دسته‌بندی نشدهسیستمها و فلسفه تعلیم وتربیت

وجدان و تعلیم و تربیت

وجدان و تعلیم و تربی
فیضعلی مداح
«وجدان» (conscience ) عبارت از تشخیص خوب بد و یا خیر و شر بر حسب ماهیت و خلوص نیت، بدون دخالت دادن قوانین موضوعه و آیین‌نامه‌های پیش ساخته توسط حکام یا دولت‌هاست.
خداوند تبارک و تعالی در خلقت انسان «وجدان» را به ودیعه گذاشته تا در انتخاب راه زندگی و رسیدن به کمال و عزت و کرامت و سعادت بشری آزادانه فکر، تعقل و تأمل کند، بنابراین وجدان فاقد ریا، تزویر، چاپلوسی، فریب و نیرنگ و برخاسته از عمق قلب و روح انسان است.
در وجدان آدمی سه خاصیت ادراکی، انفعالی و ارادی وجود دارد:
۱ـ جنبه ادراکی وجدان: عبارت از حکمی است که پیش از اجرا یا پس از اجرای فعل درباره نیکی یا بدی صادر می‌کنیم و این موضوع در ارتباط با فرهنگ قومی و قبیله‌ای است.
۲ـ جنبه انفعالی وجدان: در پی احکامی که از ناحیه وجدان صادر می‌شود شخص را چند عواطف دست می‌دهد که گاهی شدید و گاهی ضعیف بر روی مجموع احساسات اخلاقی او اثر گذارند. مقدم بر همه عواطف، حس الزام است که بلافاصله پس از اینکه تکلیف معلوم شد در انسان پیدا می‌شود و او را قلباً به آن متمایل می‌سازد.
و دیگر آنکه حس فعالیت اخلاقی و مسرت خاطر که پس از انجام تکلیف به شخص دست خواهد داد، این رضایت خاطر و لذت معنوی گاهی بقدری شدید است که انسان را وادار می‌کند از خود ایثار و فداکاری و از جان گذشتگی بی‌شائبه نشان دهد.
در این حالت، خشم و نفرت و خودپرستی و منیّت جایگاهی ندارد، علاوه بر آن، هنگامی که بر خلاف «وجدان» کاری انجام می‌دهیم احساس شرمساری نموده و خجلت روح و روان ما را تسخیر کرده و ما را به شدت آزار خواهد داد. چنانکه پدری یا مادری در حالت عصبانیت مرتکب قتل فرزند می‌شود و پس از آرامش روان، متوجه اشتباه خود شده و به شدت پشیمان و ناراحت خواهد شد، چه بسا به خاطر این اشتباه، خود را نیز حلق‌آویز یا خودکشی خواهد کرد.
۳ـجنبه‌های ارادی وجدان: حکمی که نسبت به خوبی یا بدی امور صادر می‌شود و عواطفی که در پی آن حکم ظهور می‌کنند، آدمی را بالطبع به اجرای امر خیر و خودداری از انجام کار شر متوجه می‌سازد. اجرای دستورهای وجدان نخست فوری و غیرارادی است، ولی بتدریج با توسعه ذهن(Mind) ارادی می‌شود. در حقیقت ذهن به تجزیه و تحلیل ، نتیجه‌گیری و تصمیم‌گیری می‌پردازد.
دکارت می‌گوید: «آدم با وجدان کسی است که خیر را بشناسد، آنرا دوست بدارد و انجام دهد».
تحول وجدان در طول تمدن بشری
وجدان در افراد، اقوام و طوایف مختلف به اشکال گوناگون جلوه‌گر شده است. هربرت اسپنسر(H.spencer) حکیم انگلیسی سده نوزدهم از قول بعضی سیاحان و توریست‌ها نقل می‌کند که نزد اهالی «جزیره فیجی» در اقیانوسیه خونریزی و آدمکشی بی‌نهایت قرب و منزلت دارد. در «روزولاند» در جنوب غربی آفریقا اگر مادری آهنگ کتک زدن پسر خود کند، آن پسر هرچند جوان و بی‌تجربه باشد قانوناً حق دارد مادر را به هلاکت برساند.(۱)
در «داماراس» درجنوب غربی آفریقا، افرادی که وجودشان برای جامعه بی‌فایده تشخیص داده شود یا کسانی که پیر، ضعیف و ناتوان شده‌اند، قتل آنان واجب شمرده می شود و قاتل، مجازات، تنبیه یا اعدام نمی شود. در این منطقه حتی دیده شده است، پسران، والدین خود را به دلیل بیماری خفه کرده‌اند.
