اکرم رضائی نژاد
عصراقتصاد: دولتها به لحاظ اهداف سیاسی واقتصادی برای توسعه کشور ، مشارکت وسرمایه گذاری آموزشی بخش خصوصی را خواستار هستند. جامعه هدف برنامه ریزی توسعه آموزش غیردولتی ، قشر متوسط جامعه است و اگر این قشر از نظر آموزشی و رفاه اجتماعی توسعه کمی وکیفی نیابند امکان تحقق این اهداف کاهش می یابد .
در سالهای منتهی به سال ۹۲ به علت حاکم شدن برخی مسایل در جامعه همچون سوء مدیریت کلان ، هدفمندی یارانه ها، تحریمها و تورم توام با رکود اقتصادی ، بر میزان قدرت خرید مردم بویژه قشر متوسط جامعه لطمات سنگینی وارد ساخته است و این امر بسیاری از برنامه های توسعه ای کشور از جمله مشارکتهای مردمی در توسعه مدارس غیردولتی را با مختل روبرو کرد.
با وجود این شرایط #مدارس_غیر_انتفاعی از اقبال عمومی برخوردار است زیرا که والدین این مرز و بوم در هر شرایطی درزمینه آموزش فرزندان خود ایثار میکنند و درصورتی که شاهد کارایی آموزش و پیشرفت یادگیری فرزندان خود باشند حاضرند هزینه آن را به هر قیمت پرداخت کنند این در حالیست که با نگاهی به کارکرد این مدارس، متوجه می شوید، نتیجه ای که از آنها انتظار می رفت را ندارند و اکنون به جای کمک به نظام آموزش و پرورش کشور باری شده اند بر دوش دولت.
در همین راستا با محمدرضا نیک نژاد، کارشناس آموزش و پرورش و فعال صنفی به گفتگو پرداختیم.
نیک نژاد در رابطه با فلسفه تأسیس مدارس غیر انتفاعی اظهار کرد: بعد از جنگ و با روز کار آمدن دولت سازندگی، باتوجه به کمبودهای بودجه ای و عوارض اقتصادی که جنگ به دنبال داشت، به کپی برداری از کشورهای دیگر چنین مدارسی را تاسیس کردند که البته وجود این مدارس سابقه قبل از انقلاب هم داشت و در زمان شاه نیز این مدارس به نام مدارس ملی فعالیت می کردند به این معنا که ملت آن را مدیریت می کردند، مدیران پول دریافت می کردند و خدمات آموزشی ارائه می دادند.
وی افزود: به عنوان مثال در کشور فرانسه که نوع خاصی از آموزش و تربیت را پیگیری می کردند، ساختار و چارچوب اصلی که حکومت تعیین کرده و ثابت است اما تعدادی درس های حاشیه ای نیز دارد. همچنین اکنون فرانسه، آلمان و آمریکا چنین مدارسی دارند، مدارسی که زیر نظر کلیسا اداره می شود و آموزش های خاصی به دانش آموزان می دهد. زمان شاه، مثلا مدرسه علوی جزء مدارس ملی بود.
این کارشناس آموزش و پرورش بیان کرد: بعد از دوران جنگ که کشور درگیر مسائل اقتصادی متفاوتی بود یکی از پیشنهادهایی که به دولت سازندگی ارائه شد و بعد از آن نیز اجرا شد، مدارس غیرانتفاعی بود. در واقع می خواستند مقداری بار مادی، برنامه ریزی و سیاستگذاری را از دولت بردارند و به ملت واگذار کنند. قطعا اول اهداف اقتصادی بود که بتوانند باری را از دوش دولت بردارند، البته با نگاه به پیش زمینه تاریخی که در کشور وجود داشت. این فلسفه تاسیس اینگونه مدارس بود؛ حال که این فلسفه چه میزان نتیجه مثبت داده است و مدارس غیرانتفاعی دیروز و غیردولتی امروز در واقع چقدر به اهداف خود رسیده بحثی جداست.
