگر از بعضی استثناها بگذریم. ولی در این بین چشم خیلیها دنبال درسخواندن است، آنها با ولعی که برای آموختن دارند سالهای تحصیل را پشت سر هم با موفقیت طی میکنند تا سرانجام به بهترینها برسند. اصلا آدمی که قرار است چیزی شود از همان بچگیاش معلوم است، وقتی با اشتیاق و میل درس میخواند و برای بعد از گرفتن دیپلمش برنامه میریزد. زندگیکردن با این بچهها لذت زیادی دارد. آنها از همان وقتی که لباس مدرسه میپوشند راهشان مشخص است و میدانند قرار است به کجا برسند. پدر و مادر این بچهها هم یک پله از بقیه پدر و مادرها جلوترند، چون لااقل دغدغه عقبماندن بچههایشان از قافله زندگی را ندارند. برای این پدر و مادرها هیچ مجهولی که بچهشان از پس آن برنیاید وجود ندارد بویژه این که این مجهول چیزی به نام امتحان باشد. درسگریزها بچهای که برای درسخواندن بدقلقی کند و بهانه بیاورد، محال است درست شود حتی اگر برایش جایزههای رنگارنگ و وسوسهانگیز خریده شود یا حتی اگر درس نخواندنش با یک تنبیه بدنی مفصل جواب بگیرد. کسی که نمیخواهد درس بخواند سر به هواست، در دنیای خیالات و بازیگوشیهایش سیر میکند. او اگر پسر باشد فکر میکند اگر درس و مدرسه را ول کند زودتر وارد بازار کار میشود و پول درمیآورد درست مثل دخترها که فکر میکنند حتی اگر درس نخوانند اتفاق بدی نمیافتد و تازه فرصت پیدا میکنند تا زودتر به خانه بخت بروند. ولی همه اینها خواب و خیالات دوران بچگی است هر چند که کار پدر و مادرها برای برهمزدن این خواب خیلی مشکل و حتی گاه محال است. امتحان، آزمونی برای همه بچهها چه درسخوان باشند و چه سر به هوا، چه واقعبین باشند و چه دنبال خواستههای پوچ، چه پسر باشند و چه دختر… تا وقتی که لباس دانشآموزی میپوشند باید درس بخوانند و سالی چند بار پشت میز امتحان بنشینند. البته میزان موفقیت بچهها در امتحان بسته به این که چه نگاهی به درس و مدرسه داشته باشند هم فرق میکند. به طوری که بعضیها همیشه بهتریناند و بعضیها همیشه بدترین و بعضیها نیز سرگردان در حد وسط. بچههایی که همیشه بهترین کلاس و مدرسه هستند بهترین جوابها را به سوالات امتحان میدهند و بدون این که نیاز داشته باشند سرشان را به اطراف بچرخانند و از کسی کمک بگیرند یا چندخطی را از روی برگه همکلاسیشان تقلب کنند برگه امتحان را پر میکنند، ولی آنهایی که دل به درس نمیدهند و برایشان مهم نیست که چه اتفاقی میافتد یا کلی برگه تقلب همراهشان دارند یا حتی از زحمت تقلبکردن هم صرفنظر میکنند و یک برگه امتحانی نیمبند تحویل معلم میدهند و چه چیز راحتتر از آوردن بهانههای دروغی برای توجیه یک کمکاری. ۲ دنیای متفاوت تقابل بچههای درسخوان و درسگریز را در همه جای دنیا میتوان دید، پدر و مادرهای نگران از آینده فرزند را هم همینطور ولی آن چیزی که آدمهای مختلف را از هم جدا میکند نحوه برخورد با درسخوانبودن یا نبودن بچهها یا نگاهشان به آرامش آنهاست. بعضی پدر و مادرها نسبت به درس بچهها بیتفاوتاند و از این که بگویند ما نفهمیدیم این بچه کی درس خواند و کی درسش تمام شد تا نمیدانیم کلاس چندم است افتخار میکنند. برعکس بعضی پدر و مادرها پا به پای بچهها پیش میروند و مثل آنها و حتی بیشتر از آنها