کلاسهای درس در یک دستهبندی کلی یا شاداب، جذاب و مخاطبپذیرند یا کسلکننده، خمود و مخاطب گریز یا معمولی و عادی. کلاس درسی که در آن به مؤلفههای جذابیت توجه نمیشود با گذشت زمان ممکن است کمکم سستی و کسلکنندگی در آن به چشم آید که گسست ارتباط بین معلم و دانشآموز از روشنترین پیامدهای ناگوار آن خواهد بود و نتایج آموزش را عقیم و بیاثر میسازد. سؤال اصلی و اساسی این است که چگونه میتوان کلاس درس را جذاب، دلپذیر و خوشایند کرد تا نه فقط مقررات آموزشی، بلکه اشتیاق فراگیران برای یادگیری و حس کنجکاوی وحقیقتجویی آنان عمدهترین عامل حضورشان در کلاس باشد و رعایت انضباط و مقررات و آداب آموزشی را برای بهرهبرداری بیشتر از کلاس باعث شود؟
علی بهرامی هیدجی – کارشناس ارشد شیمی تجزیه، دبیر شیمی شهرستان ابهر- روزنامه اطلاعات یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
آیا میتوان با قاطعیت و انعطافپذیری و با اعمال حاکمیت و مدیریت بیچون و چرا، کلاس را جذاب کرد؟
آیا با واگذارکردن فراگیران به حال خود و حذف نظارت و مدیریت، میتوان کلاس را جذاب ساخت و شوق فراگیر برای حضور در کلاس را برانگیخت؟
آیا اجازه هرنوع اظهار نظر، هرنوع سخن و پرسش و به اصطلاح رایجتر اجازه «گفتمان آزاد» میتواند به جذابیت کلاس کمک کند یا باید به عوامل دیگر توجه کرد و به جای جذابیت زود گذر ـ که نتایج زودگذری از آن حاصل میشود ـ به جذابیت پایدار کلاس اندیشید و کلاس درس را با حفظ کلاس بودن و جریان داشتن درس و تعلیم در آن برای فراگیران مبارک و مطلوب گردانید؟
در این مقاله سعی شده است راهکارهایی برای ایجاد جذابیت در کلاس درس ـ که یکی از ضروریات آموزش در ایران نیز هست ـ ارائه شود. یکی از مشکلاتی که هم اکنون دامنگیر آموزش ایران شده این است که کلاسها برای دانشآموزان جذابیت لازم را ندارد و برای همین دانشآموزان از کلاس فراری هستند و هر روز آرزوی تعطیلی کلاس را دارند و همیشه به دنبال راهی هستند که از کلاس فرار کنند.
بیان اهداف جذابیت کلاس برسه پایه استوار است:
الف. معلم؛
ب. متن و محتوای درس؛
ج. فضای کلاس.
در این مقاله در مورد نقش معلم در جذابیت کلاس بحث میشود.
معلم
معلم یکی از ارکان اساسی آموزش و پرورش است و بدون در نظر گرفتن نقش او، نقش سازندهای را نمیتوان برای تعلیم و تربیت منظور کرد. معلم نه تنها متخصص مسائل آموزشی، بلکه راهنما، سرمشق، مشاور مشفق و دوست و مشکلگشای دانشپژوهان است.
حال اگر معلم بتواند غیراز آنکه مسائل آموزشی را میآموزد، مشفقانه و مشتاقانه در صلاح و اصلاح رفتار و تربیت فراگیران بکوشد، با آنان نه از روی مقررات خشک آموزشی بلکه از روی احساس و عاطفه متعادل رفتار کند، موقعیت آنان را درک کند، خشک و عبوس و با اخم و ترشرویی برخورد نکند، حرمت و جایگاه آنان را پاس دارد و با آنان در تعامل و تفاهم باشد، کلاس درس، کلاس خوشایند و پرجاذبه خواهد شد و فراگیران برای حضور در چنین کلاسی اشتیاق نشان خواهند داد.
