کلیات آموزش و پرورش

ارزیابی نظام آموزشی راهبردها و راهکارها- ۵ بخش

به نظرمی رسد در آموزش و پرورش ما، تکلیف مسائل مربوط به انسان شناسی و به خصوص انسان‌شناسی معطوف به تعلیم و تربیت دقیقاً روشن و مشخص نیست، و از این جهت آموزش و پرورش گرفتار آسیب‌های فراوانی شده است. ابهام و آشفتگی در انسان شناسی معطوف به تعلیم و تربیت، منطقاً آموزش و پرورش را از جهت محتوا و روش و فرآیند و غایت آشفته و آسیب‌پذیر می‌کند. چون انسان‌‌شناسی اصل بنیادین علوم انسانی و به خصوص علوم تربیتی است. ایمانوئل کانت فیلسوف بزرگ آلمانی معتقد است انسان‌شناسی کلید یافتن به این پرسش‌های اساسی است:

۱- چه چیزی را می‌توانم در یابم؟ 

۲- چه باید بکنم؟

۳- به چه می‌توانم امیدوار باشم؟

۴-انسان چیست؟

یافتن پاسخ برای پرسش نخست بر عهده مابعدالطبیعه است و پرسش دوم، بر عهده اخلاق. پرسش سوم را دین پاسخ می‌دهد و پرسش چهارم را، انسان‌شناسی. اما در اصل، یافتن پاسخ برای تمامی این پرسش‌ها را می‌توان برعهده انسان‌شناسی دانست، زیرا سه پرسش اول به همین پرسش اخیر وابسته‌اند.(دیرکس، هانس، انسان شناسی فلسفی، ترجمه محمدرضا بهشتی، هرمس، ص ۳)

انسان‌شناسی اصل بنیادین تعلیم و تربیت است و هر گونه سیاستگذاری و برنامه‌ریزی و تحول و اصلاح آموزش و پرورش عمیقاً منفکی و متوقف بر انسان‌شناسی است: مثل اینکه کدام تلقی از انسان می‌بایست محور آموزش و پرورش قرار گیرد؟ و امروزه در چه دوره تاریخی به سر می‌بریم و قرار است نسل امروز را برای کدام آینده تربیت کنیم؟ و اگر بخواهیم خروجی آموزش و پرورش انسان‌های خلاق و نقاد باشند، استلزامات منطقی انسان شناسی آن چیست؟ و …

آموزش و پرورش در خصوص مسائل فوق، با ابهام و آشفتگی و سرگردانی روبروست، و در نتیجه، گرفتار مسائل و چالش‌های بغرنجی است. آموزش و پرورش برای تحول و اصلاح و تعالی خود ضروری است در باب انسان شناسی و

انسان شناسی معطوف به تعلیم و تربیت، نظریه‌های شفاف و سازگار و هماهنگ و کارآمد و تأثیرگذاری را تولید کند و محور برنامه‌ها و فعالیتهای خود قرار ‌دهد که از رهگذر آن بتواند (اگر شدنی باشد) از یک سو به مسائل دینی و اعتقادی و ایدئولوژی، از سوی دیگر به مسائل علمی و فکری و فلسفی، و از دیگر سو به مسائل و نیازهای عصری و امروزین در کنار هم و در تعامل و سازگاری با هم بپردازد.

برای مثال در موضوع انسان شناسی معطوف به تعلیم و تربیت، دست‌کم به دو جریان عمده در تاریخ ادیان و اندیشه‌ها، و مکاتب فکری و علمی بشر برمی‌خوریم:

طبق یک انسان شناسی، که در آن تصوری بیشتر ساده و بسیط از انسان ارائه می دهد، خروجی نهادهای آموزشی و تربیتی تقریباً قابل کنترل‌اند. چنانکه فلاسفه تجربی و روانشناسان رفتارگرا و در ادیان متکلمان و فقها و … غالباً طرفدار این نظریه‌اند یا بن‌مایه‌های آراء و اندیشه‌هایشان به این سمت و سو میل دارد. برای مثال جان واتسون، بنیان‌گذار رفتارگرایی، در این خصوص می‌گوید:

چند کودک نوپای سالم به من بدهید و امکاناتی را که برای پرورش آنها لازم می دانم در اختیارم بگذارید. آن وقت تعهد می‌کنم صرف‌نظر از استعدادها، علاقه‌ها، تمایلات، توانایی‌ها، شغل و نژاد اجداد این کودکان، از بین آنها به طور تصادفی یکی را انتخاب و طوری تربیت کنم که هر متخصصی که می‌خواهم بشود: پزشک، حقوقدان، تاجر و حتی گدا یا دزد.(هیلگارد، زمینه روانشناسی، ترجمه محمد نقی براهنی، انتشارات رشد، ص ۱۰۳)

طبق یک نظریه انسان شناسی دیگر، که تصوری بیشتر پیچیده از انسان ارائه می‌دهد، خروجی نهادهای آموزشی و تربیتی تقریباً کمتر قابل کنترل‌اند. برای مثال فلاسفه اگزیستانسیالیسم، روانشناسان انسان‌گرا، و عرفا و … طرفدار این نظریه‌اند یا بن‌مایه آراء و آموزه‌هایشان به این سمت و سو میل دارد.

تئودور آدورنو: من معتقدم گفتن این که انسان چیست، کاری مطلقاً ناممکن است اگر این سخن زیست شناسان درست باشد که مهم‌ترین خصوصیت انسان دقیقاً این است که او «باز» و نامعین است و نمی‌توان او را با دایره معینی از افعال عینی تعریف کرد، این «باز» بودن شامل این نیز هست که ما اساساً نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم که این انسان چه است … بشریت باید مستقل و بالغ شود، آیا نباید این نهادها را اگر حقیقتاً همچون قدرت‌هایی تا این اندازه کور در برابر ما ایستاده‌اند، تغییر بدهیم و نهادهایی را جایگزین کنیم که، بنابر اصطلاح شما، هر چند کمتر از نهادهای کنونی از دوش ما بار برمی‌دارند اما در عوض خودشان باری تا این اندازه وحشتناک و پرفشار بر دوشمان نباشند، فشاری که ممکن است تک تک افراد را زیر خود مدفون کند و در نهایت اساساً مجالی برای چیزی مثل پرورش یک فاعلِ آزاد باقی نگذارد؟(دیرکس، هانس، انسان‌شناسی فلسفی، ص ۱۵۳)

ارنست کاسیرر، درباره انسان‌شناسی پاسکال می‌گوید[: بعضی از امور به علت ریزگی و لطافت و تنوع بی‌پایانشان غیرقابل تجزیه و تحلیل منطقی هستند، و اگر چیزی در عالم باشد که راه در یافتن آن، طریقه اخیر باشد، آن چیز همانا روح انسان است. آنچه وجه امتیاز انسان است، غنا و نازک‌بینی و تنوع و قابلیت انعطاف طبیعت اوست. از این روست که نمی‌توان با افزار ریاضی مکتب راستین انسان‌شناسی و فلسفه معطوف به انسان (آنتروپولوژی) را تأسیس نمود. از لحاظ پاسکال نوشتن رساله اخلاق به مثابه یک سیستم هندسی آن‌طوری که اسپینوزا نوشته و آن را اخلاق بر مبنای اثبات هندسی نام نهاده، امری لغو و از مقوله خیالات باطل فلسفی ست. منطق و متافیزیک نیز به هیچ وجه بهتر از هندسه قادر به فهمیدن و حل معمای انسان نیستند ]… برای شناختن انسان، طریق دیگری جز شناخت زندگی و رفتار وی وجود ندارد. و اگر به این طریق عمل شود، در خواهیم یافت که به هیچ وجه نمی‌توان انسان را در یک فرمول ساده و واحد خلاصه کرد. تناقض اساس و مبنای حیات انسانی‌ست. انسان «سرنوشت» یا وجود بسیط و متجانسی ندارد. انسان مزوجی ‌ست از هستی و نیستی و جایش در نقطه‌ای بین این دو غایت است. (کاسیرر، رساله‌ای در باب انسان، ترجمه دکتر بزرگ نادرزاد، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ص ۳۵)

در آموزش و پرورش انسان‌شناسی اصل بنیادین تعلیم و تربیت است، و بنابراین اصل است که سیاستگذاری‌ها و جهت‌گیریها و موضوع‌ها و روش‌ها و فرآیندها و … تربیتی و آموزشی می بایست طراحی و تدوین شود. اگر ما در آموزش و پرورش تصور و تصویری ساده و بسیط از انسان داشته باشیم،‌و انسان را در تربیت، بیش‌تر منفعل و پذیرا و کنش‌پذیر بدانیم، آنگاه طبیعی است که فرآیند تربیت در مدرسه همانند کارخانه آجرپزی تلقی شود که ورودی و خروجی و فرآورده‌های آن با شکل و اندازه‌های معین و از پیش فرض شده، در اختیار ماست. اما اگر ما در آموزش و پرورش تصور و تصویری پیچیده و اسرارآمیز از انسان داشته باشیم، و انسان را در تربیت، بیش‌تر فعال و عامل و کنش‌گر بدانیم، آنگاه فرآیند تربیت همانند صفحه شطرنج فرض می‌شود. در این فرض، بیشتر، روش‌ها و فرآیندهای تربیتی در اختیار ماست تا فرآورده‌ها. به عبارت دیگر در این فرض ما با متعلمان و فراگیران وارد بازی و تعامل جدی می‌شویم و بیش‌تر قدرت و توانایی و تأثیر ما معطوف به فرآیند تربیت است اما خروجی و فرآورده های آن پیش‌بینی ناپذیر است و در نتیجه بی‌شمار.

افزون بر این، اگر این فرض را بپذیریم که ما اکنون در عصری زندگی می کنیم، که زندگی و تحولات علمی در آن از هر جهت متنوع و پیچیده و بغرنج شده، آن‌گاه این پرسش مطرح است که کدام تلقی از انسان و کدام تربیت، برای زندگی امروز و فردای پیش بینی ناپذیرش، می تواند بهتر و مفیدتر و کارآمدتر و متناسب‌تر باشد.

مسائل جهانی آموزش و پرورش

در جهان گذشته (پیشامدرن) زندگی از جهات گوناگون (علمی و آموزش و بهداشتی و حکومتی و اقتصادی و …) ساده و بسیط بود و نهادهای تربیتی و آموزش خلاصه می‌شد در چند نهاد خانه و مکتب خانه و مسجد و حوزه، و افکار و اندیشه‌ها و عقاید متکثر و متفاوت و متعارض در عرصه جامعه (به معنای امروزی) نه وجود داشت، نه امکان نشر و انتشار. لذا تربیت و آموزش در آن جهان، از نظر روش و محتوا و محیط و فرآیند و هدف و نهایت و … ساده بود و کمتر با مسائل پیچیده و بغرنج دست به گریبان. امان زندگی در جهان امروز، بواسطه تحولات بنیادین فکری و فلسفی و علمی و آموزشی، و انقلاب‌های سیاسی و اجتماعی و صنعتی و تکنولوژی، از جهات و در عرصه‌های گوناگون (علمی و فکری و فلسفی و آموزشی و فرهنگی و هنری و سیاسی و اقتصادی و صنعتی و تکنولوژیکی و رسانه‌ای و …) از بیخ و بن متنوع و متحول و پیچیده شده و نهادهای تربیتی و آموزشی و اطلاع‌رسانی از هر سو سر برکشیده و می‌کشند (مانند مدرسه و دانشگاه و روزنامه و مجله و رادیو و تلویزیون، فیلم و سینما و ماهواره و کامپیوتر و اینترنت و …) و این رشته سردراز دارد و سر انجامی نامعلوم و پیش‌بینی ناپذیر.

ادامه دارد

برگهٔ قبلی 1 2 3 4 5برگهٔ بعدی

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا