چالشهای پیشِ رویِ دوره پیشدبستانی

چالشهای پیشِ رویِ دوره پیشدبستانی
مهمترین مسئله کودکان حوزه پیش از دبستان، «فقدان متولی ملی و یکپارچه نبودن مدیریت» است. در حال حاضر در کشور حدود چهارده نهاد و موسسه مختلف به کودکان پیش از دبستان خدمات ارائه می دهند. بنا به چنین تکثر و آشفتگی، در کشور تشکیل «شورای عالی کودک» ضرورت دارد.
متن زیر مشروح مصاحبه با خانم دکتر رخساره فضلی، مدیرکل پیشدبستانی آموزشوپرورش است که به این شرح ازنظر خوانندگان می گذرد:
***
جایگاه مهدکودک و پیشدبستانی در نظام تربیت رسمی و غیررسمی ایران کجاست و اهمیـت آن را چگـونه ارزیابی می کنید؟
بر مبنای جهان بینی اسلامی ما و اسناد بالادستی کشور، پیش از دبستان اهمیت زیادی دارد و دوره قبل از تولد تا ورود به مدرسه را در برمیگیرد. قبل از تولد بهعنوان یک دوره ویژه، دو سال اول دوران زندگی در مرتبه بعدی و مرتبه سوم ۲-۴ سالگی است که در آن کودک در مراکز مختلف و مهدکودکها نگهداری میشوند .
در این میان، طبق قوانین و اسناد موجود کشور، ۴-۶ سال دوره رسمی آموزش پیش دبستانی است که در حال حاضر بهصورت غیراجباری ارائه میشود.رسمی بودن بدین معناست که نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی کشور در برابر این کودکان مسئولیت و وظیفه قانونی دارد و باید برای آنها سیاست گذاری و برنامهریزی کند، اما چون غیراجباری است، الزامی برای حضور همه افراد این گروه سنی در کلاس های پیش دبستانی آموزشوپرورش وجود ندارد.
از جنبه اهمیت این دوران طلایی هستند و هر قدر که به عقبتر برگردیم، ضریب حساسیت بالاتر است و هر قدر فرصت ها از دست برود، جبران آن در سالهای بعد دشوارتر خواهد بود.
کودکان سرمایه هایی هستند که اگر در این مرحله درست سرمایهگذاری کنیم، در مراحل بعد با صرف انرژی کمتر بازدهی بیشتری خواهیم داشت؛ اما اگر در این زمان سرمایه گذاری درستی نشود، بعداً ممکن است با ده ها برابر سرمایه گذاری هم به مراد نرسیم.
شروع تربیت رسمی از چهارسالگی علت خاصی دارد؟
این سن بر اساس مصوبات قانونی تعیینشده است. طبق قوانین کشور و بر اساس مصوبه ۴۲۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۷۷، تصمیم گیری در مورد همه ابعاد آموزش و پرورش دوره پیشدبستانی بر عهده شورای عالی آموزشوپرورش است [۱]. شورای عالی آموزشوپرورش هم در مصوبهای تعیین کرده است که دوره پیشدبستان دو ره ای دوساله است و اگر آموزشوپرورش نتواند همه این دو سال را پوشش دهد، می تواند تأکیدش را بر یک سال قبل از دبستان بگذارد [۲]. سند برنامه درسی ملی هم که توسط شورای عالی آموزشوپرورش تصویبشده، بهصراحت دوره پیش از دبستان را دوره ای دوساله و رسمی معرفی کرده است.
