مدرسه داری مدرن - الگوها و نمونه ها

موانع پژوهش مدارکردن تصمیم گیری در فرآیند برنامه ریزی درسی

بدون تردید،مهم‏ترین عامل پیشرفت و توفیق فزاینده‏ بشر در آغاز هزارهء سوم،اهمیت دادن به فرآیند تحقیق و استفاده از یافته‏ها و نتایج تحقیقات در عرصه‏های مختلف‏ دانش و تکنولوژی است.

با این همه در بسیاری از کشورها،از جمله ایران، نگرانی‏های قابل توجهی در زمینهء عدم ارتباط مناسب میان‏ تحقیقات و تصمیمات در حوزه‏های مختلف به‏ویژه تعلیم‏ و تربیت و برنامه‏ریزی درسی وجود دارد.از یک‏سو محققان از عدم توجه به نتایج پژوهش‏ها در فرآیند تصمیم‏سازی برنامهء درسی شکایت دارند و از سوی دیگر تصمیم‏گیرندگان و برنامه‏ریزان به نارسا بودن و یا در دسترس نبودن پژوهش‏ها در هنگامه تصمیم‏گیری تأکید می‏کنند.

 

آدرس مقاله در پایگاه مجلات تخصصی نور: مجله تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » تابستان ۱۳۸۲ – شماره ۷۴ (از صفحه ۷ تا ۳۶)
عنوان مقاله: موانع پژوهش مدارکردن تصمیم گیری در فرآیند برنامه ریزی درسی (۳۰ صفحه)
نویسنده : فتحی، کوروش
نویسنده : واجارگاه
چکیده :
کلمات کلیدی :

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۷)


موانع پژوهش‏مدار کردن تصمیم‏گیری‏ در فرایند برنامه‏ریزی درسی

مؤلف:دکتر کوروش فتحی واجارگاه

استادیار دانشگاه شهید بهشتی

معرفی مقاله

بدون تردید،مهم‏ترین عامل پیشرفت و توفیق فزاینده‏ بشر در آغاز هزارهء سوم،اهمیت دادن به فرآیند تحقیق و استفاده از یافته‏ها و نتایج تحقیقات در عرصه‏های مختلف‏ دانش و تکنولوژی است.

با این همه در بسیاری از کشورها،از جمله ایران، نگرانی‏های قابل توجهی در زمینهء عدم ارتباط مناسب میان‏ تحقیقات و تصمیمات در حوزه‏های مختلف به‏ویژه تعلیم‏ و تربیت و برنامه‏ریزی درسی وجود دارد.از یک‏سو محققان از عدم توجه به نتایج پژوهش‏ها در فرآیند تصمیم‏سازی برنامهء درسی شکایت دارند و از سوی دیگر تصمیم‏گیرندگان و برنامه‏ریزان به نارسا بودن و یا در دسترس نبودن پژوهش‏ها در هنگامه تصمیم‏گیری تأکید می‏کنند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۸)


مقالهء حاضر با درک اهمیت و ضرورت ایجاد ارتباط منطقی بین تصمیم‏گیری و پژوهش در حوزهء برنامه‏ریزی‏ درسی،عوامل متعددی را به عنوان موانع اساسی،به‏ویژه‏ در جامعه ایران،مورد بررسی و تحلیل قرار می‏دهد و ضمن بررسی ریشه موانع موجود،راهکارهایی را ذیل هر یک از موانع برای پژوهش‏مدار کردن تصمیمات‏ برنامه‏ریزی درسی مطرح می‏نماید.

این مقاله توسط آقای دکتر کوروش فتحی واجارگاه‏ استادیار دانشگاه شهید بهشتی به رشته تحریر درآمده و به‏ فصلنامه ارسال شده است که بدین وسیله از ایشان‏ قدردانی می‏گردد.

فصلنامه

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۹)


مقدمه

بی‏گمان هدف از سازماندهی و اجرای طرح‏های پژوهشی،تغییر دادن وضعیت‏ موجود و حصول به ایده‏آل‏ها و آرزوهای مطلوب می‏باشد.بررسی ادبیات حوزهء تعلیم و تربیت نشان می‏دهد بسیاری از محققان و صاحب‏نظران بر این باورند که‏ تحقیقات نقش بارزی در حل مسایلی که قلمروهای مختلف تعلیم و تربیت در آغاز هزارهء جدید در تمام کشور با آن مواجه است،دارد. Backer,1994;Funketal,1995;) (Kenrick,1996;2001 و هم ازاین‏رو در بسیاری از کشورهای جهان،مؤسسات و انجمن‏های بسیاری برای تحقیق در زمینه تعلیم و تربیت و به‏ویژه برنامه‏ریزی درسی‏ تأسیس شده است و طیف وسیعی از محققان و پژوهشگران برای بهبود وضعیت‏ موجود،تلاش‏ها و پژوهش‏های سازمان‏یافته‏ای را دنبال می‏کنند.