برای موفقیت در درس زحمت میکشند. این پدر و مادرها حتما وسواس نمره ۲۰ هم دارند چون میگویند تنها چیزی که خستگی زحمات یک ساله را از تنشان بیرون میکند دیدن چند ۲۰ زیبا در کارنامه فرزندشان است. پس بسته به این که یک دانشآموز با کدامیک از این ۲ گروه پدر و مادر سر و کار داشته باشد شرایط درسخواندن و آماده شدنش برای امتحان فرق دارد. وقتی پدر و مادری حتی نمیدانند فرزندشان کلاس چندم است پس حتما این را هم نمیدانند که او چه موقع امتحان دارد، برای همین وقتی دانشآموز مشغول درسخواندن است این را هم نمیبینند و به آرامش فضای خانه اهمیتی نمیدهند. در مقابل پدر و مادرهایی که نگاهی وسواسگونه به درس و امتحان دارند در فصل امتحانات حکومت نظامی به پا میکنند و آنقدر همه شرایط را تحت کنترل میگیرند که فضای خانه برای بقیه اعضا آزاردهنده میشود. اما نه این راه درست است و نه آن چون بهترین راه، رعایت حد وسط است. آرامش آری، استرس هرگز تکلیف بچههای درسخوان که مشخص است آنها خودشان به صورت اتوماتیک درس میخوانند و برای امتحان آماده میشوند. درست برعکس بچههایی که همیشه باید به جلو هولشان داد و برای ادامه مسیر درسخواندن تشویقشان کرد. اما بچه چه درسخوان باشد و چه سر به هوا، نیاز به توجه دارد و برای این که مسیرش همیشه رو به جلو باشد، قطعا دارای نیازهای دیگری است. درس و اطلاعات و دانستههای کتابهای درسی را نمیشود مثل یک قرص با یک لیوان آب قورت داد و بعد دانشمند شد، چون برای یادگرفتن و دانابودن باید تلاش کرد. پس آنهایی که فکر میکنند شب امتحان معجزه میشود و تا صبح بیدار ماندن جبران تمام کمکاریها در طول سال را خواهد کرد، اشتباه میکنند.البته کسی که در تمام طول سال درس خوانده و زحمت کشیده باز بینیاز از مطالعه در شب امتحان نیست. برای همین شبهای امتحان دقایق و لحظات مهمی است که برای خوب سپری شدنش باید آدابی داشت. اولین دسته از آداب مخصوص خانوادههاست. آنها باید یاد بگیرند وقتی دانشآموزشان مشغول آماده شدن برای امتحان است نباید باهم مشاجره کنند و تنشهای عاطفی راه بیندازند.همینطور باید یادشان باشد که اگر در چند روز امتحانات، مهمانی و رفت و آمدهای خانوادگی را تعطیل کنند اتفاقی نمیافتد. پدر و مادرها باید یادشان باشد که فرزندشان در فصل امتحانات یک زندانی نیست و مثل مواقع دیگر نیاز به استراحت و زمانی برای فراغت دارد پس باید فضای خانه را از حالت قرق شده دربیاورند و به جایش فضایی آرام که در آن کاری غیر از درس خواندن از دانشآموز خواسته نمیشود به وجود بیاورند. یک بخش از این آرامش به سکوت در فضای خانه مربوط میشود، اما بخش مهمتر آن به ایجاد آرامش در قلب و فکر دانشآموز، پس باید از ایجاد ترس و دلهره در بچهها پرهیز کرد و توقعات بیجا و فشارهای بیش از حد برای مطالعه را کنار گذاشت. تغذیه بچهها هم خیلی مهم است چون غذاهای مفید، سوخت لازم برای مغز به هنگام یادگیری را تامین میکند، اما یادتان باشد بچهها نباید در اتاقهایی که مثل هتل از آنها پذیرایی میکند حبس شوند. در موقع امتحان هیچ چیز کسالتآورتر از تاکیدات مسلسلوار پدر و مادر به درس خواندن نیست مخصوصا پدر و مادرهایی که کمالگرا هستند و به خاطر