این تصمیم جنبه علمی و تخصصی ویژه ای هم دارد؟
بله! ازنظر علمی در روانشناسی، کودکان از چهارسالگی برای کسب پیشنیازهای ورود به دوره ابتدایی (بهویژه مهارتهای برقراری ارتباط، مهارت های اجتماعی و تسلط بر مهارت های زبانی) آمادگی پیدا میکنند. در دنیای امروز، در محیط پیرامونی کودکان متغیرهای زیادی وجود داردکه آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد و از سوی دیگر یافتههای علمی مدام رو به رشد و پیشرفت است و فضا به نحوی است که در لحظه تغییر می کند؛ لذا برخورد با بچـه های دنیای امروز احتیاج به مهار تهای تخصصی جدی دارد، این در حالی است که خانواده ها نمی توانند پاسخگوی مطالبات و نیازهای بچه ها باشند.
بنابراین باید مراکز تخصصی آموزش پیش دبستانی وجود داشته باشد و این دوره، رسمی تلقی شود. لازم است بچه ها از چهارسالگی به بعد، با رویکردهایی که نظام کلان کشور تبیین می کند تحت حمایت برنامههای دوره رسمی قرار بگیرند.
مکانیسم هماهنگی بین دستورالعمل های مختلف سند تحول بنیادین و وزارت آموزشوپرورش چگونه است؟
وزارت آموزشوپرورش مانند سایر دستگاه های دولتی تابع قانون اساسی و سیاستهای کلان ملی است. در سند چشم انداز و نقشه جامع علمی کشور که بهعنوان سند بالادستی علمی و آموزشی کشور تلقی میشود، بر پرورش خلاقیت و روحیه پرسشگری از سنین پایین تأکید شده است. همچنین دهمین راهبرد کلان سند تحول بنیادین بهروشنی تأکید کرده که دوره پیش دبستانی حاکمیتی است و وزارت آموزشوپرورش مسئولیت آن را بر عهده دارد.راهکار ۵-۱ سند تحول نیز بهروشنی به تبیین آن پرداخته و تعمیم دوره پیش دبستان بهویژه در مناطق محروم را مورد تأکید قرار داده است. علاوه بر این قوانین توسعه ای، ازجمله قانون برنامه چهارم و پنجم توسعه، نیز آموزش پیشدبستانی را موردتوجه قرار دادهاند. بهعنوانمثال، در برنامه چهارم ذیل بند «س» ماده ۵۲ به روشنی بر توسعه دوره پیش دبستان و بهخصوص مراکز دوزبانه و مناطق با شرایط دشوار تأکید شده است. همچنین اساسنامه دوره پیشدبستانی نیز بهعنوان قانون اصلی حوزه پیش دبستان وجود دارد.
در سطوح پایینتر و عملیاتی، وزارت آموزشوپرورش سهم خود را در این مسئله روشن می کند و مشخص مینماید که در سطح کشور چه اتفاقاتی باید رخ دهد. در همین راستا، هرساله شیوهنامهای برای مدیریت و اجرای آموزش وپرورش دوره پـیـش از دبسـتان تنـظــیم می شود. این شیوهنامه برای طول سال تعیین تکلیف می کند که با توجه به شرایط، امکانات و اعتبارات موجود چگونه قانون کلان را در عمل پیاده کنیم. بهطور مثال در سال ۹۰، اجرای پایه ششم محدودیتهای جدی برای نظام آموزشوپرورش ایجاد کرد و بنابراین در شیوهنامه آن سال تصمیم بر این شد که بخشی از یک بند اساسنامه اجرا شود و بخش دیگر اجرا نشود.
در مورد اهداف تعیینشده برای دوره پیش دبستانی توضیح دهید .
بر طبق اسناد بالادستی، برای رشد همهجانبه کودکان اهداف این دوره در پنج بعد تبیین شده است. یکی از ابعاد مذکور به رشد جسمی می پردازد.در این بعد تحرک کودکان، هماهنگی ورشد جسمانی همچون نحوه صحیح نشستن، حرکت کردن، حفظ تعادل و … مدنظر است. در بعد دیگر قابلیت های ذهنی نیز مدنظر است که بر وجوه شناختی همچون درک مفاهیم (کموزیاد، سبک و سنگین، تشخیص رنگها و سایر مفاهیم اساسی) تأکید میشود. کودکان با درک این مفاهیم، توانایی درک وحل مسئله و برقراری ارتباط را به دست می آورند.
جنبه عاطفی بعد دیگری است که در اهداف دوره پیشدبستانی به آن توجه میشود.کودکان در این بازه سنی ازنظر عاطفی شرایط ویژه ای دارند و مهم است که بچه ها بتوانند توانایی ابراز وجود و خود پندارهی مثبت داشته باشند، مهارت نه گفتن و نه شنیدن را یاد بگیرند و توانایی برقراری ارتباط با دیگران را بیاموزند. این بعد به نوعی جنبه اجتماعی را هم در برمی گیرد. جنبه دیگر پرورش توانمندی های هنری و خلاقیت بچه هاست و به آنها فـرصت داده شـود که بتوانند فعالیت های هنری متفاوت را تجربه کنند.
اما آنچه ما در آموزش و پرورش به دنبال آن هستیم این چترفلسفی است.
این ها باورهایی هستند که در سال های بعد نمی توان منتقل کرد و باید از سنین پایین برنامه ریزی شود. در نظام های تعلیم و تربیتی که نگاه ارزشی دارند، چنین باورهایی را خیلی عمیق به بچه ها منتقل می کنند. برای مثال آموزش احترام به قانون در بسیاری از کشورها از سنین کودکی آغاز می شود و درنتیجه بیاحترامی به قانون بهندرت در این کشورها دیده می شود، چون آموزش درزمانی رخ می دهد که شاکله وجودی شکل می گیرد و مبنا هایی ماندگارایجاد می شود. درنتیجه در دوره های بعد با صرف انرژی کمتر، دستاورد بیشتری خواهیم داشت.
بنابراین باید کودکانمان را بهعنوان «سرمایه» برای کشور ببینیم و باور کنیم که مسئله جدی است. کشور باید افرادی را تربیت کند که ویژگیهایش در سند تحول بنیادین آموزشوپرورش تعیینشده است. در این صورت، دنبال کردن منفعتهای شخصی و صنفی موضوعیتی ندارد.
آیا وضعیت فعلی مهدکودکها و پیشدبستانیها مطابق با آن چیزی است که اسناد بالادستی مدنظر دارند؟
قطعاً فاصله آنقدر زیاد است که وقتی به آن فکر می کنم تمام وجودم می لرزد!چون به همان میزانی که ما می توانیم تأثیر مثبت داشته باشیم، به همان میزان هم می توانیم تأثیر منفی داشته باشیم. این پیام ها و اخباری که از مهدکودکها وبرخی مراکز پیشدبستانی میشنویم، قطعاً آسیبهایی را به همراه دارد که جبران آن بسیار دشوار است. من بهعنوان یک کارشناس تعلیم وتربیت خدمت شما عرض می کنم که ما همه سعی خود را برای رسیدن به اهداف تعیینشده می کنیم، اما به نظرم پاسخ به این سؤال که «آیا موفقیم؟» قطعاً با آن چه باید باشد فاصله دارد.
مهمترین عامل ایجاد چنین فاصلهای بین اهدافی تدوینشده در اسناد بالادستی و وضعیت موجود را چه می دانید؟
مهمترین مسئله کودکان حوزه پیش از دبستان، فقدان متولی ملی و یکپارچه نبودن مدیریت است. در حال حاضر در کشور حدود چهارده نهاد و موسسه مختلف به کودکان پیش از دبستان خدمات ارائه می دهند، ازجمله وزارت آموزشوپرورش، شهرداری، وزارت ارشاد، سازمان بهزیستی ، بسیج، سپاه پاسداران، وزارت بهداشت،سازمان تبلیغات اسلامی،کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان و…. بخشی از این مؤسسات تبعیت از سیاست های کلان ملی را ضروری می دانند. اما برخی دیگر به دلایلی تصور می کنند که در صورت اعمال مدیـریت یکپارچه قـدرتشان کم می شود و با مدیریت یکپارچه مخالفت میکنند.
بنا به چنین تکثر و آشفتگی، در کشور تشکیل «شورای عالی کودک» ضرورت دارد تا کاملاً تخصصی به سیاست گذاری در حوزه کودک و مسائل آن بپردازد.اگر چنین شورایی تشـکیل شود معـجزه ای اتــفاق نمی افتد؛ اما من مطمئن هستم به تدریج حساسیتها نسبت به امور کودک به عنوان سرمایه های اجتماعی بیشتر می شود.این نکته را یادآوری کنم که منظور از دوران کودکی در نظر من، محدوده سنین قبل تولد تا حداقل هشتسالگی است که همه دنیا روی آن سرمایه گذاری می کنند؛ البته شورای عالی کودک باید این عبارت را هم تعریف کند و برای این دوران برنامه عمل ملّی تهیه نماید.
علاوه بر فقدان متولی ملی که اشاره شد، یکی از دلایل فاصله افتادن بین اهداف تدوینشده و وضعیت موجود آموزشهای پیش از دبستان، «درآمدزا بودن» این حوزه است.خانواده ها در شرایط امروزی برای کودک خود هزینه می کنند، چون فرزندان را سرمایه های زندگی خود میدانند. این برای نظام تعلیم و تربیت کشور فرصتی طلایی و درعینحال یک تهدید جدی است؛ زیرا نظام تعلیم و تربیت به دنبال سود نیست و سود خود را در این می بیند که بچهها هنگام ورود به این نظام، آمادگی های لازم را داشته باشد. ولی بیرون از این فضا کسانی به دنبال منفعت اقتصادیاند و تربیت کودک یکی از راههای تأمین این منافع شده است .
با توجه به اهمیت بحث فقدان مدیریت یکپارچه در موضوع تربیت کودک، درباره روند تغییرات درباره متولی حوزه پیشدبستانی و مهدکودکها خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی توضیح دهید.
بعد از انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۶۵، شورای عالی انقلاب فرهنگی طبق مصوبه ۸۰، مسئولیت اداره مهدکودکهای خصوصی و غیرانتفاعی را به سازمان بهزیستی واگذار کرد. در سال ۱۳۷۷، طبق مصوبه دیگرهمان شورااختیار تمام مسائل آموزشوپرورش در حوزه پیش از دبستان بر عهده شورای عالی آموزشوپرورش گذاشته شد و تأکید گردید که «کلیه مسائل آموزشوپرورش پیش دبستانی در شورای عالی آموزشوپرورش مطرح شود ».
برخی از دستگاه ها ابهاماتی را درباره این مصوبه مطرح کردند و عبارت «آموزش پیش دبستانی» را منحصر به «یک سال قبل از دبستان» معنا کردند. لذا آموزشوپرورش طی نامهای از شورای عالی انقلاب فرهنگی درخواست کرد که این مورد را تبیین کند و همچنین درباره این مسئله که «آیا اختیارات شامل حوزه مهدکودکها هم می شود و آیا همه قوانین و آییننامهها را هم در برمیگیرد؟» توضیح خواست. بر اساس پاسخ شورای عالی انقلاب فرهنگی، همه سیاست گذاری ها و برنامه ریزی در حوزه کودکان تا قبل از ورود به دبستان (ازجمله مهدکودکها) بر عهده شورای عالی آموزشوپرورش است.
به هر ترتیب در سال ۱۳۸۲، شورای عالی آموزشوپرورش در اساسنامه پیش دبستان اعلام کرد که وزارت آموزشوپرورش فقط مسئولیت امور دو سال قبل از ورود به دبستان را بر عهده دارد و بر همین اساس در سال ۱۳۸۷، راهنمای برنامه ها و اهداف اصول و چارچوب هایی برای برنامه های گروه سنی ۶-۴ سال را مشخص کرد. براین مبنا آموزشوپرورش قسمتی از پیش دبستان را بهصورت دولتی و تحت حمایت دولت و با مشارکت مردم و بخشی را بهصورت غیردولتی اداره می کند.
