در سیلهای اخیرکودکی کودکانمان را آب نبرد

بلا، بلا است خواه از آسمان فرو ریزد، خواه زمین دهان باز کند یا بلرزد. بلا که میآید همه را پریشان حال میکند، اما کودک که باشی بلا ترسناکتر است، اگر بخت با تو یار باشد و عزیزی را از دست نداده باشی، هراس مصیبت حالا حالاها با تو همراه است و بلا هیولایی میشود که میتواند سالیان سال خواب را از چشمانت برباید.
دو سال پیش که زمین زیر پای کرمانشاهیها لرزید و یکی از بدترین زلزلهها را در تاریخ ایران ثبت کرد، کودکان پابه پای بزرگسالان وقایع تلخی را تجربه کردند که گاه حتی به قیمت جانشان نیز تمام شد. «ماتیار»، «سارینا»، «محمد» و دهها کودک دیگری که سرمای زمستان، کمبود امکانات و زلزله با یاری یکدیگر آنان را از آغوش خانوادههایشان ربودند و روانه گورهای سردی کردند که خفتن در آن، برای آنان خیلی زود بود. این کودکان تنها نمونه کوچکی از قربانیان زلزله بودند که شانس رسانهای شدن را داشتند، چه بسیار کودکان گمنامی که قربانی شرایط بغرنج بعد از زلزله شدند اما هیچ گاه نه در آمارها نامی از آنها برده شد و نه اسمشان سرتیتر روزنامهها یا خروجی رسانهای قرار گرفت.
اما این بار بلای نازل شده نه از زمین بلکه از آسمان آمده است. سیل از ابتدای آغاز سال نو در چند استان کشور، شهرها و روستاهای زیادی را بلعیده و زندگیهای بیشماری را به گل نشانده است. اما معنای سیل برای کودکان متفاوت است. سیل برای آنان فقط خانههای ویران و زندگیهای بر آب رفته نیست. سیل برای کودکان دنیایی به گل نشسته است که سالها زمان میبرد که گل و لای آن را از میان دالانهای ذهنشان پاک کنند. بدون شک اگر مراقبتهای ویژه از کودکان سیل زده صورت نگیرد، «سیل» نه تنها تا آخر عمر تبدیل به ترسناکترین واژه در دایره المعارف آنها میشود، بلکه در میان کودکان سیل زده ماتیارها و ساریناهای دیگری سر برمیآورند که این بار سیل انها را روانه گورهای سرد کرده است.
«فاطمه سهرابی» مددکاری است که به صورت داوطلبانه از روزهای اول سیل تاکنون در کنار کودکان سیلزده در استانهای مختلف بوده است و اکنون نیز در استان خوزستان روز و شبهای پرتنشی را سپری میکند در گفتو گو با روزنامه همدلی از کودکانی میگوید که سیل کودکی آنها را با خود برده و آنان را در یک ترس و دلشوره مداوم قرار داده است.
این مددکار شرایط روانی کودکان آسیب دیده از سیل را بسیار بغرنج توصیف کرد و به همدلی گفت: با کودکان استان گلستان، لرستان و اکنون خوزستان از نزدیک درگیر بودهام بسیاری از آنان در زندگیشان تا زمان بروز سیل این حجم از آب را از نزدیک یکجا ندیده بودند. سیل از لحاظ روانی اغلب آنان را آسیبپذیر کرده است، به نحوی که در استان لرستان بارها شاهد بودم که کودکان خانوادههای سیل زده نصف شبها با ترس از خواب میپریدند و با خارج شدن از پناهگاه خود به مقصد نامعلومی فرار میکردند. یا بسیاری از آنان در سکوت عجیبی فرو رفته بودند و حتی اهدای اسباببازی یا کالاهای مورد دلخواه کودکان آنان را شاد نمیکرد. من خود در گفت و گویی که با کودکان سه استانی که به صورت فیزیکی حضور داشتم، قریب به اتفاق آنان نگران بازسازی منازل و از دست دادن والدین و خانوادههایشان بودند و از شدت ترس اشک میریختند.