وسواسیبودنشان فقط نمره ۲۰ میخواهند پس لطفا به بچهها استرس وارد نکنید و آنقدر به آنها یادآوری نکنید که امتحان دارند و اگر وقت تلف کنند نمرهشان ۲۰ نمیشود. پدر و مادرها یک کار را هم نباید انجام دهند آن هم سرزنش بچهها به خاطر امتحانی است که به خوبی از پس آن برنیامدهاند و ناراحتی از این بابت را با پدر و مادر در میان گذاشتهاند. پس به جای سرزنش دانشآموز نسبت به موفقیتش در امتحانات بعدی امیدواری و قوتقلب بدهید. دادن انگیزه به بچهها هم کار خوبی است چون پاداشها و تقویتکنندهها البته اگر گهگاه و بموقع باشند میتوانند رغبت درس خواندن را بالا ببرند. خودت را تکان بده خانوادهها که وظایفشان را درست انجام دادند نوبت به خود دانشآموزان میرسد. پس خیلی مهم است که رفتار آنها با رفتار خانوادهشان هماهنگ باشد. اولین کار برای موفق بودن در درس و گرفتن بهترین نتیجه از امتحانات نداشتن اضطراب و فکرهای آزاردهنده هنگام درس خواندن و قبل از شروع امتحان است. پس بچهها استرس را از خود دور کنید تا بتوانید از وقت تعیین شده برای مطالعه قبل امتحان نهایت استفاده را ببرید. شما میتوانید کتاب درسیتان را به چند قسمت تقسیم کنید و زمان مشخصی برای مطالعه هر بخش بگذارید حتی میتوانید بخشهایی را که بیشتر دوست دارید زودتر بخوانید و حس مثبت ناشی از یادگیری سریع این بخشها را برای مطالعه سایر بخشها ذخیره کنید. باور کنید کسی که حس مثبت دارد و همیشه امیدوار است نصف بیشتر راه را رفته است پس قبل از شروع یک کتاب و آماده شدن برای امتحان یک درس هرگز به خودتان نگویید که نمیتوانید از پس این امتحان برآیید. به جایش به خودتان بقبولانید که شما میتوانید و قرار است بهترین باشید. بچهها لطفا هنگام مطالعه اجازه ندهید حواستان پرت شود و هر وقت فکر کردید دارد این اتفاق میافتد به خودتان استراحت بدهید و با این کار خودتان را از دست حواسپرتی و خیالبافی رها کنید. وقتی با این روشها خوب درس خواندید و برای امتحان آماده شدید چند کار را هم وقتی به حوزه امتحانی رسیدید، رعایت کنید. مثلا قبل از شروع امتحان آنقدر از همکلاسیهایتان سوال نپرسید و با دور کردن اضطراب و افکار پریشان از ذهن خود، عضلاتتان را شل کنید و نفسهای عمیق بکشید. وقتی برگه امتحانی هم به دستتان رسید سعی کنید اول به سوالات آسانتر پاسخ دهید و وقتتان را برای سوالات پیچیدهتر بگذارید. یادتان باشد اگر همه سوالات را بلد بودید و زود به همه آنها پاسخ دادید در تحویل برگه امتحان به مراقبان عجله نکنید تا مبادا سوالی را بیپاسخ رها کرده باشید. مدیران بخوانند فقط باید جای یک دانشآموز بود تا اهمیت امتحان و پشت سر گذاشتن یک دوره تحصیلی همراه با موفقیت را درک کرد، اما بعضی وقتها مدیران و برنامهریزان این موضوع را فراموش میکنند. همه آنهایی که به مدرسه یا دانشگاه رفتهاند و امتحاندادن را تجربه کردهاند خوب میدانند که برنامههای امتحانی چقدر دیر به دست بچهها میرسد به طوری که آنها در اواخر دوره آموزشیشان خبردار میشوند که چه روزهایی امتحان دارند. اینجاست که مدیران باید وارد عمل شوند و با مشخص کردن برنامههای امتحان از همان اول سال یا چند هفته قبل از شروع امتحانات تکلیف همه را مشخص کنند. آنها باید فاصله بین جلسات امتحان را هم با توجه به سختی و آسانی درسها تنظیم کنند و وقتی برنامه امتحانات را نوشتند دیگر تغییری در زمان آن ایجاد نکنند چون این کار خودش دلهره میآورد. پرهیز از برگزاری امتحانات با وقت بسیار کم هم از کارهای ضروری مدیران است چون این کار فقط آنهایی را که امتحان میدهند دستپاچه میکند، اما برنامهریزیهای درست وقتی جواب میدهد که با سایر امکانات همراه باشد. مثلا تهویه محل برگزاری امتحان مناسب باشد، نور فضا کم نباشد یا صندلیها لق و شکسته نباشند خوب است که آب هم در دسترس بچهها باشد. مراقبان جلسه امتحان هم باید به درستی انتخاب شوند و یاد بگیرند که نباید بالای سربچهها زیاد بایستند، اشتباهات نوشتاری را به آنها گوشزد کنند یا با سایر همکارانشان بلندبلند حرف بزنند. معلمها بخوانند چقدر از ما که حالا بزرگ شدهایم و مدارج دانشگاهی را هم پشتسر گذاشتهایم یادمان میآید که معلمها و استادانمان به خاطر اشتباهاتی که سر کلاسهای درس داشتهایم حوالهمان را به روز امتحان دادهاند؟ حتما اکثر قریب به اتفاقمان. پس حالا خوب درک میکنیم که تهدید شدن از سوی معلم چه طعمی دارد و دلهره انتقامگیری در امتحان چه مزهای! پس روی سخنمان به معلمها است: «جلسه امتحان دادگاه حسابرسی نیست و امتحان انتقام نیست، دانشآموز هم نمیتواند مجرم باشد». اما بعضی از بچهها با همین دلهره پای میز امتحان مینشینند دلهرهای که حتی میتواند باعث فراموشی آموختههایشان بشود. بعضی معلمها یک کار دیگر هم میکنند یعنی پس از اتمام کلاسها بچهها را از امتحان میترسانند و تاکید میکنند که امتحان، امتحان سختی خواهد بود. این کار اشتباهی است و به جای آن میشود گفت که همه سوالات از کتاب درسی بچههاست و هر کس خوب درس بخواند میتواند به راحتی از پس امتحان بربیاید. تنظیم درست سوالات هم وظیفه مهم معلمها است و خوب است همه آنها به اصول سنجش و اندازهگیری خصوصا سطح دشواری سوالات پایبند باشند و باور کنند که هدف امتحان نه سنجش ندانستههای دانشآموزان که ارزیابی دانستههای آنان است. امتحان غول نیست ترس از «سنجیده شدن» یک احساس طبیعی است، اما باور کنید امتحانات مدرسه و دانشگاه غول نیستند. اگر یک بار برای همیشه تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم که هدف از امتحان چیست و چرا امتحان برایمان مهم است آن وقت نه به خود و نه به فرزندانمان فشار بیش از حد وارد نمیکنیم. باید قبول کنیم که گرفتن نمره ۲۰ هدف خوبی برای درسخواندن نیست، اما اگر این نمره نشان دهد که ما همه چیز را به خوبی یاد گرفتهایم میتواند مهم باشد. پس خوب است از امروز به بعد نگرشمان به امتحان را عوض کنیم و چه دانشآموز هستیم و چه پدر و مادر بدانیم که امتحان فقط راهی برای تعیین سطح یادگیری و رفع مشکلات درسی است. اگر اینگونه فکر کنیم دیگر با رسیدن فصل امتحانات دلشوره نمیگیریم و برای این که فرزندمان را تحریک به درسخواندن کنیم او را با دوستان و همسایهها و همسالانش مقایسه نمیکنیم. خوب است بدانیم راه رسیدن به موفقیت فقط از نمره ۲۰ نمیگذرد بلکه آن چیزی که از ما انسانی موفق میسازد داشتن برنامه، هدف و اعتماد به نفس است. حمید بروغنی |