همین طور اقوامی در کره زمین زندگی کرده‌اند که از نظر اخلاقی و وجدانی بسیار پیشرفته و متمدن بوده‌اند. گناهان و جرائم شهروندان را می‌بخشیدند و می‌گفتند انسان جایزالخطاست .
اخلاق آدمی در تمامی دوران زندگی یکسان نبوده است، چه بسا افعالی که ما در گذشته انجام می‌دادیم و خوب تلقی می‌کردیم در دنیای امروز زشت و ناپسند باشد و بالعکس آن هم درست است. علاوه بر سن و سال و تجربه، محیط زندگی، حضور افراد شرور یا خیرخواه می‌تواند در وجدان انسان تأثیرگذار باشد.(۲)
از این رو داوری‌ها و قضاوت‌ها و رفتارهای اخلاقی امروزی با هزاران سال پیش، تفاوت از زمین تا آسمان است. برای مثال، در دو هزارسال پیش خرید و فروش انسان، به ویژه سیاه ‌پوستان وجداناً آزاد بود ولی امروز «وجدان» چنین اجازه‌ای به شهروند «متمدن» نمی‌دهد، زیرا ادیان الهی مانع انجام معاملات انسانی است .
علت عمده این اختلاف‌نظرها یکی این است که آدمیان از حیث ادراک و انفعال با هم فرق دارند و دیگر آنکه یکسان تربیت نیافته‌اند و هر یک در محیط‌های گوناگون نشوونما کرده‌اند. وجدان هر یک از افراد پزشک و صنعتگر و کشاورز و وکیل دعاوی و قاضی و بازرگان متناسب با نوع زندگی‌ ایشان شرایط و تنوع خاصی پیدا کرده است. ممکن است قاضی دادگستری کسی را به حبس ابد یا اعدام محکوم کند و پیش‌ نفس خود روسفید باشد، لیکن شاید وجدان یک ادیب و دانشمند و هنرمند چنین شهامتی از خود نشان ندهد. همین طور کارمند اداره‌ای ممکن است برای اخذ رشوه یا انتقامجویی از فرد یا دولت، ارباب ‌رجوع را سرگردان و مرتکب خلاف وجدان شود و این «خلاف وجدان» در اثر تکرار و مفاسد پیرامون او یک امر طبیعی و بدون اشکال تلقی شود .
نقش ادیان الهی در تهذیب وجدان
ظهورادیان الهی، رسالت پیامبران و تکالیف آنان نسبت به مخلوقات به منظور رشد، تعالی و تقویت وجدان سالم و کارآمد انسان ها بوده است ولاغیر.(۳) احادیث نبوی و نهج‌البلاغه راه و روش تنظیم وجدان سالم را به انسان آموخته و راه و چاه را با زبان ساده و بی‌تکلف به او نشان داده است، ولی از آنجایی که حکام خودمحور دیکتاتور و متکبر و مستبد در کبر و غرور فرو رفته و منافع فرد یا یک اقلیت خاص را بر کل جامعه انسانی ترجیح داده‌اند، در این حالت جامعه به فساد کشیده شده و در نتیجه «وجدان» در انسان به کلی مرده است و از مرده هم نمی‌توان کار خوب یا بد انتظار داشت.
با این تفاصیل به این نتیجه می‌رسیم که برای اجرای یک سلسله دستورالعمل‌های غیراخلاقی یا غیر«وجدانی» انسان‌های سالم و صالح گمراه می‌شوند و به همین دلیل خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم فرموده: أَتَأْمُرُونَ الْنَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکمْ ، یعنی عده‌ای به مردم کار خوب و نیکوکاری توصیه می‌کنند، ولی خودشان (گویندگان) از اجرای آن سرپیچی می‌نمایند.
