مجید عزیزی، ۲۷ مهر ۹۱-سایت الف
همه ساله در چنین ایامی به عنوان هفته پیونداولیا و مربیان، والدین دانش آموزان جهت مشارکت و همکاری با مدارس دعوت و با انتخابات، نمایندگانی انتخاب می کنند.
انجمن های اولیا و مربیان قرار است به کمک مربیان مدرسه شتافته و در جهت بهبود و بهسازی آموزشی و پرورشی مدرسه کمک کنند ولی امروزه اکثر اولیا دانش آموزان دریافته اند که این تشکل ها کاملا صوری وتشریفاتی است وهیچ کارایی ویژه ای به غیر از جمع آوری کمکهای مالی و سپردن آن به مدیران مدارس جهت هزینه های تشخیصی ایشان، ندارند و انجمن ها نه تنها نقشی در ارائه پیشنهاد وراهکار لازم در امور پرورشی وآموزشی مدارس به دلیل تصمیم گیریهای متمرکز وزارت اموزش وپرورش ندارند، حتی در نحوه هزینه کرد مبالغ جمع آوری شده نیز نقش ویژه ای نداشته وصرفا ماشین امضا چک مدیران مدارس هستند.
مهمترین دلیل عدم کارایی نهاد عظیم انجمن اولیا و مربیان، دستورالعمل ها و بخشنامه های وزارت آموزش و پرورش است. چرا که این تشکل می بایست در چهارچوب مقررات دستگاه مربوطه تصمیم سازی نماید. فرض نمایید در مدرسه ای ابتدایی تعداد دانش آموزانی که ذوق هنری زیادی دارند در یک کلاس قابل توجه باشد و با توجه به نبود معلم هنر متخصص در سازمان ابتدایی، انجمن اولیا و مربیان تصمیم بگیرند معلمی برای این منظور به کار گیرند و بپذیرند تمامی هزینه های آن را نیز پرداخت نمایند و یا به دلیل کمبود بهداشت در مدرسه بخواهند با هزینه خود مستخدمی اضافه برای مدرسه بکار گیرند و د ها نوع از این تصمیمات. آیا مقررات آموزش وپرورش که تاکید به عدم استفاده از نیروی آزاد حتی به صورت داوطلبانه دارد، این امور را میسر میسازد؟ از این مهمتر وقتی که قرار است مسئولیت کلیه عواقب تصمیم گیری به عهده مدیر مدرسه باشد. آیا مدیران اجازه نقش آفرینی فعال به اعضا انجمن میدهند؟
به راستی اگر در مدرسه ای انجمن تصمیم به به تشویق و اعزام معلمان مدرسه به سفر کیش نماید، این تصمیم در چارچوب قوانین آموزش وپرورش می گنجد؟ یا مدیر متهم به اسراف میشود؟ اگر والدین دانش آموزان تصمیم به استفاده کتابی کمک آموزشی برای فرزندان خود بگیرند و این امر مورد تایید معلم محترم نیز باشد، آیا دستورات جدید آموزش وپرورش امکان آن را فراهم کرده است؟
امروزه آموزش وپرورش نقش انجمن را در دریافت کمکهای مالی به منظور انجام هزینه های ضروری و مصرفی نظیر آب و برق و تلفن و کاغذ و….. تنزل داده و بستر مشارکت علمی و تخصصی قشر عظیم اولیا جامعه با تخصصهای گوناگون را در مدارس بسیار محدود ساخته است. آیا زمان اصلاح رویه ها و قوانین بازدارنده و تمرکز زدایی در تصمیم گیری و تجدید نظر در نحوه مشارکتهای گسترده و مسئولانه قشر عظیم اولیا در مدارس نرسیده است؟ آیا به نظر نمی رسد به جای تغیرات ساختاری بدون کارشناسی مانند تغییر نام پیش دانشگاهی به سال چهارم وطرحهایی نظیر ۶-۳-۳ و… زیر ساختهای مشارکتهای گسترده مردم را در نهاد تعلیم وتربیت فراهم آوریم .واز این نهاد مدنی نیرومند درجهت تقویت عرصه های مهم مدارس استفاده کنیم؟