نقش معلم در جذابیت کلاس از چند جنبه
۱. از جنبه علمی
۱ ـ ۱. تسلط علمی
معلمی میتواند جذابیت کلاس را فراهم آورد که از نظر علمی توانا و مسلط باشد. در واقع اصلیترین وظیفهآموزشی معلم یاد دادن و آموختن است و معلمی که از نظر علمی تواناتر باشد، بهتر میتواند این وظیفه را به انجام رساند. حال اگر وظیفه آموزشی معلم با کمآگاهی او به خوبی انجام نگیرد و کلاس درس او سطح مناسبی از اندیشه و دانایی را نداشته باشد، ممکن است فراگیران نسبت به حضور در چنین کلاسی احساس تردید کنند و به این نتیجه برسند که خودشان با مطالعه کتاب میتوانند به همین سطح از آموزش که معلم آن را عهدهدار شده است، دست یابند.
در این صورت کلاس برای فراگیران جذابیت نخواهد داشت و تنها ممکن است قوانین و مقررات آموزشی یا به تعبیری درستتر «جبر مقررات آموزشی» آنها را به حضور در کلاس راضی سازد. در تجارب برخی از معلمان مشاهده و شنیده شده است که آنان بدون آنکه قواعد سختگیرانهای را برای حضور دانشآموزان در کلاس وضع و اعمال کنند، تنها به دلیل اطلاعات گسترده علمی توانستهاند دانشآموز را مشتاقانه به کلاس بیاورند و دانشآموزان از چنین کلاسی بهرههای فراوان بردهاند.
۱ ـ۲ پاسخگویی
تسلط علمی معلم امری جدا از پاسخگویی اوست. ممکن است معلمی به لحاظ علمی توانمند باشد، اما در پاسخ به پرسشهای دانشآموزان توانایی نشان ندهد، زیرا پاسخگویی علاوهبر حضور ذهنی قوی به پیش زمینههای دیگری همانند آشنایی با اندیشه روز و شبهات جدید، استفاده از منابع نوتر و جدیدتر، احترام به جایگاه فراگیر و در نظر گرفتن حق پرسش برای او و استقبال از جلب مشارکت و حاکمیت جوّ پرسش در کلاس نیاز دارد.
معلمی که با این پیشزمینهها بیگانه باشد، پاسخگو نخواهد بود. معلمی که به مطالبات، ابهامات و سؤالات دانشآموزان پاسخ ندهد، نمیتواند برای آنان جذابیت ایجاد کند و چنین کلاسی برای ذهن پرسشگر دانشآموزان، کلاسی بیجاذبه تلقی خواهد شد.
در کلاسی که پاسخگویی جریان دارد:
* دانشآموز مطالب و سؤالات خود را پنهان نمیکند و پرسشها امکان طرح خواهند یافت.
* حاکمیت جوّ پاسخگویی، کلاس را به مکانی برای دادوستد اندیشهها تبدیل خواهد کرد.
* مشارکت در چنین کلاسی جریانی منظم خواهد داشت. به عکس، معلمانی که قادر به پاسخگویی نباشند، میکوشند به گونهای رفتار کنند که دانشآموز از طرح پرسش گریزان و پشیمان شود یا پرسش دانشآموز را به گونهای صورتبندی میکنند که بر پاسخ آن قادر و توانا باشند. در پارهای از موارد واگذار کردن پرسش به آخر کلاس یا به صورت خصوصی در پایان کلاس، یکی از ترفندهای فرار از پرسش است.
۱ ـ ۳. استفاده از منابع
روشن است که معلمان تک منبع تنها به دادههای همان منبع اکتفا میکنند و اکتفا به دادههای یک منبع و اطلاع نداشتن از مسائل جانبی و مطالب بیرونی از کتاب که ممکن است متناسب با نیازها، خواستها و علائق فراگیران نباشد، از جذابیت درس میکاهد و کلاس را پویا، بالنده و پرجاذبه نشان نمیدهد. برخی از معلمان پیرامون منبع درسی خود اطلاعات خوب و مناسبی دارند، اما همین که خارج از منبع چیزی از آنان پرسیده شود اظهار بی اطلاعی میکنند و ممکن است به آسانی اعتبار علمی خویش را متزلزل نشان دهند.
بدین جهت استفاده از منابع متعدد برای جذابیت کلاس، توصیهای حتمی است. البته لازم نیست منابع حتماً به صورت کتاب باشند. معلمانی که با دادههای جدیدی که از منابع مختلف به دست میآورند دانشآموز را از نوترین مباحث آگاه میسازند، کلاس خویش را جذاب میکنند.
۲ . جنبه رفتاری
۲ ـ ۱. شادابی
معلمی که عبوس، گرفته، اخمآلود یا افسردهرو باشد، نمیتواند پیامآور شادابی و طراوت باشد و کلاس او فاقد اشتیاق و جذابیت خواهد بود. البته گاه ممکن است حالت چهره یک معلم کمی او را جدی و گرفته نشان دهد، در این صورت بهرهگیری از طنز و آمیختن درس با تکنیک بیان میتواند آن را جبران کند.
اگر معلم شاداب و با نشاط باشد:
* دانشآموزان در کلاس مشتاقتر حاضر خواهند شد؛
* روابط بین معلم و دانشآموز صمیمانهتر خواهد شد؛
* دانشآموزان به طرح مشکلات خویش با معلم خواهند پرداخت و از معلم به عنوان مشاور بهره خواهند برد؛
* دانشآموزان شادابتر خواهند شد و بهرهوری از کلاس افزایش خواهد یافت؛
* روحیه معلم تأثیر منفی در اخلاق دانشآموزان نخواهد گذاشت؛
اما اگر معلم بینشاط باشد:
* کلاس خشک و کسل کننده میشود.
* دانشآموزان حتی حاضر به طرح پرسشهای درس نخواهند بود و بسیاری از سؤالات امکان بروز پیدا نخواهند کرد.
* یادگیری با اختلال مواجه خواهد شد، زیار دانشآموز با عنایت به ویژگی معلم علاقه به آموختن را از دست خواهد داد.
* از نقش تربیتی معلم کاسته میشود و دانشآموزان نمیتوانند از رفتار معلم خود سرمشق بگیرند.
* فضای دوستی و علاقه به فضای سرد و خاموش تبدیل خواهد شد و رابطه معلم و شاگرد در حد چارچوب آموزشی محدود خواهد ماند.
۲ ـ ۲. احترام به دانشآموز
ممکن است معلم شخصاً فرد شادابی باشد، اما فراگیر در هندسه ذهنی او، جایگاه ویژهای نداشته باشد. در این صورت از چنین معلمی نمیتوان توقع داشت که به خواست دانشآموز احترام بگذارد. در چنین کلاسی ممکن است معلم یک سویه اعمال مدیریت کند و تنها خواست خود را بر کلاس تحمیل سازد.
نتیجه ضروری چنین کلاسی دلزدگی دانشآموزان از آن است که جذابیت کلاس را تحت تأثیر قرار میدهد. بدگمانی به دانشآموز، تردید در صداقت او، پاسخهای گزنده، برخورد دبستانی و مدرسهای با دانشآموز، بیاطلاع و بیدانش فرض کردن دانشآموز و… معلم و دانشآموز را مقابل و معارض یکدیگر قرار میدهد و درس را برای دانشآموز تحمیلی میکند.
۲ ـ ۳. پوشش ظاهری
پوشش ظاهری به ظاهر امر سادهای به نظر میآید، اما در واقع چنین نیست. برخی از معلمان میپندارند که باید به لحاظ علمی و اخلاقی آراسته وتوانمند باشند ولی توجه آنها به ظواهر از جمله پوشش و آرایش یا پیرایش از اهمیت چندانی برخوردار نیست. اما این پندار، درست نیست. فراگیران حتی درباره پوشش معلم موشکافی میکنند و اگر معلم ظاهری ژولیده و نامرتب داشته باشد، از او تأثیر چندانی نمیپذیرند.
راستی چگونه معلم میتواند به تأکید دین بر پاکی و طهارت تکیه کند و به آموزههای دینی در باب پاکیزگی توجه دهد، اما خود به لحاظ ظاهری ناآراسته و ژولیدهپوش باشد. همانگونه که آراستگی باطنی معلم میتواند در جذب دانشآموز کمک کند، آراستگی ظاهری او نیز بر جذابیت کلاس خواهد افزود. معلمان باید در پوشش خود، رنگ، مدل مناسب، تمیزی و در صورت امکان تازگی را مراعات کنند.
۲ ـ ۴. اعتماد و خوش گمانی
معلمی که به دانشآموزان بدگمان است، سوءظن و بدگمانی دانشآموزان را نیز درباره خویش برخواهد انگیخت.
معلم خوش گمان،
* مشکل دانشآموز را در مسائل درسی و غیردرسی «بهانه» نمیخواند و از این رو با درک موقعیت او در حل مشکل به او کمک خواهد کرد.
* رابطهاش با دانشآموزان، براساس وسواس و احتیاط افراطی شکل نخواهد گرفت، بلکه رابطهشان بر اساس صمیمیت و تفاهم قوت میپذیرد.
* بین خود و دانشآموز گسست ایجاد نمیکند و دیواری از بیاعتمادی نمیکشد، از این رو دانشآموز مشکلات شخصی خود را با او در میان خواهد نهاد و از او به عنوان راهنما کمک خواهد گرفت.
اما اگر معلم بدگمان باشد ممکن است سخن راست دانشآموز را نیز دروغ تلقی کند، مشکل او را «توجیه» بداند، پرسش او را به اصطلاح دست انداختن قلمداد کند و سؤال او را بیپاسخ بگذارد. همه اینها باعث میشود که درس و مدرس آن برای دانشآموز فاقد جذابیت باشد.
۲ ـ ۵. پرهیز از غرور
معلمی که خود را مغرور نشان دهد، دانشآموزان از او خواهند گریخت. تکبر و غرور معلم نه تنها رسالت تربیتی معلم را ناکام میگذارد، بلکه وظیفه تعلیمی وی را نیز با مشکل مواجه خواهد ساخت. برعکس، معلمان متواضع و فروتن بهتر میتوانند دانشآموزان را جذب، کلاس را جذاب و به رسالت تعلیمی و تربیتی خویش عمل کنند.
۳. جنبه روشی
اگرچه روش تدریس واحدی را نمیتوان به عنوان بهترین روش برای همه معلمان معرفی کرد، اما میتوان گفت که بهترین روش تدریس برای هر معلمی آن است که برای دانشآموزان جذابتر و نتیجه بخشتر و یادگیری در آن آسانتر باشد. ممکن است گاه سخنرانی محض یا سخنرانی فعال، شیوه سقراطی یا روش قیاسی نتیجه بخشتر و جذابتر باشد و گاه روش دیگری جاذبه ایجاد کند و به یادگیری بهتر بینجامد. زمان آموزش، متن درسی، مخاطبان درس، تواناییهایی معلم، سیاستهای آموزشی، فناوری آموزشی و اموری از این قبیل در انتخاب روش تدریس معلم اثرگذارند.
مهم آن است که معلم به این نکته توجه کند که تدریس او باید نتیجه مناسب را دربرداشته باشد و برای دانشآموزان دلنشین و جذاب باشد.
به نظر میرسد که توجه به نکات زیر میتواند در جذاب کردن روش تدریس مؤثر باشد.
معلم شیوه تدریسی را برگزیند که نقش دانشآموز در آن به خوبی لحاظ شده باشد. برای مثال سخنرانی محض نقش دانشآموز را نادیده میانگارد.
نحوه طرح درس که از مسائل مربوط به فنون تدریس و روشهای آن است، میتواند به جذابیت موضوع کمک کند. معلم میتواند درس را با یک سئوال آغاز کند و روش خویش را بر این مسئله بنا نهد. آنگاه توجه دانشآموزان برای یافتن پاسخ جلب خواهد شد و در ادامه تدریس، برای یافتن پاسخ به حل ابهام خویش توجه بهتری به درس نشان خواهند داد.
ارائه چارچوب درس در آغاز و تلخیص در پایان، روش تدریس را مؤثر میسازد. با این کار دانشآموز در آغاز خواهد دانست که در این جلسه یادگیری به دنبال یافتن چه نکاتی است و اگر از نکتهای غفلت کرده باشد، تلخیص آن در پایان، دوباره توجهش را جلب و نقص و کمبود را جبران خواهد ساخت.
جلب مشارکت و ایجاد روحیه پرسش و پاسخ میتواند دانشآموزان را به فراگرفتن مشتاق تر و کلاس را پرجاذبهتر کند. منظور از پرسش و پاسخ نیز فقط آن نیست که معلم پاسخگوی سئوالات باشد، بلکه منظور آن است که درس را به گونه ای طرح کند که در ذهن دانشآموز پرسش ایجاد شود، یعنی شیوه تدریس معلم، پرسش ساز باشد.
۴. جنبه مدیریتی
معلم غیر از آنکه متخصص آموزشی است، نقش یک مدیر را نیز در کلاس ایفا می کند، تعداد فراگیران، روحیات متفاوت و گونههای رفتاری آنان، محدودیت زمانی آموزشی،به پایان رساندن سرفصلهای مصّوب، الزامات قانونی و مقررات آموزشی و استفاده بهینه از وقت، اموری هستند که مدیریت و نظارت بر کلاس را حتمی و الزامی میرساند.
اگر معلم بر کلاس مدیریت نکند:
* هرج و مرج جّو غالب و حاکم بر کلاس خواهد شد.
* روحیه نظمپذیری و انضباط بین فراگیران از بین خواهد رفت.
* تعلیم وآموزش ناموفق و بینتیجه خواهد شد.
* حضور در کلاس بیفایده تلقی میشود و جاذبهای برای حاضر شدن در کلاس درس باقی نخواهد ماند.
اما چگونه مدیریتی میتواند جذابیتساز باشد؟
معلم باید قبل از هر چیز در فکر ایجاد مقررات و قواعدی برای کلاس باشد. کلاسی که قاعده خاصی بر آن حاکم نباشد، نتیجه خاصی بهدست نمیآورد. بنابر این اصل ایجاد و وضع مقررات و حرمت نهادن به آن، اصل اولی و ضروری است.
مقرراتی که معلم در کلاس به کار میگیرد باید انعطافپذیر باشد. قوانین خشک، بیروح و انعطافناپذیر دانشآموزان را از معلم گریزان و کلاس درس را فاقد جذابیت میسازد.
معلم باید سعی کند از تهدید خودداری کند. تهدید کردن و حاکمیت ترس بر کلاس شیوه معلمان ترسو و ضعیفالنفس است و معلمی که از اعتماد به نفس برخوردار است، ابزارهای دیگری را برای مدیریت برمیگزیند. برای مثال برخی از معلمان با تهدید حذف درس، منظور کردن نمره منفی و … عملاً ناتوانی خود را به اثبات میرسانند.
قاطعیت لازمه مدیریت است، اما آمیختن آن با منطق، نظارت و مدیریت را پربارتر و نتیجهبخشتر میسازد. در واقع معلم باید در عین قاطعیت، منطقپذیر باشد.
لازم است معلم متناسب با هر کلاسی شیوههای نفوذ در فراگیران را از قبل طراحی کند. برای نمونه، کنترل و نفوذ با استفاده از مجاورت (مثل آنکه معلم به طرف فرد خطاکار برود و در کنارش بایستد) یا با استفاده از اشاره ماهرانه و نیز بهکارگیری طنز و شوخی (به شرط آنکه ملایم، محترمانه و ظریف باشد، نه نیشدار، تمسخرآمیز و ریشخند) گونههایی از نفوذ در فرگیران و مدیریت و نظارت بر کلاس است.
مدیریت پلیسی، مدیریت نوچهگرا و جاسوسی، مدیریت خشک نظامی و و مدیریت آزاد، رها و بیقاعده، گونههای منفی مدیریت است که کلاس را از مکان آموزشی به مکانی نظامی یا مکانی صرفاً فراغتبخش و سرگرمکننده، تبدیل میکند و در نتیجه از جاذبههای درس و کلاس میکاهد.
مقایسه معلمان جذاب و غیرجذاب به لحاظ رویکرد و کارکرد
codex09x