نیک نژاد در پاسخی مبنی بر اینکه آیا به اهدافی که بر مبنای آن تاسیس شده رسیده است؟ گفت: بعد از مدتی قرار بود با توجه به اسم خاصی که برای این مدارس انتخاب کردند یعنی غیرانتفاعی، در واقع ملت را شریک کنند در آموزش دانش آموزان و به دنبال سود نباشند، اما به تدریج و چون بنیاد این عمل بر پول نهاده شده بود و جنبه مادی داشت، نگاه پولی در این قضیه پررنگ تر شد تا به وضعیتی رسید که کاملا به تجارت تبدیل شد؛ اما با توجه به افت آموزشی که در کشور داشتیم و گریز از آموزشی که میان دانش آموزان وجود دارد و خانواده هایی که نمی توانند به تحقق اهدافشان امیدوار باشند، این مدارس با بحران های شدیدی مواجه شد و اکنون ۷۰-۸۰ درصد از افراد دچار بحران مالی هستند و توانایی اداره ندارند و با کمک دولت به فعالیت ادامه می دهند و این مدارس امروزه باری بر دوش دولت شده اند. در نهایت به اهدافشان نرسیدند به این دلیل که اگر در کشورهای دیگر مدارس پولی وجود دارد در سیاستگذاری برنامه های آموزشی دست مدیران باز است و آنها می توانند آموزش های خاصی را برنامه ریزی کنند و درخصوص اجرای آن تصمیم بگیرند اما در ایران همه مدیران موظف هستند
برنامه ای که برایشان در نظر گرفته می شود اجرا کنند که این برنامه ها قطعا از طرف مسئولان نظارتی پایش های شدید می شود بنابراین مدیران مجبورند افزون بر اینکه برنامه های کلی آموزش و پرورش را پیگیری کنند یک باری را بر دوش خانواده ها و دانش آموزان بگذارند که بسیاری از اینها فشار را بر دانش آموز چندین برابر می کنند چون مجبورند سیاستگذاری کلی را پیگیری کنند.
وی ادامه داد: فشار بر اینها از لحاظ تربیتی و پرورشی نیز زیاد است یعنی افرادی می توانند برای تاسیس این مدارس مجوز بگیرند که از فیلترهای خاصی گذشته باشند، به هر کسی مجوز تاسیس مدارس غیرانتفاعی یا غیردولتی را نمی دهند، طبیعتا به ویژه در مسائل پرورشی در ظاهر هم باید فرصت های بهتری از مدارس دولتی و عادی داشته باشند که این امر باعث سرخوردگی بسیاری از خانواده ها و دانش آموزان شده است که البته امروز تا حدودی از این شرایط فاصله گرفته اند چون خانواده ها این بعد از آموزش را در مدارس غیرانتفاعی نمی پذیرند؛ بنابراین طبیعتا به اهداف نرسیده است.
این فعال صنفی ضمن بیان اینکه این مدارس مشتری محور هستند، افزود: جلب رضایت مشتری از آموزش برای مدارس غیرانتفاعی بیشتر اهمیت دارد. در این مدارس دانش آموزان واسطه میان مدرسه و خانواده هستند و اگر در مدرسه مورد آزار قرار بگیرند یا درس برایشان خوشایند نباشد به خانواده ها منتقل می کنند و به دلیل نفوذی که بر روی پدر و مادرها دارند خانواده ها به عملکرد مدارس اعتراض می کنند و معلم، معاون و … را تغییر می دهند و یا دانش آموزان را جابه جا می کنند.
وی با بیان اینکه مدارس غیرانتفاعی در بحران به سر می برند و این امر یک گریز کشوری، اظهار کرد: یکی از دلایل ناکارآمدی آموزش و پرورش در کشور ما این است که آموزش چه دولتی و چه غیردولتی با زندگی روزمره ارتباط زیادی ندارد و این مدارس نمره محور است و فشار روی دانش آموز خیلی زیاد است.
نیک نژاد بیان کرد: فرادست، فرودست یا مردم عادی بودن مهم نیست؛ در فرهنگ آموزشی، ملاک نمره و معدل است. این امر به خودی خود فشار را بر دانش آموز دو چندان می کند و به همین دلیل انگیزه کلی کم شده، و مدارس غیرانتفاعی دچار افت مشتری شده اند و وضعیت خوبی ندارند. دولت هم هرچه تلاش می کند که این وضعیت را بهبود بخشد اما گامی از پیش نمی برد. البته بحران اقتصادی این مدارس تابعی از افت اقتصادی جامعه نیز است یعنی زمانی که وضعیت اقتصادی جامعه نامناسب باشد به عنوان مثال اولویت خانواده ها درس خواندن فرزندان نیست و یا روی مسائل فرهنگی- اجتماعی کمتر برنامه ریزی می کنند، بیشتر به دنبال تامین معیشت هستند تا اینکه ذهنشان را سیراب کنند.