درمدارس و دانشگاه‌ها برخی از معلمان ممکن است از یک طرف به دانش‌آموز یا دانشجو بگویند، سیگار نکشید، دروغ نگویید، مردم را فریب ندهید، مال مردم را نخورید، اسراف و تبذیر نکنید، ولی خودشان در پشت پرده، مخفیانه هم سیگار بکشند و هم دروغ بگویند و هم مردم را فریب بدهند و هم اسراف و تبذیر بکنند. لذا اهداف آموزش و پرورش که رشد اخلاقی و وجدانی است، از مسیر طبیعی «وجدان» خارج شده و در سراشیبی «سقوط» قرار بگیرد.(۴)
حکومت‌ها یا دولت‌ها هم در حکم معلم و مدرس مدرسه و دانشگاه هستند، چنانچه برحسب سیاست یا مصلحت، مطالب و احکام برخلاف عقل و وجدان صادر و ابلاغ کنند به قول سعدی رحمت‌الله علیه: «الناس علی دین ملوکهم»(مردم تابع فرمان و ادیان حکومت‌ها هستند).(۵) جامعه و وجدان را به‌ کلی گمراه و بر خشم و نفرت و دشمنی و کینه ‌توزی نسبت به اعضاء خانواده، اقوام و احزاب و اعیان و اشراف، فقیر و غنی، ادیب و دانشمند، افزوده است.
جهان امروز با جهان دیروز بسیار متفاوت است.(۶) در صد سال قبل پادشاهان و حکام و سرداران و صاحب‌منصبان و رؤسای قبایل و عشایر و پاسبان‌ها و مأمورین دولتی، جنایات و جرائم بسیار سنگینی مرتکب می‌شدند و اکثریت مردم عادی از این وقایع شرم‌آور مطلع نمی‌شدند،‌ ولی امروزبه شکرانه توسعه ارتباطات و مخابرات و شبکه‌های اجتماعی، نظیر رسانه‌ها(mass media) و کامپوتر و« CD» و فلاش وsmsو تلگرام،‌ اینستاگرام، یوتیویب، ‌توئیتر و فیس‌بوک در کمتر از یک دقیقه همه مردم جهان،‌ یعنی روستا‌نشینان و صحراگردها و عشایر از کوچکترین لغزش دولت‌ها و ملت‌ها با خبر شده و از خود عکس‌العمل نشان می‌دهند.
شایسته است ‌دولت محترم و وزارت آموزش و پرورش با عنایت به حضور وجدان‌ها و چشم ها و گوش‌ها در رسانه‌های جهانی در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در مراکز آموزشی و پرورشی، به ویژه در کودکستان‌ها و مدارس ابتدایی موارد زیر را مورد توجه قرار دهند:
۱ـ آموزش مهارت‌های کنترل خشم و نفرت، دشمنی، غرض‌ورزی و بیدارسازی «وجدان» خیر و شر از طریق نمایشنامه‌ها و پوسترها
۲ـ تشویق دانش‌آموزان به انجام کارهای جمعی و گروهی و کمک‌رسانی به یکدیگر و عینیت بخشیدن به مطالب درسی، احادیث و آیات قرآنی.
۳ـ آموزش مهارت‌های تنظیم برنامه‌های مفید، کسب هنر و هدایت دانش‌آموزان به سوی کارهای شرافتمندانه و کارآیی پس از پایان تحصیلات و جلوگیری از اتلاف وقت
۴ـ ارتباط با بازار کار و شیوه امرار معاش سالم و بی‌دغدغه نظیراشتغال در صنوف مختلف خدماتی یا داد و ستد تجاری و بازرگانی
۵ـ مبارزه با انواع خرافات دینی، مغایر با شریعت اسلام و وجدان و تجدیدنظر در کتب تاریخی و مذهبی .
۶ـ تنظیم برنامه بازدید از کارخانجات و کارگاه‌های تولیدی، برای آشنایی دانش‌آموزان با کار و تلاش توسط پدران و مادران و سایر آحاد جامعه اسلامی و نیز با انواع و اقسام ماشین‌آلات و ابزار کارگاه‌ها و نیز مشاهده رنج و زحمت کارگران و کارمندان و کار و تلاش آنها برای به گردش درآوردن چرخ اقتصاد کشور و در نهایت چگونگی اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی به‌طور عملی
۷ـ جلوگیری از دخالت و ورود احزاب سیاسی در شیوه‌های تدریس و آموزش مدارس و گمراه‌ کردن اذهان عمومی و بهره‌ برداری‌های سیاسی از کودکان و نوجوانان.
۸ـ ایجاد علاقه در پژوهش و تحقیق و تشخیص خیر و شرّ به کمک فیلم‌ها و نمایشنامه‌ها و تأترهای دانش‌آموزی
۹ـ بهره‌ گیری از موسیقی ، به منظور رشد و تعالی و شکوفائی استعدادهای نهفته دانش‌آموزان و تعلیم به کارگیری ادوات موسیقی با اهداف ایجاد نشاط و شادمانی و روان‌سازی سیستم‌های آموزشی و پرورشی.
۱۰ـ سرمایه‌گذاری در ترمیم معاش خانواده‌های نیازمند به ویژه دانش‌آموزانی که سرپرست خانواده خود را از دست داده و با فقر دست به گریبانند از طریق ایجاد صندوق‌های خیریه و کمک‌های بلاعوض خیرین. ضعف درتامین معاش خانواده و وقوع طلاق، موجب اخلال در معاش و افت تحصیلی خواهد شد.
۱۱ـ تشکیل دوره ‌ای انجمن خانه و مدرسه، مشروط بر اینکه مشارکت حداکثر اولیاء دانش‌آموزان و ترجیحاً از گروه تحصیلکرده‌ها باشد. (هدف جمع‌آوری کمک مالی نباشد) بلکه همفکری و همدلی در تنظیم برنامه‌های خارج از کلاس درس و راه‌اندازی اردوهای دانش‌آموزی برای پیشبرد اهداف آموزش و پرورش و ایجاد «وجدان» سالم در دانش‌آموزان باشد و لاغیر.
بدیهی است افراد خیر و بنیادهای خیریه می‌توانند داوطلبانه قسمتی از فعالیت‌های آموزشی و پرورشی دانش‌آموزان را برعهده بگیرند .
۱۲ـ شناسائی دانش‌آموزان معلول ذهنی و فیزیکی و کمک‌رسانی به آنان در کلاس‌ها و موقعیت‌های جداگانه با نظر مشاورین تعلیم و تربیت و استادان دانشگاه ها و دانشکده‌های روانشناسی و تلاش در رفع مشکلات شنوائی و بینائی و تمرکز حواس و یادگیری مطالب درسی.
۱۳ـ پرورش جسم و روان دانش‌آموزان با ایجاد باشگاه های ورزشی رایگان و تفرجگاه ها و اماکن تاریخی و میراث فرهنگی.
۱۴ـ صدور دفترچه بهداشت و درمان رایگان با مشارکت وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و سایر ارگان های ذیربط.
۱۵ـ نظارت مستقیم و غیرمستقیم اولیاء دانش‌آموزان بر شیوه تدریس و در کلاس‌های درس و مشاهده متون درسی و جمع آوری انتقادات و پیشنهادات درباره برخوردهای آموزگاران و مدیران مدارس با دانش‌آموزان. بدیهی است تون صدای معلم، شیوه لباس پوشیدن، تکلم روان و فصیح در مدیریت و اداره کلاس مهم است.
۱۶ـ اجرای برنامه‌های سخنرانی دانش‌آموزی به منظور کنترل هیجانات روحی و روانی افراد خاص و شکستن سدّ سخنوری و آزادی بیان مکنونات قلبی مستمعین و مهار ترس‌های موهوم (phobia) و بهره ‌گیری از آزادی بیان و قلم به معنی واقعی از اهمیت خاصی برخوردار است .