ازآنجاکه مسئول صدور مجوز برای پیشدبستانها آموزشوپرورش است [۳]، بقیه دستگاه ها چه کاری باید انجام دهند؟
بنا به تصویب مجلس در سال ۱۳۸۸، امور تولد تا چهارسالگی به بهزیستی و از ۴ تا ۶ سالگی به آموزشوپرورش سپرده شد. بر اساس این مصوبه، اگر بهزیستی بخواهد در حوزه پیش از دبستان فعالیت کند، به مجوز آموزشوپرورش نیاز دارد. ازاینجا مشکلات و اختلافنظرهایی بین دو دستگاه به وجود آمد تا اینکه نهایتاً در سال ۱۳۸۹، تفاهم نامه سهسالهای بین دو دستگاه امضا شد و مقررشد که در سال ۱۳۹۲ درباره چگونگی ادامه کار برنامهریزی شود.
در سال ۱۳۹۱، به دلیل وضعیت خاص آموزشوپرورش کشور، در دستورالعمل اجرای دوره پیش دبستان طی سال تحصیلی ۹۲-۹۱ گروه سنی ۵ساله ها مورد توجه قرار گرفتند وبراساس آخرین بند آن دستورالعملها و آیین نامه های گذشته لغوگردید.همکاران سازمان بهزیستی برداشتشان این بود که تفاهم نامه وزارت آموزشوپرورش با سازمان بهزیستی لغو شده است و درنتیجه به ادارات تابعه خود در استان ها اعلام کردند که مراکز وابسته به بهزیستی میتوانند آموزش تا پنجسالگی را انجام دهند و آموزشوپرورش حق مداخله ندارد. بدین ترتیب مشکلات این حوزه مضاعف شد.
بحمدلله در سال ۹۲ اتفاق خیلی خوبی افتاد و دربند دوم سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری برای تحول در آموزشوپرورش، مهدهای کودک و پیشدبستانی مسئلهای حاکمیتی و با مسئولیت وزارت آموزشوپرورش تلقی گردید.به نظر میآید در حال حاضر ازنظر سیاست های کلان تکلیف مشخصشده است و باید فضای عملیاتی کردن این سیاستها ایجاد گردد که این امر وظیفه شورای انقلاب فرهنگی است.
دراینبین انتقادات و اشکالاتی هم مطرح میشود. بهعنوان نمونه برخی معتقدند که «شورای عالی آموزشوپرورش»، فقط شورای عالیِ وزارت آموزشوپرورش است و دامنه اختیارات آنهم محدود به همین وزارتخانه است؛ ما این را قبول نداریم. همچنین برخی میگویند که از کجای سیاستهای مذکور مشخص میشود که متولی اجرای آنها وزارت آموزشوپرورش است. ازنظر ما این نقد هم بلا موضوع است، چون به لحاظ منطقی مخاطب سیاستهای تحول در آموزشوپرورش ، وزارت آموزشوپرورش است و نهادهای دیگر به عنوان همکار معرفی شده اند . لذا برای بیرون رفتن از این فضای چالشی و رفع ابهامات، شورای عالی انقلاب فرهنگی باید یکبار برای همیشه متولی تعلیم و تربیت پیش از دبستان را مشخص نماید.
در صحبتهایتان پیشنهاد تشکیل«شورای عالی کودک» را مطرح کردید. به نظر شما جایگاه این شورا کجا باید باشد؟
از جهت علمی و اصولی این شورا باید زیر نظر آموزشوپرورش باشد؛ شک نکنید! اما باید به فرهنگسازمانی بومی هم توجه کنیم.مشتری و مصرفکننده محصولات و خدمات ارائهشده توسط نهادهای فرهنگی فعال کشور در حوزه کودک، یک نفر است: «کودک». کودک از مهد که میآید، میرود خانه اسباببازی؛ ازآنجا میرود کتابفروشی و ازآنجا میرود پای تلویزیون و…؛ با این ناهماهنگی فعلی میان اینها، هویت و شخصیت یکپارچه کودک بهدرستی شکل نمیگیرد و در نوجوانی مسئله خودش را بیشتر نشان میدهد و تعارضها بالا میگیرد.
اما حوزه اسباببازی، کتاب کودک و … به عهده آموزشوپرورش نیست؛ ازاینرو باید در چنین شورایی علاوه بر آموزشوپرورش رئیس سازمان صداوسیما، وزیر بهداشت، درمان وآموزش پزشکی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر تعاون، کار ورفاه اجتماعی، وزیر دادگستری، مشاور امور بانوان ریاست جمهوری، وزارت امور اقتصاد ی و دارایی، شهرداری و… هم سهم داد تا همه مسائل کودک پوشش داده شود. با این اوصاف به نظر من، «شورای عالی کودک» باید زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شود تا کودک و مسائل مرتبط با او در سطحی فراتر از دستگاههای اجرایی پیگیری گردد.چون وقتی کار شورایی تعریف شود، همه سهمی خواهند داشت و معمولاً همکاریها بیشتر است و کارها بهتر انجام میشود
یکی از زیر نظامهای اصلی ما تربیت مربی است. وضعیت کشور در حوزه تعلیم و تربیت پیش از دبستان چگونه است؟
در حال حاضر در کشور، نظام جامع تربیت مربی پیشدبستانی نداریم و یک علتش فقدان شورای عالی کودک است.اما بههرحال تربیت مربی مهدکودکها و پیشدبستانی بهصورت استانی توسط مراکزی صورت میگیرد. بهعنوانمثال جهاد دانشگاهی دورههای آموزشی برگزار میکند. علاوه بر آن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم در این حوزه فعالیت دارد.در آموزش وپرورش نیروها بنا به آموزشهایی که میبینند کدهایی دریافت میکننــد و مطابق آن آموزش دریافت میکنند.
این کدها مخاطـب، ساعات درسی و محتوای آموزشی را مشخص میکند. به همه افراد یک محتوای ثابت ارائه نمیکنیم؛ اما به دلیل پراکندگی که در مربیان پیشدبستانی داشتهایم ، بخش بسیار کمی از آنها نیروهای رسمی آموزشوپرورشاند ومابقی از نیروهای آزاد در بخش غیر دولتی به کار گرفته میشوند، برنامه برای اینها هم متفاوت است. بهعنوانمثال برای نیروهای رسمی آموزشوپرورش دوره بهصورت رایگان و برای سایرین با دریافت شهریه ارائه میشود.
درباره چرخه مالی مهدکودکها و مراکزپیشدبستانیها توضیح دهید .
چرخه مالی مهدکودکها و مراکز پیشدبستانیها متفاوت است. وضعیت دقیق مهدکودکها را باید از مسئولین سازمان بهزیستی بپرسید، اما میدانم حمایتهای مالی صورت میگیرد. بر چرخه مالی پیشدبستانیهای غیردولتی، سازمان مدارس غیردولتی و مشارکتهای مردمی آموزشوپرورش نظارت میکند.
در مراکز تحت پوشش آموزشوپرورش هم قبلاً حمایتهایی میشده، که طی سال های اخیر به شدت کاهش یافته و اخیرا بودجهای برای این امر اختصاص یافته است.
بهعنوان سؤال آخر، اگر بخواهیم مهدکودکها را دستهبندی کنیم چه ملاک و معیاری مهم است؟
به نظر من اینهمه تنوع نباید وجود داشته باشد! بسیاری از این تنوعها، به دلیل نگاه تجاری است که متأسفانه بر مهدکودکهای ما مسلط شده است. بسیاری از کارهای این مراکز بهمثابه یک ویترین جذاب برای والدین است.
به نقل از سایت عیار آنلاین