در عین حال،امروزه در سراسر جهان این امر نیز به عنوان یک واقعیت پذیرفته‏ شده است که از دانش و یافته‏های ارزشمندی که توسط مجامع پژوهشی تولید می‏شود، می‏توان استفاده بیشتری به عمل آورد.شواهد بسیار زیادی وجود دارد که نشان‏ می‏دهد بین اطلاعات حاصل از پژوهش‏های برنامهء درسی و تصمیم‏گیری برای‏ تدوین،اجراء و ارزشیابی برنامه‏های درسی شکاف و فاصله زیادی وجود دارد.این‏ امر برخلاف تصور رایج مختص کشورهای جهان سوم نیست و حتی کشورهای توسعه‏ یافته نیز با آن مواجه هستند، (Louis,1992;Rogers,1996) ازاین‏رو بررسی موانع‏ احتمالی عدم کاربست یافته‏های پژوهشی در فرآیند تصمیم‏گیری و اجراء به یک قلمرو وپژه پژوهش مبدل شده است.

اما به نظر می‏رسد مسأله عدم ارتباط منطقی پژوهش و فرآیند برنامه‏ریزی درسی‏ برای کشورهای جهان سوم،از جمله ایران حیاتی‏تر باشد،زیرا در این جوامع‏ محدودیت مرتبط با منابع و اعتبارات پژوهشی ازیک‏سو،و جوان بودن قلمرو پژوهش‏های برنامه‏ریزی درسی از سوی دیگر،دو عامل جدی به شمار می‏روند.

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۰)


هنگامی که پژوهش‏ها دارای استفادهء عملی در فرآیند برنامه‏ریزی درسی نباشد،این امر به معنای اتلاف منابع و عدم استفادهء صحیح از آن در فرآیند تصمیم‏گیری و اجراء می‏باشد.از سوی دیگر جوان و نوپا بودن بخش پژوهش‏های برنامه درسی،به‏ویژه در ایران سبب می‏شود تا این قلمرو نتواند جایگاه و منزلت واقعی خود را در فرآیند تصمیم‏سازی به دست آورد و به‏تدریج اعتبار خود را در فرآیند برنامه‏ریزی درسی از دست دهد.نتیجه نهایی این امر،بی‏اعتمادی نسبت به تحقیقات برنامهء درسی و در نتیجه‏ پیشرفت نامناسب این قلمرو در مقایسه با سایر حوزه‏های علوم تربیتی است،با توجه به‏ این نگرانی عمیق،مقالهء حاضر حول محور مسایل معینی چون موارد زیر سازماندهی‏ شده است:

چه عواملی مانع از پژوهش‏مدار کردن فرآیند برنامه‏ریزی درسی می‏شود؟

چگونه می‏توان بین جریان تصمیم‏سازی یا اجرای برنامه‏های درسی و تحقیقات و مطالعات مرتبط ارتباط منطقی ایجاد نمود؟

در این راستا با استفاده از ادبیات و پیشینهء موجود در حوزهء تعلیم و تربیت عوامل‏ ۸ گانهء زیر به عنوان عوامل اساسی مانع کاربست پژوهش‏ها در تصمیمات برنامهء درسی شناسایی شده‏اند و ذیل هریک از آن‏ها،ماهیت موانع و راه‏حل‏های احتمالی به‏ بحث گذاشته شده است.این موانع عبارتند از:

۱-موانع مرتبط با جهت‏یابی پژوهش‏ها

۲-موانع مرتبط با مسایل درون‏رشته‏ای

۳-نوپا بودن فرآیند و پژوهش برنامه‏ریزی درسی در ایران

۴-موانع مرتبط با نحوهء تعامل محققان و تصمیم‏گیرندگان برنامهء درسی

۵-موانع مرتبط با کیفیت پژوهش‏ها

۶-موانع مرتبط با نحوهء عرضهء نتایج پژوهشی به مخاطبان

۷-موانع مرتبط با زمینه یا فضا

۸-موانع مرتبط با نظام اطلاع‏رسانی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۱)