۱۷ـ ایجاد طرح و اجرای کارگاه های روزنامه‌ نویسی و کتابخوانی و داستان‌نویسی و گویندگی و نقش‌آفرینی در شکوفائی استعدادها و غلبه بر اضطراب و انشاء ‌نویسی، مقاله‌ نویسی، و خلاصه‌ کردن مطالب کتب داستانی از موارد مهم کلاس‌های درسی است.
۱۸ـ جلوگیری از هر نوع فشار و اضطراب در انجام فرایض دینی و عقیدتی و فریب‌کاری و ریاکاری، چاپلوسی و تملق، تزویر و خرافه‌پرستی و تفرقه‌افکنی و چالش‌های مذهبی.
——————–
زیرنویس:
الف ـ منابع به زبان فارسی
۱ـ ر.ک به صفحه ۳۵۹ کتاب مبانی فلسفه برای سال ششم ادبی آموزش و پرورش سال ۱۳۹۶، تألیف دکتر علی‌اکبر سیاسی
۲ـ ر.ک به صفحه ۳۷۳، قلمرو وجدان، نوشته دکتر عبدالحسین زرین‌کوب سروش ۱۳۷۵
۳ـ ر.ک به صفحه ۳۱۲ کتاب روان‌شناسی اجتماعی، نوشته ژان استوتزلJean Stotzelو ترجمه علیمحمد کاردان، انتشارات دانشگاه تهران چاپ چهارم ۱۳۶۸
۴ـ ر.ک. به صفحات ۵۴/۵۸ شریعتمداری، فصل چهارم کتاب جامعه تعلیم و تربیت چاپ سوم، سال ۱۳۴۸ و نیز استاد مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام
۵ـ گلستان سعدی، مقدمه، دکتر خلیل رهبر
۶ـ ر.ک به صفحه ۳۶۰ مبانی فلسفه (ردیف ۱)

کانال مقاله ها 🌺 @eduarticle

Mahmoud Hosseini

من یک معلم هستم. سال ۱۳۸۸ بازنشسته شد‌ه‌ام. با توجه به علاقه فراوان درزمینه فعالیتهای آموزشی و فرهنگی واستفاده از تجربه های دیگران و نیز انتقال تجربه‌های شخصی خودپیرامون اینگونه مسایل درمهر ماه ۱۳۸۸ وبلاگ بانک مقالات آموزشی وفرهنگی را به آدرس www.mh1342.blogfa.com   راه‌اندازی نمودم. خوشبختانه وبلاگ با استقبال خوبی مواجه شد و درهمین راستا به صورت مستقل سایت خود را نیز با آدرس http://www.eduarticle.me فعال نمودم. اکنون سایت با امکانات بیشتر و طراحی زیباتر دردسترس مراجعه کنندگان قرار گرفته است. قابل ذکر است کلیه مطالب و مقالات ارایه شده در این سایت الزاما مورد تایید نمی‌باشدو تمام مسؤولیت آن به عهده نویسندگان آنها است.استفاده ازیادداشتها و مقالات شخصی و اختصاصی سایت با ذکرمنبع بلامانع است.مطالبی که در صفحه نخست مشاهده می‌کنید مطالبی است که روزانه به سایت اضافه می گردد برای دیدن مطالب مورد نظر به فهرست اصلی ،کلید واژه‌های پایین مطلبها و موتور جستجو سایت مراجعه بفرمایید.مراجعه کنندگان عزیز در صورت تمایل می توانند مقالات و نوشته های خود را ارسال تا با کمال افتخار به نام خودشان ثبت گردد. ممکن است نام نویسندگان و منابع  بعضی از مقاله ها سهوا از قلم افتاده باشد که قبلا عذر خواهی می‌نمایم .در ضمن باید ازهمراهی همکار فرهنگی خانم وحیده وحدتی کمال تشکر را داشته باشم.        منتظرنظرات وپیشنهادهای سازنده شما هستم. 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا