واکاوی مشکلات کودکان کار به انگیزه روز جهانی کودک
پیش از آن که به سقراط زهر بخورانند، پرسیدند بزرگترین آرزویت چیست؟ فیلسوف بزرگ یونانی پاسخ داد: «بزرگترین آرزویم این است که به بالاترین مکان آتن بروم و با آوای بلند به مردم بگویم چرا با این همه آز، بهترین سالهای زندگی خود را به گردآوری زر و سیم هدر میدهید، ولی آنگونه که باید در پرورش فرزندان خود -که ناچارید روزی همه داراییهای خود را برای آنان بگذارید ـ نمیکوشید؟»
کودک در فضای خانه باید با سرریزی مهر و شادی بزرگ شود، تا احساس خوشبختی داشته باشد. کارآمدترین سرمایهگذاریهای اجتماعی، افزایش آموزشها، یافت(کشفِ) درونداشتهای نوجوانان گمنام و پرتافتاده و بالابردن توانمندیها و مهارتهای آنان است.توجه به نیازها، آسیبها و چالشهای پیشروی کودکان و نوجوانان از بایستگیهای برنامهریزی برای پیشرفت پایدار در هر جامعهایست.
* دوست تنهاییهای کودکان
بد یا خوب، اینک رویکرد بیشتر خانوادهها تکفرزندی است و در چنین فضایی کتاب میتواند دوست یگانهای برای کودک تنها در آپارتماننشینیها باشد.
شیوه درست زندگی از دوران کودکی و با کتابخوانی، شدنی است. آشنایی کودکان با کتاب نه فقط سبب بالندگی آنان و مهارتیابی در نوشتن و خواندن میشود، بلکه در بالابردن سبک زندگیشان نیز تاثیر بسزایی خواهد داشت؛ شاید برای همین امسال وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی زنگ کتابخوانی در مهدهای کودک سراسر کشور و همزمان با آغاز سال جدید تحصیلی را یک پُرسمان(موضوع) بسیار مهم و بنیادی خوانده است که زمینهساز شیوه درست زندگی از دوران کودکی خواهد شد. وزیر کار در سخنان خود آورده است که از یک سال گذشته با وزارت ارشاد در این باره نشستهایی برگزار شده است و برنامهریزیهایی نیز انجام پذیرفته و در نهایت امسال همزمان با آغاز سال تحصیلی، تفاهمنامهای تهیه شده است که بر پایه آن، روزهای دوشنبه برنامه کتابخوانی در مهدهای کودک اجرا شود.
به سخن وزیر کار و رفاه اجتماعی، نیاز است به همه پدران و مادران سفارش شود که هفتهای یک روز را در خانه به کتابخوانی بگذرانند تا کودکان با کتاب آشنایی بیشتری بیابند، زیرا خواندن و نوشتن و کتاب، سبب بالارفتن سواد در زمینههای گوناگون میشود.
به باور وزیر کار، بیگمان کتاب گونهای بستگییافتن کودکان با پرسمانهای موجود در جامعه خواهد شد. هرچند نسلی که کتابهای داستانراستان، آثار چارلز دیکنز و ارنست همینگوی را خوانده، با نسلی که مرتب در حال دیدن کارتونهای روز تلویزیون است و مدام با گوشی تلفن همراه خود بازی میکند، تفاوتهایی دارد؛ خوب است که پدران و مادران برای فرزندان خود کتاب بخوانند و کتاب هدیه دهند. بچهها باید بوی کتاب و ورق را حس کنند و با آن ببالند و بزرگ شوند.
وزیر کار همچنین از برنامهها گفته است: برای آن که کودکان با مفاهیم روز فرهنگی آشنا شوند، تدوین و چاپ کتابهای آموزشی را در دست داریم و امیدواریم برنامه کتابخوانی از مهدهای کودک آغاز شود و تا پایان دانشگاه ادامه داشته باشد.
به گفته وزیر کار در «روستامهدها» نیز کارهایی انجام پذیرفته و برنامه این است که روخوانی یک وعده کتاب، همراه با یک وعده غذا باشد و برای سلامت کودکان، غذای گرمی نیز به آنان داده شود.
* شناختی نه همهسویه
بر پیشانی کنوانسیون حقوق کودک آمده است: «کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی، نوازش و تفاهم بزرگ شود.»
به سبب سادگی جهان کودکان، همه میپنداریم که کودکان را خوب میشناسیم، حال آن که نسبت به او و اندیشههایش شناخت بسنده نداریم. شناخت کودک نیز شدنی نیست، مگر این که بزرگسالان از دنیای خود بیرون آیند و با آنان همدل و همزبان شوند؛ از بایستگیهای این کار نیز آموختن زبان دوم است.
حسین سرافرازی ـ کارشناس ارشد روانشناسی کودک: «کودکان، آسیبپذیرترین گروه جامعهها هستند و از اینرو نباید از مهربانی و غذا و پوشاکشان کاسته شود. به راستی که نبود رویکرد دولتی به جایگاه کودکان به سبب چالشهای اقتصادی و کاستن بودجههایی که بستر زیست کودکان را بیش از پیش خدشهدار میسازد، هیچگونه توجیهی ندارد.»
«نبود مهرورزی بسنده در کانون خانواده، بسیاری از کژرویها و خشونتها را در نوجوانان دامن میزند. تاثیر بزهکاری کودکان و نوجوانان از پدیدههای گوناگون است؛ از آنجایی که کانون خانواده، نخستین جاییست که کودک سر بر میآورد، اگر جایگاه گرمی نباشد، میتواند بستری برای بزه کودک شود. اگر کودکی در کانون خانواده به لحاظ احساسی و روحی مورد توجه قرار نگیرد و خواستهای درونیاش برآورده نشود، به گمان زیاد درآینده به رفتارهای ضداجتماعی دست خواهد زد. نبود مهر، بستگیهای احساسی و تفاهم دوسویه از پدیدههای کارآمدی در بزهکاری کودکان و نوجوانان است. کودکی که از مهر خانوادگی بهرهای نبرده باشد، احساس خودکمبینی خواهد داشت و برای این که جایگاه خویش را تغییر دهد(از بد به خوب) ناخواسته دست به کارهایی میزند که وی را در برابر نُرمهای اجتماعی قرار میدهد.»
* حمایتهای جهانی از کودکان
روز جهانی کودک، مجالی است برای پرداختن به کودکان آسیبپذیر و به کناره راندهشده اجتماع ما که افزایش شمار آنان در پیِ چالشهای اقتصادی نو این سالها، یکی از مهمترین درگیریهای اندیشگی کشور است؛(یا امیدواریم باشد!)
مهدی یعقوبی ـ کارشناس مسایل اجتماعی: «روز جهانی کودک بهانهای برای ورود به جهانی کمتر شناختهشده است. همزمان با برگزاری برنامههای روز جهانی کودک در بیشتر کشورهای جهان، در ایران نیز ۱۵ تا ۲۲ مهرماه «هفته ملی کودک» نام گرفته است.»
«در سال ۱۹۴۶ میلادی پس از جنگ جهانی دوم در اروپا، انجمن عمومی سازمان ملل با هدف پشتیبانی از کودکان، مرکز یونیسف را بنیان نهاد که از همان آغاز «انجمن جهانی ویژه کودکان» نام گرفت.»
«در سال ۱۹۵۳، یونیسف یکی از بخشهای همیشگی در سازمان ملل شد و روز جهانی کودک(۷ اکتبر) به وجود آمد. کار این نهاد کمک به کودکان، رهبانی از کودکان و برآوردن نیازهای نخستین آنان در سالهای آغازین زندگی و نیز انگیختن پدران و مادران برای پرورش درست کودکان خویش است. همچنین کوشش این انجمن برای کاهش بیماری و مرگومیر در کودکان و پشتیبانی از آنان به هنگام جنگ و رخدادهای طبیعی است.»
«در سال ۱۹۸۶ در چنین روزی ۲ تن از دانشآموزان ۹ ساله مدرسه آتاتوری در نیویورک با نگارش نامهای از همه بچههای دنیا خواستند که با هم روزی را به نام صلح بنامند. در پیام یکی از بنیانگذاران روز جهانی کودک آمده است: بزرگترهایمان ما را دوست دارند، چون بچههایشان هستیم، اما آیا آنان میدانند که چه دنیایی را برای ما به وجود میآورند؟ اگر کمترین اشتباهی در ماشین هستهای آنان رخ دهد، ما هرگز شانسی برای بالندگی نخواهیم یافت؛ ما امکانی برای رشد و پرورش میخواهیم!»
«کودکان در روز جهانی کودک میخواهند این تضاد را یادآور شوند که در حالی هرسال برای تولید سلاحهای هستهای، بودجه بسیار زیادی هزینه میشود، کودکان بسیاری در جهان از گرسنگی و نبود بهداشت و تغذیه نادرست جان میبازند.»
* گرایشهای زودهنگام به کُنشهای اقتصادی
دورماندن کودکان از بازی، در فرآیند رشد طبیعی آنان آشفتگی میافکند. یکی از آسیبهای همهگیر در جامعههای جهانسوم، گرایشهای زودهنگام کودکان و نوجوانان به کُنشهای اقتصادی است که تحصیل و بازی را از آنان میستاند و بجایش افسردگی و روحیه خشن به آنان میبخشد.
بستر کار کودکان در جامعههای گوناگون متفاوت است؛ کودکان کار، زیرِ ۱۸ سالگانی هستند که به سبب کاستیهای اقتصادی/اجتماعی و با هدف کمک به خود یا خانواده، تن به کار میدهند و در همین راستا در شمار آسیبدیدگان جامعه قرار میگیرند.
موقعیت دشواری که این کودکان به آن پرتاب میشوند، بر کسی پوشیده نیست و زمانی بغرنجتر میشود که رگههای بزهکاری، بهرهکشی و آزارهای جنسی نیز در پوستههای زیرینش وجود داشته باشد. تاکنون استانداردهای حقوقی مانند کنوانسیون جهانی حقوق کودک و پافشاری بر پایبندی دولتها در تامین آن، مرهمی بر زخمهای کودکان نبوده است.
* در آرزوی بازیهای کودکانه
اینک صدها میلیون کودک در جهان به ویژه در کشورهای جهانسوم یا رو به پیشرفت به جای بازی و گردش، به کارهای سخت و زیانآور سرگرمند. در ایران نیز با همه قدغنبودن آمارها و انکارها و نهها و اگر و اماها و شایدها، صدها هزار کودک زیر ۱۵ سال، سرگرم کارهایی هستند که حتی برای بزرگسالان، سختی و زیانآوری کار به شمار میآید؛ و این در حالی است که در قانون کار ایران، سن قانونی کار فقط ۱۵سال است و آمارها دربرگیرنده انبوه کودکان کار ۱۶ و ۱۷ و۱۸ سال نیست!
از مهندس نصر کلاهی- کارشناس برنامهریزی شهری میپرسیم: «پیامدهای کارگری کودکان، خود را بیشتر کجاها نشان میدهد؟
او میگوید: «یکی از آنها بازماندگی از تحصیل است و یا میلیونها کودکی که هرگز بر میز و نیمکت مدرسهای ننشستهاند یا بناچار مدرسه را ترک میگویند. قوانین سست داخلی و ناکاراییِ پایش دولت بر بایستگیِ تحصیل کودکان، به این پدیده دامن زده است. وزارت کار و رفاه اجتماعی نیز از بازرسی همه کارگاهها و بخشهایی که کودکان را به کار میگیرند، ناتوان است و از اینرو آمارها هیچگاه گویای گستره همه واقعیتها نبوده است.»
«بیگمان سازمانهای مردمنهاد، توان اجرای برنامههای همهگیر و استوار برای پدیده کودکان کار را ندارند و بر نهادهای دولتی است که با پا به میدان گذاشتن، در برابر این چالش بایستند.»
«دولتها باید با رهبانی خود با استثمار کودکان برخورد کنند و با اهرمهای قانونی و یاری از نهادهای پشتیبانگر دولتی و مردمنهاد، بخشی از چالشها را از پیشرو بر دارند و به توانمندسازی خانوادهها برای خودبنیادی و کاهش مشکلات اقتصادی بپردازند.»
«فقط در کنار نهادهای دولتی است که سازمانهای مردمنهاد و ارگانهایی که از نزدیک و دور، دستی بر آتش دارند و نسبت به چالشهای جامعهای که در آن میزیند، شاخکهایشان حساس است، خواهند توانست نقشی پررنگتر در سلامت اجتماعی کودکان کشور داشته باشند و با الگوگیری از کنشوریهای جهانی، در این راه گام بر دارند.»
* کودکان و قانون کار
کودکان باید از پشتیبانی بیشتری از سوی جامعه برخوردار شوند. بر پایه آمار سازمان جهانی کار، صدها میلیون کودک به جای در خانهبودن، در زیرزمینها یا خیابانها یا بیرون شهرها، سرگرم کارند؛ و در این مورد سهم کشورهای آسیایی و افریقایی از دیگر کشورها بیشتر است.
حبیب نصر کلاهی: «در ایران نیز کودکان کمسن در نبود دلسوزیهای دولتی، به گونهای ناقانونی به کار گرفته میشوند و شوربختانه، به ازای ارزش انرژی به کاربرده خود، مزد خوبی دریافت نمیکنند.»