وی در خصوص امکاناتی که مدارس غیردولتی در اختیار دانش آموزان قرار می دهند، گفت: ما چند نوع مدارس غیردولتی داریم درصد خیلی کمی از آنها که می توان گفت کمتر از ده درصد را شامل می شود در گذشته از رانت های دولتی و حکومتی استفاده کرده اند و اکنون به عنوان یک برند مطرح شده اند. به هر حال تمایل دانش آموزان برای ورود به این مدارس خیلی بیشتر از سایر مدارس است و خانواده ها تمایل دارند فرزندانشان در این مدارس تحصیل کنند تا از آن برند و موقعیت آموزشی به خوبی استفاده کنند.
این کارشناس آموزش و پرورش افزود: مدارس غیرانتفاعی امتحان ورودی دارند و این تفاوت عمده بین مدارس غیرانتفاعی است. مانند تیزهوشان، نمونه مردمی و هیات امنایی. به عنوان مثال ده هزار نفر برای آزمون ورودی پایه هفتم شرکت می کنند که از این تعداد ۲۰۰ نفر مجوز ورود به این مدارس را می گیرند، طبیعتا دانش آموزان قوی از این فیلتر رد می شوند و این دانش آموزان کسانی هستند که هم پایه آنها خوب است و هم از خانواده با فرهنگ هستند و تلاش می کنند چه آن مدرسه قوی کار کند و چه ضعیف، و زمانی که به کنکور می رسند ۱۰-۱۵ نفر قبولی دارند و این برند همچنان باقی می ماند. اما مدارس دولتی که این شرایط را ندارد و باید هر دانش آموزی که تقاضای ورود دارد را بپذیرد.
وی ادامه داد: بسیاری از مدارس به دلیل مشتری محور شدن، موقعیت آموزش دادن بهتر را از دست داده اند؛ یعنی مدرسه برای به دست آوردن دل دانش آموز و خانواده را به دست بیاورد. در این شرایط دانش آموز انگیزه ای برای درس خواندن ندارد و مدرسه مجبور است در برگه دست ببرد و نمره بدهد و در واقع معدل و نمره را بالا ببرد. این دانش آموزان تا زمانی که امتحانات به صورت داخلی برگزار می شود به ظاهر پیشرفت خوبی دارند ولی زمانی که به امتحانات نهایی و کنکور می رسند نتیجه ای که از آنها انتظار می رود، حاصل نمی شود در این شرایط این مدارس دچار درگیری اقتصادی می شوند.
نیک نژاد ضمن بیان اینکه بیشتر مدارس غیر انتفاعی به دلیل درآمد کمی که دارند از خانه های قدیمی و مکان های نامناسب استفاده می کنند که حتی در حد استانداردهای دولتی نیستند؛ به عنوان مثال یک خانه بزرگ را اجاره کرده و یا خریدند با چهارتا اتاق که در آنها کلاس برگزار می کنند که در تهران خیلی از این موارد وجود دارد. برخی از مدارس غیرانتفاعی که ۷۰ سال قدمت ساختمان آن ها است که با ۵ ریشتر زلزله کل ساختمان فرو می ریزد.
این فعال صنفی ادامه داد: امروزه سود مدارس غیرانتفاعی را عده ای خاص می برند که از رانت خود و گزینش دانش آموزان برای ورود استفاده می کنند و این برند را حفظ کرده اند؛ در واقع از مدارس غیرانتفاعی کمتر از ۱۰ درصد سرمایه گذاران و موسسان استفاده می کنند مابقی یا به دلیل علاقه ای که به کار خود دارند، ادامه می دهند و یا به سوی کارهایی دیگری می روند. مثلا چون امتحانات داخلی است به دانش آموزان انقدر نمره می دهند که خانواده ها را راضی نگه دارند که در واقع یک وضعیت کاذب برای خانواده ها و دانش آموزان ایجاد می کنند. در کل اگر در مدارس دولتی فرزند ما در شرایط طبیعی تر و نزدیکتر به شرایط جامعه رشد می یابد و جامعه پذیری را می آموزد در یک مدرسه غیرانتفاعی با دانش آموزان کمتر و سیستمی که مدرسه به فکر راضی نگه داشتن خانواده ها است این بچه ها حتی از لحاظ پرورشی، جامعه پذیری و هوش هیجانی سطح پایین تری نسبت به دانش آموزان مدرسه دولتی دارند.
وی افزود: شما همان ۱۰ درصد را در نظر بگیرید، اگر در هر شهری بجز کلان شهرها دو یا سه مدرسه با این شرایط وجود داشته باشد که وضعیت رانتی دارند یا گزینش دانش آموز را داشته باشند دانش آموزان درسخوان آنجا می روند اما همه نمی توانند بروند فقط کسانی می توانند وارد این مدارس شوند که پول داشته باشند. شنیده ام در تهران حتی هزینه سالانه بعضی از مدارس غیردولتی به ۴۰-۵۰ میلیون تومان می رسد که این مدارس به بهانه های مختلف از والدین دریافت می کنند. وقتی این مدارس می توانند تا این حد پول دریافت کنند و البته امکانات آموزشی را برای دانش آموزان بیشتر کنند مثل قبولی در دانشگاه، طبیعتا فرزندان خانواده های فقیر نمی توانند به این مدارس راه پیدا کنند . نه تنها غیردولتی ها، وضعیت مدارس هیات امنایی نیز طوری شده است که ورود به این مدارس حتی برای قشر متوسط جامعه دشوار است، طبیعتا در چنین شرایطی بی عدالتی آموزشی در جامعه گسترش بیشتری خواهد یافت و اختلاف طبقاتی در جامعه بیش از گذشته نمود می یابد.
نیک نژاد در رابطه با پیشنهاد کارشناسان برای آموزش در مدارس دولتی تا پایه متوسطه، اظهار کرد: مطابق قانون اساسی باید از اول دبستان تا پایان دوره دوم دبیرستان آموزش رایگان باشد. در واقع وجود مدارس غیردولتی قبل از دانشگاه خلاف قانون اساسی است که البته بر سر آن اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. قانون اساسی بر رایگان و مساوی بودن آموزش تا قبل از دانشگاه برای تمامی اقشار جامعه تاکید کرده است.
این کارشناس آموزش و پرورش ادامه داد: ظاهرا وزیر سابق هدف حذف حضور مدارس غیرانتفاعی قبل از پایان دوره متوسطه اول، در نظام آموزشی کشور داشته است و اگر دانش آموز و والدین وی تمایل به تحصیل در این مدارس دارند بعد از پایان دوره متوسطه اول و ضمن شروع دوره متوسطه دوم اقدام کنند. هم اکنون کتاب های کمک درسی به دوره پیش دبستانی نیز نفوذ کرده اند. بحث این است، آیا درست است دانش آموزی که باید جامعه پذیری بیاموزد و یا هوش اجتماعی و هوش شخصیتی وی همپای هم پرورش یابد، را درگیر تست و کنکور و یا نمره کنید و برای پشت سر گذاشتن کنکور که ۱۰-۱۲ سال بعد باید با آن روبرو شوند، از اول دبستان وارد مدارس غیرانتفاعی شوند، آموزش های ویژه ببینند و برای کنکور آماده شوند. ایشان می خواستند که پای این مسایل را تا پایان دوره متوسطه اول ببرند، اینگونه پای مافیای کنکور از دوره قبل از متوسطه اول بریده می شد و پس از آن خانواده آزادانه تصمیم بگیرد که فرزندش در مدارس غیرانتفاعی، دولتی و یا هیات امنایی تحصیل کند. نتیجه این اقدام یعنی بدون اینکه اختلافی بین دانش آموزان باشد آموزش های عمومی به طور یکسان در سراسر کشور پیش رود.
وی در پایان اظهار کرد: یکی از ایراداتی که قبل از تهیه سند تحول آموزشی می گرفتند این بود که وزرا سلیقه ای عمل می کنند. نکته این است که وزیر آموزش و پرورش به جای اینکه وزیر آموزشی باشد باید وزیر اقتصادی باشد یعنی انقدر درگیر مسایل اقتصادی است، به فکر این است که با صرفه جویی و هزینه کمتر امسال را به سال دیگر برساند. حتی اگر وزیری هم بیاید که با مدارس غیرانتفاعی مشکل داشته باشد، نمی تواند وارد این عرصه شود چون تقریبا ۱۰ درصد آموزش دانش آموزان را این مدارس برعهده دارند و این رقم برای آموزش و پرورش کمک بزرگی است به همین دلیل حاضر نیست به حذف این مدارس تن دهد.
————————
↩️ کانال مقاله ها 👇