این مددکار اجتماعی با بیان این که در استانهای سیلزده بسیاری از مردم محل سکونتشان تخریب یا در اثر سیل دچار آسیبدیدگی شده است، افزود: منازل زیادی دچار آسیب شده است به نحوی که اکنون قابل سکونت نیست، همین امر و مشکلات بیشمار دیگری که در این مناطق وجود دارد باعث شده است که بسیاری از خانوادهها حواسشان به مشکلات از دست رفتن خانه و زندگی پرت شود و از کودکان غافل باشند. از طرفی بسیاری از والدین و خانوادهها به دلیل شرایط پیش آمده خود در فشار روحی و روانی زیادی بهسر میبرند و خود نیز نیازمند مداخلات روانشناختی هستند، بنابراین در این شرایط از کودکانشان غافل میشوند.
وی یادآور شد: در حال حاضر شرایط اغلب استانهای سیلزده بحرانی است ،بنابراین وضعیت روح و روان ساکنانش بحرانیتر و در این میان وضع کودکان به مراتب بدتر است. متاسفانه در حال حاضر کودکان سیل زده پا به پای بزرگسالان با بدنی آسیبپذیرتر و روانی حساستر وقایعی را تجربه میکنند که آثارش میتواند تا سالها بر زندگیشان سایه بیفکند.
یک روانشناس با بیان این که سیل به عنوان یک حادثه طبیعی عواقب زیانباری به همراه دارد. گفت: سیل پیامدها و عواقب زیادی را به دنبال دارد، از ویرانی و نابودی خانهها و شهرها گرفته تا گرفتن جان انسانها. اما پیامدها و عواقب این بلای طبیعی به ویژه بر روی کودکان که قشر آسیبپذیر و ضعیف جامعه هستند، به مراتب بیشتر از دیگر اقشار است. کودکان در هنگام حوادث قادر به مراقبت از خود نیستند، بنابراین آنها نیازمند حمایت و دریافت کمکهای بیشتری نسبت به بزرگسالان هستند.
سارا قاسمی افزود: سیل در زندگی کودکان به مثابه شکافی است که در زندگی عادی آنان به وجود آمده است. بنابراین این شکاف را نمیتوان به حال خود رها کرد، چرا که در صورت رها شدن روز به روز عمیقتر میشود تا جایی که میتواند زندگی کودک را ببلعد. بنابراین برای جلوگیری از این شرایط نیاز به گروههای امداد روانی است. کودکانی که آینده آنان براساس تجربیات امروزشان شکل میگیرد، اگر به وقت و به جا رواندرمانی نشوند، همین تجربه تلخ منشاء فوبیای بزرگسالیشان میشود.
قاسمی یادآور شد: سیل به عنوان حادثهای غیرمترقبه و ترسناک که ذهن از قبل هیچ آمادگی برای آن ندارد باعث تحریک روانی مردمان آسیب دیده از سیل شده است. در این میان تحریک پذیری روانی کودکان بیشتر است به نحوی که براساس گزارشهای رسیده در اغلب کودکان مصیبت دیده این تحریک روانی از آستانه تحمل فیزیکی، روحی و روانی آنان بیشتر شده و آنان را در یک ترس و اضطراب همیشگی قرار داده است.
قاسمی با اشاره به نقش آموزش به کودکان سیل زده افزود: بعد از مداخلات روانشناختی باید به موضوع آموزش کودکان نیز توجه شود. چرا که آموزش و آگاهیبخشی سنگ بنای پیشگیری بسیاری از اتفاقات به شمار میآید. با آگاهی از نحوه صحیح برخورد و مراقبت از کودکان و نیز ارائه آموزشهای لازم به آنها هنگام بلایای طبیعی همچون سیل، میتوان از آسیبهای احتمالی روحی و جسمی که کودکان را تهدید میکند، کاست و پیشگیری کرد.
اکنون که خوشبختانه در بسیاری از شهرهای سیل زده، آب در حال فرو نشستن است، باید مراقب عواقب بعد از آن باشیم. باید مراقب ترومایی باشیم که در روح کودکان سیل زده آرام آرام و چراغ خاموش در حال بالا گرفتن است. امید است با مدیریت صحیح برای کودکان سرزمینمان فردایی بدون هراس از زلزله و سیل و باد و باران بسازیم.
همدلی| گروه اجتماعی- ستاره لطفی-