هر بار که در نمایشگاه بین المللی کتاب غرفه ها را مرور می کردی، بناگاه چشمت به زنی مسن اما بااراده می افتاد که تمام غرفهاش را دایرهالمعارف تشیع پر کرده بود.
اول فکر می کردی شاید این غرفه متعلق به حوزه علمیه قم است که رهبری مذهب تشیع را در اختیار دارد و لابد دایره المعارفی برای دفاع از تشیع پدید آورده است.
اما وقتی پرس و جو می کردی، می دیدی که خیر، یک مادر شهید است که سالهاست هستی خود و خانوادهاش را برای انتشار این دایرهالمعارف گذاشته و اکنون چشم به راه مشتاقانی است تا با خرید نسخه ای از آن از وی حمایت کنند و او را در ادامه این راه یاری رسانند.
روزگاری این کار را تنی چند از نویسندگان تهرانی آغاز کردند و ادامه دادند، اما چون پشتوانه مالی نداشتند این زن با دارایی خود به یاری آنان شتافت و بنیاد شط به نام شهید محبی نیا کار انتشار آن را بر عهده گرفت.
اشکال این بود که مثلا فلان شخص که اندکی ملی ـ مذهبی است در کار نگارش این اثر مدیریت دارد و همین امر سبب شد تا جز کمکهای مختصری که ارشاد بابت خرید شماری از نسخه های دایرهالمعارف می کرد، کمک قابل ملاحظه ای به آن صورت نگیرد.
حالا توجه بفرمایید دایره المعارفی که از حرف «آب» آغاز کرده و تا حرف «قبله» آمده است، تنها نیازمند یک همت مردانه دیگر است که مانند این زن وارد میدان شده و این بار اگر شده شیرمردی یافت شود که به قدر این شیرزن همت داشته باشد و این راه را ادامه دهد.
این روزها ساختمانهای زیادی به اسم مدرسه و پژوهشکده و مؤسسه و غیره و غیره در قم و شهرهای دیگر ساخته می شود اما آیا نباید دست کم در معرفی شیعه از این کمترین کار که یک دایره المعارف است حمایت کنند. مؤسسات دیگر چطور میلیاردی بودجه فرهنگی میگیرند و به نام تبلیغات و تحقیقات اسم و رسم دارند؟
آنان که به آن زن هنرپیشه میلیونها تومان هدیه و وام میدهند و آن را به اصطلاح مزد عکس های خوب او می دانند کجا هستند؟
خانم فهیمه محبی به سال 1309 زاده شد. پدرش از زمره عالمان بود. شوهرش در سال ۱۳۴۶ در حالی که خلبان هوانیروز بود کشته شد. سال ۵۲ همراه فرزندش سعید به لندن رفت و هفت سالی در آنجا ماند و خانهاش کانون جوانان انقلابی بود.
پس از انقلاب به ایران برگشت. فرزندش سعید در جنگ تحمیلی به جبهه های نبرد شتافت و در سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید. مادر نیز به جبهه رفت و در حد توان کمک کرد. در بازگشت از جبهه دچار سانحه تصادف شد و مدتی خانه نشین.
پس از بهبودی، یک طبقه خانهاش را فروخت و «بنیاد شط» را به نام فرزند شهیدش سعید برپا کرد. آن زمان یعنی سال ۷۰ تنها دو جلد دایرهالمعارف تشیع درآمده بود و مدتها بود که جلد سوم چاپ نشده بود. این زن که آن زمان شصت ساله بود وارد میدان شد و ادامه انتشار این کتاب را عهده دار شد.
وقتی فشار مالی زیادتر شد، باقی مانده خانه را هم فروخت و کار را ادامه داد و خود به خانه دختر و خالهاش می رفت.
یکی دو سال گذشته بیمار بود و دست به دامان این و آن تا از این کار حمایت کرده و آن را ادامه دهند. نمی دانم اقدامی صورت گرفت یا نه. آقای مسجد جامعی که عمری را در حمایت از این کارها سپری کرده در جریان کار بود. مردی که این روزها موزه قرآن را هم که سالها برای آن زحمت کشیده بود از دستش درآوردند تا به نام خود بچرخانند.
مرحومه فهیمه محبی در 4 بهمن ۱۳۸۸ از این جهان رخت بربست. خدای متعال این شیرزین را غریق رحمتش گرداند و با فرزند شهیدش محشور گرداند. (ر. ج)