«در ایران آمار روشنی از شمار کودکانی که در جاهای گوناگون سرگرم کارند در دسترس نیست. بیشترین کودکان کار از چشمها پنهاناند، یا بهتر است گفته شود پنهان نگه داشته میشوند؛ مگر آنان که در خیابانها با هیبتی آشفته و نگران از اینسو به آنسو میدوند.»
«گروهی از کودکان در دیگر مکانها، کار روزانه و شبانه پایدار دارند. این کار هر روز و هر شب( تا ۱۰ ساعت)، هم از خواب و آسایششان میکاهد و هم روحشان را میفرساید. نیم دیگر کودکان کار، موسمی هستند که به سبب ارزانبودن نیروهای انسانی در کشتزارها و کارگاههای روستایی و کورهپزخانهها و قالیبافیها به کار گرفته میشوند.»
«بیگمان، کودکان کار از نداری خانوادههایی آمدهاند که فراهمکردن سادهترین چیزها(لقمهای نان و پوشاک ساده) برای فرزندان، بیرون از توانشان است و کودکانشان ناچار از کار در خیابان میشوند.»
«اما این که شما پرسیدید چرا سایه قانون کار بر سر کودکان نمیافتد و فقط بر سفیدی کاغذ میماند، نیاز به واکاوی ژرف دارد. اینک نه این که کودکان کمتر از ۱۸ سال، بلکه کودکان پایینتر از ۱۵ سال نیز در میان کارگران کم سن و سال دیده میشود و کارفرمایانشان در گزینش کارگران نوجوان خود، نه امتیاز کارهای سخت را لحاظ میکنند و نه کارهای زیانآور را.»
«نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله میتوانند در کارهای آسان(و نه سخت) و بدون زیان(نه آسیبرسان)تا ۷ساعت در روز کار کنند، ولی از این قانون در هیچجا پیروی نمیشود. کارفرمایی میگفت: «چه فراوان است کارگر ارزان، مثل ریگ بیابان همهجا ریختهاند!» اگر به واژهها دقت شود، در این نگرش نگاه انسانی به کودک و نوجوان کار وجود ندارد. به کارگماردن کودکان و نوجوانان در نجاری و صنایع دستی و آهنگری و قالیبافی در همه جای کشور دیده میشود و گروهی از همین کودکان(بیشتر دختربچه) با محرومیت از بازی و با زندانیشدن در خانه از سوی خانوادهها، سرگرم نگهداری نوزادان میشوند.»
«نوجوانان پسر با مشاهده تنگدستی در خانه، خود به خود به یافتن کار رو میکنند و از آنجایی که سرمایهای ندارند و مهارتنیاموختهاند، به دام کارگاههای زیرزمینی با کارهای توانفرسا میافتند، یا از سوی باندهای فعال در جامعه، اجیر و به فروشندگی در خیابانها کشیده میشوند.»
«سرنوشت کودک کار با نداری و فرودستی گره خورده است و یگانه راه رهایی کودکان کار، دستگیری از خانوادههای تنگدست آنان با اهرمهای دولتی است تا آنان ناگزیر نباشند با شرکت در کارهای گروهی و یافتن کاری در بیرون از خانه، به گونهای رفع نیاز کنند یا به درخواست خانوادهها، درآمدهای خود را در اختیار آنان قرار دهند. راهکار دیگر آموختن مهارت به نوجوانان کار است؛ و این در شرایطی است که مراکز آموزشی یا وجود ندارد و یا دور از دسترس نوجوانان است.»
«پشتیبانی نشدن نوجوانان برای مهارتآموزی، یکی از نارساییهای اجتماعی است که وجود دارد. شاید پدیدههای زیادی و هریک به گونهای(برای نمونه جدایی پدرومادر از هم) با پدیده کودکان کار بستگی داشته باشد ولی به هر رو این نداری و بیچیزی است که در نهایت کودک را به سوی کارهای نامناسب میکشاند.»
«جامعه باید دریابد که با بدترشدن اقتصاد همگانی، بخشی از آوار سنگین هزینههای زندگی، به روی دوش ناتوان کودکان خواهد لغزید و هزاران کودک ناچارند خود را با سازوکارهایی که نه برای آنان به وجود آمده و نه در توان آنان است، سازش دهند که یکی از پیامدهایش، دگردیسی روحیه از شادبه افسردگی است. به هر رو اقتصاد ناپویا و ناشکوفنده، به فزونی کودکان کار خواهد انجامید.»
گروه گزارش روزنامه اطلاعات
———————
↩️ کانال مقاله ها 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAD5oqnmeI058AeE3WA