۹-موانع مرتبط با مجریان پژوهشی(محققان)

۱-موانع مرتبط با جهت‏یابی پژوهشی

یکی از مهم‏ترین عواملی که مانع پژوهش‏مدار کردن فرآیند برنامه‏ریزی درسی‏ می‏شود،بی‏توجهی به نیازها و اولویت‏های اساسی در پژوهش است.بررسی‏ها نشان‏ می‏دهد که بسیاری از برنامه‏ریزان و تصمیم‏گیرندگان برنامه‏ریزی درسی بر این باورند که محققان برنامهء درسی عمدتا به مسایلی می‏پردازند که با مسایل و مشکلات آن‏ها مرتبط نیست و به همین دلیل بسیاری از آنان نسبت به نقش تحقیقات و پیشبرد فرآیند برنامه‏ریزی درسی نامطمئن و مردد هستند (Corbeth,eral,1984) .این یافته‏ها یک‏ حقیقت عمده را گوشزد می‏کند و آن این که موضوعات و مسایل پژوهشی باید با نیازها و مسایل حرفه‏ای برنامه‏ریزان درسی و مجریان هماهنگ باشد.

عدم ارتباط بین موضوعات و عناوین پژوهشی و نیازهای واقعی سبب می‏شود که‏ محافل پژوهشی و محافل برنامه‏ریزی،هریک جدا و منفک از دیگری فعالیت‏های خود را دنبال کنند.ازاین‏رو بخش مهمی از منابع و اعتبارات پژوهشی صرف موضوعات‏ می‏شود که از حساسیت و اهمیت لازم برخوردار نیست و یافته‏های حاصله نمی‏تواند در چارچوب زمانی موردنظر،به‏کارگرفته می‏شود.این در حالی است که اولین گام در فرآیند پژوهش در برنامه‏ریزی درسی،شناسایی موضوعات اساسی و قابل استفاده در فعالیت‏های برنامه‏ریزی درسی است.

شاید یکی از مهم‏ترین مسایل در این راستا،فقدان نظام مؤثر برای نیازسنجی‏ پژوهشی در زمینهء برنامه‏ریزی درسی و باعنایت ویژه به فرآیند برنامه‏ریزی درسی باشد. ازاین‏رو موضوعات پژوهشی عمدتا به صورت ذهنی،سلیقه‏ای و با استفاده از کمیته‏های تخصصی(با عضویت افراد محدود)بررسی و به عنوان اولویت‏های پژوهشی‏ اعلام می‏گردد،و هم ازاین‏رو نظام سنجش اولویت‏ها به دور از بررسی‏های ضروری‏ زیر انجام می‏شود:

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۲)


بررسی‏های تجربی(میدانی)نظیر برنامه‏های توسعهء آموزش و پرورش و برنامه‏های توسعه کشور،مسایل شناسایی‏شده توسط آموزش و پرورش،تحقیقات، نیازها و اولویت‏های اعلام‏شده توسط مؤسسات برنامه‏ریزی رسمی و مجریان،مجلات‏ و…

نظریه‏های تجویزی ارایه‏شده در سطح جهانی در زمینه‏های مرتبط با برنامهء درسی برای شناسایی مشکلات و بحران‏های بالقوه و تحولات جدید.

بررسی و تحلیل منابع قانونی و ارزشی نظیر قانون اساسی،قوانین مرتبط با آموزش و پرورش و برنامه‏های درسی،سیمای مطلوب انسان(شهروند خوب)در جامعه و…

بنابراین در اولین گام،آن‏چه به شدت در استفاده از نتایج پژوهشی در فرآیند برنامه‏ریزی درسی می‏تواند مؤثر باشد،سازماندهی ساختار مناسب برای نیازسنجی‏ پژوهشی می‏باشد.مسأله دیگر در این راستا،پس از شناسایی اولویت‏ها،تعریف و تبیین‏ مسأله تحقیق است.این نکته بسیار بدیهی به نظر می‏رسد که بین موضوع(عنوان)و مسأله تحقیق تفاوت ماهوی وجود دارد،بدین معنا که موضوع تحقیق می‏تواند در حوزهء برنامه‏ریز درسی تمام واقعیات مرتبط را دربرمی‏گیرد،خواه این واقعیت‏ها، حساس و بحران‏زا باشند و خواه موضوعاتی بدیهی،روزمره و بسیار مأنوسی که‏ همهء متخصصان و مجریان و برنامه‏ریزان درسی با آن سروکار دارند.اما مسأله‏ تحقیق باید بیانگر نقاط حساس باشد.(مهر محمدی،۱۳۷۸،ص ۱۴).

نکته اساسی که در این راستا عمدتا می‏تواند به عنوان یک مانع تلقی گردد،استافده‏ از دو رویکرد متفاوت در تعریف مسأله است،به‏نحوی‏که پژوهشگران دانشگاهی و مؤسسات پژوهشی عمدتا از رویکرد موضوعی‏۱برای بیان و تعریف مسأله استفاده‏ می‏کنند،درحالی‏که رویکرد مورد نیاز محافل برنامه‏ریزی درسی و مجریان عمدتا رویکرد مسأله‏شناسی‏۲یا آسیب‏شناسی‏۳است. (Weiss,1997,P.34)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۳)


ازاین‏رو طبیعی است که اگر پژوهش‏های انجام‏شده درصدد گشودن مسایل‏ مبتلا به نظام برنامه‏ریزی درسی نباشد و در بیان و تعریف مسأله،بحران‏های اساسی را هدف‏گیری نکند،می‏تواند منجر به عقیم ماندن پژوهش‏های برنامهء درسی گردد.

بررسی‏ها نشان می‏دهد که محققان عمدتا در تعریف مسایل پژوهشی از الگوها، تئوری‏ها و روش‏هایی که در حوزهء برنامه‏ریزی شناخته شده می‏باشد استفاده می‏کنند ولی برخلاف آنان،تصمیم‏گیرندگان و برنامه‏ریزان درسی خواهان رویکرد عملی‏تر می‏باشند.آن‏ها از پژوهش‏هایی حمایت و جانبداری می‏کنند که به آن‏ها در حصول به‏ هدف تدوین برنامه‏های درسی و یا اجرای آن یاری دهد (Husen;1996,P4) .از سوی‏ دیگر مجریان و برنامه‏ریزان بر این باورند که محققان مسایل را بدان‏گونه که در محافل‏ پژوهشی متداول است،به زیرمجموعه‏های فرعی تقسیم می‏کنند تا پژوهش را با دقت‏ بیشتری انجام دهند. (Olson,1994) .

همان‏طور که تنر و تنر می‏گویند:

…”این تحقیقات چنان تخصصی شده‏اند که بیشتر به تجزیه و تحلیل مقوله‏ها به‏ صورت جدا از یکدیگر متمرکز می‏باشند.بسیاری از محققان و متخصصان برنامه‏ریزی‏ درسی نیز از این جداسازی برمبنای منطقی حمایت می‏کنند.به‏علاوه در دنیای‏ تخصصی‏شدهء دانشگاهی یا محافل پژوهشی،انجام تحقیق،هنگامی که دارای زمینه‏های‏ پیچیده،قابل تقسیم و تفکیک می‏باشد،از مقبولیت بیشتری برخوردار است.اگرچه در عالم نظر،این جداسازی منطقی است،اما اگر در دنیای واقعی(یعنی تصمیم‏گیری برنامه‏ درسی و یا کلاس درس)این جداسازی دنبال شود،نتیجهء آن احتمالا ساختگی و مصنوعی خواهد بود.ازاین‏رو هنگامی که تحقیقات تخصصی شده،متخصصان‏ برنامهء درسی را از پرداختن به مسایل اساسی منحرف می‏کند،«ترکیب»قربانی‏ تجزیه و تحلیل می‏شود.” (Tanner,D Tanner,L 1995,P 198)

همان‏طور که تنز و تنر خاطرنشان کرده‏اند،این‏گونه تعریف و تبیین مسایل مرتبط با برنامه‏ریزی درسی سبب می‏شود تا تحقیقات،داده‏های پراکنده‏ای را فراهم کند و

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۴)


تصمیم‏گیرندگان فرآیند برنامه‏ریزی درسی و مجریان نمی‏توانند از نتایج آن‏ها در تصمیم‏گیری یا تصحیح فعالیت‏ها استفاده کنند.ظاهرا این روش رشته‏های علمی و دانشگاهی در تناقض آشکار با رویه‏ها و نیازهای عملی است. (Olson,1994)

۲-موانع مرتبط با مسایل درون‏رشته‏ای

برنامه‏ریزی درسی به عنوان یک حوزهء تخصصی در زمرهء بحث‏انگیزترین حوزه‏های‏ معرفت بشری محسوب می‏شود زیرا با گذشت نزدیک‏به‏یک قرن از تولد این حوزه، هنوز در خصوص ابعاد،عناصر و مؤلفه‏های آن در بین افراد مختلف درگیر در مباحثات‏ برنامه‏ریزی درسی اتفاق نظر وجود ندارد.”جان.ای.گودلد”۴یکی از صابح‏نظران‏ برجستهء برنامه درسی در مقاله‏ای تحت عنوان‏”برنامه درسی به عنوان یک حوزهء مطالعاتی‏”در خصوص ویژگی‏های برنامهء درسی بر این باور است که اساسا در زمینهء مباحث نظری در این رشته،مطالب اندکی به رشتهء تحریر درآمده است و ثانیا در خصوص عناصر اساسی‏۵که ماهیت و حدود و ثغور این رشته را معین می‏کند،در مقام‏ مقایسه با سایر حوزه‏های تعلیم و تربیت،وحدت نظر وجود ندارد Goodlad,1994,) (P.2 وی در ادامه می‏افزاید که این اختلاف نظر به‏قدری است که این شبهه را به‏ وجود می‏آورد که در خصوص عناصر اساسی برنامه درسی نوعی عدم توافق‏ مخرب وجود دارد،هریک از صاحبنظران بر نظر خود پافشاری می‏کند و این امر دست‏یابی به توافق را دشوار می‏سازد (ibid,p32) .

اهمیت و ضرورت روشن‏سازی مفاهیم و مؤلفه‏های اساسی حوزهء برنامه‏ریزی‏ درسی سبب شده است تا امروزه مسایل تعریفی(ترمینولوژی)یعنی بحث و بررسی‏ تعاریف و برداشت‏های مختلف از برنامه درسی و مفاهیم آن؛مبدل به یکی از زمینه‏های‏ اصلی پژوهش و بررسی‏های عملی گردد.(فتحی واجارگاه،۱۳۷۷،ص ۹۷).

اختلاف نظر دربارهء برنامه درسی تا بدان حد است که حتی در خصوص تعریف آن‏ نیز برداشت مشترکی وجود ندارد.برخی آن را به عنوان فرآیند تعیین نتایج یادگیری،

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۵)


برخی آن را به عنوان فرآیند انتخاب محتوا و برخی آن را به عنوان یک طرح و برخی‏ آن را به عنوان شیوهء تفکر و برخی دیگر تجربیات یادگیری تلقی می‏کنند. Zais,) (1976 .

این اختلاف نظر و تفاوت دیدگاهها در جای‏جای حوزهء برنامه‏ریزی درسی،از جمله فرآیند آن به چشم می‏خورد ازاین‏رو کمتر می‏توان درخصوص مؤلفه‏های‏ فرآیند برنامه‏ریزی درسی و عناصر اساسی آن اتفاق نظر مشاهده کرد.برای مثال یکی‏ از پژوهش‏های انجام‏شده(فتحی واجارگاه و مهر محمدی ۱۳۷۸)نشان داده است‏ که درخصوص‏”روش تدریس‏”به عنوان یک مؤلفه فرآیند برنامه‏ریزی درسی‏ اختلاف عمیق وجود دارد.طیف وسیعی از متخصصان و صاحب‏نظران آن را به عنوان‏ یک عنصر اساسی که برنامه‏ریزان درسی اجازه ورود و پرداختن به آن‏ها در هنگام‏ تصمیم‏گیری برنامهء درسی را دارند،تلقی نموده‏اند و برخی دیگر نیز آن را به عنوان‏ مؤلفه جدا از این فرآیند در نظر می‏گیرند.به همین ترتبی درخصوص هدف‏ها،محتوا و سایر عناصر مرتبط نیز این اختلاف نظر به چشم می‏خورد.

این آشفتگی و سردرگمی سبب شده است تا کم‏وبیش مؤلفه‏های فرآیند برنامه‏ریزی درسی از دید متخصصان یکسان نباشد و اختلاف در برداشت‏ها منجر به‏ تفاوت در علایق و زمینه‏های پژوهشی گردد تا آن‏جا که به زعم برخی از صاحب‏نظران، این عدم توافق آن‏قدر جدی و حاد شده است که می‏تواند عامل مهمی در به‏ سقوط کشاندن این رشته در قرن آینده باشد.

