عقایدی که در سایه خرافه گم می شوند
بخش اجتماعی الف، ۱۳ مهر ۹۱
بر اساس یک پژوهش میدانی رمالها سالانه ۳۷۵ تا ۵۰۰ میلیارد تومان از درآمد مردم را از آن خود میکنند. مجری طرح پیمایش آمار اختلالات روانی چندی پیش از این مراجعه ۱۰ درصد جمعیت کشور طی سال گذشته به افراد غیرمتخصص و بیصلاحیت مانند دعانویس، رمال و عطار برای حل مشکلات رفتاری و روانی پیرامون خود خبر داده بود. خبرنگار الف در گفت و گویی با دکتر علی انتظاری ، جامعه شناس و مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه طباطبایی این پدیده را مورد بررسی قرار داده است .
به اعتقاد انتظاری افرادی پیش رمالان می روند که از نظر پایگاه اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی تضعیف شده اند. البته صرف فقر موجب ضعف فرهنگی نیست بلکه یکی از عوامل است. بسیاری از طبقات مرفه که یک شبه ره صدساله را به لطف سو مدیریت در کشور طی کرده اند نیز دچار ضعف فرهنگی هستند.
وی می افزاید: به عبارت دقیقتر می توان گفت همه گروههایی که دچار ضعف فرهنگی هستند و از دیانتی مستحکم برخوردارد نیستند، نزد رمالان می روند. البته به شرط اینکه دردی داشته باشند. وقتی انسان دردی دارد برای درمان آن اقدام می کند. باز هم تأکید می کنم که در این زمینه مسأله اصلی فرهنگی نیست بلکه ضعفهای ساختاری در جامعه است که موجبات ضعف فرهنگی را نیز فراهم می کند. اگر پلیس دزد را پیدا کند و یا اگر قوه قضاییه به گونه ای عمل کند که کسی جرأت دزدی نکند، مالباخته برای پیدا کردن مالش به دنبال رمال نخواهد رفت.
از دید این جامعه شناس ضعف عقلانیت در جامعه از عوامل مهم گرایش مردم به امور خرافه است. او معتقد است که متأسفانه ما متناسب با مبانی دینی و ملی خود عقلانیت را تعریف نکرده ایم. بدیهی است عقلانیت غربی نه مطلوب است و نه با فرهنگ و دین ما سازگار است. ما در مقابل آن نوع عقلانیت از یک طرف و بر اساس اصول اعتقادی و فرهنگ اسلامی باید به تعریف عقلانیتی متناسب می پرداختیم که تا کنون دست به چنین کاری نزدیم.
او می افزاید : برعکس، بسیاری از مبلغان دینی به جای تکیه بر عقلانیت دینی بر امور غیر عقلانی تأکید می کنند که خود عامل مهمی در جهت این گونه گرایشهاست. در واقع انگاره های دستیابی به موفقیت هنگامی عقلانی است که واجد مراحل و تدریج باشد و مستلزم شکیبایی برای نیل به هدف، در حالی که انگاره های غیر عقلانی چنین استدارجی را بر نمی تابد و خیلی سریع می خواهد به نتیجه برسد. اگر خوب دقت کنید می بینید که این نوع مواجهه تنها به خرافه گرایان و فال جویان محدود نمی شود. یک مسأله فرهنگی است. حتی در برخورد با آسیبهای اجتماعی نیز به دنبال راه حلهای یک شبه می گردیم.
انتظاری با اشاره به عوامل دیگر در ترویج این پدیده می گوید : به اعتقاد من چهار عامل دیگر نیز در شیوع این پدیده مقصر هستند. یکی از این عوامل ضعف تفکر و روحیه انتقادی است که به همین عقلانیت مربوط می شود وقتی آموزش و پرورش و رسانه ها مواجهه ی غیر انتقادی با مردم دارند و در صدد پرورش تفکر انتقادی نیستند و فقط تلاش دارند از طریق القا کردن، مخاطب را قانع نمایند نباید انتظار داشت که وی در مواجهه با امور خرافه قوه انتقاد خود را به کار اندازد. همین ضعف روحیه انتقادی است که موجب می شود با مسائل و اشخاص عاطفی برخورد کنیم. یکی را صد در صد تأیید کنیم و دیگر را صد در صد محکوم کنیم. روحیه انتقادی به ما کمک می کند تا برای هر چیزی به دنبال استدلال و سند باشیم و به راحتی نسبت به هر چیزی منفعل نباشیم.
دکتر انتظاری عامل دوم را وضعیت ناهنجاری در جامعه و ضعف رویه های قانونی و به هنجار میداند و تصریح می کند: وقتی قوه قضائیه کار خود را درست انجام نمی دهد. برای مثال، زنی که از دست شوهر خود عاصی است به ناچار به این روشها روی می آورد. وقتی احساس امنیت نباشد مردم نمی دانند که واقعاً راه درست هر کاری چیست؟ آیا واقعا با کسب مهارتها و شایستگی های شغلی می توان شغل مناسبی را کسب کرد؟ و یا اینکه باید برای بدست آوردن شغل به انواع پارتی ها و شبکه روابط ناسالم متوسل شد؟ اگر هم امکان اینها فراهم نبود شاید توسل به رمالی آخرین امید باشد. در واقع اگر در جامعه نظم برقرار باشد و فعالیتهای معمولی مردم طبق انتظار و به راحتی انجام شود جای کمتری برای توسل به رویه های غیر معقول فراهم می شود.
سومین عامل از نگاه این پژوهشگر علوم اجتماعی، ضعف مطالعه و کتابخوانی است: اگر مردم یک جامعه مطالعه کننده و کتابخوان باشند اولاً فرصت توجه به این امور را ندارند و در ثانی، آن قدر آگاه و منطقی خواهند شد تا رویه های غیر منطقی را نپذیرند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی، گرایش به رسانه های بیگانه و بهره مندی از آنها را نیز چهارمین عامل بروز این پدیده دانست و افزود: رسانه های بیگانه در عین انکار دین و رویه های دینی از طریق فیلمهای افسانه ای به صورت غیر مستقیم و بعضاً از طریق برنامه های مستقیم مروج خرافه پرستی هستند. اساساً هر گاه که گرایشهای دینی خالص و اصیل تضعیف شود گرایشهای آسمانی بشر مسیر انحرافی طی می کنند و به امور خرافه کشانده می شوند. در واقع مسأله اصلی در اینجا ضعف و انحرافات در دینداری است. متأسفانه تا کنون بیش از آنکه برای دینداری تلاش کنیم برای شعائر دینی تلاش کرده ایم. این هم در جای خود قابل بحث است.
دکتر انتظاری در پاسخ به این سوال که ” علت مراجعه افراد تحصیل کرده به رمالان را در چه می بینید” گفت : آن قدر مدرک قلابی از طریق انواع دانشگاهها بدون پشتوانه علمی لازم توزیع شده است که واقعا ً نمی توان به هر فردی به صرف داشتن مدرک عنوان تحصیل کرده را اطلاق کرد. به همین دلیل باید در این خصوص پژوهش لازم صورت پذیرد که چگونه تحصیل کرده ای است. در عین حال هر تحصیلاتی به انسان به بصیرت و درایت لازم را نمی دهد. بعضی از تحصیلات دینداری انسان را تحریف و تضعیف می کنند. برخی دیگر نیز در زمینه خاصی به انسان تخصص می دهند لکن وی را مجهز به بصیرت نمی کنند.
دبیر سابق کمیسیون فرهنگ شورای عالی علوم کم کاری فرهنگی را علت گسترش خرافه پرستی می داند و در مورد نقش روحانیون و مبلغان دینی و فرهنگی می گوید: بعد از اصلاحات ساختاری لازم و رفع معضلات نهادها و موسسات جامعه در برقرار نظم، امنیت و احساس امنیت و عدالت نیاز به کار فرهنگی نیز در این زمینه وجود دارد. مبلغان مذهبی باید اصلاحاتی را در پیامهای تبلیغی خود به عمل آورند و نباید خود مروج غیرعقلانیت باشند.
وی در مورد نقش نیروی انتظامی نیز معتقد است، اگر نیروی انتظامی کار خود را درست انجام دهد نیاز به ایفای نقش در زمینه پیدا کردن و برخورد با رمالان نیست. این نوع برخوردها نه تنها مسأله را حل نمی کند بلکه آنها را تشدید نیز می کند. وقتی عده کثیری درگیر مسأله ای باشند از طریق برخورد انتظامی نمی توان مساله را حل کرد.