بعد از تغییر شیوهی ارزشدهی فعالیت دانشآموزان ابتدایی، از نمره به صورت توصیفی، و به دنبال آن یک سری تغییرات دیگر در سیستم آموزش و پرورش، عمومن با پرورش نسل بیانگیزه و متاسفانه بیسواد مواجه هستیم. بحث توصیفی شدن نمرات در بسیاری از مقاطع ابتدایی، خود موضوع مستقلیست که نیاز به مقال دیگری را دارد؛ اما ذکر همین نکته بس که توصیفی شدن نظام آموزشی، انگیزهی رقابت را بین دانشآموزان از بین میبرد؛ وقتی هیچ تفاوتی بین نمرهی ۱۷ و ۲۰ نباشد.
به دنبال بخشنامهی سالهای اخیر وزارت آموزش و پرورش در خصوص مدارس راهنمایی که نباید هیچ دانشآموزی مردود شود و حتی به رغم داشتن کلکسیونی از تجدیدیها، باید سال آینده در مقطع بالاتر درس بخواند؛ تنها مقطعی که دانشآموزان در آن مردود میشدند و میبایست دوباره همان سال تحصیلی را تکرار میکردند اول نظری بود که متاسفانه این مورد هم امسال منتفی شد و وزارت آموزش و پرورش با پاک کردن صورت مسئله، فقط به آمارهای کاغذیاش دل خوش کرده است و همچنان اصرار دارد که در گسترش نسل تنبل و بیسواد سهیم باشد. این موضوع هم خود مجال دیگری را طلب میکند اما برای رسیدن به مطلبی که بنا دارم مطرح کنم، لازم به یادآوری بود.
به خاطر دارم که مدارس غیر انتفاعی در دههی هفتاد شکل گرفت و آن وقتها ما در مدارس دولتی درس میخواندیم و غیرانتفاعی به نوعی جای از ما بهتران بود. در واقع فلسفهی به وجود آمدن این مدارس، سهیم شدن بخش خصوصی با دولت در ترویج و پیشبرد اهداف آموزشی بود و در آغاز راه، نویدبخش روزهای خوب بود و یادآور مراکز تیزهوشان برای افراد خاص. آنوقتها غیرانتفاعیها دارای بهترین امکانات از نظر معلمان، فضای آموزشی و امکانات بود به طوری که هر کس به خودش اجازه نمیداد تا سرش را پایین بیندازد و در این مدارس ثبت نام کند. موسسان و گردانندهگان این مدرسهها هم، هر دانشآموزی را با ثبت نام نمیکردند تا حضور دانشآموزان کمکار، یکدستیی کلاس را به هم نزند و مانع از رشد و پیشرفت دیگران نباشد.
مدارس غیرانتفاعی هم مثل خیلی چیزهای دیگر با هدف انقلابی در آموزش و پرورش ظهور کرد اما متاسفانه با زیاد شدن تعداد این مدارس و بخشنامههای غیرکارشناسیی وزارت آموزش و پرورش، هر روز از ابهت و کیفیت این مدارس کاسته شد و به نوعی با استحالهی نامطلوب مواجه گشت. به جرئت میتوان گفت که عمومن امروزه مدارس غیرانتفاعی(غیردولتی) جولانگاه دانشآموزان تنبل و مردودی است که اولیا و وزارتخانه ـ مشترکن ـ قصد دارند هر طور شده به این دانشآموز علم و دانش بیاموزند و لو اینکه آن دانشآموز اصلن نمیتواند اسماش را بنویسد یا یک جملهی درست و حسابی بسازد.
روز گار عجیبیست؛ اگر زمانی در خانوادهها پدر و مادرسالاری بود حالا قضیه عکس شده و با پدیدهی فرزندسالاری مواجهایم. این موضوع به مسایل دیگر از جمله مدارس هم تسرّی پیدا کرده و حالا با دانشآموزسالاری مواجهایم، البته این رویّه در غیرانتفاعیها نمود بیشتری دارد. رشد قارچیی غیرانتفاعیها و کم بودن تعداد دانشآموزان و هراس از دست دادن آنها از سوی مؤسّسان، باعث شده تا مدارس غیرانتفاعی سیاست کاریشان را با ساز این دانشآموزان و توقّعات خانوادهشان کوک کنند.
*
بنده به عنوان یک معلم در مدارس غیرانتفاعی مسایلی را از نزدیک لمس کردهام و چیزهایی دیده و شنیدهام که بسیار تاسفانگیز است. اینکه این ذهنیّت در اولیای دانشآموزان ایجاد شود که مگر در غیرانتفاعی هم دانشآموز تجدید میشود؟ یا اگر فرزند من ۲۰ نشود مدرسهاش را عوض خواهم کرد. بنده روز اولی که به کلاس درس میروم، فرق بین مدرسهی دولتی و غیردولتی را برای دانشآموزان تشریح میکنم و میگویم که تنها فرقاش این است که خانوادهی شما برای راحتیی شما هزینهی بیشتری کردهاند و پول سرویس و کلاس فوقالعاده دادهاند و شما به این مدرسه آمدهاید تا در کلاس کمجمعیت حاضر باشید. قوانین مربوط به مدرسههای دولتی و غیردولتی یکی است و از نظر من تنها فرقاش این است که چون تعداد شما کم است ما معلمان فرصت بیشتری برای پرسش دروس داریم؛ بنابراین باید هر جلسه، همهتان تکالیفتان را آماده کرده باشید.
البته با کمال تأسف باید عرض کنم که این آرزوها و اهداف، به راحتی پیش نمیرود و اعمال نفوذ مدیران و حمایت ناخواستهی آموزش و پرورش از ترویج بیسوادی و پدیدهی «پُرروسازی»ی دانشآموز، کار را خراب میکند. بهعینه شاهد بودم که وقتی یک دانشآموز در هفت درس تجدید شده بود، کارشناس محترم اداره، مدیر را توبیخ کرده بود که چرا این دانشآموز محترم این همه تجدید دارد؟ مگر معلمان شما در کلاس چه میکنند که این نتیجه به وجود آمده است؟ خیلی خندهدار است. معلم درساش را میدهد و از همین کلاس، چندین نفر ۲۰ گرفتهاند و خیلیهای دیگر نمرات عالی؛ حالا به خاطر یکی دو دانشآموز که نمیخواهد درس بخواند آیا باید «معلم» مورد توبیخ قرار گیرد؟ این چه منطقی است؟ آن کارشناس محترم که این سخن غیرکارشناسی و نسنجیده را بر زبان میآورد عنایت بفرماید و در طول سال چند بار بیاید و در کلاس بنشیند و ببیند که آیا معلم زحمت میکشد یا نه؟ نمیدانم وزارت آموزش و پرورش چه اصراری دارد که همه باید حتمن درس بخوانند و قبول شوند؟ این توسعهی کمّیی تحصیل در جامعه، نه تنها مثبت نیست بلکه با تبعات آن در سالهای بعد مواجه خواهیم بود که البته کم و بیش دارد نشانههای به چشم میخورد. این دانشآموزان، دانشجویانی سالهای بعد هستند که در ورقهی امتحانیشان مشکل جملهبندی، غلط املایی و انشایی دارند.
*
با طرح این مقدمهی نسبتن طولانی که هر کدام دارد تبدیل به معضلی میشود، میخواهم این موضوع را مطرح کنم که در این موارد، مقصر اصلی، آموزش و پرورش است که با سیاست غلط و حمایت از این روند ناصحیح، دارد آموزش و پرورش را به ناکجاآباد سوق میدهد. مسئلهی دردناک و باعث تأسف دیگری که در مدارس غیرانتفاعی عادی شده و همهگان آن را پذیرفتهاند، نمراتی غیرواقعی است که به دانشآموزان داده میشود. قرار دادن نمرهی مستمر برای دانشآموز، آغاز این نمرهدهیهای بیحساب و کتاب بود که البته نمرهی مستمر خوبیهایی هم دارد. بحث در جای دیگری است. موضوع این است که وقتی امتحان پایانترم برگزار میشود، و مثلن دانشآموزی که ۱۷ میگیرد، آیا معلم حق دارد نمرهی ۱۸ را در سیاهه وارد کند؟ و سوال دیگر اینکه آیا قانون به مدیر مدرسه این اجازه را میدهد که بدون توجه به این سیاههها که با هزار و یک دقت نوشته میشوند و از سوی معلم مربوط امضا میشود نمرهی دیگری در کارنامه وارد کند؟ آیا آموزش و پرورش نسبت به این مسئله هیچ واکنشی نشان نمیدهد؟ و آیا کارشناسان این اداره، نمرات ورقهی امتحانی را با سیاهه و کارنامه تطبیق نمیدهند؟
متاسفانه در یکی از مدارسی که بنده در آن تدریس میکردم مدیر مربوطه با ذکر این جمله که «شما مجاز هستید فارغ از هر نمرهای که دانشآموز در ورقه میگیرد به او نمره بدهید» و بعد از آن هم احتمالن به خودش گفته که مجاز است سیاههها را تغییر دهد! این خوشخدمتی و خودشیرینی به دانشآموز و اولیای آن، در حق آنهایی که نمرهی واقعی میگیرند، اجحاف است و گاهی با اعتراض اولیای این دانشآموزان هم مواجه میشود که چرا مثلن در یک کلاس هشتنفره، پنج نفر معدلشان ۲۰ شده است؟ بنده در حوزهی درس خودم به مدیر محترم که این تعرّض را در حق سیاههها روا میدارد عرض کردم که نمراتی که شما به این دانشآموزان دادهاید در حد آنها نیست و بنده راضی به این کار نیستم؛ و ایشان به رغم آگاهی به وضع موجود اقرار کردند که مجبورند به خاطر حفظ این دانشآموزان این کارها را انجام دهند. و ادامه دادند: اولیای این دانشآموزان قول داده که دو نفر دیگر را سال آینده به این مدرسه بیاورند!!
حال سوال من از آموزش و پرورش این است که چهقدر در خصوص نظارت بر صحت نمرات دانشآموزان و برگزاریی سالم امتحانات نظارت دارند؟ آیا آن بازرسان آموزش و پرورش که به طور سرزده از مدارس دولتی و غیردولتی بازدید کرده و نحوهی برگزاریی امتحانات خرداد و شهریور و… را از نزدیک مورد بازرسی قرار داده است و به مواردی مثل نبود ریزبارم نمرات و دورنگشدن سیاههها ایراد میگیرند و یا دیر و زود آمدن معلم را با دقت پیگیری میکنند و نسبت به سر موقع خوردن زنگ آخر مدارس و خرج دانشآموزان از آن حساساند نسبت به برگزاریی امتحانات و تطبیق ورقهها و سیاههها و کارنامهه هم حساس هستند؟ آیا مجموعهی اداره و مدرسه میتواند مانع از ترویج نمرات کاذب در بین دانشآموزان شوند تا بیشتر از این جایگاه مدارس غیردولتی متزلزل نشود و هر روز یک قدم به عقب بازنگردد؟!
یک معلم