به همین‏سان،اگر اختلافات موجود میان محافل علمی و پژوهشی و جامعه‏ برنامه‏ریزی درسی را هم که عملا هدایت و تصمیم‏گیری برنامه‏ریزی درسی را بر عهده‏ دارند به این منازعه بیفزاییم،بحران‏های درون‏رشته‏ای به طرز بارزتری هویدا می‏شود؛ زیرا فرآیند برنامه‏ریزی درسی،بدان‏گونه که در محافل برنامه‏ریزی درسی دنبال می‏شود به‏طوربالقوه می‏تواند بیش از حد عمل‏زده و به دور از معیارهای مورد قبول محافل‏ علمی-تخصصی باشد ازاین‏رو آن‏چه که تحت عنوان فعالیت‏های برنامه‏ریزی درسی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۶)


در درون نظام آموزشی کشور دنبال می‏شود،می‏تواند تفاوت چشم‏گیری با مؤلفه‏ها و فعالیت‏های برنامه‏ریزی درسی موردنظر صاحب‏نظران و پژوهشگران داشته باشد.به‏ طور خلاصه اختلاف نظر مخرب درخصوص مؤلفه‏ها و فرآیند برنامه‏ریزی درسی در بین محافل علمی و پژوهشی از یک‏سو و بین این محافل و جامعه برنامه‏ریزی درسی‏ که عملا به کار برنامه‏ریزی درسی مشغولند از سوی دیگر،عملا وفاق در فعالیت‏های‏ پژوهشی را دشوار می‏کند و به همین دلیل ضرورت دارد تا حد اقل در هر جامعه‏ای،در خصوص مؤلفه‏ها و فرآیندهای برنامه‏ریزی درسی،استانداردهای معینی طرح و مورد پذیرش واقع شود.

۳-جوان بودن فرآیند و پژوهش برنامه‏ریزی درسی در ایران

یکی دیگر از موانع عمده در کاربست یافته‏های پژوهشی،نوپا بودن فرآیند برنامه‏ریزی درسی به شیوهء علمی و نوین و جوان بودن قلمرو«پژوهش در برنامه‏ درسی»در ایران می‏باشد.به عبارت روشن‏تر مجموعه عوامل اثرگذار بر فعالیت‏های‏ برنامه‏ریزی درسی به گونه‏ای است که عدم ارتباط تحقیقات و تصمیمات در این حوزهء معرفتی را تقویت می‏کند،این چگونگی را می‏توان از دو جنبهء عمده مورد بحث قرار داد:

الف)وضعیت«دانش برنامهء درسی»:

برنامه‏ریزی درسی به عنوان یک حوزهء علمی و مستقل عمدتا در دو دههء اخیر مورد توجه قرار گرفته است و ادبیات آن در محافل علمی-پژوهشی کشور به‏ویژه در دههء اخیر با تحول و گسترش زاید الوصفی همراه بوده است.این بیان بدان معنا است که علم‏ برنامه درسی در ایران در فرآیند دست‏یابی به بلوغ نظری،راه پرچالش و ناهمواری را در پیش رو دارد و آن‏چه که بازتاب مجموعه اقدامات ارزشمند انجام‏شده توسط پژوهشگران و صاحب‏نظران این حوزه معرفتی است،بیشتر متمرکز بر«انتقال»و «ترجمه»دانش برنامه درسی به جای«تولید»است.اگرچه این روند برای هر علم

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۷)


نوپایی طبیعی به نظر می‏رسد،اما کاربست یافته‏های علمی و پژوهشی به‏ویژه هنگامی‏ قابل توجه خواهد بود که در پاسخگویی به وضعیت‏ها و مسایل موجود کشور تدوین و در قالب نظریه‏ها،الگوها و روش‏های برنامه‏ریزی درسی عرضه گردند.

ب)وضعیت«عمل برنامه‏ریزی درسی»:

به‏همین‏سان عمل یا فرآیند برنامه‏ریزی درسی به شیوهء علمی،امری نوپا و جوان‏ محسوب می‏شود چه آن‏که با گذتشت بیش از یک قرن از نظام رسمی آموزش و پرورش‏ کشور،تنها در دههء اخیر،نظام‏ها و نهادهای متولی امر برنامه‏ریزی درسی به ضرورت‏ اندیشیدن به امری بیش از کتب درسی و توجه به تمام مؤلفه‏ها و عناصر برنامه درسی‏ پرداخته‏اند.از سوی دیگر نظام برنامه‏ریزی درسی متمرکز و ایجاد وحدت اولیه در سراسر کشور،عملا امکان طرح مسایل و زمینه‏های جدید و نوآورانه را محدود نموده‏ است.

درصورتی‏که نیاز به پژوهش در زمینه‏های مختلف برنامه‏ریزی را به عنوان آن‏چه‏ که مؤسسات و نهادهای متولی امر در جستجوی آن هستند،تعریف کنیم Bradshow,) (1976,P.18 دامنه نیازها و مسایل موردنظر و میزان تقاضا برای عرضه پاسخ‏هایی‏ مناسب و متفاوت با توجه به ماهیت نظام برنامه‏ریزی درسی بسیار محدود بوده است.

بنابراین در یک تحلیل نهایی،جوان بودن پژوهش در امر برنامه‏ریزی درسی به‏ انتقال و ترجمه دانش علمی در سطح بین المللی برای نظام برنامه‏ریزی درسی کشور منجر گشته است و از سوی دیگر عدم تحول در نظام برنامه‏ریزی درسی،تقاضا برای‏ پژوهش و بررسی گسترده در ابعاد مختلف برنامه درسی را به همراه نداشته است.

۴-موانع مرتبط با نحوهء تعامل محققان و تصمیم‏گیرندگان برنامهء درسی

یکی دیگر از عواملی که بر استفادهء از نتایج مطالعات و پژوهش‏های انجام‏شده در فرآیند برنامه‏ریزی درسی مؤثر است.به نحوهء تعامل و ارتباط میان محققان و افراد حرفه‏ای(برنامه‏ریزان درسی و مجریان)بازمی‏گردد.بی‏تردید اگر قرار است یافته‏های

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۸)


مطالعات برنامهء درسی مورد استفاده قرار گیرد،پس باید محققان و برنامه‏ریزان درسی با یکدیگر در تعامل باشند.بررسی ادبیات در دسترس نشان می‏دهد که عمده‏ترین شیوهء مورد استفاده برای ارتباط محققان با مجریان،الگویی است که در آن محققان به صورت‏ خطی و از بالا به پایین،نتایج تحقیقات خود را در اختیار افراد حرفه‏ای قرار می‏دهند. این الگو که ریشهء آن به الگوی ترویج کشاورزی‏۶بازمی‏گردد،به دنبال آن است تا یافته‏های پژوهشی به وسیلهء مصرف‏کنندگان به کار گرفته شود. (Rogers,1995)

ایدهء اصلی الگوی ترویجی یا خطی آن است که یافته‏ها و ایده‏های خوب توسط افرادی که نیازمند آن هستند،به کار گرفته می‏شود و به عبارت دیگر هر دانش جدید، محل مناسب خود را برای استفاده و کاربرد به دست می‏آورد. (Lous,1992 P.288) الگوی ارتباطی خطی درحقیقیت جریان تعامل و ارتباط را یک‏طرفه مفروض می‏گیرد و محوریت اصلی را در این ارتباط به محقق برنامهء درسی وا می‏گذارد و در عوض‏ برنامه‏ریز درسی و مجری را افرادی منفعل و بسان یک ظرف خالی که منتظر پر شدن‏ توسط منطق و عقل پژوهشی است،درنظرمی‏گیرد (Huberman,1990,P.95) .

الگوی خطی یا مکانیستی متأسفانه ضروریات و اقتضائات لازم برای اجراء و استفاده اثربخش از تحقیقات برنامهء درسی را مدنظر قرار نمی‏دهد.

شکل زیر این الگو را به تصویر می‏کشد:

(به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل ۱،الگوی ارتباط خطی یا مکانیستی

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۱۹)


مشکل اصلی این الگو،به دیدگاه،طرز نگرش و نحوهء ارتباط محققان با افراد حرفه‏ای‏ مربوط می‏شود.همان‏طور که هابرمن می‏گوید:”جامعه پژوهشی برای انتشار یافته‏های‏ پژوهشی یک دید و بینش خداگونه دارد و آن را عملا تعقیب می‏کند”.

(Huberman and Benperetz,1994,P 12) .

اگرچه برخی از صاحب‏نظران معتقدند هر مطالعه معتبرمی‏تواند خواننده را متقاعد کند تا نسبت به استفاده از نتایج اقدام نمایند و این امر کاملا مستقل از شکل و نحوهء ارتباط میان محققان و استفاده‏کنندگان است. P 31) و (Ibid اما با این همه حتی دیدگاه اخیر نیز ضرورت انتقال و ارتباط معنی‏دار محقق و استفاده‏کنندگان را انکار نمی‏کند و حتی آن‏ را تقویت نیز می‏نماید و این بدین معناست که به منظور بهبود نحوهء انتقال نتایج تحقیق‏ و غلبه بر ضعف‏های ارتباط و انتقال خطی ضروری است تا بین محققان و تصمیم‏گیرندگان و مجریان برنامه‏های درسی تعاملات نزدیک‏تری برقار شود.از این‏ رو برخی محققان بر ایجاد و زمینه‏سازی الگوی تحقق تعاملی‏۷تأکید دارند که در آن هم‏ شیوه‏های ارتباطی بهبود می‏یابد و هم از طریق استفاده از اطلاعات و تجربیات عملی‏ تصمیم‏گیرندگان و مجریان برنامه‏های درسی،نتایج حاصله از قابلیت اجرای بیشتری‏ برخوردار است.از طریق تحقیق تعاملی،یعنی تحقیقی که در آن محققان و تصمیم‏گیرندگان به‏طور مشترک تحقیق را طراحی و تدوین کنند،یافته‏ها و دانش‏ مجریان و تصمیم‏گیرندگان در پژوهش لحاظ می‏گردد. Foutowicz Ravteza,1991,) (P.6

استفاده ازاین‏رویکرد به‏ویژه زمانی مؤثر است که موضوع تحقیق از پیچیدگی و عدم‏ قطعیت زیادی برخوردا است و با مشارکت برنامه‏ریزان درسی و یا مجریان برنامه‏های‏ درسی و طرح‏های پژوهشی،سؤالات صحیح در پژوهش مدنظر قرار می‏گیرند و از دانش آنان در تجزیه و تحلیل نتایج استفاده مؤثر به عمل می‏آید.این امر بیانگر آن است‏ که تحقیقات از منطق موضوعی‏۸به منطق رویه‏ای‏۹مبدل می‏شود و پیشنهادات پژوهشی‏ دارای کاربرد عملی بیشتری خواهد بود (Davis,1995,P.37)

تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) » شماره ۷۴ (صفحه ۲۰)


شکل زیر الگوی تعاملی را نشان می‏دهد:

(به تصویر صفحه مراجعه شود) (تعاملات مشترک موجب شکل‏گیری پژوهش،نحوهء ارتباط و رفتار محققان و افراد حرفه‏ای می‏شود.)

(منبع: Huchinson,1993,P.2

شکل ۲:الگوی تحقیق تعاملی مطالعات برنامهء درسی

همان‏طور که از شکل ۲ استنباط می‏شود،عنصر اصلی این الگو،تعاملات‏ مؤثر و انسانی میان پژوهشگران و استفاده‏کنندگان از یافته‏های پژوهشی است. به موجب این الگو پژوهشگران از یک‏سو در تمام مراحل پژوهش،افراد حرفه‏ای(برنامه‏ریزان و مجریان)را درگیر می‏کنند و یا حد اقل از طریق‏ امکانات ارتباطی و فعالیت‏های رسمی و غیر رسمی متعدد،نظیر تشکیل‏ جلسات مشترک،گزارش‏ها،پوشش رسانه‏ای و سایت‏های اینترنت،آن‏ها را در جریان پیشرفت پژوهش قرار می‏دهند و از این رهگذر در آن‏ها انگیزه لازم را برای کاربست یافته‏های پژوهش فراهم می‏نماید.آن‏چه که در الگوی تعاملی‏ واجد اهمیت است،ضروریات‏”بازاریابی پژوهشی‏۱۰″است.بازاریابی‏ پژوهشی،مفهومی است که محققان برای برانگیختن تصمیم‏گیرندگان و مجریان باید در هنگام تولید ایده یا دانش‏پژوهشی،زمینه‏ها و بستری‏های‏ لازم را برای مصرف آن‏ها فراهم نمایند.

1 2برگهٔ بعدی

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا